تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید …..
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
قلم که به دست میگیرم تا بنویسم به این فکر میکنم که چه بنویسم !؟
جنگ و خونریزی نتیجه جهل و بی خردی است که همواره بشر بدان دچار میشود و خواسته یا ناخواسته قربانیان زیادی از بین مظلوم ترین اقشار مردم را به کام خود میکشد و آبادانی ها تبدیل به ویرانه میشود و زندگی جایش را به مرگ می دهد .
جماعتی را میبینم که در حال انباشته نمودن نان و برنج و گوشت و تخم مرغ هستند و کم نیستند آنها که برای نجات جانشان راهی نقاط خوش آب و هوا میشوند!
در این میان انبوهی از آدمها بلا تکلیف خود را به آغوش رحمت خدا میسپارند چرا که نه پول خرید نان دارند و نه جای برای گریز میمانند و می اندیشند که ما هم مثل خیلی های دیگر تا ببینیم خدا چه میخواهد!
خدای آنها خرد و دانشی است که باید به کار گرفته شود و در قرن حاضر که جهان را نا عدالتی فرا گرفته به فکر بشریت باشند.
در همین چند ماه گذشته میلیونها انسان دربدر شدن و بسیار کشته و هزاران کودک معلول و قطع عضو شدند کدام یک از جوامع بشری دلش سوخت !گیرم هم که اعلامیه و اطلاعیه هم دادند آیا جان رفته باز میگردد؟و یا عضو قطع شده ترمیم میشود؟
سالها پیش بشر اندیشید و سازمانی را برای صلح و دوستی و گفتمان بنا ساخت و عجبا که بر سردش نیز نوشتند بنی آدم اعضای یک پیکرند!
بیش از چهل سال است که ملت افغانستان و یا ملت های مانند فلسطین یا دیگر ملت ها درگیر جنگ و مهاجرت و پناهندگی شده اند !ملت ما نیز سالهاست از حقوق خود محروم شده و طعم تلخ تحریم را میچشد .
این نتیجه ظلمیست که مدیان قدرت و گاه صلح به ما ملت ها وارد نموده اند.
هر وقت و هر طور که صلاح بدانند حقوق ملت ها ا تحریم و تهدید می نمایند و جان و مالشان را نابود می سازند .
امیدوار هستم این روز های سخت و دلگیر هرچه زود تر به خوشی و شادمانی تبدیل شود و یک بار دیگر بدون دغ دغ در کنار هم باشیم.
آرزوی صحت و سلامت برای فرد فرد شما را دارم و خود و شما ا به خدای همیشه مهربان می فرستم.
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
سوال اول: آیا بهتر نیست که سوار اتومبیل های شخصی نشویم؟
سوال بعدی : چرا این گونه اتومبیل ها در آژانسها و یا سرویس های اینترنتی مشغول نمی شوند؟
سوال آیا بهتر نیست برای همه مسافر کش ها این قانون انجام شود و صلاحیت شان تایید گردد؟
این را هم ما بار ها گفته ایم !
سوال در اجرای این کار چه مشکلی بوده است؟
سوال چگونه میتوان این طرح را که منطقی هم به نظر می رسد را اعلام نمود؟
به امید اینکه با اجرا چنین قوانینی دیگر شاهد فاجعه هایی اینگونه نباشیم.
انسانیت!
ای که میپرسی نشان عشق چیست
عشق چیز جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از در مانده ای در مان کنی
قدیما این طور نبود خانه ها بزرگ مثل دل صاحب خانه هاشون حیاط ها درهاشون بیشتر وقتها باز بود انقدر قفل و کلید نداشت.
صاحب خانه ها از خداشون بود که مهمان بیاد باشون و با خوشحالی به مسایه ها میگفتن ما مهمان داریم شما هم تشریف بیارید .
همه شاد بودن ،مخلص بودن ، زندگیا برکت داشت عمرهاشون بلند بود،کسی احساس تنهای نمیکرد .
کسی تو کتابها نبال راز موفقیت و شادی وثواب نبودن!
دنبال عمل کردن بودن و بیشتر وقتها میگفتن خدایا به داده و ندادت شکر!
نمیگفتن تشنه را آب بدین ثوابدادره میگفتن آب به بچه بدین که طاقت نداره!موقعی که غذا می پختند نم یگفتن بدین به همسایه که ثواب داره میگفتین میگفتن بوی غذا بلند شده اون هم همسایه هم میلش میکشه او ن هم بخوره ،وقتی کسی بیمار میشده نمیگفتن این دعا را بخونیم خوب میشه میرفتن خانه طرف ظرف هاشو میشستند جارو میکردن غذا براش میپختند که بچه هاش غصه نخورند!اول و آخر کلامشون رحم بود و مهربونی بود به بچه عیدی میدادند تا دلش شاد بشه به مسایه میرسیدن میگفتن هماسایه از خاهر و برادر به آدم نزدیک تر است خدای قلب مارا جلا بده که تو کتابها دنبال ثواب نگردیم خودمون را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با دعا خوندنمحربون باشیم و محبت کنیم بی منت منتظر ثواب و رضای خدا هم نباشیم.خدای وعض خیلی خرابه آغبتمون را خطم به خیر بفر ما!
اینکه ما آدم هستیم و اشرف مخلوقات فقط یک صفت نیست زات انسان باید آدم باشد و انسان با عشق و شعور فهم و درک معرفت و خلاصه همه این ها میشود اخلاق انسان بی اخلاق دنیای هم که صحاب زیبای و جمال و ثررروت باشد دها مدرک تحصیلی وگواهی نامه بین المللی داشته باشد آخرش از انسانیت دور است و این که توقع داشته باشیم آدما های دیگر به ما لطف کنند احترام بزارن و یا از نظر مالی یار و یاورمان باشند هم بی شک توقع بی جای است که متاسفانه به نازکی یک تار مو بین انسان بودن و نبودن ما در جامعه قرار گرفته بعضی ها فکر میکنند که اگر ناز مند باشند و کمک بخواهند باید همه به آنها کمک کنند که صد البته در شرایط فعلی اقتصادی و معیشتی مردم توقع بی جای است این قدر که حق کسی را نابود نکونیم و به دیگران ستم نکنیم به حقوق دیگران احترام بزاریم و حق را نا حق نکنیم اصل اول است .
ما باید بدانیم انسان هستیم به باید انسان نیز بمانیم با اندیشه های خوب رفتار و کرداری شایسته و گفتاری معقول و منطقی و زیبا !
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
پوشاک
رفیقم بی مقدمه گفت ک سیگار داری ؟!
با تعجب پرسیدم بعد از شست سالگی سیگاری شدی ؟
آهی کشید و گفت : چی بگم هی به پسره گفتیم زن بگیر، بدبخت رفت گرفت و بعد هم من گفتم چرا بچه دار نمیشید و خلاصه چی بگم دو سه ماه است بی ار شده عروسم خبر داد که داره مادر میشه این نتیجه کار و خواسته های ماست !
برق از وجودم پرید انگار خودم بودم که حرف میزدم و با تعجب گفتم سید خداوکیلی راست میگی ؟
با ناراحتی گفت: دروغم چی ده روز پیش سکته کردم بردنم بیمارستان شهدای تجریش بعد چند روز از بیمارستان فرار کردم نصف تنم مثل !
با عصبانیت گفتم: خوب مرد حسابی میخوای خودتو بکشی که سیگار هم میکشی!
سرش را پایین انداخت و آرام گفت: زنده باشم که چی فردا این بچه بدنیا بیاد میدونی اینا پول پوشکش را هم ندارن ! پوشاک بست های حدود یک میلیون تومانه مرد حسابی یک میلیون تومان یعنی ماهی سی میلیون این چسر کار نداره از کجا کرایه خونه خرج خونه خرج زایمان و خلاصه حتی پول پوشاک بچه را بده!؟
دیدم بهترین کار شوخی کردنه گاهی وقت ها فقط خنده دوای درد برای همین گفتم : یواش برو بزار من هم برسم سید جان من هم پسرم زن گرفته اتفاقاً تازه فهمیدم بیکار هم شده و تازه خانمش هم خبر داد بابا یک لوبیا تو راه…خودم را بکشم …پوشاک بچه هم یک میلیون تومان نیست از دویست هزار تومان است تا حدود هشتصد هزار تومان تحقیق کردم بعد هم من باری نوه خودم و تو میرم امده فروشی تو بازار یک وانت میخرم کلش میشه ده میلیون واسه یک سال خوبه هر وقت دوست داشتی دنگتو بده فکرشو بکن میگن بابا بزرگش رفته یک وانت پوشاک برا بچش خریده پاشو مشتی خجالت بکش میخوای دبه دراری شیرینی ندی مشتی!
اشکاشو با پشت دست پاک کرد و گفت: خیلی نامردی من چی میگم تو چی میگی !
باز با همان خنده گفتم: من نامرد تو مرد بر و سید خودتو سیاه کن چهل ساله میشناسمت اصلاً خودت باید بری پوشک بخری بزار تو انبار خونت ما هم میام سحمیه میگیرم!
بعد یکی دو ساعت صحبت و شوخی سید رفت ولی من رفتم تو فکر خدای بزرگ ما کجا زندگی می کنیم مثل ما چند هزارتا آدم هست ملت چقدر گرفتاره و باید سر پیری قصه چه چیزای را بخوریم یکی نیست بگه وقتی میگید زن بگیرید بچه دار بشید و خلاصه از این حرفهای قشنگ قشنگ به این چیزا هم فکر کردید!
ما با یک حقوق بازنشستگی و تحش خانه دو اتاق خوابه چطور میتونیم جواب گوی بچه ها و نوه هامون باشیم صبر و توکل هم حدی داره خدایا خودت کمک کن …
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
دکتر جعفر صابری شب ازنا
جواد بی آزار
استاد جواد بی آزار بنیاد تحکیم خانواده و دکتر جعفر صاری
دکتر جعفر صابری در نمایشگاه خط خانم غفاری
تاتر سنگلج
دیدار و تجدید خاطرات در تالار تاتر سنگلج
در کنار لباس زند یاد سعدی افشار
جعفر خان در نمایش جعفر خا از فرنگ برگشته
دکتر جعفر صابری در دیدار از نمایش جعفر خان از فرنگ برگشته گفت: کار زیبایی بود با نگاهی تازه گرچه تکرااری اما خدا قوت به تمام دوستان بخصوص خبر نگار خوب ما در بخش هنری سرکار خانم بختیاری که من را دعوت کرد تا این نمایش را ببینم .
حضور دکتر جعفر صابری در خیریه آفتاب اراک نوزدهم اردیبهشت ماه 1404
نمایشگاه صبا با حضور هنرمندان
خانه سرباز صلح ایران
خانه سرباز صلح ایران
خانه سرباز صلح ایران یک سازمان مردم نهاد است که تلاش دارد با بهره گیری از ظرفیت های فرهنگی و اجتماعی داخلی و بین المللی ضمن تکریم مدافعان امنیت ساز کشور و منادیان صلح گستر، با تقویت اتحاد و انسجام اقوام ایرانی، آموزش همگانی صلح و ترویج صلح و دوستی با رویکرد امنیت، سعادت، معیشت، فرهنگ صلح و دوستی را با نوآوری اجتماعی به منظور تامین نیازهای تحول یافته جامعه در سطح ملی و بین المللی گسترش دهد. یکی از برنامه های اصلی خانه سرباز صلح ایران و در راستای ماموریت اشاره شده، تکریم کهنه سربازان کشور بوده است. در این خصوص برگزاری برنامه ها، مراسمات و همایش های متعدد با استقبال بی نظیر کهنه سربازان و خانواده های محترمشان مواجه گردید و موجب ابراز علاقه مندی وسیع آنان در خصوص انجام فعالیت های فرهنگی جهت نکوهش خشونت و جنگ و ترویج فرهنگ صلح و دوستی شد. این امر منجر به تاسیس و ثبت یک سازمان مردم نهاد (سمن) به نام “سرباز صلح ایران”در سال ۱۳۹۳ گردید. با ادامه فعالیت های فرهنگی و استقبال و حمایت قابل ملاحظه مردمی بخصوص مدافعان امنیت کشور و منادیان صلح و دوستی، در تاریخ 22/02/1397 “خانه سرباز صلح ایران “، موفق به اخذ مجوز از وزارت کشور شد. امروز، “خانه سرباز صلح ایران” با تفکر یک سازمان مردم نهاد و با بینش عمیقی نسبت به صلح و دوستی و با بهره گیری از تجربیات کهن سربازان بخصوص کهنه سربازان دفاع مقدس تلاش می نماید تا با گسترش و تقویت فرهنگ صلح و دوستی و ترسیم افقی جدید از این مفاهیم، با رویکرد امنیت، معیشت و سعادت، بسترهای توسعه و پیشرفت کشور را در حوزه های اجتماعی و فرهنگی و بخصوص برای اعضای سازمان فراهم نماید.
بندر
بابای بابام جاشو بود ،ننی بابام میگفت : هر وقت بابامراد میرفت بندر چشم می دوختم تا جای که لنج را دیگه نمی دیدم همیشه دلم با لنج میرن رفت و مثل موج ها ی آب دریا تا بابا مراد برگرده آشوب بود !نه که دست خودم باشه این طبیعت زنای بندره که مردشون به دریا میره ،تا برنگرده چشمشون به دریاست و دلشون طوفانی …همه میدونند بالاخره یه روز مردشون باید انتخاب کنه دریا یا ساحل !اما کدوم مرد بندری که سالح نشین باشه ؟
دریا همیشه برای مرد جاشو دریاست و هیچ وقت هیچ چیزی نمیتونه جای دریا را برای اون بگیره!
بابا مراد رفت دریا یه روز آروم بهاری ،و دیگه برنگشت! مثل خیلی های دیگه که هیچ وقت برنگشتن!
من باباتونو با لباسشویی برای مردم بزرگ کردم ،هیچ وقت نذاشتم به دریا فکر کنه ،گفتم باید درس بخونی و ام هم گوش کرد درس خوند زن براش گرفتم همین ننتونو ما ما زری دختر خوبی بود بابای زی هم جاشو بود اما ماند به ساحل و نرفت دریا گفتم مامان زری از مادرش یاد گرفته باباتونه از دریا رفتن منع میکنه!زرنگ بود نزاشت بابا تون بره دریا همینجا تو بندر براش کار درست شد ! حا همینجا کنار ساحل تو بندر !بچم درس خونده بود سواد داشت کار دولتی بهش داده بودن آخر امسال بازنشسته می شود !قرار بود آبجیت کبرا رو عید امسال شوهر بده !داشت جهیزه جم میکرد !میگفت ننه بیشتر کار میکنم تا بتونم جهیزیه کبرا را جور کنم !
امیدش تو بودی تا بعد سربازی برای تو هم زن بگیره میگفت :میخواد بجای خودش تو تو بندر کار کنی !حا صحبت هم کرده بود !قبول کرده بودن ! گفته بودن بعد سربازی بیارش جای خودت !حا ننه من تازه داشتم آرام میشدم دیگه از دریا و موج های دریا ترس به دلم نبود !چه میدونستم عجل تو بند ر میاد سراغ بابات !مو بختم سیاه !دریا و بندر هم نداره !بابا مرادت هیچ وقت نمیومد !میگن بابات هم نمیاد !یعنی چیزی ازش نمونده که بیاد !
ننه قولم بده تو دیگه نه در یا بری نه بندر بمونی !
ننه مو رو تو قبری بزارید که اسم بابات هم باشه میخوام لااقل خاکش رو بجای خودش تو بغل بگیرم!
تقدیم به همه مادران و زنان بندر
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: مطلب
چی بپزم؟
باورش مشکله اما خیلی از خانوادها مخصوص خانم های خانه دار هر روز صبح بعد از اینکه هر یک از اعضای خانواده به دنبال کار هایشان رفتن با خود می اندیشد که چه بپزد برای وقتی که دباره خانواده باز می گردد و هر یک صاحب نظری است !
یکی می خواد غذاش کم پرب باشه یکی برنج نمیخورد یکی گوشت نمیخورد آن یکی بطور کلی برایش فرقی نمیکند و خلاصه این که چه بپزد بیشتر وقتها مهم ترین موضع فکری خانم خانواده است.
اما در مقابل همه این درخواست ها یک واقعیت مهم هم بسیار پور رنگ است و آن این می باشد که اصلاً در خانه چه چیزی برای پختن وجود دارد!
بله بیشتر وقتها این خانم خانه است که باید با آنچه موجودی آشپزخانه هست نه یکبار بلکه بارها معجزه کند و دل همه را شاد سازد !
بانوی خانه به ستاد فرماندهی خود می رود و کار شروع میشود…ساعتها از پی هم میگذرد و هر یک از افراد خانه به خانه باز میگردد با یک دنیا حرف و خاطره هر کدام آمده اند تا کلی صحبت کنند از تلخی و شیرینی روزی که پشت سر گذاشته اند همه حق دارند و مادر شنونده خوبی است حالا باید مثل یک شطرنج باز وارد و قهار با هر یک از مهر های خانه آن طور که دوست دارند بازی کند و در پایان سفره پهن میشود هر یک چیزی میگویند و کمتر تقدیر و تشکری در کار است کار کدبانوی خانه بطور کلی در مقابل تلاش و کار های دیگران اصلاً کاری نبوده و نخواهد بود…
ساعتی بعد هر یک مشغول کاری هستند یا تلویزیون یا موبایل سرگرمشان می سازد و آن روز تمام می شود تا فردا خدا بزرگ است!
این تصویر کمرنگ اما واقعی از زندگی همه ما انسان ها است، حال شاید گاهی کمی متفاوت شود و لی بیشتر وقتها این اسمش می شود زندگی !
حالا سوال این است که شما چه نقشی در آشپزخانه زندگی خود دارید و چگونه با همه نداشته هایتان اقدام به پخت و پز میکنید؟
زندگی را ما میسازیم و باید اول قدردان خود باشیم و بعد هم آنها که دوستمان دارند و با کمترین ها سعی میکنند بهترین شرایط را برای ما بوجود بیاورند.
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
مهریه
موضوع مهریه مطلبی است که باید بطور کامل یک مقاله و یا شاید یک کتاب در خصوص نیاز و اهمیتش نوشت !اما آنچه در این مجال بدان می پردازیم این است که با توجه به هزینه های بالای تشکیل یک زندگی برای زوج های جوان سنگی بنام مهریه و یا شیر بها هر کدام سدی است که باعث فاصله گیری جوانان از ازدواج می شود .
بیشک بالا رفتن سن ازدواج و یا عدم تمایل به فرزندآوری هر یک به تنهای می تواند لطمات شدیدی به پیکره جامعه وارد سازد که تا دراز مدت قابل درمان نخواهد بود .
نابودی و هراز معادن و سنگ و خاک کشور برای سالهای دراز گرانبها ترین خدمات را به ما وارد می سازد اما این که جوانانمان نمی توانند ازدواج نماید و یا بعد از هزار سختی نمی خواهند که فرزند بیاورند هم یک فاجعه ملی است .
نهاد های زیادی در گیر موضوع سقط جنین و یا رفع نازایی در کشور هستند اما کسی به موضوع عدم تمایل برای ازدواج رسمی و یا آمار نگران کننده طلاق نم اندیشند.
شوربختانه بخش عظیمی از جامعه به خصوص تحصیل کرده به این نتیجه رسیدند که وقتی میشود یک رابطه داشت چرا ازدواج!
بحران طلاق ها و از هم بد تر اجرا نمودن قانون مهریه آن هم با قیمت بالای سکه کمتر جوانی را به موضوع ازدواج علاقه مند می سازد .
گر چه خوشبختانه قانون موضوع مهریه و بخصوص سکه ها را تا حدی کنترل نموده اما هزاران نفر هنوز درگیر موضع مهریه و سکه هستند .بخشی حتی در بند و بخشی هم گرفتار دادگاه ها هستند این که قوه قضایی کشور همواره باید به موضوعاتی مانند مهره و یا مطالب حاشیه آن بپردازد معضلی است که مسولان اید راه حلی پیدا نمایند اما قبل از همه ما مردم بخصوص خانواده ای صاحب فرزند باید در بین خود یک فرهنگ سازی بنمایم.
ما ملتی هستیم با غیرت و با ناموس اگر به دنبال حفظ آبروی خانواده خود هستیم و میخواهیم زندگی بهتری را با آینده روشن تر برای فرزندانمان رغم بزنیم باید از همین حالا که کلی هم دیر شده فرهنگ سازی کنیم و فکری برای رفاه حال فرزندانمان به عمل آوریم.
بدون شک اگر با معرفت و انسانیت بیشتری ما بزرگتر ها با موضوع پیوند فرزندانمان برخورد نماییم آینده بهتری را برای آنها رغم می زنیم .
جوانان دارای یک غرور و شخصیت خاصی هستند که با کمی شناخت و چشم پوشی از بعضی رفتارها و گفتار ایشان می توان زندگی را به کامشان تلخ ننمود .
ما باید یاد بگیریم که تهدید و توهین و تحقیر کردن همسر فرزندانمان بازخورد بسیار ناشایستی اول به شخصیت خودمان و بعد فرزندمان خواهد داشت .
موضوع مهریه و تعداد سکه و دادگاه رفتن ها همه موضعی است که در درازمدت به روح و روان فرزندمان لطمه وارد می سازد .
این که یک جوانی در آغاز زندگیش با عشق و علاقه هر شرطی را می پذیرد بسیار زیبا و شایسته است اما اینکه در مقابلش قانون ا قرار داده و تمام جوانی اورا تبا کنیم تا بتواند ادای دین نموده سکه مهریه را بدهد کمی ناجوانمردانه است !روی صحبتم بخصوص با پدر ها است که در این گونه مواقع بیشتر جبهه میگیرند ،دوست عزیز کمی منطقی باش و به این بیندیش که اگر خودت یا فرزند پسر هم بود چه می کردی !
این روز ها زندگی ما مردم در حالت طبیعی به اندازه کافی همرا به تشنج و استرس است دیگر خودمان با تصمیمات آنی و احساساتی پور خترش نکنیم !
یادمان باشد سلامتی و تندرستی همراه با آرامش بالا ترین سرمایه هستی است آن را از دست ندهیم .
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
هر چی دادی داری هرچی داری نداری!
روزی دوستی با لبخنده به من گفت : داداش هرچی دادی داری هرچی داری انگار نداری !
سالها گذشت و کم کم متوجه شدم روزگار همینه داشته های آدم آنچه هست که در دست ما نیست عشق و دوست داشتن و محبت به دیگران همه آن چیز های است که دادیم ولی همیشه داریم و برعکس هرچی داریم فقط خودمان فکر میکنیم که داریم .
بیشتر وقتها چنان به مال دنیا و آدمای اطرافمون دل میبندیم که یادمان میره خدایی هم هست تازه وقتی از همان که بشدت باش احترام قائل بودیم و دوستش داشتیم لطمه می خوریم به خودمان می آیم و می گویم خدایا من چقدر تنها هستم و چرا به غیر تو دل بستم!؟
زندگی مثل رانندگی میمونه اینکه همیشه باید حد فاصله بین خودتو با وسیله نقلیه روبرو حفظ کنی یه وقتایی میزنه روی ترمز و اگه بهش نزدیک باشی و سرعتش زیاد باشه بد جوری آسیب میبینی نکته دردناک هم اینه که همه تو را مقصر می دانند چون همه تو را مقصر میدانند!
دوست داشتن و گذشت کردن معرفت بخرج دادن خیلی خوبه اما از یک جای به بعد میشه حماقت و سادگی طرف مقابل فکر میکنه وظیفت بوده و هست!
اینکه اگه بهت بی احترامی شد تو هم مثل طرف بی احترامی کنی یعنی اندازت را به اندازه اون کم کردی در صورتی که تو خیلی با ارزش تر و با شخصیت تر از این حرفها هستی بهترین راه ممکن اینکه بطور کل طرف را نادیده بگیری و با این کارت آن آدم را از زندگیت حذف کردی و حالا خودت ماندی و خدای خودت همان که از اول باید با او می ماندی!
نه اینکه کسی را از خودمان دلخور کنیم نه کافی فاصله را رایت کنیم همین !
گرچه همیشه می گویم :اگر انسانها میدانستند، فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است نامحدود یکدیگر را دوست میداشتند ..!!
چیزی که هدیه میکنی به دنبال تقدیر و تشکر نباش بده بی منت و خودت را رها کن و بدن که در هر صورت تو برنده هستی از دست ندادی بدست آوردی !
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
کتاب زنان امپراتور نوشته دکتر جعفر صابری
کتاب زنان امپراتور نوشته دکتر جعفر صابری مجوز گرفت و این توضیحات ایشان در خصوص این کتاب است روی تصویر کلید کنید.
موضوعات مرتبط: تبلیغات