مدرس - محقق - نویسنده - تهیه کنند ه و کار گردان -مخترع

دوم تیر ماه جعفر صابری مهمان کیمیا نیوز بود تا ازمشکلات رسانه بگوید و از برنامه های موسسه فر هنگی هنری آشتی .

همه چیز  جای دارد

خدا  در قلب جای دارد

فقط خدا در دل جای دارد

توان ما به اندازه ی امکانات در دست ما نیست !

توان ما به اندازه ی  اتصال ما به  خداست…

شهید عبدالله میثمی

جای دوست کجاست

دوست عزیزم پهلوان احمد قمیان با لبخند گفت هر چیزی جایی دارد مغز در سر است قلب در بدن است ابر درآسمان است ماهی در دریاست  و..اما جای خدا کجاست!

کدام دوست به اندازه خدا دوست داشتنی و مهربان  است و چگونه میشود خدارا با انسان و دوستی قیاس کرد .

 و بهترین جایی که میتوان این دوست گرامی را در آن قرار داد قلب است .

محبت خدا پایان ندارد و لذت عشق بازی با خالقی که از هر درد و رنج و شادی و خوشی تو مطلع است و در کنارت بسیار زیاد تر از بودن با کسی است که میدانی تورا برای خودش میخواهد نه برای خودت !

بارها باشی این آزمون به سراغت می آید که عزیزترین آدم های کنارت را بهتر بشناسی و بدانی دل بستن به اطرافیان زیباست اما گره زدن زندگی و آینده ات به آنها خطاست!

خدا در دل انسان جای دارد وهمانطور که شیطان نیز در دل انسان است !

هر کدام را بیشتر احترام بگذاری عزیز تر میشوند .

 این همان شیطان درون انسان بود که بدو فرمان خوردن سیب را داد و واو را از بهشت محروم ساخت !

میتوان شیطان را گرگ درون خواند که با تو بزرگ میشود و اگر نتوانی آن را در قفس بیندازی او تورا در قفس اسیر میکند و میشوی بنده ی او .

چه زیبا سرود  زنده یاد فریدون  مشیری که :

گفت دانایی که: گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

و آنکه از گرگش خورد هردم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست

و آن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

و آن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟…

و اگر نسازی شمشیری نیشش زفولاد  نتوانی از دست فریب دیده و دل آزاد شوی :

آن گونه که بابا طاهر میگوید:

زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

تنها راه نجات، همین است که دل دریا کنیم و فقط نور الهی را در آن بتابانیم  تا دچار تاریکی و ظلمات نشویم و بدانیم که اگر محبت را از همان آغاز شروع هر کار  سر لوحه اعمال خود قرار دهیم داستان زیبا میشود و دیگر دل آزرده نمی شویم که چرا دیگران این گونه دل میشکنند .

باید باران شد و چو باران اندیشید:

باران که شدى مپرس ، این خانه‌ی‌ کیست

سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست

باران که شدى، پیاله‌ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست

باران! تو که از پیش خدا مى‌آیی

توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست

بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

حمد و فلق و نعره‌ى مستانه یکیست

این بى‌خردان، خویش، خدا مى‌دانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

گر درک کنى خودت خدا را بینى

درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست

 این شعر زیبا از مهدی مختار زاده ،بشدت می تواند آرام بخش دل های آشفته باشد در گرفتاری و سختی و رنج بخصوص اگر از عزیزی دل آزرده شدیم که میدانیم دوستش داریم ولی او نا مهربان است!

در یک کلام بدانیم که جای دوست کجاست!و رضایت و بندگیش  در کوچه  پس کوچه های زندگی دست کسی را بگیری !

و بدانیم که دستهایی که کمک میکنند از لبهایی که دعا میکنند. مقدس ترند…

 یا حق

جعفر صابری

فروغی بستامی

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی

نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی

مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد

که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی

چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد

چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی

مده به دست سپاه فراق ملک دلم را

به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی

بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان

تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی

چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم

که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی

به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر

شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی

اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت

جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی

رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید

کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی

تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت

گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی

فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی

چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی

انواع تست های روانشناسی زیر نظر استاد جعفر صابری

انواع تست

به صورت آنلاین

یک فر صت استثنائی

قابل توجه خانواده های محترم

اجراء مجموعه تست ومشاوره های روانشناسی ارزیابی سلامت

تست عزت نفس

تست سلامت روان

مقیاس سازگاری زنا شوئی

مقیاس حل مشکلات  خانوادگی

تست افسردگی

رفع مشکلات جنسی

ترک اعتیاد

وتست های ویژه کودکان و نوجوانان

با ارائه پاسخنامه و برگه نتیجه کتبی

زیر نظر آقای جعفر صابری

مخترع صفحه کلید تست هوش در دنیا

مدیر عامل موسسه فر هنگی هنری آشتی

و صاحب امتیاز هفته نامه بین المللی همسر

 اولین و تنها هفته نامه ویژه همسران

02144608672

09120269273

www.ashti.ir

  1. خیابان ولیعصر نرسیده به توانیر- بن بست سی و شش ساختمان پزشکان ولیعصر 1 طبقه همکف واحد 203

88647875-88673905

2- پونک انتهای اشرفی اصفهانی بلوار سیمون بولیوار(چهار دیوارری) نبش فکوری  خیابان زیتون پلاک14 طبقه 5

تلفن جهت هماهنگی:09121199415-44608672

www.hamsar-magazine.ir

حکیم

دکتر امیر احمد سوزنچی

محقق و پژوهشگر گیاهان دارویی
و طب سنتی وایرانی

درمان سرطان ها، ام اس، دیابت،پروستات،سنگ کیسه صفرا و کلیه،نازایی،کبد و طهال
و سکته مغزی و قلبی

خیابان ولیعصر نرسیده به توانیر- بن بست سی و شش        ساختمان پزشکان ولیعصر 1طبقه همکف واحد 203

88647875-88673905

آینده فرزندتان رابا ما بسازید بسازید

موسسه فرهنگی هنری آشتی

در نظر دارد برنامه هایی را با موضوعات مخصوص کودکان و نوجوانان در رده سنی 7 تا 12 سال بصورت تلویزیونی تولید نماید.

والدین علاقه مند که تمایل دارند فرزندشان در این برنامه ها حضور داشته باشند مشخصات فرزند خود را به شماره زیر از طریق واتس آپ یا تلگرام ارسال فرمایند.

09900655920

پونک انتهای اشرفی اصفهانی بلوار سیمون بولیوار  (چهار دیواری) نبش فکوری  خیابان زیتون پلاک14 طبقه 5

تلفن جهت هماهنگی: 44608672

مشاور و تحکیم بنیاد خانواده

خدمات مشاوره حتی قبل از ازدواج

به صورت رایگان

برای رفع مشکلات خانوادگی

موسسه فر هنگی هنری آشتی و صاحب امتیاز هفته نامه بین المللی همسر

پونک انتهای اشرفی اصفهانی بلوار سیمون بولیوار (چهار دیواری)نبش فکوری  خیابان زیتون پلاک14 طبقه 5

تلفن جهت هماهنگی:
09121199415-44608672

www.hamsar-ma

گفتو گو با آقای دکتر جعفر صابری

 عید فطر بر شما مبارک فرصتی شد تا با آقای صابری مدیر موسسه فرهنگی هنری آشتی به گفت وگو بنشینیم و در خصوص برنامه های پیش روی مؤسسه صحبت کنیم :

جناب صابری ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، بفرمائید  چه بر نامه هایی پیش رو دارید؟

بنام خدای زیبایی ها، اگر من کمتر در خدمت شما هستم و هر دو سال یک بار فرصت گفت و گو پیش میاد شاید بیشتر بدان دلیل است که میترسم بگن ایشان خود گوید و خود بیند و خود مرد هنرمندیست!ما تریبون هفته نامه همسر را در اختیار مردم قرار دادیم و شایسته است ایشان مطالب خود را مطرح نمایند.

در خصوص سئوال شما باید عرض کنم امسال نیز چون سال پیش خانم های همکار موسسه آشتی از ما پیشی گرفته اند و سرکار خانم مهوش صابری در نظر دارد مرکز ویژه حمایت از عزیزان ترنس را راه اندازی نماید که فکر میکنم در نوع خود بی نظیر باشد، چرا که بخش خصوصی این کار را می کند و اما سرکار خانم دکتر واله کردستانی (ش ا) نیز که سالها مدیر کانون بانوان مؤسسه آشتی و همینطور سر دبیر هفته نامه همسر بود در کنار ریاست بنیاد جهانی ادبی فرهنگی هنری مستوره کردستانی مدیریت نمایندگی مؤسسه آشتی را در شهراندیشه متقبل شده اند که در یک فضای بسیار عالی و مناسب برنامه های مختلف فرهنگی، هنری و مشاوره را اجراء خواهندکرد.

و اما کانون رفاهی هنر مندان با مدیریت دوست و عزیز دلم جناب آیدین عزیزی نیز این روز ها بسیار فعال هستند و در شبکه های اجتماعی اقدام به تأسیس تلویزیون هنر مندان نموده که مقرر شده افراد شاخص را ما در هفته نامه همسر و همینطور تلویزیون آشتی معرفی نمائیم .

ما در تلاش هستیم که تلویزیون آشتی را در کشور های عربی بخصوص حاشیه خلیج فارس فعال نمائیم و بطور کلی برنامه هایی به زبان عربی تولید و پخش نمائیم .

ایده ما برای تولید بر نامه های فارسی برای مخاطبین فارسی زبان که نزدیک به دویست میلیون نفر هستد عالی بود اما ایده ما برای مخاطبان عرب زبان با آمار تقریبی یک میلیارد و سیصد میلیون نفر فوق العاده است.

البته ما در تلویزیون آشتی بخش کرونا را از همان ابتدا دایر کردیم و کلیه اخبار و موضوعات مهم را در این خصوص به اطلاع عموم می رسانیم ولی دو بخش چهره ها و دیدنی ها نیز در تلویزیون آشتی هست که باید بیشتر تقویت شود .

ما در بررسی های آماری خود متوجه شدیم مخاطبین ما بیشتر چه برنامه هایی را دنبال میکنند و به دنبال رضایت ایشان هستیم و ترجیح میدهیم برنامه هایمان درمسیر حضور بیشتر مخاطبین مان باشد.

البته بخش انتشارات نیز به لطف خدا خوب فعال شده و در همین دو ماه گذشته چهار کتاب یعنی ماهی یک کتاب چاپ کردیم که بدون شک این آمار بیشتر خواهد شد .

نشست های علمی و تحقیقاتی ما با حضور اساتید و صاحب نظران نیز در برنامه های موسسه آشتی می باشد  که با حضور عموم خواهد بود .

در راستای خدمات اجتماعی نیز تصمیم داریم امسال بیشتر به کانون همیاران توجه نمائیم و انشاءالله با عضو گیری هایی که به عمل می آوریم بتوانیم  به هموطنان خود خدماتی را ارائه دهیم .

در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟

موسسه فرهنگی هنری آشتی به شماره مجوز 8337 در نظر دارد کانون همیاران آشتی را که شروع فعالیتش به رمضان سال 1380 بر می گردد را در سال نو بسیج نموده تا با عضو گیری در موضوعات مختلف فعال تر نماید.

این فعالیت ها بیشتر در چه زمینه هایی خواهد بود ؟

بطور کلی در اساسنامه این کانون همه موارد آمده است که تقدیم حضور تان می نمایم معذالک عرض میکنم بخش مشاوره و کمک های اجتماعی بویژه اشتغال زائی و فقر زدایی در اعم     برنامه هایمان خواهد بود .

این عضویت در کانون همیاران آشتی چه محاسنی برای اعضا خواهد داشت؟

افرادی که عضو کانون همیاران آشتی می شوند :

از تبلیغات بسیار خوب برای بیزینسشان برخوردار میشوند  و خیلی خوب می توانند خود و یا شغلشان را معرفی نمایند.

 از 5% تخفیف ویژه کنسرت ها و برنامه های فرهنگی ،هنری مؤسسه برخوردار میشوند.

 از تخفیف ویژه تورهای تفریحی مؤسسه برخوردار می شوند.

از 20 % تخفیف در صدور گواهی نامه ها نیز برخوردار میشوند.

 در قرعه کشی های مؤسسه  شرکت داده میشوند و جوایز نقدی و یا غیر نقدی دریافت می نمایند .

از تخفیف ویژه تولیدات مؤسسه و دوستان ما بر خوردار خواهند شد .

 از تخفیف ویژه جهت  محصولات و خوراکی و یا موارد این چنینی در بخش های مختلف حتی پوشاک برخوردار می شوند.

موسسه آشتی با بیش از ۳۰۰۰ هزار عضو فعال و نیمه فعال و مخاطبین روزانه حدود ۱۲۰۰۰۰هزار نفربازار بسیار خوبی است برای رشد و پیشرفت  بخصوص اینک در در میان این اعضا افراد  مهمی هستند که شاید  بتوانند تاثیر زیادی در زندگی  و آینده  دیگر اعضا  داشته  باشند

 دنیای شبکه های اجتماعی اگر خوب مدیریت شود بسیار عالی است

البته پیشنهاد میکنم:سرمقاله جزیره مرا حتمآ بخوانید

 اما از همه مهم تر ثواب شرکت در یک کار نیک نیز شامل حالشان می شود.

شرایط عضویت در این کانون ها چیست ؟

 ارائه مدارک شناسایی و یک عکس و تکمیل فرم ویژه همیاران آشتی؟

برای اعضا ء کارت شناسایی نیز صادر میشود؟

 البته برای اعضا کارت و در بعضی مواقع حکم مأموریت نیز صادر میشود ،  شایان ذکر است ما در سال های گذشته در میان همین اعضا  داشتیم  افرادی را که درآمد ماهیانه تا  سه میلیون تومان نیز داشتند.

افراد علاقه مند چطور میتوانند به عضویت کانون در بیایند ؟

کافیست با شماره تلفن 09120269273 تماس بگیرند.

ممنون از حضور شما جناب آقای صابری مطلب خاص دیگری هست ؟

 سلامتی شما و اینکه من اساسنامه کانون همیاران آشتی را نیز تقدیم شما می نمایم تا در همین شماره هفته نامه همسر به چاپ برسد البته ما در سایت مؤسسه نیز قرار  خواهیم داد.

ان الارض یرثها عبادی الصالحون

هنر دمیدن روح تعهد است درانسانها

به نام خداوند بخشنده مهربان

در مورخ 15/9/1380 برابر با شب 21 ماه مبارک رمضان جمع زیر تحت عنوان هیئت موسس کانون همیاران آشتی با اسطعانت از خداوند متعال درراستای خدمت رساندن به همنوعان نیازمند(بیماران خاص- کم توان ذهنی و کم توان جسمی )به اتفاق آراء تصمیمات زیر با عنایت به قوانین و ضوابط جاری درنظام مقدس جمهوری اسلامی انشاءالله به مرحله ظهور برساند.

یک :تاسیس صندوق حمایتی

1-1 کمک مالی

2-1 کمک اشتغالی

3-1 کمک درمانی

4-1 کمک به مسکن

5-1 کمک به تهیه جهیزیه

دو: تشکیل جلسات دوره ای

1-2 جهت دیدار

2-2  هماهنگی وبرنامه ریزی جهت برنامه های آتی کانون وارائه گزارش عملکرد

سه: برگزاری جشنهای خیریه به مناسب اعیاد مختلف

1-3 کمک به ایتام – ازدواج – درمان –مسکن

2-3 کمک به کودکان

چهار: ساخت و تولید برنامه هنری

1-4 برنامه ریزی جهت ساخت برنامه  های تلویزیونی

2-4  برنامه ریزی  جهت اجراء کنسرت

3-4 برنامه ریزی جهت اجرای جنگ های شادی هنری

4-4 برگزاری  نمایشگاه های هنری

5-4 ساخت و تولید فیلم های سینمائی

6-4 اجرا ء تله تائتر

7-4 برگزاری  نمایشگاه و فروش صنایع دستی

پنج : برگزاری دوره های آموزشی

1-5 برگزاری دوره های بازیگری

2-5 برگزاری دوره های موسیقی

3-5 برگزاری  دوره های فنی

4-5 برگزاری دوره های ورزشی

شش : چاپ و نشر فعالیت ها

1-6 چاپ خبرنامه

2-6 چاپ کتاب

3-6 ضبط ویدئوئی

4-6 ضبط کاست (انقلابی )

5-6 عکس

هفت : تورهای تفریح ، زیارتی

1-7 تور زیارتی

1-7 تورسیاسی

3-7 تورهای ورزشی

4-7 تورهای خانوادگی

هشت : برگزاری جشنهای یاد یاران

1-8 برگزاری یاد اساتید هنری وفرهنگی وارج نهادن به آنها

2-8 برگزاری جشن گلریزان برای یاری به هنرمندان

جزیره

 دقت کردید مدتهاست هر کدام از ما آدمها  برای خودمان زندگی می کنیم و صد البته این خیلی خوب است که به خودمان بیش از دیگران اهمیت بدهیم اما این بدان معنا نباید باشد که دیگران را نادیده بگیریم و حقوق و منافع خود را بر ایشان ارجح بدانیم.

 خیلی از ما به دلایل بسیاری آنطور که شایسته  و بایسته بوده زندگی نکرده ایم برای نمونه در خانواده ای بدنیا آمده ایم که کمتر حقوقمان رعایت شده و کودکی و یا نوجوانی و جوانی معمولی و نرمالی را طی ننموده ایم تنش های خانوادگی و مشکلات اقتصادی همه و همه باعث شده تا خیلی از مراحل زندگی را درست و طبیعی طی نکنیم و همین مطالب ساده ما را وارد جامعه نمود و در جامعه نیز تا به خودمان آمدیم دیدیم که نا چار هستیم خیلی جا ها پا روی خواسته هایمان بگذاریم و بعد عشق و زندگی و خلاصه تا چشم باز کردیم دیدیم چند فرزند و مشکلات زندگی بر سرمان فرو ریخت.

و این شد که گاهی وقتها از بی هم صحبتی مشغول صحبت با خودمان می شویم و در خلوت به خودمان به گفت وگو می نشینیم که چی شد چرا این طوری شد!به قول دوستی اگر با خودمان صحبت نکنیم با کی صحبت کنیم!

در هر صورت ما در زمانی زندگی میکنیم که همه چیز دروغ است : قوری خانه ها هرگز قهوه ندارند عطاری ها هیچ وقت عطری ندارند کولر گازی و کولر آبی با برق کار میکند و اره برقی برای کارکردن نیاز به بنزین دارد اینها همه یعنی این که نباید گول ظاهرو یا نام چیزی را بخوریم .

آدمها نیز بسته به زمان و مکان حسابی عوض میشوند و تغییر ماهیت می دهند این روزها اگر با کسی دست دادیم باید مراقب باشیم و فوری انگشتان مان را بشماریم که کم نشده باشد .

شاید زیبا ترین تبلیغ تلویزیون که در این روزها دیدم تبلیغاتی بود که جوانی از دوستانش می پرسد این شیرینی خوبه و آنها میگویند بله و لی همین آدم از  مهمترین موارد زندگی مشترکش با خانواده اش به سادگی می گذرد

ما می‌دانیم که خانواده  ارکان یک جامعه است

تنها جای امن ما همان خلوت ما است و تنها آدم های نزدیک به ما که مدام برایمان پیام می فرستند و جویای  احوال ما هستند  همان دوستان حاضر در فضای مجازی هستند همانها که به محض روشن کردن گوشیمان صبح بخیر به آنهامی گوئیم و در آخرین لحظات شب نیز برایشان شب بخیر میفرستیم که ادب و نزاکت را رعایت نموده باشیم .

 خانواده  همیشه هستند و اساساً چرا باید  به خانواده خود نزدیک شویم وقتی صحبت با آنها رنجمان میدهد و هیچ تعامل فرهنگی بین ما و انها نیست .پدر، مادر، خواهدر ،برادر، فرزند و همسر فقط یک نام است که باید تحملشان کنیم ما برای خودمان هستیم و زندگی مان به خودمان مربوط است نه به دیگران!

ما در جزیره خود هستیم و باید به فکر خود مان و سلامتی مان بخصوص سلامتی روح و روانمان باشیم .چه نیازی است با کسی صحبت کنیم که مارا حتی صدایش آزار میدهد و نصیحت هایش همه تکراری است سالها اینها را تحمل کردیم و دیدیم حالا به لطف دنیای پیشرفته حتی لازم نیست فیلم های تکراری و رنگ و رو رفته تلویزیون را نگاه کنیم حتی برنامه های ماهواره  مزخرف است وقتی ما میتوانیم خودمان برنامه بسازیم و برای دوستانمان خودمان را به نمایش بگذاریم . صدا و تصویر ما باید شنونده و بیننده داشته باشد که خوب به لطف خدا دارد و کم نیستند افرادی که با دیدن تصاویر ما به سر ذوق می آیند و برایمان قلب میفرستند و لایک مان میکنند.

 ما در جزیره خود زندگی میکنیم و می توانیم ساعت ها با دوستان خود در باره  آنچه دوست داریم به گفت و گو بنشینیم و از زندگی و زنده بودنمان لذت ببریم فیلم هایی که دوست داریم برایشان بفرستیم و فیلم هایی که دوست داریم را برایمان بفرستند .

فرزند بزرگ میشود و زندگی در جریان خواهد بود اگر هم کسی مارا دوست دارد میتواند به جمع ما بیاید و ما را این گونه که هستیم بپذیرد وگرنه او نیز میتواند در جزیره خود ،خوش باشد مگر چه اشکالی دارد .

تازه ما در جزیره خود بیزینس هم میکنیم می خریم و می فروشیم حتی نقدی هم حساب می کنیم و به حساب هم پول واریزمیکنیم دیگر چه از این بهتر، دنیای من زیباست و من از این زندگی لذت میبرم شمارا نمیدانم!

یا حق

جعفر صابری

من می توانم

بیشتر آدما میگن ای بابا خدا فقط روزه و نماز نیست ! مردم آزاری نکنی ، خدمت به خلق خدا بکنی ،  مال مردم را نخوری ، دروغ نگی ،چشمت دنبال ناموس مردم نباشه و… این  ایما نه! است. اینا که میگن درسته، هر به ظاهر آدمی چه مسلمان چه غیر مسلما ن اگر این کارها را بکند اساساً  نام آدم را دشوار میتوان برایش بکار برد!

به زبان ساده تمام ادیان  سعی کرده اند به بشر همین چیز ها را یاد بدهند ، حالا اگر کسی گوش داد و  انجام نداد که به هر دین و آینی باشه خدا پدرش را بیامرزد و اگرهم که گوش نداد و انجام داد در هر لباس و با هر دین و آئین و هر مقام و منسبی باشد  بویی از انسانیت نبرده !

عبادت و نماز و روزه داری نوعی قدر دانی ، تقدیرو تشکر  از خداوند است، اینکه انسان قدر دان خالقی باشد که به او محبت کرده و محبت میکند زیباست !

اینکه انسان سعی کند با کار های شایسته نشان بدهد که اشرف مخلوقات است و به همنوع و دیگر موجودات خداوند و طبیعت خدمت میکند زیباست.

زیباست که انسان به خودش خدمت کند و همانطور که دوست دارد دیگران قدر دان الطافش باشند او نیز قدر دان خالق خود باشد و سعی کند در حد توانش  قدمی بردارد تا گره ای  از کار گرفتاری  را باز نماید.

همین ! زیباست که انسان در ساعتی از شبانه روز دل از آنچه دنیا و امیال دنیوی است بردارد و در مقابل خالقی قرار بگیرد و فقط بگوید خدایا متشکرم، زیباست که دست افتاده ای را بگیرد و در دل فقط بگوید خدایا متشکرم که به من توان و لیاقت این را دادی که به کسی کمک کنم  ، زیباست که گوشی تلفنت زنگ بخورد و کسی از پشت خط بگوید میشه از شما خواهش کنم این مورد را برای من حل کنی و تو با لبخند پاسخ بدهی چرا که نه و در دل بگویی ای خدا متشکرم که من میتوانم !

بله این ها عبادت است و عبادت بجز خدمت خلق نیست ! اما رفیق من، قدر دانی از خدا و اینکه تمام قد در مقابل او بایستی و خم شوی و سجده کنی و سر بر خاک بگذاری و بگویی ای خدا تو بزرگی و من شاکر این همه محبتت هستم یه چیز دیگه هست ! اینکه از خواب شیرین سحر گاهی برخیزی و وضو بگیری و در مقابل خالقت خاضعانه بگویی ای خدا تو یگانه هستی و هیچ قدرتی به اندازه تو نیست و به تو توکل میکنم و لا غیر خیلی قشنگه!

حالا میشه فقط تو ماه رمضان باشد و یا نه در طول سال و کل عمر !

دوستی میگفت صاحب خانه جوابم کرده بود و فقط تا آخر ماه وقت داشتم که جایی را پیدا کنم سر سجاده نماز نشسته بودم که گوشیم زنگ خورد همسر دوستم بود و از من در خصوص دریافت وام سؤال کرد من راهنمایی اش کردم و احساس کردم بغض در گلو دارد سؤال کردم خانم چیزی شده گفت سال گذشته برای شهریه فرزندانم که دانشجو بودند از شخصی پول قرض کرده بودیم حالا او کل مبلغ را یک جا میخواهد، خدا پدرشما را بیامرزد که این وام را برای ما درست میکنید !

به خودم گفتم ما آمدیم در خانۀ خدا واین بندۀ  خدا را، خدا فرستاده در خانۀ ما شکر!

مدار کار ما باشد چو سوزن

که خود لُختیم و دائم پاره دوزیم

خودمان را فریب ندهیم و با خودمان روراست باشیم  به هر دین و آئینی که می خواهد باشیم.

 یا حق

 جعفر صابری

 التماس دعا

رباعی پوریای ولی :

بي علم و عمل بهشت و رضوان مطلب            بي روزه و نماز ايمان مطلب

                                                             
خواهي ز پل صراط آسان گذري           آزار دل هيچ مسلمان مطلب

                                                                                                 
تا بر سر كبر و كينه هستي پستي              تا پيرو نفس و بت پرستي مستي
                                                    
از فكر جهان و قيد انديشه او                  چون شيشه آرزو شكستي رستي
                                              

گر بر سر نفس خود اميري مردي                گر بردگري تكيه نگيري مردي

مردي نبود فتاده را پاي زدن           گر دست فتاده اي بگيري مردي
                                           

يارب زقناعتم توانگر گردان              و از نور يقين دلم منور گردان

اسباب من سوخته سرگردان                 بي منت مخلوق ميسر گردان

يا رب زتو دل به هر كه بستم توبه         بي ياد تو هر كجا نشستم توبه
                                                
صد بار شكستم و ببستم توبه            زين توبه كه صد بار شكستم توبه
                                                 

اي دل تو دمي مطيع سبحان نشدي           از خوي بدت هيچ پشيمان نشدي

 درويش شدي و زاهد و دانشمند             اين جمله شدي هيچ مسلمان نشدي

اي خواجه در اين جهان چرا بي خبري           روزان و شبان در طلب سيم و زری 

سرمايه تو از اين جهان يك كفن است            آن هم به گمان است بري يا نبري

کنزالحقایق ورباعیات پوریای ولی

            جوب گردی

بچه های پایین شهر تهران خاطرات زیادی از کودکی شان دارند ،یکی از این خاطرات خاطره جوب گردی است،بیشتر وقت ها جوبهای پایین شهر کثیف و پر آب بود و وقتی چیزی توش می افتاد کمتر کسی جرأت میکرد تو جوب دست کند ، خوب یادمه یک روز سوئیچ ماشین پدرم از دستم افتاد تو جوب آب و مانده بودم چه باید بکنم که یکی از بچه محل های با معرفت کلکی را یادم داد و آن این بود که کیسه مشمایی را پر آب تمیز کرد و بعد  کیسه رو فرو کرد تو جوب آب کثیف چند قدم آن طرف تر کلید را در جوب آب دید آب مقداری اون روجلو تر آورده بود ولی نمیشد دست تو جوب کنی او دستش را از داخل مشما فرو کرد در جوب آب و با همین   روش  کلید را در جوب به دست گرفت و آورد بیرون !

من متعجب بودم و او توضیح داد که خیلی وقت ها  از این روش پول پیدا کرده و حتی وسایل با ارزش دیگری میگفت بخصوص کنار تلفن عمومی ها این اتفاق بیشتر می افتاد و هر چقدر آب جوب ها کثیف تر باشد بهتر است و وسایل بیشتری پیدامیشود !

اما آدم باید جوینده باشد !

این روز ها جوب زندگی مان خیلی کثیف شده و چیزهای باارزش زیادی  ناخواسته از دستمان در آن افتاده که باید با دقت و حوصله بگردیم و  پیدایشان کنیم!

مدت هاست تعمیر کاران میگن این قطعه ارزش تعمیر نداره و باید تعویضش کنی طوری شده که ما به زندگیمون و حتی آدمهای اطرافمون به عنوان قطعه نگاه میکنیم و ترجیح میدیم بجای تعمیر خودمان و یا آنها بطورکلی تعویضشون کنیم.

قدیما یک رادیو یا تلویزیون که خراب میشد بار ها و بار ها میبردن تعمیر گاه و خلاصه هنوز تو خانه بابا بزرگ ها و یا مادر بزرگهای ما از این وسایل چند بار تعمیر شده می بینیم .

آنها آدمهایی بودند که فقط  کنار جوی آب نمی نشستند و گذر عمر را نمی دیدند ، اگه لازم میشد دست توش میکردند و قطعات با ارزش زندگیشون را از توی اون بیرون میکشیدند!

دین و آئین داشتند و حاضر نمی شدند به راحتی  ازآن بگذرند ، اگه خرافات بود ، اگه دروغ بود ، اگه هر چیزی که امروزی ها میگن، بود ته آن یه چیزی بود که بهش میگفتند تعهد و تعلق !

تعهد وتعلق داشتند، طرف به سادگی از ارزشهای زندگیش نمی گذشت نمی گفت ولش کن میرم یه نو میخرم حتی اگر هم پولش رو داشت .

اگر تکه نانی روی زمین می افتاد تمام قد خم میشد و با احترام نان را برمیداشت و کنار دیوار یا بین درز آجرها و یا لای سوراخ تیر برق میزاشت.

این روز ها ما فراموش کردیم که باید خم بشیم و دست کنیم تو جوی زندگیمون که حسابی کثیف شده  و خاطرات با ارزشمون را نجات بدیم .

کرونا با خودش خیلی چیزها آورد ، بی ایمانان ایمانشان کمتر شد و با ایمانان ایمانشان بیشتر شد .فرق نمی کنه چه دین و آئینی داشته باشی مهم اینه که آدم باشی و کمی درک و شعور ومعرفت داشته باشی .

باورت بشه که میشه یه ویروس ناچیز خیلی کار ها بکنه!درسته کنار جوی نمی نشینیم و گذر عمررا نمیبینیم اما خداوکیلی ساعت ها به صفحه موبایلمان خیره میشیم و باور نداریم که چه ساده داره عمرمون میگذره !

باورمون نمیشه چه گوهر های با ارزشی را داریم با دست خودمان میندازیم تو جوب آب روان زندگی  و این جواهرات با چه سرعتی در جریان آب از ما فاصله  می گیرند !

ساعت ها اعضاء خانواده بجای با هم بودن و در کنار هم بودن سرشون تو گوشی موبایلشونه !

کاشکی یه بچه محله خوب و با صفا پیدا میشد و دست میکرد تو جوب آب و گوهر وجود ما را برایمان از آب میگرفت و باز میداد دستمان!

حالا که کسی نیست بد نیست خودمون این کار را کنیم .

یا حق

 جعفر صابری

تهران شهر بی دفاع

در اولین روز های اسفند ماه بود که خبر شیوع ویروس کرونا در ایران مطرح شد ، ویروسی که از اوایل سال 2020 صحبتش بود و همه دنیا در انتظار آن بودند .

من از خانه های ایرانیان شروع میکنم با انباری های شلوغ و اتاقهایی که پر شده است از وسایل گونا گون، زندگی ما ایرانیان بشدت انباشته از وسایلی است که گاه هرگز به سراغشان نمی رویم ولی در جایی از زندگی و اطرافمان حضور دارند و هر کدام قسمتی از فضای فیزیکی ما را اشغال نموده این بدان معنا است که نظافت هر کدام ازآنها زمان بر است در صورتی که زندگی و دکوراسیون دیگر ملل مانند ما نیست و ساده زندگی میکنند اگر وسیله ای را نیاز دارند برای استفاده تهیه میکنند و نه بیشتر !

ما بشدت قانون گریز هستیم و به دلایلی که جای بحث آن در این مجال نیست با هر قانونی که در کشور جاری می شود مشکل سلیقه ای داریم و ترس من از آن است که هر گز امکان این مهیا نشود که شهر یا منطقه ا ی از کشور ایران بخصوص شهر تهران را بتوان برای مبارزه  و کنترل ویروس کرونا قرنطینه اعلام نمود.

و علی رغم تعطیلی مدارس بدلیل نزدیک شدن ایام نوروز، ملت خود سرانه شروع به سفر نمایند و دید و بازدید های نوززی را شروع نمایند!

چند سال پیش مطلبی با عنوان شب گذشته تهران در یک زمین لرزه 7 ریستری با خاک یکسان شد را به نگارش درآورده بودم و امروز باید بگویم این زمین لرزه با 10 ریشتر شروع شده و متاسفانه تهران هیچ سپر دفاعی ندارد.

هیچ یک از بیمارستان های ما در کل کشور آمادگی  گنجایش این همه بیمار را نخواهد داشت و بدون شک کم نیستند افراد سودجویی که برای منافع خود ساده ترین لوازم مورد نیاز ملت از ماسک و دستکش گرفته تا خوراک وحتی مواد شوینده را احتکار مینمایند!

نقش کم رنگ دولت و دولتمرد ان نیز در این خصوص مزید بر علت است نه اینکه نخواهند کاری بکنند بلکه نمی توانند کاری پیش ببرند شاید اگر یک دستور مستقیم از رهبر معظم صادر شود و بسیج و سپاه و حتی ارتش دخالت کنند کمی بتوان با این ویروس برخورد نمایند.

 در همان اولین روز مطرح شدن موضوع ما سعی کردیم با ستاد بحران ارتباط برقرار کنیم و دوستان حاضر در ستاد هم افزایی سمن های شورای شهر تهران را در جریان برنامه های خود قرار دادیم اما فقط تأیید بود و دیگر هیچ!

افرادی که می توانستند کاری کنند که بطور کل کاری نمی کردند و آنها هم که نمی توانند ولی ایده و برنامه داشتند هم دستشان کوتاه بود.

 در همان تماس های اول پیشنهاد بسته شدن مساجد و مکان های مذهبی را مطرح نمودیم که بشدت مورد مخالفت قرار گرفت و به نوعی همان آغاز همکاری باعث شد دیگر صدای ما را کسی نشنود و در نطفه خفه ماند!

موضوع دیگر که باعث نگرانی ما بود افراد مستضعف و حاشیه نشینان و به نوعی کارتن خواب ها و دوره گرد ها بودند. معتادینی که شب ها در گرم خانه و روز ها در سطح خیابان بودند ، دست فروشها و کودکان کار و باید قشر ضعیف جامعه را در نظر میگرفتیم تعدادی از سازمانهای مردم نهاد مانند  هلال احمر و جامعه پیشاهنگی و انجمن قلب سفید به جمع ما پیوستند و کم نبودند انجمن های مردمی که به نوعی آتش به اختیار شروع به خدمت رسانی نمودند و در حد توانشان کار هایی را داشتند و دارند معذالک نباید نقش مهم بی فرهنگی جماعت بسیاری از مردم را فراموش نمود که به هیچ عنوان رعایت نمی کنند و به گسترش این فاجعه بشری دامن میزنند.

 البته نباید فراموش کنیم که ما آمادگی و فرهنگ لازم را هم برای این گونه موارد نداریم.

 برای نمونه صدا و سیمای ما علی رغم تلاش قابل ستایشش برای فرهنگ سازی مانده برنامه آموزشی برای فرزندان ما تولید می کند اما نمیداند که بچه های ما شب ها تا دیر وقت با خانواده مشغول لذت بردن از برنامه های تلویزیون هستند و کمتر تمایلی دارند که هشت صبح بنشینند و برنامه های تلویزیون آموزشی ببینند جالب اینکه  گزارشگر تلویزیون میرود از مردم در خصوص این برنامه ها سوال میکند که از برنامه راضی هستند یا نه آن هم از والدین بچه ها!

شهر های شمالی و تفریحی در این ایام مملو از جمعیت خواهد شد و کم نیستند افرادی که  برای بیشتر دیده شدن شروع به دادن بیانیه مینمایند !آسیب شدیدی که این افراد به بخش پزشکی و پیرا پزشکی وارد میکنند بسیار شدید خواهد بود.

نیروی انتظامی و بخش های خدماتی مانند بانک ها و یا حتی کار گران شهر داری از کمترین امکانات بهداشتی و حفاظتی برخوردار نیستند.

 همه میخواهند به نوعی کمک کنند حتی موضوع را با زمان دفاع مقدس و جنگ یکی میدانند در صورتی که ما خوب یادمان هست حتی آن زمان هم اگر حمله شیمیایی میشد فقط واحد  ش م ر کار را در دست میگرفت !

بازار شایعه داغ میشود و همه صاحب نظر !

در این میان بد نیست به موارد مهم  چون روانشناسی ، سلامتی ، ورزش و تغذیه  توجه ویژه شود .چرا که هریک از اهمیت خاصی برخوردارهستند و در چنین شرایطی که افراد در منزل هستند باید بدانها نیز توجه شود .

 شفافیت در اخبار و گزارشها هم بسیار مهم خواهد بود.

 متأسفانه باید پذیرفت که این ویروس علی رغم پیش بینی های لازم که اگر هوا گرم شود از بین میرود حالا حالا ها مهمان ما خواهد بود و با این تفسیر که ایرانیان مردمان مهمان نوازی هستند بعید میدانم  حالا حالا ها این مهمان ناخوانده تصمیم به رفتن از کشور ما را داشته باشد چرا که خود ما نیز برای رفتنش کار زیادی انجام نمی دهیم.

باید قبول کنیم که بیشترین فشار بخصوص مالی و میعشتی بر دوش ملت خواهد بود و ایام سختی  را خواهیم گذراند ، ای کاش میشد مسئولین متوجه باشند که مردم گرفتار هستند و دغدغه نان روز مره دارند.و وحشت از آینده نامعلوم بیشتر مردم را نگران میکند ای کاش مسئولین و دولتمردان خود را در این ایام بیشتر از گذشته به مردم نزدیک نمایند و با حرفهای دل گرم کننده، مرحمی به زخم های آنها باشند این کار کمترین هزینه را دارد و بیشترین منفعت را ، در هر صورت امید وار هستم با یک فرهنگ سازی مناسب اتفاق های خوب پیش رو یمان باشد و سال 1399 سالی سرشار از سلامتی و موفقیت برای فرد فرد ما باشدو در انتها  این پند از باب اول در سیرت پادشاهان  که درگلستان  حضرت سعدی  آمده  تقدیم حضورتان مینمایم:

یا حق

جعفر صابری

 سیرت پادشاهان

بر بالین تربت یحیی پیغامبر علیه السلام معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست

درویش و غنی بنده این خاک درند

و آنان که غنی ترند محتاج ترند

آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب اندیشناکم. گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.

به بازوان توانا و قوت سر دست

خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست

نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید

که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست

هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت

دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست

ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده

وگر تو می‌ندهی داد روز دادی هست

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

این تصویر مصاحبه با آقای حجت الاسلام شیخ علی فر هانی واشقانی امام جماعت مسجد امام رضا (ع) مسجد ده کده اولمپیک است که کتاب جدیدش با عنوان مسجد سفارت خانه اسلام را آماده چاپ نموده است.

لباس عید سال بعد

گوشه لحاف را کنار زدم، در روشنایی نور چراغ علاءالدین(1) مادرم داشت با تکه پارچه ای ور می رفت و کمی آن طرفتر بابام در حالی که سیگار می کشید به شعله چراغ زل زده بود. هر چند  وقت یکبار مادرم دستش را پایین می آورد و همراه دستش سرش را هم به نور  چراغ نزدیک می کرد .

بابام مثل همیشه تو فکر بود، آخه بابام هر وقت توی فکر بود پکهای عمیق به سیگار می زد و دودش را هم یواش یواش  بیرون می داد .امان از وقتی که بابام تو فکر بود، آن موقع خیلی زود جوش می آورد، ولی بیشتر برای ما جوش می آورد تا برای مادرم، وقتی ناراحت می شه همه را کتک می زد.

می دونی !  بابام آدم خوبی است، یعنی دست خودش نیست وقتی زیادفکر می کنه این جوری می شه.

بیشتر وقتهایی که بابام  عصبانی است اول مهر و شب عید است.

 من از ماه مهر و شب عید خوشم نمی آید، آخه این موقعها اخلاق  بابام عوض می شود زود داد می زند با همه دعوا دارد…

نمی دانم شاید برای این است که مجبور ما را نونوا کند… یا شاید هم چیز دیگری، هر سال اول مهر یا نزدیک عید مادرم نخ و سوزنش را از سر شب دم دستش می گذارد وقتی ما می خوابیم از پشت پرده یا زیر میز سماور یک بقچه را در می آورد و هی می دوزه، بعدش هم که کارش تمام می شود بقچه را ور می دارد می برد و جایی قایم می کند .وقتی مادرم دارد چیزی را می دوزد بابام کنارش می نشیند و سیگار می کشد و حرص می خورد .من و دادشم  و آبجیم  اگر بیدار باشیم از ترس بابام خودمان رابه خواب می زنیم.بابام مرا دوست دارد .من می دانم آنروز که از اتوبوس دو طبقه میدان توپ  خانه  پیاده شدیم و توی خیابان  باب همایون(2) راه افتادیم دم یک فروشگاه لباس فروشی  ایستاد و بعد به من  گفت: حسن خیلی دلم می خواهد از این کاپشنا برات  بخرم. من که از آن کاپشنها خوشم آمده بود گفتم:بابا برام بخرش . بعد او ن گفت: می خرم! حتما برات می خرم !ولی نخرید،در عوض چند روز بعد چیزی برای ما آورد که نه کت بود ونه کاپشن،گفت که چشمشو گرفته ،برای حمید کوچک بود تن من کرد برای من هم بزرگ بود.تازه آستیناش بلند بود. یقه اش هم پاره بود   خودشم یک خورده گشاد بود.ولی مادرم گفت: زمستان است،روی لباس هم گرمه و هم قشنگه، شاید مادرم باز داشت چیزی برای شب عید ما سر هم کرد. من چه قدر از عید بدم می آید. همه می خواهند لباس های نو بپوشند بعد بیان بیرون و پزبدهند و قمپزدرکنند.

پارسال حمید از اول تا آخر عید بیرون نیامد. می گفت: درس دارم !ولی دروغ می گفت ،من می دانم برای چی با ما برای عید دیدنی نمی آمد! برای این که آن شلوار خاکستری که  بابام می گفت خریده و مادرم کوتاهش کرده بود تا حمید بپوشد مال هاشم پسر عباس آقا بود . راستش من هم باورم نمی شد آخه بابام می گفت:از گمرک خریده ولی هاشم جلو عزیز، امیر و رضا تمام نشانی هایش را داد...

حتی انجایی را که سوخته بود . علامتها درست بود . بچه ها همه حرفهای هاشم را باور کردند، حمید بیچاره خیلی خجالت کشید. برای همین دوتایی آمدیم به خونه .

حا لا دوباره عید داره میاد ، من نمی دانم رفتن زمستان و آمدن بهار چرا باید برای ما انقدر ناراحتی بیاورد ؟ کاشکی عید نبود. اگر عید نبود همین لباسها که بابام آورده خوب بود دیگه ! البته عید هم مثل تمام روزهای خداست ،برای من و حمید فرقی ندره، اما آبجی بیچاره ام… دلم به حالش می سوزه، تمام دخترهای هم سن و سالش لباسهای قشنگ قشنگ تنشان می کنند ...

ولی عیبی ندارد . من تابستان سال دیگه بیشتر کار می کنم و برای عیدش یک لباس قشنگ می خرم . از امسال که گذشت تا سال دیگر خدا بزرگ است. 

این نوشته را در سال ۱۳۶۵ نوشتم و برای اولین بار در سال ۱۳۷۰ در روزنامه اطلاعات  در صفحه اندیشه به چاپ رسید و بعد در مجله جوانان در پاکستان و بعد در یک مجله انگلیسی زبان در هند. سه سال بعد..اما نام اصلی این اثر که من نوشته بودم چقدر از عید بدم میآید بود!                                                                                                 جعفر صابری

چراغ علاءالدین(1) چراغی برای گرم کردن خانه و …

باب همایون(2)نا م خیابانی در شهر تهران  پایتخت ایران

باب همایون(2)نا م خیابانی در شهر تهران  پایتخت ایران