شنبه 27 تیر 1394
به دهکده ما خوش آمدید
دو روز مانده به پایان عمرش تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده ….
تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده بود ،پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد !
داد زد بد و بیراه گفت خدا سکوت کرد .
آسمان و زمین را به هم ریخت خدا سکوت کرد
جیغ زد و جنجال به راه انداخت خدا سکوت کرد
به پر و پای فرشته ها پیچید خدا سکوت کرد
دلش گرفت و با درماندگی به تلخی گریست و به سجده افتاد..
خدا سکوتش را شکست و با مهربانی گفت : تمام روز رابه بد و بیراه گفتن و جار وجنجال از دست دادی و یک روز دیگر هم رفت تنها یک روز از عمرت باقیست بیا و لا اقل این یک روز زندگی کن …!
لا به لای هق هق بی امان گریه اش گفت : اما خدایا فقط یک روز مانده در یک روز چه می توان کرد ؟!
و خدا پاسخ د اد : آنکه لذت یک روز زیستن را تجربه کند گویی هزار سال زیسته و آنکه امروزش را در نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید…
! حالا برو زندگی کن : آنگاه سهم یک روز زندگی را در میان دستانش ریخت و گفت
مهمترین عوامل موثر در افزایش بهره وری عبارتند از :
1- ایجاد فضای روانی مناسب
2- تجربه و سوابق مناسب برای ایفای وظایف شغلی
3- فرهنگ کار و اعتقاد کارکنان نسبت به ایفای موثر وظایف خود در سازمان
4- انگیزه ی افراد برای انجام وظایف شغلی خود در حد بهینه
5- روحیه کارکنان سازمان و خشنودی آنان از کار در سازمان
6- تعادل روانی و جسمانی کارکنان سازمان
7- مشارکت کارکنان در تصمیمات
8- نوآوری و خلاقیت و فراهم بودن محیط برای رشد خلاقیتها
9- فراهم بودن امکانات آموزشی اثر بخش در سازمان
10- اعمال مدیریت اثر بخش و کارآمد
11- نظم و انضباط در کار و اعمال مدیریت زمان در سازمان
12- میزان همکاری افراد در سازمان و علاقه به انجام کارهای گروهی
13- دانش و اطلاعات تخصصی متصدیان گوناگون مشاغل در سازمان
14- نگرش کارکنان نسبت به کار و سازمان محل کار خود
15- ماهیت کار
عوامل موثر در بهره وری نشان می دهد تنها هنگامی افراد بکار خود علاقه نشان می دهند . و انگیزش کار در آنان افزایش مییابد که فضای روانی مناسب در سازمان فراهم آمده باشد. فضای روانی مناسب میتواند روحیه کارکنان را نیز بهبود بخشد مشارکت آنان را در سازمان فراهم آورد خلاقیت و نوآوریها را بیشتر کند…
نیروی انسانی ،عامل مهم بهره وری
افزایش بهره وری در هر سازمان نیاز به تامین شرایط متعددی دارد
که مهمترین آن نیروی انسانی است
برای افزایش رضایت شغلی کارکنان می باید فضای روانی مناسب در سازمان فراهم شود.
فضای روانی مناسب روحیه کارکنان را بهبود می بخشد و مشارکت آنان در کار را فراهم می آورد . و سبب ایجادخلاقیتها و نوآوریها خواهد شد.
سئوالی که هر مدیر کارآمد وواجد صلاحیت از خود میپرسد آن است که چرا مردم کار می کنند؟
چرا کسانی که قبلا به کار خود علاقه مند بوده اند اکنون نسبت به آن دلسردی نشان می دهند؟
چرا کارمندی که در یک واحد با شوق و علاقه کار می کند و در واحد دیگر همان سازمان جز کارکنان ناموفق محسوب
می شود؟
خصوصیات یک واحد اداره یا سازمان چگونه بر انگیزش و بهره وری کارکنان اثر می گذارد؟
در پاسخ به این سئوال باید گفت مردم بدلایل مختلف کار می کنند.
طی تحقیقاتی که به مدت 7 سال با صدها کارمند و کارگر انجام شده و در سال 1382 انتشار یافته نشان می دهد که انگیزه ی افراد یک جامعه برای کار به سه دسته تقسیم می شود.
1-برای کسب در آمد و پول
2- کارکردن را دوست دارند
3- بخاطر منزلت اجتماعی کار می کنند
بدین ترتیب عوامل موثر در ارتقای بهره وری عبارتند از :
مدیریت
فن آوری تکنولوژی
سرمایه کار
و مهمتر از همه نیروی انسانی
نیروی انسانی نیز هنگامی بهره وری بهینه خواهد داشت که برای کار انگیخته شده باشد . برای تقویت انگیزه ی افراد باید محیط کار نیاز های شخصی و مسائل اقتصادی آنان مورد توجه قرار گیرد.
بخوانیم، ببخشیم، عمل کنیم
در سازمان موفق = در سازمان ناموفق
سازمان موفق
کارکنان با احساس مسئولیت و انگیزه و علاقه مندی اجرای کاررا بر عهده می گیرند.
همه فکر می کنند – مشورت می دهند مدیران تصمیم می گیرند و ابلاغ می کنند و بازتاب دریافت می کنندجریان اطلاعات دو سویه از بالا به پایین و برعکس است.
اساس روابط بر اعتماد است.
کارکنان به کار خود فکر می کنند و مدیران به کارکنان.
همه چیز کیفی است و کیفیت اهمیت دارد.
هم به امار و هم به آمال می اندیشیند.
ترکیبی از ضوابط و روابط برقرار است.
تشویق بر تنبیه و جاذبه بر دافعه غالب است.
آموزش با برنامه صورت می گیرد و یک سرمایه گذاری ضروری تلقی می شود .روابط انسانی است.
محیط کار برای کارکنان محل تولید است.
جسم و روح کارکنان در سازمان است.
کار وسیله ای برای شکوفائی جوهره انسان است. کارکنان به بلوغ کاری خود فکر می کنند . کارکنان به سازمان خود می بالند.
محیط کار زیباست و بوی عود می دهد.
از تراوشات فکری و انگیزه های قلبی کارکنان هم در کار استفاده میشود.
کارکنان لایحه (پیشنهاد ) و رایحه می سازند.
روابط و عملکرد سازمان های غیر رسمی به نفع سازمان است .
عموما کارها مطلوب انجام می شود.
افراد به اشتباه خود در کار پی می برند و مسئولیت آن را می پذیرند و همه احساس مسئولیت می کنند.
اختیار با مسئولیت تناسب دارد.
افراد جسارت اشتباه کردن به خاطر پذیرش این پدیده از طرف مدیران را دارند و نوآوری رایج است.
تاکید بر واقعیت است.
سازمان به جهش و صعود است.
احساس کارکنان از کار ،محیط کار و مدیریت بهروری است.
سازمان نا موفق
کارکنان طبق دستور با کنترل و با حربه پاداش های مادی کار می کنند.
مدیران فکر می کنند تصمیم میگیرند دستور می دهند و کنترل و نظارت می کنند.
جریان اطلاعات دو سویه از بالا به پایین و برعکس است ..اساس روابط بر بی اعتمادی است
کارکنان در همه سطوح و در هر کاری کنترل می شوند همه چیز کمی است و کمیت اهمیت دارد.
تنها به آمار می اندیشند.
ضوابط و مقررات و اجرای خشک بر آن ها حاکم است.
تنبیه بر تشویق و دافعه بر جاذبه غالب است.
آموزش اتفاقی است با برنامه انجام نمی شود . و هزینه مند ووفت گیر تلقی می شود.
روابط غیر انسانی است.
محیط کار برای کارکنان محل تبعید است.
تنها جسم انسان ها در داخل سازمان است.
کار صرفا وسیله ای برای امرار معاش است.
محل کار فقط کارگاه است و بعضا اردوگاه همه با هم در انجام کار اختلاف و تقابل دارند.
کارکنان به حقوق خود فکر فکر می کنند.
کارکنان از سازمان خود می نالند.
محیط کار بوی آلودگی و بوی دود می دهد.
تنها از نیروی دست و بازوی کارکنان در کار استفاده می شود.
کارکنان شایعه و ضایعه می سازند.
روابط و عملکرد سازمانی غیر رسمی کارکنان علیه سازمان است.
عموما کارها معیوب انجام می شود .
هیچکس مسئولیت اشتباهی را نمی پذیرد و همه دیگران را مسئول می دانند.
اختیار با مسئولیت تناسب ندارد.
افراد جرأت و جسارت اشتباه کردن ندارند و درنتیجه نوآوری تحقیق نمی یابد.
سازمان رو به کاهش سقوط است.
احساس کارکنان از کار محیط کار ومدیریت بهره دهی است.
فر صابری/ کار و کار آفرینی
چهار شنبه 27 خرداد 1394
به نام خدای بخشنده مهربان
کار و کار آفرینی
ممتاز و نمونه شدن برای یک سال است
و ماندگار شدن برای یک عمر
سلام بر معلمی که هر سال نمونه است
و یک عمر ماندگار
مقدمتان گلباران
توماس پیکتی در کتاب خود با عنوان سرمایه در قرن بیست و یکم بعنوان یک محقق و نظریه پرداز دریچه ای تازه بر روی بشر امروز می گشاید که شایسته است دوستان این کتاب و همین طور مقالاتی که در خصوص نقد و بررسی آن نوشته شد را مطالعه نمایند ،ویژه نامه اقتصاد ی روزنامه شرق بهمن 1393 به همین مقوله پرداخته که بسیار جامع و کامل است.
اما آنچه باید در ایران و کشور هایی نظیر ایران مورد توجه قرار گیرد این است که کمی اقتصاد و کار و کار آفرینی در این جا ، نگاهی متفاوت را می طلبد.
برای درک بهتر موضو ع بیائیم نگاهی به آموزش عالی این کشور بیندازیم که چهار نسل از دانشگاه های دیگر جهان عقب مانده و متاسفانه باید بگوئیم فاجعه ای دیگر در بخش آموزش ما و بطور کل کشور، این است که از 365 روز یک سال 180 روز آن تعطیل است!
و بیماری وحشتناکی که دامنگیر بیشتر مردم و حتی کار آفرینان ما است کپی کاری است . کپی از روی یک موضوع کاری و شغلی ،برای نمونه در کشاورزی اگر در منطقه ای از کشور لوبیا در یک سال با استقبال فروش رو برو شود سال بعد همه ی کشاورزان رو به کشت لو بیا می آورند و طبیعی است که عدس و یا نخود گران می شود و لوبیا ارزان ! اگر شخصی در شهری یک تولیدی و یا مغازه فلافلی بزند که مورد استقبال مردم قرار گیرد کم نیستند افرادی که به سراغ این شغل بروند و سر مایه خود را در آن کار وارد نمایند و گاهی مواقع با حس رقابت بیشتری هم با موضوع روبرو می شوند.
بد نیست همین جا به این نکته مهم اشاره شود که کار آفرینی بشدت با ایجاد شغل متفاوت است و اساساً کار آفرین ، یک شخصی متفاوت است . نگاه کار آفرین همواره نگاهی زیر بنائی و اصولی است بیشتر به داشته ها و امکانات توجه می کند و در واقع کار آفرین سرمایه واقعی یک جامعه است . او با نظرات و پیشنهادات خو د که برخواسته از تحقیق و داشتن اطلاعات مختلف می باشد می تواند ایجاد شغل های گوناگون بنماید .
سر مایه یک کشور نیروی کار و استعداد ایشان و منابع آن کشور است که متاسفانه بیشتر مواقع بطور کل نا دیده گرفته می شود و شور بختانه گاه با نگاه زبا له به آن نگریسته می شود!
برای نمونه در کشور ما سالیانه بیش از 230 هزار تن برنج دور ریخته می شود که کافیست با نصب و راه اندازی چند دستگاه ساده و ارزان نه تنها کار آفرینی و اشتغال بوجود آورد بلکه از دور ریزی این سرمایه نیز جلوگیری شود این دستگاه طی یک فرایند این برنج ها را خمیر و مجدد آن را به صورت برنج دانه بلند و خوشبویی با نام تجاری باسماتی وارد بازار نماید کاری که همسایه های ما انجام می دهند و ما یکی از مهمترین خریداران آن هستیم.
در بعضی از کشور ها مانند تایلند تنها در ده هکتار زمین شروع به کشت درخت می نمایند و همه ساله یک هکتار آن را مورد مصرف قرار می دهند و تا ده سال بعد باز همان یک هکتار آماده بریدن و مصرف می شود .
در کشور کره از طناب و رخت چرک ها استفاده می کنند و جلبک پرورش می دهند این جلبک را به سازمان ملل می فروشند و در صنایع بهداشتی و آرایشی مورد مصرف قرار مید هند و یا موارد دیگر…
اگر فقط به آمار برترین ها ی جهان نگاه کنیم کشور ایران را همواره جزو برترین ها می بینیم در معدن و طبیعت …همواره ما جزو چند کشور شاخص دنیا بوده ایم که همه چیز داریم حال چرا نرخ بیکاری و تورم و …در کشور ما این گونه است کمی هم برمی گردد به همت عالی ملت و خود مان…
دهها سمینار موفقیّت و راز موفقیّت و شاد زیستن و از این دسته در جای جای این کشور بر گزار می شود و افراد زیادی از این راه مشغول کسب درآمد هستند . گاهی وقت ها می گویند شما کافیست بیندیشید که سرمایه دار می شوید و یا تصویر
خانه اید ه آل خود را مقابل چشمتان بگذارید حتماً به آن خواهید رسید …لبخند بزنید حالا کف بزنید شاد باشید برخیزید ،بنشینید و …مدتی میگذرد هیچ کس سرمایه دار نمی شود هیچ کس پولدار نمی شود و زندگیش عوض نمی شود جز همان کسی که سمینار برگزار کرده …افسردگی و نا امیدی بیشترین سود این گونه سمینار ها می شود …البته نهایتاً اگر این گونه بر نامه ها بد نباشد اما تا حرکت و اندیشه نباشد هیچ اتفاقی در زندگی هیچ کس می افتد؟ باید برخواست به خدا توکل کرد مطالعه نمود و شرو ع به کار نمود این گونه بی شک به مطلوب خواهیم رسید.
چرا بعضی کسب و کار ها در یک خانواده رشد می کند و چرابعضی کسب و کار ها در اوج خود نابود می شود .چقدر به مرگ شغل خود فکر کرده ایم این پرسشی است که من از موفق ترین تجار و کار خانه داران و سرمایه داران امروز می پرسم .
اگر صبح فر دا شما کار خانه و شرکت و سرمایه اصلی خود را از دست بدهید چه برخوردی با زندگی خواهید کرد؟
آلمان در کمتر از یک روز کار خانه مهم فولکس را از دست داد اما همین کار خانه نیمه ویران در جنگ بلافاصله تولید سه شیفت خود را شروع کرد …ولی این بار نه خودرو ،بلکه قابلمه و لوازم انفرادی سربازان را تولید نمود …چراکه مدیر ان کارخانه پیش بینی لازم را نموده بودند که با کمترین امکانات بیشترین باز دهی را داشته باشند . امروز چند کار خانه ما نابود شده ؟ چیت بافی و کار خانه عظیم چیت بافی به تلی از خاک تبدیل شده !
مهم نیست ، مهم این است که اگر فرد فرد ما بخواهیم، هنوز دیر نیست اما اگر
بی تفاوت باشیم علی رغم تمام سر مایه های ملی و دارایی های این کشور ما خیلی زود تبدیل به یکی از فقیر ترین کشور های جهان خواهیم شد . نگاه ما به صنعت نفت نگاهی تک محصولی نباید باشد ما تنها در همین صنعت بیش از هفتاد هزار زیر شاخه صنعتی پترو شیمی رامی توانیم تولید کنیم .
باز مثالی از آلمان عرض می کنم که در جنگ دچار کمبود سوخت شد و لی از امکانات موجود بهر ه مند شد و از ذرت، این گیاهی که به وفور در اختیار شان بود سوخت تهیه نمودند و جالب اینکه از همین ماده نایلون هم تولید شد که ما به آن بشور بپوش می گو ئیم…
بی آبی یک و اقعیت غیر قابل انکار است و کشور ما را بشدت تهدید می کند اما اگر امروز بدان توجه لازم بشود می توان کار های بزرگی کرد .
بیائیم کمتر از واژه متاسفانه و بد بختانه و …استفاده کنیم و بگوئیم می شود کشاورزی مان را بروز کنیم هزاران شغل و درآمد در همین صنعت کشاورزی است و درد ناک است که بدان بی توجه بود .
کشاورزی بشدت سنتی و قدیمی ما باعث شده میلیون ها دلار به خود مان لطمه بزنیم در بعضی از صنایع ما باید انقلابی را بوجود بیاوریم و از دانش و علم روز بهره مند شویم . این غیر ممکن نیست که ما از یک کیلو گندم در کمترین مساحت ممکن با کمترین هدر رفت آب پنج کیلو گندم زیر ده روز بدست بیاوریم .
میل130 میلیون حلقه لاستیک ضایعاتی یک فاجعه نیست یک گنج است که می توان از آن حتی سوخت تولید کرد و گازوئیل کمترین آن آست که مشتری اش نیز دست به نقد است همین گازوئیل که به ترکیه و یا پاکستان قاچاق می شود.
ما چقدر دارائی هایمان را می شناسیم ؟
سئوال این است ؟
مسئولین و مردم بخصوص آنها که بدنبال شغل و درآمد و سود هستند چقدر از داشته هایمان مطلع هستند ؟ چقدر نیاز ها را می شناسند ؟ چقدر تلاش می کنند که راهی برای بدست آوردن درآمد داشته باشند؟ سرآمد درآمد کشور ما چهار هزار دلار است و لی اروپا که هیچ یک از امکانات مارا ندارد 45 هزار دلار ! نقص در کجاست ؟
بهترین زمین های ما که می تواند هزار برابر از صنعت نفت به ما سود بدهد و این سود شخصی ما است توسط کشاورزان تبدیل می شود به ویلا و این گونه کشاورزی ما نابود می شود !
در کشاورزی ما هنوز میانگین فاصله بین درختان بین چهار تا شش متر است در صورتی که در کشاورزی امروز دنیا می توان این فاصله را به کمتر از یک متر تبدیل کرد و درختان را به صورت طولی پرورش داد در این نو ع صنعت می توان حتی از پشت بام ها بهره گرفت و با کمترین آب بیشترین بهره بر داری را نمود . چند صد نمونه میوه و خوراکی هست که ما اساساً ندیدیم چه برسد به آنکه خورده باشیم؟
باور کنید می شود در یک متر مربع ده نوه گل را پرورش داد و بعد که خشک شد تخم آنها را بسته بندی و بیشتر از قیمت گل فروخت. این کمترین کاری است که دانش آموزان هلندی انجام می دهند و با یک بسته بندی زیبا و ارزان با یک پرینتر ساده رنگی ولی با کمی ذوق و هنر بسته بندی و میفروشند.
دریای خزر ، در یای مازندران ، در یای کاسپین و…این منبع درآمد و گنج الهی تنها برای شنا کردن نیست ! تنها برای بهره بر داری از ساحل زیبایش نیست ؟ می تواند منبع برکت و درآمد هم باشد اگر کمی دانش و تحقیقات بنمائیم و دنبال کسب درآمد و سود باشیم . با توجه به اینکه عمق این در یاچه در قسمت جنوبی بیش از شمالی آن است موجودات در یائی زیادی به حاشیه در یای خزر سرازیر شده که ما آن را آفت می دانیم اما نعمت است این موجودات چیزی نیست جز کاموروس که نوعی میگو است و دارای بیشترین منبع غذایی است بخصوص برای پرورش ماهی قزل آلا و حتی دیگر دامها و جالب است که بدانید در صنعت لوازم آرایش نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
گوشت گوسفند در کشور ما میتواند از نان ارزان تر باشد و چرا نباشد ، این فاجعه است که افرادی گوشت سگ و خر را و یا آشغال و …را در صنایع سوسیس و کالباس بکار می برند .
ما باید گوسفند و گوشت وارد کنیم .
چند کشتار گاه فوق صنعتی در ایران داریم؟
چقدر ظرفیت خالی کارخانه داریم که می توان از فضا و سالن و امکانات و ماشین آلات آن بهره مند شد.
چقدر تحقیق کرده ایم که چه داریم و چه می توانیم بکنیم؟
این کار آفرینی است و این همان سرمایه واقعی است!
بیش از هر چیز ما نیاز به یک بانک سرمایه ملی داریم و وزارت صنعت ،معدن می تواند اولین قدم را در این خصوص بر دارد و یا چرا این وزارت خانه، شما هم می توانید تیم هایی را تشکیل دهید و در کو تاه ترین زمان ممکن این بانک موجودی سرمایه ملی را بوجود بیاورید . و در اختیار افرادی قرار دهید که می خواهند شغل و کار آفرینی را بوجود بیاورند.
صد البته در ازای در یافت مبلغی ! این آن سرمایه واقعی است .
حتی می توان کمی دور تر، کشور های همسایه و یا باز دورتر کشور های دیگر را رصد کرد و از موجودی ملی آنها که بلا تکلیف و ناشناخته است بهره مند شد .
می شود از امکانات ارزان آن کشور بهره مند شد و در آن کشور شغل ایجاد نمود و از این راه به بازارهای جهانی وارد شد . می شود به بازار های کشور های همسایه راه پیدا کرد و از این راه دهها شغل بوجود بیاوریم …
تازه این قدم نیم بلند ما است . قدم کو تاه ما توجه به یک اتاق و یک زیر زمین و همین خانه خود مان است و آن هم تجارت خانگی و یا همان مشاغل خانگی است این صنعت کوچک که می تواند جهان را در بر بگیرد . نمونه بارز آن کشور چین است که بسادگی الگوی تمام جهان می تواند باشد علی الخصوص کشور ما !
اما مشکل این است که ما مقرورانه به داشته های نداشته مان می نازیم !
بی شک خیلی ها خوششان نمی آید و این را نوعی توهین به نژاد آریایی می دانند و دور از شخصیتشان است که به تولید ملی و صنعت جهانی و کسب و کار این چنینی توجه کنند همه ایشان می خواهند کار خانه های بزرگ و و تو لید فراوان و …را به چشم ببینند در صورتی که می توان از امکانات بالفعل کمال بهره برداری را نمود .
همین مشاغل خانگی را می توان هم بصورت مستقل و هم بصورت تعاونی ایجاد نمودو توسعه داد و از هزینه ها کاست.
دهها نمونه ماشین آلات ساده موجود را که در صنعت خانگی می توان بکار گرفت و دهها شغل بوجود آورد ،بی شک ایجاد شغل و درآمد کمک به توسعه و پیشرف می نماید ،تبلیغات و امور فرهنگی جان تازه میگیرد و زندگی افراد جامعه رو به بهبود می رود بهداشت تعریف تازه ای مییابد و سلامتی به جامعه باز می گردد . در سایه این آرامش و آسایش چرخ تولید بیشتر و بهتر به چرخش در می آید و صنایع دیگر مانند جهانگردی و توریست را می تواند بازنگری نمود در همین خصوص می توان به طبیعت گردی و حتی طبیعت در مانی توجه نمود و جذابیت های این گونه را به جهانیان معرف نمود . ما دارای سرزمینی هستیم که به لطف خدا هر چهار فصل را در آن واحد داریم در یا و جنگل ، را در کنار کویر و کوه با هم داریم بیکاری و نبود شغل واژه ای خند ه دار است که به سادگی باید گفت این خود ما هستیم که نمی خواهیم مشغول بشویم و درآمد داشته باشیم .آمار تحصیل کرده های بیکار ما نشان از افسردگی و مشکلات روحی روانی ما می باشد و اینکه بشدت بدنبال کپی کاری و سرمایه گذاری در امور تکرار ی و بلکه خطر ناک هستیم سرمایه مالی ما یا وارد مسکن شده که با تورم و خواب سرمایه روبرو است و یا وارد بانک ها شده و با سود به ظاهر بیست درصد وبهره چهل درصد مواجه است ! داستان ساده ای که از یک اقتصاد بیمار پرده بر
می دارد .
اینجا تنها خود ما هستیم که می توانیم به فکر خود مان باشیم .
در جایی خواندم که :
دنیا به این دلیل خطرناک نیست که بعضی آدمها به دیگران آسیب می رسانند ، به این دلیل خطرناک است که کسانی که شاهد این آسیبها هستند هیچ کاری نمی کنند.
خوشحالم که فرصتی شد تا مؤسسه آشتی مجری برنامه هایی این گونه باشد . ما سعی خواهیم کرد تا با حضور در کنار همکاران خوب و صاحب ذوقمان در بخش فرهنگی کشورشرایطی را برای رشد بهتر جامعه بوجود بیاوریم. بی شک امور فرهنگی بخصوص بخش فرهنگ سازی و مهارت های زندگی در رشد هر جامعه بسیار مهم می باشد .
از اینجا شروع کنیم که اگر گفته می شود ما فرهنگ کتاب خوانی نداریم کم لطفی است ما بیشترین آمار کاربران کامپیوتری و استفاده کنندگان تلفن های هوشمند را داریم و این خودش یک نمونه از فرهنگ مطالعه است، کم کاری از بخش مدیریت فرهنگی است که این بستر مساعد را نادیده گرفته و کمتر در این حوزه وارد میشود .امید ما این است که بتوانیم با بکار گیری استعداد و علاقه نسل جوانمان در این خصوص خدماتی را ارائه دهیم و با بکارگیری تکنولوژی روز دنیا از این کارزار بهره مند شویم.
تلاش دیگر من و دوستانم ایجاد اشتغال و خود باوری خواهد بود استعداد یابی و بکارگیری توان و علاقه افراد، بسیار مهم است و کشور را رو به جلو خواهد برد . ما امید وار هستیم در یک پروسه زمانی کوتاه به شرط اینکه جوانان و خانواده های محترم در کنار ما قراربگیرند گامهای ارزشمندی برای استعداد یابی و فعالیت های آینده شان برداریم.
مؤسسه ما دورنمای ورود به بازارهای جهانی را برای اعضا ء خود می بیند. ما در بهترین شرایط فعلی هستیم و امروز می توانیم با بهره گیری از سواد بالا وعلاقه نسل جوان و همین طور تجربه بزرگتر هایمان به خروج از بازار تک محصولی نفتی بیندیشیم و با رویکرد علمی در بخشهای گوناگون از کشاورزی تا صنعت گارگروههایی را برای تولید و گسترش صنعت و گار گاه های کوچک بوجود بیاوریم.
شاید این نکته امروز غریب به نظر بیاید که ما در کشور هزاران مشکل داریم از جمله بیکاری و …اما واقعیت چیزی دیگر است که امید واریم با توجه به همت بالای ملت و مردم، خیلی زود این بحران را پشت سر بگذاریم و به خود باوری ملی برسیم. ما نشان دادیم که می توانیم و باید بتوانیم ما بحرانهای بزرگی را از سر گذرانده ایم، امروز نسل جوان ما می تواند باور کند که اگر خوب با واقعیت ها کنار بیاید در دهه آینده جزو کشور های پیشرفته خواهیم بود و این یعنی موفقیت ،برای نسل جوان امروز و آینده خوب برای فرزندان ما و نسل فردا، همه ی این بر نامه ریزی ها و تلاش ها زمانی امکان پذیر خواهد بود که مسئولین فرهنگی و دولتمردان در کنار هم برای آبادانی کشور و پیشرفت نسل جوانمان بیش از گذشته دل بسوزانند. و خانواده ها و خود جوانان هم از پوسته
ناباوری ها بیرون آیند و کمی همت کنند تا به سر مقصد مطلوب برسیم ان شاءالله..
یکی از مهمترین و بزرگ ترین مشکل ما این است که هنوز کار گروهی را خوب یاد نگرفته ایم وبیشتر به موازی سازی و کار انفرادی فکر می کنیم ، حاضر نیستیم بپذیریم شخصی و یا گروهی بهتر از ما کار می کنند و این همه نه تنها از آموزشهای دینی ما نیز بدور است ،بلکه از علوم اجتماعی نیز عقب تر است.
ما در برنامه های خود بیش ازهر چیز به کار گروهی و فر هنگ کار گروهی و اتاقهای فکر توجه خواهیم داشت .
خوشحال هستم که با شخصی به نام آقای دکتر علی اصغر جهانگیری پدر کار آفرینی ایران آشنا شدم و او را نه تنها همفکر، بلکه بسیار پیشرو تر از خود در دلسوزی برای ایران عزیز و کار آفرینی دیدم .
و پیشنهاد می کنم جهت بهره مندی بیشتر از منابع ایشان نیز می توانید بهره مند شوید . معذالک اینجانب و مؤسسه آشتی کما فی سابق جهت مشاوره رایگان در خد مت عزیزان بخصوص جوانان علاقه مند به ایجاد شغل و درآمد می باشد.
به امید موفقیت برای فرد فرد مردم عزیز کشورمان.
جعفر صابری
شنایی با هوشهای 8 گانه انسان
سه شنبه 2 تیر 1394
آشنایی با هوشهای 8 گانه انسان
مهارتهای زندگی > فرد – هوشها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روانشناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.
درس پشت درس، دارید میافتید؟ کم کم دارد از تحصیلات آکادمیک حالتان به هم میخورد؟ دپ زدهاید که آنقدر خنگید که نمیتوانید درسهایی را که نصف بیشتر همکلاسیهایتان پاس میکنند، پاس کنید؟ دارید حس میکنید که بلا نسبت ما، «خنگ» هستید؟
اما آیا واقعا چون نمیتوانید درسهایتان را پاس کنید، خنگ هستید؟ آیا فقط آنهایی که مدرک دکترا و فوق لیسانسشان را قاب گرفتهاند و زدهاند بالای میز کامپیوترشان، باهوش هستند؟
تا موقعی که هوش به معنی همین آیکیویی بود که از تستهای سنتی به دست میآمد بله؛ باهوشترینها همان آقا مهندسها و خانم دکترها بودند. اما نظریههای جدیدتر هوش، چیز دیگری میگویند.
آنها برگشتهاند به تعریف اصلی هوش یعنی «توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف» و به این نتیجه رسیدهاند که یک مکانیک ماهر با تحصیلات سیکل، یک نوازنده دوتار بیسواد، یک فوتبالیست لیگ برتر یا یک کشاورز که از زمینش محصول بیشتری برداشت میکند هم باهوش هستند.
در واقع هوشها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روانشناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.
هوش تصویری
هوش تصویری یا فضایی یعنی توانایی تجسم تقریبا هر چیزی حتی تجسم فکرها؛ یعنی اینکه وقتی به شما میگویند دموکراسی، بتوانید برای مفهوم دموکراسی، یک تصویر ذهنی از آدمهای یک جامعه دموکرات در ذهنتان بسازید.
اگر خیلی باهوش باشید، میتوانید همین تصویر را تغییر بدهید طوری که مفهوم دیکتاتوری را القا کند. کسانی که هوش بالای تصویری دارند به جزئیات یک تصویر خیلی خوب دقت میکنند و میتوانند تصویرهایی که در ذهنشان میسازند را روی کاغذ بیاورند.
پرورش: تصور کنید که کره چشمتان از بدنتان جدا شده و دارد در اتاقی که در آن نشستهاید سیر میکند. بگذارید این کره بازیگوش همه جا برود و بالا و پایین و پشت و روی همه چیز را ببیند. حالا تصور کنید چیزها از دید کره چشمتان چگونه است. اگر این کار
خیلی برایتان راحت است، مطمئن باشید از نظر تصویری با هوش هستید.
یک تمرین خلاقانهتر هم اینکه تصور کنید شما همزمان، هم مدیر هنری و هم عکاس همشهری جوان هستید. حالا عکسهایی که میشد برای مطالب همین هفته گرفت و صفحهبندیهای احتمالی را درذهنتان تصور کنید، البته یادتان باشد فقط یک هفته وقت دارید!
کاربرد: معماری، نقاشی، عکاسی، تصویرسازی، صفحهبندی، مرمت بناهای تاریخی
و جعل اسناد با فتوشاپ!
هوش زبانشناختی
نوع دیگرهوش یعنی هوش زبانشناختی، درواقع بخشی از همان چیزی است که میان عامه مردم هم به عنوان هوش پذیرفته شده است؛ داشتن اطلاعات عمومیزیاد، توانایی سخنوری و زبان بازی، توانایی خوب نوشتن و خوب خواندن؛روی همرفته، کسی که بتواند از زبان به بهترین نحو استفاده کند.
پرورش: همه چیزهایی که در کارگاههای نویسندگی میگویند، میتواند این هوش را در شما پرورش دهد. توجه به ریشههای شفاهی فرهنگ خودمان (مثلا معنای ضربالمثلها، قصههای پریان و قصههای پدربزرگها و مادربزرگها) و خواندن بازیگوشانه و لذتبخش کتابها – بدون اینکه هدفی خارجی مثل اضافه شدن معلومات یا پز دادن به خاطر اضافه شدن به کلکسیون کتابهای خوانده شده، مدنظرمان باشد- هم میتواند این هوش را پرورش دهد.
اگر شما میتوانید برای همین مطلب یک تیتر جذابتر انتخاب کنید، مطمئن باشید از این نوع هوش برخوردارید. اصلا یک تمرین میتواند این باشد که برای تمام مطلبهای همشهری جوان دوباره تیتر بزنید.
کاربرد: روزنامه نگاری، نویسندگی، تدریس ادبیات، مسئول روابط عمومی، وکالت و… .
هوش منطقی – ریاضی
انگار کسانی که اولینبار اصطلاح «دو دوتا چهار تا کردن» را به وجود آوردهاند، ناخودآگاه میدانستهاند بین منطقی بودن و ریاضی دانستن، یک رابطههایی هست! کسانی که هوش منطقی ریاضی بالایی دارند، هم در عملیات ریاضی – مثل حساب کتاب کردن – از دور و بریهایشان بهتر عمل میکنند، هم بهتر میتوانند استدلال کرده و روابط علی و معلولی را درک کنند.
این هوش هم از آن نوع هوشهایی است که در تستهای معمولی هوش سنجیده میشود و در مدرسه و دانشگاه زیاد به کار میآید.
پرورش: بروید ببینید چرتکه چطور کار میکند. یک زبان کامپیوتری، مثلا پاسکال را یاد بگیرید. برای مسئلههای ساده ریاضی از ماشین حساب استفاده نکنید. به این فکر کنید که چه قوانین علمیای در سیستمهای خانه شما تاثیر دارند و برای یکبار هم که شده سعی کنید از صفحه اقتصادی روزنامه همشهری سر درآورید.
کاربرد: مهندسی، حسابداری، برنامهنویسی کامپیوتر، متخصص فلسفه مخصوصا فلسفه علم و مجری طرحهای پژوهشی.
هوش موسیقایی
کسی که به زیر و بم آهنگها، ریتم و تن صداها و نغمهها حساس است، مطمئنا از هوش موسیقایی برخوردار است.
آدمهایی که هوش موسیقایی بالایی دارند حتما لازم نیست که نوازنده یا خواننده باشند؛ کسی که میتواند از تن صدای شما تشخیص دهد که دارید دروغ میگویید یا به خوبی میتواند صدای مشابه 2 خواننده را از هم تشخیص دهد هم، بهنوعی دارد از هوش موسیقاییاش استفاده میکند.
پرورش: آواز بخوانید. سوت بزنید. دوش بگیرید. سبکهای مختلف موسیقی را گوش کنید. برای هر زمان از زندگی روزمرهتان یک موسیقی متن تصور کنید. به آواز طبیعت (صدای پرندهها یا رودخانه) دقت کنید.هر چه در یک روز بر سرتان آمده را برای یک دوست صمیمی با آواز بخوانید.
کاربرد: آهنگسازی، خوانندگی، نوازندگی،نقد آثار موسیقایی و تدریس موسیقی در کودکستان.
هوش جسمی– حرکتی
این نوع هوش را احتمالا هیچ کدام از شما تا به حال هوش به حساب نمیآوردید؛ استعداد کنترل حرکات بدن و دستکاری ماهرانه اشیا. حتی بعضیها میگویند ما هوش نشستن و هوش پیادهروی هم داریم.
معلوم است که اولین تصویر که از این نوع هوش به ذهنتان میآید، تصویر ژیمناستیککارهای ماهر است اما خدمتتان عرض شود که جراحها و کسانی که خوب از پس حرکات موزون برمیآیند هم در این زمینه تبحر خاصی دارند.
پرورش: برای اینکه یک بدنسازی ذهنی انجام دهید قبل از هرچیز باید ورزش کنید، یکی از صنایع دستی را یاد بگیرید، مانند «دختری با کفشهای کتانی» از تجریش تا راهآهن را روی جدول کنار خیابان راه بروید و بالاخره اینکه، تا میتوانید پانتومیم بازی کنید.
کاربرد: ورزشکاری حرفهای (از فوتبال گرفته تا پرتاب دیسک)، جراحی، مکانیکی .
هوش میان فردی
بخشی از آن چیزی که این روزها به نام هوش هیجانی معروف شده است و همه جا توی بوق و کرناست، همین هوش میان فردی است که اولین بار گاردنر از آن نام برده است. هوش میانفردی، توانایی ارتباط برقرار کردن و خوب ارتباط برقرار کردن و خوب درک کردن دیگران است. اگر در دوستانتان به سنگ صبور مشهور هستید، حتما از این نوع هوش برخوردارید.
پرورش: به یک NGO (سازمان غیردولتی) بپیوندید و ببینید برای عملکردن به شعارهای مردمیتان چند مرده حلاج هستید. هر روز 15 دقیقه به حرف یک نفر خوب گوش دهید (سخت است نه؟). اگر وبلاگ دارید به کامنتهایش جواب بدهید. در یک کلوب اینترنتی عضو شوید. زندگی آدمهای مردمدار را بخوانید و ببینید چه کردهاند که این طور مشهور شدهاند.
کاربرد: مشاور مدرسه، مشاور خانواده، مدیر روابط عمومی یک شرکت، معلمی، پزشکی، مددکاری و فروشندگی.
هوش درون فردی
هوش درون فردی یعنی هوش درک کردن خود و استفاده از خودشناسی برای انتخاب هدفهای زندگی. کسانی که هوش درون فردی دارند بسیار مستقل و فردیت یافتهاند. آنها ریز و درشت عیب و خوبیهای خودشان را میدانند و یک تصویر کامل از خودشان در ذهن دارند.
پرورش: مطلبهای خودشناسی صفحه موفقیت را دوباره بخوانید، زندگینامه خودتان را بنویسید، رؤیاهای خودتان را بنویسید و ردی از خودتان را در آنها کشف کنید. تستهای معتبر خودشناسی یا شخصیت را علامت بزنید تا تصویر بهتری از خودتان در ذهن داشته باشید.
کاربرد: روحانی، روان شناس بالینی و مخصوصا روانکاو، متخصص الهیات و شغلهایی که آدم آقای خودش است.
هوش طبیعت
گاردنر وقتی که نظریه هوشهای هفتگانهاش در تمام دنیا سر و صدا کرده بود، دریافت که نظریهاش یک چیزی کم دارد و آن هوشی بود که آدمهای عاشق طبیعت دارند؛ کسانی که میتوانند طبیعت را بفهمند، در آن کار کنند و از آن لذت ببرند.
پرورش: یک باغچه شخصی در گوشهای از خانه درست کنید و گیاه پرورش دهید. آخر هفتهها بروید کوهنوردی و تغییرات فصلهای مختلف را ببینید و از طبیعت عکاسی کنید.
کاربرد: کشاورزی، متخصص گیاه شناسی، متخصص جانور شناسی، نقاشی و عکاسی از طبیعت و عضویت در تیم ملی یا فدراسیون کوهنوردی.
دو شنبه 7 اردیبهشت 1394
بنام خدا
مغز ثروت سازو ثروت کوانتومی
وقتی به دنیا نگاه می کنید اولین سئوال اینکه چرا من اینجا هستم؟
حالا اینجا میتونه غارها یی که توش هستی باشه ،میتونه کشوری که توش هستی باشه ، می تونه خانواده ای که توش هستی باشه و حتی میتونه همین جایی که الاان نشستی باشه!
اینکه چرا و برای چی توجه تو به این موضوع جلب شده خودش یک چرا باید باشه در ذهنت!
اگر کسی چرا ی آن کار را نداند با تمام قدرت نمی تواند با آن رو برو شود.
همه ی انسانها در زندگی با یک مثلث در ارتباط هستند که نقش مهمی در زندگیشان دارد.
مثلث ارتباطات
اضلاع مثلث ارتباط
زمان
انرژی
کار
اگر بخواهیم درست با موضوع برخورد کنیم باید بگو یم زمان مهم است چرا که ما را به رسیدن به هدف کمک می کند. کی و در چه زمانی با چه مقدار فرصتی که داریم و …اینها بسیار مهم هستند، اما انرژی یا همان داشته ها هم،مهم هستند شاید سرمایه و امکانات را هم بتوان مهم دانست این همان انرژی است اما کار از همه مهمتر است.شما صاحب سرمایه و انرژی خوبی هستید زمان مناسب را هم دارید اما کار کافی انجام نمی شود و در نتیجه همه چیز به هدر می رود!
اینجا باید برای خود مان یک بر نامه تعریف کنیم بر نامه ای که نبودش در زندگی ما بدون شک لطمات شدیدی به ما وارد می سازد و در واقع این بر نامه، پاسخی به همان چرا ی اولیه است که چرا من اینجا هستم و چرا باید اینجا باشم و …
برنامه کار را ما تقسیم می کنیم.
کار های مهم و ضروری
کار های مهم و غیر زروری
کار های غیر مهم و ضروری
کار های غیر مهم و غیر ضروری
دو مورد آخر می شود کار فعالیت های فرعی
از بین مهم و ضروری و مهم و غیر ضروری بی شک گزینه اول است که باید دنبال کرد پس یاد گرفتیم که زندگی و بر نامه زندگی خود را بر استناد کار ها طبقه بندی نمائیم و مهمترین آن :
کار های مهم و ضروری است
این قدم نخست و دقیق است در راستای خود شناسی …
خود شناسی و اصلی است که نه تنها ادیان گونا گون بلکه ایدئولوژی ها ی مختلف نیز به آن پر داخته اند.
حتی اسلام می گو ید خود شناسی همان خدا شناسی است.
ما چقدر خود را می شناسیم، مهمترین مرکز وجودی ما یعنی مغزمان را چقدر می شناسیم و به آن احاطه داریم؟
چه مقدار برای کار های مهم و ضروری اهمیّت قائل هستیم ؟ گر چه می دانیم که مهم و ضروری یعنی زمان اجراء آن بسیار اندک است گاهی وقتها یک صدم ثانیه زندگی ها را تغییر می دهد. گا هی وقتها یک تأمل و یک درنگ ،زندگی ساز می شود و اهمیّتش فوق العاده است.
اینجاست که باید سعی کنیم در زمان کمتر، با انرژی کمتر به نتیجه بیشتر برسیم.
محققین در سال 2003 تا 2005 تحقیقاتی را انجام دادند که در آن سعی داشتند بدانند فلسفه آموزش در دنیا برای چیست و باید در چه مسیری برای آینده قرار بگیرد ، افراد مهمی چون قطعی دوره که صاحب 1000 مدرسه در دنیا است و اصالتاً اهل ترکیه می باشد در این تحقیق گرد هم آمدند . نتیجه مهم خروجی این اجلاس، این بود که :
آماده سازی انسان ها برای آینده
در نگاه اول نتیجه این است که این کار، مهم اما غیر ضروری است اما اینچنین نیست .چرا که نسل آینده با سرعت بالای تکنولوژی و اطلاع رسانی دچار مشکلات فراوانی خواهند شد و اصل آموزش باید برای پر ورش ذهن های برتری باشد که برای آیند بتوانند برنامه ریزی کنند و این ذهنها تنها در یادگیری و حل مسائل گو نا گون است که آماده سازی برای رو برو شدن با بحران ها راخواهند داشت. و اینجا مثلث دیگری را می توان رسم کرد با عنوان مثلث سهم که من و تو و ما و فرزندان ما چه سهمی در آینده خواهیم داشت. قدرت و سر عت حل مسائل، اصلی ترین این سهم خواهد بود :
مفهوم مهم و غیر ضروری دراینجا، این اصل است که ما بدانیم ،در این مثلث اضلاعی با نام های:
علم
تلاش
تبلیغات
وجود دارد.
تا زه بعد از این مثلث ،مثلث دیگری با عنوان مثلث سلطه و پادشاهی پدید می آید .
در جهان امروز و فردا تعریف ثر وت این است :
ثر وت، مدیریت برداشته های نه تنها خودش ،بلکه دیگران می باشد
در بیشتر جوامع این است که انتقاد پذیر نیستند و به دنبال آموزش و یاد گیری نیز نیستند بلکه همواره خود را مطلع از هر چیز می دانند و بد بختانه قبول هم می کنند که اشتباهی دارند و اشکال از خودشان است .
مدیریت ،بر زمان و ماده را دارد ،کاری که همه می توانند انجام بدهند اما دنبال نمی کنند .
در جهان امروز ثر وت واقعی مدیریت متود ،ماشین آلات ، منابه انسانی و در نهایت مالی است !
در جهان امروز سر مایه کم نیست و هیچ کس به دنبال مدرک تحصیلی و مدارک عالی نیست هر چه هست همت و دانش است دانشی که با کمک یاد گیری و آموزش صحیح بوجود می آید. تشخیص درست سره از نا سره.
به واقع باید گفت :
هیچ کس به انسان ظلم نمی کند،هیچ کس هم به او کمک نمی کند !
مگر خودش!
و این خودش در واقع همان مغزش است که تنها در وجود خودش نهفته است و لا غیر!
مغز
موضوع شانس نیست !
زندگی زیباست آنچه نا زیباست تدبیر ماست!
کو دکی می آید به مادرش می گو ید مادر هم کلاسی من کفش گران قیمتی به پا دارد و من هم می خواهم اولین پاسخ و سریعترین پاسخ ممکن پدر او یک دزد است و ما دزد نیستیم!
نتیجه این است که فرزندش و فرزندان دیگر تنها به این بیندیشند که پدر همکلاسیشان یک دزد است و حق و حقوق آنها را دزدیده است.
وقتی خوب نگاه کنیم می بینیم می توانیم با بدست آوردن دانش با موضوعات بهتر رو برو شویم و مدیریت آن امکانپذیر تر می شود .
یک نمونه آمار داریم به نام آمار حیاتی و جد ولی با نام (swot) خوب است که در این جدول ما به موضوعات مهمش بیشتر بیندیشیم :
ضعف ها- قدرت ها – توانمندی ها – فرصت ها
بی شک هر کدام از ما دوستان و نزدیکانی داریم مانند پدر ،مادر،عمو دایی همسر و…هر کدام اینها در جای خودش یک معضل می شود اگر مانع رشد و شکو فایی شما باشند .
مثال جالبی برایتان می آورم:
دانشمندان یک دسته موز را در فاصله ای دور از سه میمون قرار دادند و زمانی که میمون اول به طرف آن موز ها حر کت کرد آب گرمی را رویش ریختند میمون دوم نیز با آب گرم رو برو شد و میمون سوم هم باهمین بلا سرش آمد نتیجه دیگر میمون ها به طرف آن موز ها نرفتند و به زندگی خود ادامه دادند.
مثل خیلی از انسانها که اگر بخواهند تحولی در زندگی داشته باشند. افراد نزدیک به آنها از تجربیات و شکستهایشان می گو یند و در نتیجه اولی ،دومی و نهایت سومی از ادامه راه منصرف می شود .
نکته جالب میمون چهارمی را آوردندکه از جر یان آب گرم بی اطلاع بود اما وقتی که به سمت موزها حرکت کرد هر سه میمون او را به شدت کتک زدند و فریاد می زدند و او متوجه شد که نباید به طرف آن موز ها برود و زندگی ادامه یافت …
فاجعه اصلی زمانی شروع شد که میمون پنجمی را وارد آزمایش کردند و او وقتی دید هیچ میمونی به طرف آن موز ها نمی رود او نیز فکر رفتن به آن منطقه را در سر خود پر ورش هم نداد!
پدر کار مند، مادر کار مند، دائی و عمو و نزدیکان کار مند …نتیجه بچه هم کار مند ،یعنی جز این به شغل و کار دیگری فکر نمی کند و دانشش بسته شده به همین …کافیست سه نسل این گونه زندگی کرده باشند ،
پس پنج نفر اصلی اطراف خود را فراموش کن و از آن ذهنیت خارج شو…
کافیست با در نظر گرفتن :
ضعف ها- قدرت ها – توانمندی ها – فرصت ها