داستان شیطان

مدتها است به این موضوع می اندیشم که کینه شیطان به انسان بر سرچیست ؟!

تا اینکه ندایی درونی گفت عشق!

با تعجب پرسیدم عشق؟همان ندای درونی گفت بله عشق! آن هم پاک ترین و زیبا ترین عشق های هستی ،عشق بین مخلوق با خالق ! شیطان با عجزه و التماس به خالق خود می گفت :ای خدای من انسان هرگز به انداز من تورا دوست نخواهد داشت و بی شک بسیار تورا راه ساخته به دنبال هواهای نفسانی خود میرود ولی من با تمام وجودم عاشقانه در ستایش تو می کوشم وخواهی دید که چگونه عبادتت می نمایم !

اما تقدیر چیز دیگری بود و مقرر شده است که انسان قدرت عشق خود را به نمایش بگذارد و در مقابل خالق خود چنان عبودیتی نشان دهد که زبان زد فرشتگان درگاه الهی شود.

انسان اسیر شهوات درونی ،انسان در بند عشق به خانواده و نزدیکان ، انسان محتاج تغذیه و غذا و چنین انسانی قرار شده تا نشان دهد چقدر عاشق خدای خویش است ،چگونه نیم شب از خواب بر می خیزد و در مقابل خالقش سر تعضیم فرود می آورد ، عزیز ترین عزیزانش را از دست میدهد و تنها در مقابل درد دوریشان میگوید خدایا به تو پناه میبرم و دها و صد ها مثال این گونه از انسان میتوان گفت و نوشت .

شیطان با خود و خدای خویش عهد بسته که نسل انسان را به نابودی بکشد و ثابت نماید که در میدان عشق ورزیدن به خالق او از انسان سرتر است پس تمام آنچه در اختیار دارد به کار گرفته تا من و تو ای انسان اسیر شویم و دراز عشق ورزیدن به خالقمان دور شویم .

به هوش باشیم ، مغرور نشویم از آنچه منباب مصلحت دوروزه دنیا به رسم امانت در اختیارمان قرار گرفته است مانند مال ، فرزند ، زیبایی ، مقام ،قدرت و…اسباب آزمایش است تا بتوانیم خویش تن خویش را گسترش دهیم وقدمی در راه عشق ورزیدن به خالق برداریم .

چه شایسته و بایسته است که بدانیم هرقدر ما بیشتر خالقمان را دوست بداریم او چند برابر بیشتر مارا دوست میدارد و عجبا که عشق خالق به مخلوق کم نشدنی است و هر لحظه توجه او به ما بیشتر از گذشته می شود.

افسوس که چنان در گیر دنیا میشویم که از لذت عشق بازی با خالق را از یاد میبریم و فریب شیطان را خورده اسیر هواهای نفسانی میشویم و میدان را به حریف وا میدهیم !

مغرور و مست قدرت شده می اندیشیم که این ماهستیم که میتوانیم و بدست می آوریم بی آنکه آنی و لحضه ای بیندیشیم شور ما باید با شعار ما و شعار ما با شعور ما رشد نماید باید بکوشیم تا از هوس بگذریم تا عشق آغاز شود.

یا حق

جعفر صابری