مراسم اقوام ایران با حضور جناب آقای جواد کلاهدوز و دکتر جعفر صابری

موضوعات مرتبط: تصویر

[ یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: مطلب

[ یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:26 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:25 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تقدیر از حجت الاسلام شیخ علی واشقانی فراهانی امام جماعت مسجد امام رضا و نویسنده و محقق

موضوعات مرتبط: تصویر

[ یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 23:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

روز خبرنگار

کوین کارتر در سال ۱۹۹۳ به سودان رفت تا قحطی آنجا را به تصویر بکشد. پس از یک روز عکاسی خسته‌کننده در روستای آیُد، به میان بیشه‌زاری می‌رود. در آنجا صدای هق‌هقی را می‌شنود که از سمت یک کودک می‌آید، کودکی لاغر و نحیف. او در میانه راه به‌سمت یک مرکز تغذیه از پا افتاده است.

 

کوین کارتر، فتوژورنالیست اهل آفریقای جنوبی یود او با بوی زننده‌ی مرگ آشنا بود. و به‌عنوان عضوی از کلاب بنگ-بنگ، گروهی چهار نفره از عکاسان شجاعی که دوران آپارتاید آفریقای جنوبی را مستند کرده بودند، بیشتر از سهم خود شاهد غم و دلشکستگی بود.

وقتی کارتر مشغول عکاسی از او شد، یک کرکس لاشخور فربه در نزدیکی کودک به زمین نشست. بنا بر گزارش‌ها به کارتر توصیه شده بود که به‌علت بیماری به قربانیان دست نزند. بنابراین، او به‌جای کمک مستقیم به کودک حدود بیست دقیقه منتظر ماند به این امید که آن پرنده بال‌هایش را باز کند و از آنجا برود.

اما پرنده نرفت. کارتر کرکس را ترساند و دید که کودک برخاسته و به‌سمت مرکز راهش را ادامه می‌دهد. کارتر سیگاری روشن می‌کند و شروع می‌کند با خدا حرف زدن و گریستن.

وقتی نیویورک ‌تایمز این عکس را منتشر کرد، خوانندگان بسیار مایل بودند بدانند که چه بر سر آن کودک آمده و انتقادها به کارتر به‌خاطر کمک نکردن به آن کودک آغاز شد. عکس او به ‌سرعت بدل شد به یک نمونه‌ پژوهی مهم در این باره که چه موقع عکاسان خبری باید در صحنه پیش رویشان مداخله کنند.

پژوهش‌های بعدی نشان دادند که کودک این عکس زنده مانده اما ۱۴ سال بعد در اثر تب مالاریا از دنیا رفته است. کارتر برای این عکس جایزه پولیتزر را برد، اما تاریکی آن روز آفتابی هیچ‌گاه از ذهنش پاک نشد. او در جولای ۱۹۹۴ در ۳۴ سالگی به زندگی خودش پایان داد و نوشت: «خاطرات روشن قتل‌ها و اجساد و خشم و درد مرا رها نمی‌کند.»

‌نزدیک به نیم قرن کار خبرنگاری به من آموخت که مثل هر شغلی اخلاق بالاترین سرمایه و دارای در حرفه خبرنگاری است و در طول ده سال تدریس دانشگاه به طور مستقیم به دانشجویان و سالها کار به صورت غیر مستقیم به دوستان همکاران و شاگردانم سعی کردم به موضوع توجه به اخلاق حرفه ای خبرنگاری اشاره نمایم.

در این حرفه اگر اخلاق نباشد و چهارچوب حرفه ای لحاظ نشود آسیب های بسیار بزرگی را به جامعه و حتی تاریخ بشری وارد می سازد .

شوربختانه بعضاً بعضی از همکاران داخلی و یا خارجی ما به اهمیت کارشان توجه نمیکنند و اخلاقیات این حرفه ا رایت نمی نمایند .

در حرفه ما قرار نیست دروغ بنویسیم، قرار نیست شعار بدیم قرار نیست بزرگنمایی کنیم و یا تخریب شخصیت کنیم در این حرفه احترام به عقاید افراد و اقوام جزم اخلاقیات است ما نباید در مصاحبه دیگران را تحقیر کنیم .

اما در تمام جهان بیشتر وقت ها ما را تحقیر میکنند یا حتی تهدید می کنند مورد تجاوز قرار میگیریم به حقوق ما توجه نمی شود،دولت ها به خود اجازه میدهند که هر طور دلشان میخواهد با ما برخورد نمایند نمونه بارزش همین جنگ تحمیلی دوازده روزه که به طور رسمی ساختمان صدا و سیمای یک کشور را مورد حمله نظامی قرار دادند !

گاهی باید مانند یک امداد گر باشیم و نجات انسانها از تهیه خبر و یا گزارش مهم تر می شود.یک خبرنگار زود تر از همه در صحنه است حتی وقتی عکسی میگیرد اگر اخلاقی نباشد و یا صاحب تصویر راضی نباشد حق چاپ و تکثیر ش را ندارد خبرنگار همیشه حاضر است بعضی ها با او برخورد شایستهای ندارند و گاهی به او توهین می کنند و یا حتی کتکش میزنند اما او نمی تواند و نباید برخورد یا توهین کند !ما کارمان روایت است نه قضاوت در سختی های مردم کنارشان باشیم و در شادی ها با آنا شادی کنیم در خاطراتشان شریک می شویم اما رازداری شان هستیم و نمی توانیم همه چیز ا بیان کنم و یا بنویسیم سینه ما صندوقچه اسرار است.بغض در گلو داریم اما نم یتوانیم گاه حتی اشک بریزیم ،سالها از یک واقع می گذرد اما ما با تمام جزئیاتش در ذهنمان بماند.خانه و زندگی حتی خانواده برای ما بعد از کار تعریف شده ما زمان و مکان نداریم ساعت نداریم همیشه باید حاضر باشیم خبر برای مه بسیار مهم است و اراده خبر در کوتاه ترین زمان ممکن از واجبات کار ماست ما باید خبر و تصویر و گزارش را سریع تنظیم کنیم و در کوتاه ترین زمان ممکن به دست مخاطبان برسانیم .گاهی سخت است اما باید بنویسیم و یا بگوایم عکس بگیریم و ارسال کنیم این روزها به نظر میرسد امکانات خوبی در اختیار خبرنگاران است اما همین امکانات کاهی باعث درد سر ما می شود !شب نمی خوابیم و یا روز در گرما یا سرما در محیطی بسیار نا امن با امکانات بسیار کم باید زند بمانیم و زندگی کنیم . ما حق گله و شکایت مثل دیگران را نداریم ما در جنگ هیچ سلاحی نداریم تنها دربین ما است که تاریخ را میسازد و ثبت میکند.

ما قهرمان می سازیم بدون اینکه دیده بشیم ما سالهای شیرین زندگی من را که باید کنار خانواده باشیم را با خانواده بزرگتری تقسیم میکنیم .

همیشه امکانش است که اسیر شویم یا دوربینان را که کلی مطلب ثبت کردیم از دست بدهیم .

اما ما پذیرفتیم که خبرنگار باشیم و گزارش گر صبورانه در انتظار بنشینیم .بیشتر وقتها به خاطر اینکه دروغ نگویم هیچ نمی گویم و یا فقط تصویری را به اشتراک میگذاریم .

شاید به همین دلیل است که شغل خبرنگاری را بعد از کار در معدن پور خطر ترین مشاغل میدانند .

ما خبرنگار هستیم و به این شغل افتخار میکنیم و در یک کلام :

خبرنگار یعنی زندگی در مرز رویداد ها

دوستان روزتان مبارک

یا حق

جعفر صابری

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 21:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ارزش نوشتن

بیشک ارزش هر نوشته ای در تاریخ بشریت بسیار ارزشمند و گرانمایه بوده و خواهد بود بخصوص اگر این نوشته ها جنبه آموزشی نیز داشته باشد .

استاد فرزانه و گرانمایه جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی فراهانی از معدود محققان و نویسندگان معاصر است که بحق در بخش آموزش و پرورش نسل نوین اسلامی نقش بسیار بسزای را عهده دار بوده و او با قلم توانایش که برخواسته از اندیشه و تحقیق فراوان است سعی نموده تا آنچه برای حفظ ارزشهای اسلامی لازم است را به نسل ها بیاموزد و نکته بسیار مهم و حائز اهمیت این است که این نوشته ها بیش از هر چیز نقاط اخلاقی انسانی را دنبال می نماید و این همان نکته مهم و قابل تامل است که در نهاد دین اسلام نهفته می باشد و رسول خدا با ظرافت تمام سعی در ارائه آن داشته است .

امروز روز که تمامی جهان کفر به ستید با ارزشهای اسلامی برخاسته ارزش قلم افرادی چون استاد واشقانی بسیار هازه اهمیت می باشد .

بشقسه برای طول عمر با عزت ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.

ارادتمند جعفر صابری

[ چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 22:19 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 21:51 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

شهدای اقتدار ملی

بیشک تقدیر از شهدای اقتدار ملی در جنگ تحمیلی دوازده روزه کاری شایسته و بایسته است که بسیاری از نهاد ها و سازمانها حتی مردم نهاد به نحو احسن این مهم را به انجام رساندن از جمله انجمن هم افزایی اجتماعی اقوام کشور که بطور خود وش و کاملان مردمی به بهترین شکل ممکن با حضور دها تن از مدیران و مسئولان کشوری و لشگری ،هنرمندان ،ورزشکاران و عموم مردم برگزار نمود اما آنچه قابل توجه و اهمیت بوده و هست نقش رسانه ها بویژه خبرنگاران وطن پرست است که در طول این مدت با تلاش شبانه روزی در به تصویر کشیدن این حماسه ملی ایفای نقش نمودند.

شب گذشته هفتم مرداد ماه مصادف با شهادت حضرت رقیه(س) انجمن هم افزایی اجتماعی اقوام با مدیریت جناب آقای جواد کلاهدوزان طی مراسمی با حضور مدیران و کارآفرینان نخبه کشور همچنین نماینده محترم مجلس آقای دکتر محمود طاهری و آقای نورالدین آهی نمایند ریاست محترم جمهوری در سمن های کشور اقدا به تقدیر از تنی چند از خبرنگاران و مدیران رسانه کشور از جمله آقایان:

دکتر جعفر صابری

بنیانگذار بنیاد آشتی

علیرضا اردستانی

سید مسعود حسینی

محمد جعفر نژاد

قادر علی اکبرزاده

علی پا لاندوزی وایقان

احد صادق زاده وایقان

آقای بهرنگ پور اکبرنژاد

مدیر عامل شرکت صنعتی استرم

مهندس عای بهرمند

رئیس اتحادیه قنادان تهران

نمود .

اینگونه خدمات نشان دهنده حس واله مدیترانه ای است که لازم به تقدیر و تشکر می باشد که از حدیث من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق پیروی می نمایند.

موضوعات مرتبط: گزارش

[ چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 21:50 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ دوشنبه سی ام تیر ۱۴۰۴ ] [ 19:51 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

الو تلویزیون؟

در این که شبکه های رسمی ایران تلاش قابل ستایش را انجام می دهند هیچ شکلی نیست ،بخصوص درروز هایی که ملت ایران بشدت نیاز به خدمات فرهنگی داشت پس قبل از هر چیز یک خدا قوت خدمت همه دست اندرکاران صدا و سیما!

اما درد دلی دوستانه هم هست که تقدیم میشود و می دانم سخن بسیاری از شما هموطنان می باشد !

یک این که ای کاش در طول این روزهای سخت مسئولین واقعی کشور منظورم وزرای محترم است بیشتر برای پاسخگوی حضور پیدا میکردند . دو اینکه ای کاش وقتی برنامه ای زنده آن هم نیم شب پخش میشود به این فکر کنیم که چه نکته مهمی در این گفتگو است که باید آن زمان پخش زنده شود و وقتی کسی نمی تواند بطور مستقیم با کارشناس برنامه ارتباط برقرار کند چه نیازی به پخش زنده است!

چرا وقتی با صدا و سیما تماس میگیرند هیچ کارشناسی پاسخگو نیست و تنها با ضبط پیام می توان نظر خود را اعلام نمود در صورتی که شبکه های دیگر جهان برای این ارتباط مخاطب بسیار احترام قائل هستند.

چرا به ذائقه و شعور مخاطب احترام نمی گذارند و وقتی سریالی را شروع میکنند بدون دلیل و بی جهت یا زمان پخشش را تغییر میدهند و یا بطور کلی از پخشش جلوگیری می نمایند!

وقتی یک برنامه زمان پخش مشخصی دارد به چه دلیل برنامه دیگری را جایگزین مینمایندو یا با سلیقه خودشان از پخش برنامه صرف نظر نموده به تکرار قسمت های قبل اقدام می نمایند.

میز گرد و یا مربع و یا مستطیل هیچ فرقی با اتاقی که مبل راحتی در آن باشد و چند نفر راحت بنشیند و خاطره تعریف کنند ندارد و این گونه برنامه ها بسیار تکراری و آزار دهنده شده است .

پوشش نامناسب بعضی از مجریان و آلا مد بودنش نوعی فرهنگ ستیزی است و از همه بدتر ادبیات بسیار زشت و زنند ایشان است واژهای مانند خیلی مخلصیم چاکریم قربون شما دمتون گرم اینگونه ادبیات در شعر رسانه ملی نیست و هیچ نشانی از صمیمیت در آن وجود ندارد.

اینکه ما شاهد رفتار و گفتار حتی حرکات سر و صورت مجری باشیم که توهین و تحقیر مخاطب و یا مهمان است نشان از بی حرمتی به شخصیت افراد می باشد و شوربختان ثبت در تاریخ میشود .

حرکت سرو گردن و یا نیشخند و یا رفتاری این گونه شاید برای بعضی از مخاطبین جذاب باشد اما تو حین واضهای است به مهمان و همچنین تربیت ناشایستی که در اذهان عمومی می ماند بخصوص اینکه به برکت وجود شبکه های اجتماعی به قدری دست به دست می شود که آنها که ندیدهاند هم خواهند دید !

ما در ایام جنگ تحمیلی دوازده روزه شجاعت و همت بسیار قابل ستایشی را از همکاران خوب سازمان صدا و سیما دیدم اما کم بودن کارشناسان بی اطلاع و نابخردی که با گفتار شان بشدت به ارزشهای نظام و شعور مخاطبین توکین نمودن.

ای کاش میشد به عظمت کار نیروهای نظامی کشور و آنچه با دشمن نمودن شایسته تر برخورد می شد و بیش از نشان دادن درد و رنج و عزاداری به قدرت و همت و شجاعت ایرانی می پرداختیم و تصاویری از این همه شجاعت را به نمایش میزاشتیم.

شخصاً تاسف میخورم که ای کاش صدا و سیمای جمهوری اسلامی زمانی که با آن همه حجم تبلیغات دشمنان داخلی و خارجی سردار حاجی زاده و پدافند کشور ها بر سر هواپیمای اوکراین مواخذه نمودن وقتی پاسخ صحیح و درست از بی گناهی این عزیزان نیز به دستشان رسید همین اندازه بار تبلیغات را قوی می نمودند چه مواردی داشت لااقل چند تابلو در خیابان ها نصب می شد که نشان از بی تقصیری این بزرگواران بود!

آنها رفتن ولی میراث خدماتشان نجات دهنده ملت ایران بود و لطف خدا که نشان از همیشه شامل حال ما باشد.

این چند خط نه برای گله است بلکه درخواست تدبیر بیشتر و همتی ارزشمند تر می باشد برای دوستان فرهنگی بخصوص صدا و سیمای کشور عزیزم.

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ دوشنبه سی ام تیر ۱۴۰۴ ] [ 19:34 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

مقصر کیه؟

بیشتر وقتها وقتی کودکی زمین میخورد والدینش زمین را میزدن و میگفتن زدمش پاشو وایسا تو میتونی و با این کار نشان می دادند که مقصر تو نیستی زمین بود تنبی هم شد و با این خیال که به فرزندشان کمک کردن او را از شناخت واقعیت در زندگی دور میکردند.

وقتی ما والدین صورت مسئله را این گونه حل میکنیم داریم به فرزندمان ناخواسته میگیم تو مقصر نیستی همیشه یکی دیگه مقصر هست و او در دراز مدت در مسیری قرار میگیرد که همیشه به دنبال مقصر باشد و در ادامه برایش توقع از دیگران حتی خود پدر و مادر حاصل می شود او یاد گرفته همین طور که در شکست ها همیشه یکی مقصر هست در موفقیت ها هم باید کسی باشد و این توقع در زندگی او از هر اعتیادی خطرناک تر است !اعتیاد نیاز است و ما والدین این نیاز را زره زره در وجود فرزندانمان بوجود می آوریم .

راه چاره چیست ؟

اگر ساعت ها به طرح موضوع نیاز و مقصر بپردازیم در نهایت به همین میرسیم که خودمان نیز داریم دنبال مقصر میگردیم همه ما از یک زمان باید به این بیندیشیم که خوب حالا باید چه کنیم !

آنچه باید و یا نباید اتفاق می افتاد اتفاق افتاده حالا باید چه کنیم!صد البته بسیار بهتر بود که دور اندیشی میکردیم ولی نکردیم و یا گفتیم و کسی ننید و عمل نکرد حالا باید چه کنیم ؟بنشینیم و زانوی غم بغل کنیم و یا چاره اندیشی نمایم ! ؟

بروز گذر باید اندیشه کرد این سخن حکیمانه فردوسی است که باید اندیشه نمود و شایسته است از هم اکنون هر دو کار را باید همزمان دنبال نمود اول اینکه رفتارمان را در برخورد با موضوع مقصر و توقع داشتن بطور کلی تغییر دهیم و بدانیم که در بیشتر مواقع ما خودمان هم مقصر بوده و هستیم !

دو ام اینکه باید چاره اندیشید و از این شرایط خلاص شد !

گاهی وقتها ما چنان درگیر پیدا کردن مقصر می شویم که از ادامه راه نیز وا میمانیم ،گاهی وقتها نیز به دنبال آوردن دلایلی هستیم که خود و یا دیگران را از مشکلات مبراه سازیم .

در هر صورت نادیده گرفتن شرایط حال عقلانی نیست و شایسته و بایسته است که در لحضه به حل مشکل بیندیشیم و باور داشته باشیم که زندگی در جریان است .

یا حق

جعفر صابری

[ شنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۴ ] [ 12:12 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور در مراسم عزاداری دکتر جعفر صابری 1404 جماران جامعه اسلامی ورزشکاران چهارشنبه 18 تیر ماه

[ چهارشنبه بیست و پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 20:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری ر مراسم عزاداری 1403

[ چهارشنبه بیست و پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 20:3 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

معدل

مترادف معدل: حدوسط، میانگین ، تعدیلگر، تعدیل کننده تعریف شده و این یعنی اینکه در زندگی و بخصوص رفاقت و دوستی یک معدل همواره در ذهنمان باشد بد نیست!

آدما یه روزای سر حال هستند و به قول خودمان کیفشان کوک است و یک روز هم حسابی خسته و ناراحت و گرفته که این هم طبیعی می باشد چرا که بسیاری از موارد اطراف مان باعث میشود تا ما در همه لحظات زندگی یک نواخت نباشیم و بطور کلی همین احوالات ما است که زندگی را رنگی وزیبا مینماید تلخی ها و شیرینی ها اگر میخواهیم کمتر آسیب ببینیم شایسته است توقع خود را از دیگران به حد عقل برسانیم و در بسیاری از موارد حق را به طرف مقابل دهیم این گونه فشار کمتری بر روی روح و روانمان وارد میسازیم و از موضوع میگزریم .

که صد البته کار بسیار دشواری است اما چاری نیست این گزشت و معرفت بیش از آنکه به طرف مقابل نفع برساند برای سلامت ما لازم و زروری است!

با ید باری رفتارهای دیگران یک سری نمره تعریف کنیم از یک تا ده ودر نهایت یک معدل از کل این عداد بگیرم زمانی که رفتارش تعقیر میکند روی معدلش حساب کنیم این گونه فشار عصبی کمتری را تحمل خواهیم کرد .

بسیاری از زندگی های ما که دست خوش نابودی و تخریب میشود نداشتن یک معدل از رفتار ها و گفتار های یک دیگر است حتی در برخورد های اجتماعی! شایسته و بایسته است که ما به فرزندانمان نیز از کودکی و نو جوانی در خانه و مدرسه بیاموزیم که رفتار های اجتماعی درستی از خود بروز دهند و این رفتار ها به زبان ساده کنترل خشم و یا هیجانات می باشد .

قهر ها و یا احساسی شدن های لحضه ای بسیار خطر ناک است تصمیات نا درست و نا به هنگام همه از نداشتن یک معدل رفتاری است ما باید بیآموزیم چه زمانی خشم گین بید شویم و چه زمانی خشم را کنترل کنیم تنبی و تربیت فرزندان مهم ترین کار والدین و معلمین می باشد در غیر این صورت جامعه این کار را بر اهده میگیرد و شوربختانه گاهی به بدترین و دردناک ترین شکل ممکن این اتفاق می افتد !

گاه باری تربیت باید از اهرم های مختلف بهرمند شد ،فرض کنیم در مسیر جاده کوهستانی بخشی از کوه ادامه راه ا غیر ممکن می نماید آنکس که تهد برای آموزش و ساختن دارد یا بخشی از کوه را که مذاحم است را از کوه جدا میسازد و یا در بین آن کو شکاف و تونل ایجاد می نماید .

که کار سادی هم نخواهد بود اما راحت و آرامش و سرعت بیشتر را در آینده به همراه می آورد.

حتی در امور خیر هم خدا وند توسه به میان روی می نماید سوره فرقان آیه 67

آنان كه انفاق مى‌كنند، زياده روى نكرده و خساست نمى‌ورزند و همواره ميان اين دو[روش]، حد وسط را رعايت مى‌كنند

این نشان به اهمیت و توجه به داشتن معدل و حد میان در امور را دارد در پایان هم این هدیه ما ه شما:

یا حق

جعر صابری

اگر پند خردمندان به شیرینی نیاموزی

فلک این پند با تلخی بیاموزد تو را روزی.!.

[ سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۴ ] [ 16:23 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

خط درشت

از نوجوانی علاقه شدیدی به کتاب و کتابفروشی داشتم و شاید به همین دلیل است که بیش از سی سال است که ناشر هستم اما آن زمان که نوجوان بودم بیشتر وقتم را در کتابفروشی ها یا کتابخانه ها سپری میکردم و به همین دلیل هترین دوستانم یا کتاب دار بودن و یا کتابفروش، آنها که از بودن من در محل کارشان بدشان نمی آمد مرا با کار کتابداری و همچنین کتابفروشی آشنا میکردن و در بین مشتریان همیشه بودند افرادی که به دلیل سن و سالشان وقتی کتابی به دستشان میدادم میگفتن از همین خط درشت هم دارید؟

آن زمان ها پیش خودم میگفتم خوب عینک بزنند تا بهتر ببینند ولی بعد از سالها امروز که خودم دنبال کتاب های خط درشت میگردم متوجه شدم که فقط مشکل عینک نیست!

خط درشت برای بهتر دیدن و خواندن است و این زمان آدم هایی که برای خواندن روزنامه یا کتاب نیاز به عینک و خط درشت دارند و باید از نزدیک ببینند آدمهارا از دور میخوانند و نیازی به عینک یا خط درشت ندارند !

تا طرف حرف بزند بدون اینکه بخواهند قضاوتش کنند در ذهنشان برایش جایگاه های پیدا میکنند و درست در قفسهای می گذارندش که باید قرار گیرد جزو آدمهای خوب یا بد خوش قول یا بد قود خوش کردار یا بد کردار مثل جدول مندلیوف است همه موجودات از عناصری تشکیل شده اند که باید در جای خودشان قرار بگیرند .

و از ترکیب این عناصر موجوداتی پدید می آیند که گاهی بسیار جالب می شوند ،خلق این پدید های جدید بستگی به موارد زیادی دارد اما زمان در همه متفاوت است یکی زود خودش را نشان میدهد یکی با کمی تاخیر ولی بالاخره ترکیبات کار خودش را میکند و موجود یا جانور پدید می آید و اینجاست که انسان می ماند این دیگر چه مخلوقی است!

بیشتر ما آدم ها در زندگی خود مخلوقاتی را شبیه به انسان و آدم دیده ایم که روی پا راه میروند دست دارند و حتی دست میدهند و مثل ما ناهار و شام میخورند اما پدیده ای هستند که در نوع خودشان بی نظیر میباشند و عجبا که این مخلوقات مدام به اشکال گوناگون تکثیر میشوند و ورژن های جدیدی از خود پدید می آورند .

دوستی دارم که افسر کارکشته و کاربلد اداره آگاهی است و وقتی از این نوپدید های نوظهور صحبت می کند موی بر تن انسان سیخ می شود ،مخلوقاتی که در کتاب ای عهد عتیق هم نمی شود یافت !

سیرتشان به دیوهایی میماند که در افسانه های کهن آمده و چهره شان به شاهزاده های داستانها می ماند .

هر چقدر هم که عینک بزنیم و یا خطش را درشت کنیم باز خواندنشان بسیار سخت است این موجودات توانایی عجیبی دارند و می توانند در لحظه هم تعقیر نمایند و هم تکسیر شوند.

آنها میتوانند بشدت روی دیگران نیز تاثیر بگذارد و از هر ویروس و انگل خطرناک تر هستند !چنان سری روی دیگران و حتی عزیزانم تاثیر می گذارند که انسان حیران می ماند و اینجاست که بسیار باید مواظب بود تا با نیش شان مجروح نشویم.

کتاب می خوانند فیلم می بینند و گاهی بسیار فهمیده و فرهیخته نیز به نظر می رسند بعضی شان در مراتب عالی علمی و دانشگاهی هستند اما فقط نوع جهش یافته همان عناصر قبلی می باشند و تا با جدول عناصر آشنای نداشته باشی نمی توانی آنها را شناسایی نماعی .

این ها را گفتم شاید بد نباشد برایتان یک مثال زند هم بیاورم از کسی که سالها به عنوان یک مجرم و دیوانه شناخته می شد و در بند و زندان انفرادی هم بود اما بیشترین قسمت های دانشنامه فرهنگ آکسفورد را نوشته بود بله آقای ویلیام چستر ماینر نویسنده و گردآورنده بخش عمده‌ای از دیکشنری آکسفورد”این را فقط مثال آوردم تا به واقعیت کلامم پی ببرید.

انسان مخلوق عجیبی است او نه تنها می تواند در لحظه تغییر کند بلکه اسباب تغییر دیگران را نیز فراهم میسازد و عجبا که سالیان سال گاه طول می کشد تا این تغییرات را بتوان از ذهن دیگر انسان ها و حتی نسل های بعد پاک نمود .با این شعر زیبا سخنم را به پایان می رساندم و امید وارم اصل موضوع را توانسته باشم بیان نمایم.

یا حق

از پی رد و قبول عامه، خود را خر مساز

ز آنکه نبود کار عامی جز خری یا خرخری

گاو را باور کنند اندر خدایی عامیان

نوح را باور ندارند از پی پیغمبری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ سه شنبه هفدهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:44 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ یکشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 15:31 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

شب عاشورای حسین (ع) در هیئت مسلم با مدیریت حاجی محمدی و عاشقان آن حضرت

[ یکشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 15:30 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ شنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 20:45 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ پنجشنبه دوازدهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:50 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

خانواده

در این ایام که مراسم سوگواری حضرت سید الشهدا برگزار میشود شایسته و بایسته است موضوعات مهم اجتماعی و بخصوص خانوادگی و اخلاقی نیز توسط سخنرانان گرامی مطرح شود از جمله این موارد مهم تحکیم خانواده و از آن مهمتر تشکیل خانواده است.

بیشک به دلیل تبلیغات فراوان تشکیل خانواده برای عموم مردم بخصوص جوانان بیشتر موضوع خواسته های جنسی است که صد البته بخش عمدهی از آن را تشکیل میدهد اما بسیاری از موارد دیگر روحی و حتی جسمی انسان باز میگردد به داشتن یک روابط سالم و درست انسانی بین موجودات از جمله انسانها ،همه موجودات جفت خلق شده اند تا مکمل یکدیگر باشند و انسان بعنوان اشرف مخلوقات نیز از این موضوع مستثنی نمی باشد اما اینکه بسیاری تن به ازدواج نمی دهند و در اندیشه خود و یا گاه با صراحت بیان می کنند که برای داشتن یک رابطه جنسی که فقط نباید ازدواج نمود خود جای درد و بحث دارد این گونه از انسانها شوربختانه بیشتر حیوانی می اندیشند تا انسانی که حتی حیوانات نیز گاه این گون نمی اندیشند برای نمونه کبوتر ها و یا قو ها و یا حتی درندگانی مانند گرد ها نیز به ازدواج و تحکیم خانواده اینگونه نمی اندیشند.

بله مشکلات زندگی و اقتصاد بیمار همه و همه باعث شده تا بسیاری از جوانان والدینشان با موضوع ازدواج برخوردی متفاوت داشته باشند آنها در این اندیشه هستند که خیلی سخت است تا بتوانند ازدواج کنند این برخاسته از تصاویر و تدابیری است که بعضاً حتی رسانه ای داخلی مثل صدا و سیمای خودمان نیز بدان دامن میزند .

ما فرهنگ ازدواج آسان و تشکیل خانواده را درست مطرح می نماییم و این موضوع باعث شده تا سن ازدواج بالا برود و از همه بدتر بی بندوباری بین جوانان افزایش یابد .

ما در مراسم عزاداری فرزند نبی خدا شرکت میکنم اما به آداب و رسم و سنت او پایبند نیستم و برای ترک آن دها دلیل و منطق می آوریم .

مگر نه این است که زمان خواندن صیغه عقد حدیث از رسول خدا می گویم به این معنا که : “النکاح سنتی و من رغب عن سنتی فلیس منی”

معنی لفظی این حدیث این چنین است: “ازدواج سنت من است، هر کس از آن روی گردانی کند، از من نیست.”

والدین گرامی بخصوص عریان جوان که شرایط ازدواج بر شما لازم است بگذارید عشقی که میان شما جاری است بر موارد دیگر قلبه نماید عشق و صداقت و درستی با نیت پاک و سالم بیشک بر موارد دیگر غلبه می نماید و می تواند آغاز گر یک زندگی سالم باشد خدا نیز به شما قول همراهی داده به خداوند توکل نماید و فریب این سخنان را که ازدواج سفید و یا با هم باشیم ببینیم چی میشود و مطالبی از این دسته را نخورید دختر گلم شاید منزل والدین آنطور که تو دوست داری نباشد اما بدان که ترک والدین و خانه پدری هم تو را خوشبخت نمی نماید پسرم اگر دختری این راه و مسیر را برای با تو بودن انتخاب نمود حتی از روی ناچاری نه تو میتوانی او را خوشبخت نمایی و نه او زن زندگی تو خواهد شد فقط در آینده یک حسرت و رنج مشترک به همراه می آورد صادقانه پا پیش بگذارد حتی با کمترین شرایط زندگی را با یاد و نام خدا شروع کنید خداوند انشالله همانطور که وعده داده به شما کمک نماید .

اینگونه مطالب در این شب ها برای کاهش آسیب های اجتماعی بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد چرا که امام حسین ( ع) برای همین موارد و حفظ سنت رسول خدا قیام نمود .

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ چهارشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 18:56 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

In the name of the merciful and gracious God

 

Surah 4: Women – Part 5

As for those whom the angels who wronged their souls died, they said, “Where were you? They said, “The pain is the land of Allah, and it is wide,” so they walked in it, and the most important thing is hell.

Surely those who wronged themselves [by leaving the land of disbelief, and remaining under the dominion of the disbelievers and polytheists] [when] the angels take their souls, they will say to them: What was your state? They say: We were weak on earth. The angels will say: Was not the land of Allah wide and spacious for you to migrate in it [from the environment of polytheism to the land of faith]?! So their abode is Hell, and that evil will return sometimes.

 

Have you ever had the strength and motivation to get out of bed one morning?

Have you ever felt tired of being alone and looking for another job?

Have you ever felt that others don’t know your strength at all?

Have you ever had insomnia at night with negative thoughts?

Have you ever felt tired of your work, environment, life and family?

We have all experienced more or less of these in our lives. We imagine why we are where we are now. We forget the purpose of our lives. This analysis is not about fatigue, it is about getting away from the purpose of our lives. We are because of what we do. We don’t analyze. Going analytic happens when we forget why we are doing something.

Some people hear the word positive leadership. They shake their heads to show that they are tired of hearing these things. They think we’re talking about a fantasy world full of dreams. But the truth is that we because life is easy. We are not positivists. We are positive because life can be hard. Positivity changes lives and is considered a competitive advantage in sports, business and politics. Realists only talk about the future, it is optimists who, with the help of others, try hard to build the future. Being positive does not guarantee success, but negativity does guarantee failure. In a word, hope is the key to success and well-being.

موضوعات مرتبط: مطلب
ادامه مطلب

[ دوشنبه نهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 11:2 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بسم الله الرحمن الرحيم

سورة النساء – الجزء 5

إن الذين ماتوا هم الملائكة الذين ظلموا أنفسهم. قالوا: أين أنتم؟ وسعوا أرض الله فاهاجروا فيها، وأولئك مساكن جهنم، سعة جهنم ﴿٩٧﴾

إن الذين ظلموا أنفسهم [بخروجهم من أرض الكفر، وبقائهم تحت حكم الكفار والمشركين] تتوفى الملائكة أرواحهم، فيقولون لهم: فيم كنتم؟ قالوا: كنا مستضعفين في الأرض. قالت الملائكة: ألم تكن أرض الله واسعة فهاجروا فيها؟ فمأواهم جهنم، وذلك سوء مآل.

هل وجدتَ يومًا ما القوة والدافع للنهوض من فراشك ذات صباح؟

هل سئمت يومًا من محيطك وبحثت عن وظيفة أخرى؟

هل تخيلت يومًا أن الآخرين لا يعرفون نقاط قوتك إطلاقًا؟

هل عانيت يومًا من الأرق ليلًا بسبب أفكار سلبية؟

هل سئمت يومًا من عملك، وبيئتك، وحياتك، وعائلتك؟

جميعنا مررنا بهذه الأمور، بشكل أو بآخر، في حياتنا. نتساءل عن سبب وجودنا هنا. ننسى هدف حياتنا. هذا الإرهاق ليس بسبب التعب، بل لأننا نبتعد عن هدفنا في الحياة. لسنا منهكين بسبب ما نفعله، بل يحدث عندما ننسى سبب قيامنا بشيء ما.

ادامه مطلب

[ دوشنبه نهم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ملالی نیست!

یادش بخیر روزگاری نه چندان دور وقتی نامه و نامه نگاری بین مردم رونق داشت نیمی از ابتدای نامه با احوالپرسی سیاه میشد و در انتها مینوشتیم و ملالی نیست جز دوری شما!

این روزها حال خوشی نداشتم ترجی دادم من نیز مثل آنها که ماندن بمانم و اگر خدمتی از دستم برآمد انجام دهم قرار شد در ستاد سازمان های مردم نهاد شهر تهران گروه امداد و نجاتی راه بیندازیم و در صورت نیاز به یاری دیگران بشتابیم.

خواستم کسی برای کمک و نظافت خانه بیاید و دوست عزیزی معرفی شد مرد نازنین و ساده به نظر می رسید کارش که تمام شد چای دم کرد و برایم به اتاق کارم آورد و ادب کردم گفتم بفرمایید بنشینید شما هم همینجا چایتان را میل کنید!

لبخندی از رضایت زد و روبروی من نشست خیر به کتابهای کتابخانه و لوازم و هدایا و جوایز بود آهی کشید و با همان سادگی خود گفت : آقای دکتر ببخشید مزاحم نباشم سوال دارم… شما میدانید در آسمان چند ستاره وجود دارد؟

همینطور که کار میکردم اندیشیدم بهتر است صادق باشم و گفتم :نمیدانم !

همینطور که چهار را می نوشید گفت : می گویند بیش از صد میلیون ستاده در کهکشان وجود دارد!

با شنیدن کلمه کهکشان احساس کردم به چالش بزرگی دعوت شده ام سرم را بالا آوردم و به نوعی تاید نمودم او آرام ادامه داد: شما میدانید این ستاره ها چگونه بوجود آمده اند؟

با کمی مکث گفتم : چه عرض کنم !

او بسیار خونسرد گفت : می گویند خداوند آنها را خلق نموده است!

یا خود اندیشیدم که زمان یاد گیریست در طول عمرم بسیار برایم پیش آمده بود که افرادی با تمام سادگی ظاهریشان سخت مرا به چالش فکری انداخته اند بودند گویا این نیز چون آنها است .

چایش تمام شد و ایستاده گفت : شما حضرت عیسی مسیح را می شناسید؟

گفتم : بله پیامبر خدا بوده ،چطور ؟

گفت : راست است او معجزه هایی هم داشته؟

گفتم : بله مثل زنده کردن آدم های مرده و یا شفای نابینا و از این کار ها !

نفس عمیقی کشید و گفت : شما میدانید چند نفر را زنده کرده و یا اسم آنها که زنده کرده چه بوده ؟

با لبخندی تلخ گفتم : نه متاسفانه تا جای که من میدانم در جای ننوشته شده!

آهی کشید و گفت : آقای دکتر این آدمها بعد از زنده شدن چند سال عمر کردن و آیا بعد مردن؟

گفتم : نمیدانم عرض کردم جای چیزی ننوشته شده؛ بعد این مهم نیست که چند سال زندگی کردن مهم این است که در آن زمان شفا پیدا کردن و نده شدن و این آن زمان معجزه بود!

همینطور که استکان خالی را از جولی من برمیداشت گفت : اگر قرار بود دباره بمیرند چرا زنده شدند ؟و این زندگی چه معنای دارد که آدم ها بندیا بیایند و بمیرند !آیا این اسمش معجزه نیست که ما هر روز بعد از خواب خوش بیدار میشویم و به دنیا می آیم ؟

حیران بودم و به او نگاه میکردم خیلی خونسرد از اتاقم رفت بیرون!

حالا من مانده بودم و این حجم عظیمی از اندیشه که در کمال سادگی بیان شده بود به ناگاه به یاد شعری از بابا طاهر اریان افتادم که میگوید:

خوشا آنانکه هر از بر ندانند

نه حرفی وانویسند و نه خوانند

چو مجنون سر نهند اندر بیابان

ازین گو گل روند آهو چرانند

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه ششم تیر ۱۴۰۴ ] [ 13:40 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ پنجشنبه پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 11:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور جناب آقای کلاهدوز و مهندس بهرنگ پور در دفتر موسسه آشتی شنبه سی یکم خرداد ماه 1404

[ پنجشنبه پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

همزمان با حمله نظامی به ایران دکتر جعفر صابری برای همفکری با همکاران مطبوعاتی بعنوان مسول پژوهش مطبوعات تعاونی مطبوعات کشور در این مرکز حاضر و بر نامه ریزی های لازم صورت گرفت.

موضوعات مرتبط: گزارش

[ پنجشنبه پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:9 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

همزمان با حمله نظامی به ایران دکتر جعفر صابری در گروه امداد و نجات ستاد سازمان های مردم نهاد شهر تهران شرکت نمود .

[ پنجشنبه پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ پنجشنبه پنجم تیر ۱۴۰۴ ] [ 10:4 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

کتاب پاکت آشتی

 

دکتر جعفر صابری

موضوعات مرتبط: مطلب

[ شنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 21:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

شهر من

یا

مایل بیستم

Mile

20

همه ما به دنبال تغییرات و تحولات بزرگ در زندگی خود هستیم و این مهم بدون داشتن هدف و برنامه به سختی بدست خواهد آمد.

بیشترین اتفاقات مهم در زندگی ما زمانی رخ میدهد که بدانیم در ادامه این تلاشمان نتیجه ای جز موفقیت و پیروزی نیست!

پس باید بکوشیم بیشتر آنها که در ورزشهای سخت مانند دو ماراتون شرکت میکنند می دانند که فقط با رسیدن به خط پایان به عنوان نفر اول است که قهرمان خطاب خواهند شد و برای همین وقتی در میانه راه می بینند از دیگران عقب مانده اند بجای آنکه تلاششان را افزایش دهند ترجیح میدهند از دور مسابقه کنار گیری کنند و اینگونه ما در میانه راه فقط ورزشکاران حرفای را میبینیم که آمده اند تا اول شوند و مایل بیستم به بعد مایل قهرمانان است !

پس شما که به مایل بیستم رسیدی یک قهرمان هستید و من به شما تبریک می گویم چون آمده اید که به عنوان قهرمان به خط پایان برسید.

مایل بیستم کتابیست برای موفق ها و آنها که میدانند همیشه قهرمان هستد و قهرمان خواهند ماند!

هر انسانی می تواند قهرمان شود حتی اگر معلول باشد اما قهرمانان واقعی آنهای هستند که به قهرمان شدن دیگران کمک میکنند ،انسانهای که برای موفقیت و سلامت دیگر انسانها تلاش می کنند بخصوص آنها که مسئولیتی در شهر و یا کشورشان دارند مایل بیستم به آنها تقدیم می شود تا بتوانند از این نقشه راه ارائه شده الگوهای مناسبی برداشته به خود و دیگران خدمت نمایند.

به امید پیروزی و موفقیت برای شما دوست عزیز

جعفر صابری

آموزش

مهمترین رکن آغاز تغییرات آموزش است و آموزش را برای گروهای زیر تعریف می کنیم :

کودکان

نوجوانان

جوانان و دانشجویان

کارکنان دولت

میانسالان

بزرگسالان

سالمندان

توصیه بر استفاد از آموزش است و این آموزش ها برای هر یک از گروههای فوق متفاوت می باشد .

موضوعات مرتبط: مطلب
ادامه مطلب