بچه دار شو !

یکی از فرهنگ های رایج بین خانواده ها بخصوص ایرانی این است که بعد از ازدواج سری بچه دار شوند و این باور که وجود یک فرزند باعث تحکیم بیشتر روابط بین همسران می شود بدان دامن می زند،اینکه آیا زوج ها به درجه ای از درک متقابل و مسئولیت پذیری رسیده اند که صاحب فرزند شوند یا نه کمتر اهمیت دارد !

در بیشتر مواقع فرزندآوری همراه با درد و ناراحتی همراه است و نگرانی از صحبت های دیگران که چرا صاحب فرزند نمی شوید و مطالبی از این دسته .

بیشک وجود یک فرزند به تحکیم خانواده کمک می کند اما اساساً این که فرزند بیاوریم تا پایبندی طرفین بیشتر شود به نظر میرسد کاری خطرناک است !

زن و شوهر یا به زندگی پایبند و متعد هستد یا نیستند اگر هستند که نیازی به تحکیم و حضور فرزند نیست شاید مدتها طول بکشد و صاحب فرزند شوند و اما اگر تعهدی ندارند که بطور کل خیانت است به انسانی که به عنوان دستاویزی برای زندگی مشترک آورده شده .

در چنین مواقعی که زوج ها همفکری لازم را برای ادامه زندگی ندارند جملاتی مثل اینکه :اگر این بچه نبود ، بخاطر این بچه مجبور به تحمل هستیم ،این دیگه چی بود و …ردو بدل میشود و دیر یا زود کودک متوجه این نوع برخورد ها میشود و نتیجه بسیار خطرناک روحی برایش به همراه می آورد .

فرایند فرزند آوری یکی از مهمترین موضوعات زندگی مشترک است و در واقع نیاز به بلوغ کامل فکری و عقلی هر دو طرف دارد .

بدون شک زندگی گذشته هریک از زوجین دارای مشکلاتی بوده بنابراین باید قبل از فرزندآوری چند جلسه ای مشاوره داشته باشند همچنین این جلسات ماهانه و حتی چند سالی هم ادامه یابد ، ما تنها صحبت از زندگی یک انسان نمی کنیم این انسان در آینه می تواند معلم ، قاضی ، پزشک ، خلبان و خلاصه صاحب شغلی شد که جان هزاران انسان دیگر در دستانش باشد و هر تصمیم درست و یا غلط وی به پیکره جامعه تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم وارد سازد!

این که ما فقط به فکر بچه دار شدن باشیم جای تعمل دارد .

و سخن آخر :

هر انسان به دنیا آمده تا لااقل یک کار بزرگ انجام دهد !

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ سه شنبه سی ام خرداد ۱۴۰۲ ] [ 15:29 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

سکوت !

سکوت سرشار از ناگفتنی ها است !

بسیاری از کلمات و جملات ناگفته در بین ما انسان ها هست که از سکوت سرچشمه میگیرد ، سکوت می تواند غیر کلامی نیز باشد بدان معنا که در مقابل رفتار دیگری ما سکوت میکنیم و نه تنها پاسخی نمی دهیم بلکه هی اقدامی نیز نمی نمائیم.

سکوت ها میتواند از روی ترس از رفتار و یا رفتار فرد مخاطب سرچشمه بگیرد و یا از رو ی ادب و نزاکت باشد گاهی نیز بر خواست از شعور و درک بالای طرف است که تشخیص می دهد مخاطب ارزش ادامه بحث و گفتگو را ندارد و زمان برایش نمی گذارد اما آنچه اهمیت دارد این است که خردی در کار باشد و تشخیص اینکه این زمان یا مکان مناسب ادامه گفتگو نمی باشد !

سکوت میتواند در دراز مدت باعث بیماری های فراوانی شود که به روح و روان فرد لطمه شدیدی وارد می نماید ،توصیه می شود در فرصت مناسبی بنشینیم و آنچه لازم بود گفته میشد را بنویسیم و در صورت تمایل بایگانی نماییم اینگونه هر آنچه لازم بود بگوئیم را ثبت کردیم و در فرصت مناسب به فرد متقابل تقدیم میکنیم و یا شاید هرگز هم به او اراده ندهیم اما گفتیم !

همواره باید بدانیم اگر این فرد متقابل ما می دانست که این رفتار و گفتار را از خود بروز نمی دادو اگر هم که نمی داند بعید است ما بتوانیم او را متقاعد کنیم که زین پس نگاهش را تغییر دهد.

البته استثنائاتی هم هستند که پیشنهاد میشود روش های دیگری پیش بگیریم .

همسر ، فرزند ، والدین دوستان نزدیک ما می توانند استثنا باشند و شایسته و عاقلانه نیست که هیچ گاه بسیار خطرناک هم هست که پاسخ آنها را ندهیم اما باید در شرایط مناسب تری به این موضوع رسیدگی نماییم .

دقت داشته باشیم این دفاع نباشد فقط توضیح و یا اگر قرار است نصیحت باشد شرایطش محیا باشد ! در فضای مناسب برای صحبت و نصیحت می باشد .

از طرف مقابل بخواهیم در صورت تمایل و امکان به گفتگو بنشینیم و بعد صحبت را شروع کنیم شنونده باشیم و اجازه بدهیم طرف مقابل اول حرفهایش را بزند جرا که شاید با شنیدن درست صحبت هایش دیگر حرفی برای گفتن نماند و لازم این گونه صحبت کردن داشتن سکوت است و ذهنی بدور از قضاوت زود هنگام.

وقتی صحبت از قضاوت میشود این نه بدان معنا است که دیگران را قضاوت نکنیم بلکه معنای دقیقت ترش این است که برای لحظه های خود را در شرایط او نیز قرار دهیم و موضع آن را از نگاه وی دنبال کنیم !

در هر صورت موضع سکوت زیبایی های خود را همیشه دارد و شایسته است بدان به عنوان یک درس زندگی همیشه توجه لازم را داشته باشیم.

سخن آخر:

ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!..

ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍنى ﭼﻪ ﺑﮕﻮيى، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ دهى ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮيى ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!

ﮔﺎهى ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ… ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ.

ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ سعى ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ كنى ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩهى ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ…

ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، كسى ﺭﺍ

ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍصلى ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎبى!

ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎيى ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺳﮑﻮﺕ

ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ تصميمى ﺩﺭﺳﺖ

ﺑﮕﯿﺮﺩ.

ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎيى ” ﺳﮑﻮﺕ” ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ.

یا حق

جعفر صابری

[ سه شنبه سی ام خرداد ۱۴۰۲ ] [ 13:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

انجمن ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان

مجید محمودی کوچسرائی:

به گزارش پایگاه خبری همسر و خبرنگاران سایت آشتی ؛ انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان با همراهی کنسرسیوم جهانی جوانمردان پهلوانان ، جمعیت ایثارگران کشور ، اتحادیه تعاونی کارگران ایران و اصحاب رسانه روز یکشنبه 28 خرداد 1402 اولین جلسه هم اندیشی انتخابات دوره چهارم هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان کشور را در سالن شهید بهشتی همجوار با ساختمان حزب جمهوری اسلامی ایران تشکیل جلسه داد.

در این جلسه، تعدادی از روسا و نمایندگان انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان از تهران و مازندران ، خراسان رضوی ، البرز ، گلپایگان اصفهان ، قزوین و … و اصحاب رسانه حضور داشتند و در خصوص اقدامات انجام شده و برنامه‌های آتی انجمن و انتخابات پیش رو به تبادل نظر و هم فکری پرداختند .

در این نشست ، آقای دکتر مجید محمودی کوچکسرائی دبیر جلسه هم اندیشی و مدیر کل سابق امور استانهای انجمن ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان کشور با یادآوری از اینکه انجمن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان کشور ، پایگاه جهانی و بین‌المللی دارد، بر ضرورت تقویت این تشکل مردم نهاد در تمامی شهرستان‌های کشور تاکید شد.

همچنین با اشاره به انتخابات انجمن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان که به منظور تعیین و انتخاب رئیس و اعضای هیات مدیره در سراسر کشور در سال آینده برگزار می‌شود ، از تمامی نمایندگان و روسای انجمن درخواست شد تا تمام تلاش خود در راستای اهداف این تشکل مردم نهاد کنند تا یک انتخابات پر شور و در شآن مصرف کننده داشته باشیم .

مجید محمودی کوچکسرائی دبیر جلسه هم اندیشی انتخابات دوره چهارم انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان، در این نشست با یادآوری از اینکه «کاسب حبیب خداست» و باید از اقدامات تعزیری و قهری که در مواجهه با کاسبان صورت می‌پذیرفت پرهیز شود ، اظهار داشت که رویکرد جدید این انجمن، تقویت نگاه رحمانی و تشویقی و پرهیز از برخورد خواهد بود. باید با نگاه قرآنی به کسب و کار مردم نگاه کرد .

وی با بیان اینکه انجمن‌ حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان در شهرستان‌ها علاوه بر حمایت کشوری، امکان برپایی همایش و درآمدزایی برای اهداف ملی انجمن را خواهند داشت ، خاطرنشان کرد که این انجمن مطابق قانون حمایت از مصرف کنندگان مصوب سال 1388 مجلس شورای اسلامی و پشتیبانی قانونی را به همراه دارد.

علاقمندان برای عضویت در انجمن، می‌توانند با مراجعه به درگاه انجمن‌ ملی حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان به نشانی: www.Crpsmember.ir جهت عضویت ، اقدامات لازم را انجام دهند.

گفتنی است؛ اعضای انجمن‌ حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان با توجه اهداف و ماموریت‌های تعریف شده، در همه حوزه‌ها از جمله پوشاک، آرایشگران، نساجی و هر گونه خدمات اجتماعی و فرهنگی و علمی و …. به فعالیت می‌پردازند و تلاش می‌نمایند تا با حمایت از تولیدکنندگان که خود بزرگترین مصرف کننده و مصرف کنندگان، از افزایش بی‌ضابطه قیمت کالاها جلوگیری به عمل آورند .

این تشکل فعالیت خود را از سال 1391 رسما آغاز کرده است و در راستای ایجاد تعادل در بازار و جلوگیری از فساد و سوادگری، تاکنون اقدامات مفید و ارزنده‌ای را به نفع کشور انجام داده است.

عنوان خبر :

تقویت نگاه رحمانی و تشویقی و پرهیز از برخورد ؛ رویکرد جدید انجمن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان سراسر کشور

عصر یک شنبه بیست و هشتم خرداد ماه جلسه هم اندیشی انتخابات چهارمین دوره انجمن های حمایت از حقوق مصرف کنندگان سرا سر کشور در تهران بر گزار شد .

این انجمن با اهداف زیر تشکیل شده است.

وظایف و اختیارات انجمن

 

1) سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي‌ لازم در جهت حمايت از حقوق مصرف‌کنندگان در سطح ملی

2) ارايه نظرات به مسئولين و همکاري با دستگاه‌هاي ذيربط اجرايي در اجراي موثر مقررات و قوانين مرتبط با حقوق مصرف‌کنندگان

3) آموزش با تمركز بر تبيين حقوق مصرف‌كنندگان، استاندارد و كيفيت محصول به مصرف‌کنندگان از طريق رسانه‌هاي ارتباط جمعي

4) برگزاري مصاحبه، همايش و تشکيل دوره‌هاي آموزشي عمومي و تخصصي براي ساير انجمن‌ها

5) همکاري با سازمان‌هاي بين المللي مرتبط

6) کمک به تشکيل انجمن‌هاي استاني و شهرستاني

7) ارائه طرح و لايحه در جهت حمايت از حقوق مصرف‌کنندگان برای تصويب در دولت و مجلس شورای اسلامی

8) بررسي و مطالعات کاربردي به منظور شناخت انحصارها، تباني و راه‌هاي جلوگيري آن و اعمال و اجراي رقابتي شدن بيشتر بازارهاي کالا و خدمات

9) انتقال و پیگیری موارد مرتبط با حقوق مصرف‌کنندگان به انجمن استانی و شهرستانی و سازمان‌های دولتی ذیربط

10) انتشار اطلاعات مورد نیاز مصرف‌کنندگان برای تهیه کالا و خدمات مورد نیاز

11) تمهیدات لازم به منظور ایجاد هماهنگی بین انجمن‌های حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان استان و شهرستان

12) دريافت، ارجاع و پيگيري دعاوي و شکايات مصرف‌کنندگان به مراجع ذيربط درصورتیکه انجمن استان به دلیل محدودیت حوزه فعالیت، دعاوی مربوط را به انجمن ملی واگذار نماید و یا دعاویی که به تشخیص مرجع نظارتی در سطح ملی تشخیص داده شده و از انجمن ملی پیگیری می‌شود.

13) فعال‌سازی انجمنهای استانی و شهرستانی‌.

14) تعیین کمیته‌های تخصصی برای انجمن.

15) برگزاری نمایشگاه‌های مرتبط با حقوق مصرف‌کننده.

16) حضور در جلسات مرتبط با حقوق مصرف‌کننده در سایر دستگاه‌ها.

17)سایر وظایفی که طبق قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان و آئین‌نامه های اجرایی آن به انجمن محول گردیده است.

 

 

[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

همزمان با تولد امام رضا (ع) هفته نامه بین المللی همسر بیست و هفت ساله شد

موضوعات مرتبط: گزارش

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری در محل اصابت اولین موشک شیمیایی در زمان جنگ در منطقه سردشت خرداد سال 1402

موضوعات مرتبط: گزارش

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:41 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:36 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:34 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دکتر جعفر صابری در سردشت و ملاقات با مدیرا

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

سخنان دکتر جعفر صابری و دوستان در خصوص هنر و هنر مندان

موضوعات مرتبط: سخنرانی

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:25 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: مصاحبه

[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

آغوش باز

«دنیا زشتی کم ندارد، زشتی‌های دنیا بیشتر بود، اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود. اما آدمی چاره‌ساز است.»

(گوشه‌ای از تک گویی ابراهیم گلستان در فیلم خانه سیاه است)

شاید نام آغوش باز

آغوش باز مکانی است متشکل از انسانهایی با دلهای بسیار بزرگ و اندیشه هایی نیک تا بتوانند به دیگران خدمت نمایند و با آغوشی باز آنچه در طبق اخلاص دارند را به دیگران از روی محبت هدیه نمایند .

رمضان سال 1380 کانون همیاران آشتی متولد شد و تا کنون همواره با شعار:

در این دنیا دل بی غم نباشد

اگر باشد بنی آدم نباشد

فعالیت می نموده و امسال همزمان با میلاد امام هشتم (ع) کانون همیاران آشتی فرزند خود را با نام آغوش باز معرفی میکند تا به امید خدا جای باشد برای یاری رساندن به دیگران .

راستش نمی شود به کسی کمک و یاری نمود و تاثیرات آن را در زندگی و روحیه خود احساس ننمود ،اگر افسرده هستیم و یا اضطراب داریم و حس خوبی در زندگی نداریم باید به خودمان کمک کنیم ذهنمان را پاک کنیم کینه ها را دور بریزیم و شروع کنیم به خودسازی درونی و برای این کار مخرب ترین شرایط زمان تنهایی است درست در این زمان است که ما شروع به نابود کردن خیس می کنیم افکار مختلف به سراغتان می آیند و همیشه آنها هستند که قدرتشان بیشتر است اگر بدان تن بدهیم و باورشان کنیم آنچه به سرمان آمده آمده و اگر بد آنها تن در دهیم باخته ایم و این داستان ادامه خواهد داشت .

چاره کار رفتن بیرون از این افکار درونی است ،همه ما اشتباهاتی داشته و داریم اگر می توانیم با کنار گزاشتن غرور کینه هابه خودمان خدمتی کنیم و با جبران آن ها و یا گفتن ببخشید به دیگرانی که دلشان را شکسته و یا حتی دلم را شکستن شروع کنیم یادمان باشد قرار است ابتدا به ساکن به خودمان کمک کنیم و سپس به دیگران آغوشی باز برای یاری نیازی نیست که هزینه مالی کنیم وقت بگذاریم نقاشی یادشان بدهیم به تعمیر لوازم منزلشان کمک کنیم به سراغشان برویم و با آنها موسیقی گوش کنیم .

باور داشته باشیم که زندگی همین لحظه است وبا تمام وجود بدان عشق بورزیم کینه ، حسادت ، بغض،طمع،حرص،شهوت،زیاده خواهی و …همه و همه دردهای درونی ما هستند آنها را که کنار بگذاریم متوجه میشویم زندگی آغوشش را به روی ما گشوده و ما نیز آغوشمان را برای دیگران باز میکنیم تا یاریشان دهیم .

و سخن آخر:

زندگی زیباست ،تماشاییست !

چرا زیبا نمی بینیم ؟

چرا گاهی به پای این همه خوبی نمی شینیم ؟

چرا گاهی نمی خندیم ؟

مگر دنیا چه کم دارد ؟

ببین این آسمان آبی ست

ببین دنیا ما آکنده از پاکی ست !

و خوبی تا ابد پاینده می ماند .

تو باور کن

همین کافی ست

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 14:30 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بنام خدای بخشنده مهربان

روز ها میگذرد و در پی خود ماها و سالها را به همراه دارند ثمره همه این ها می شود عمر که تا از دستش ندهی قدرش را نمیدانی !

بسیاری از ما چنان درگیر روزمرگی ها ی خود شده ایم که کمتر فرصت میکنیم وزش نسیم هوا را در اطرافمان لمس کنیم و فرست دیدن یک دل سیر آسمان آبی یا شب تاریک را نداریمً،دور ترین فاصله که نگاه میکنم چراغ راهنمایی سر چهارراه است آن هم به خاطر اینکه بدانیم وقت رفتن کی میرسد !

رفتنی که تازه وقتی میرسیم میفهمیم هیچ خبری برای رسیدن نبوده ،زیبایی ها را به سادگی ازدست می دهیم و بیشترین لذت های زندگی را با لجبازی به کاممان تلخ می کنیم !

بیشتر وقت ها من می گویم :

خوشک که باشیم زود تر شکسته و یا سوخته می شویم.

چهارشنبه دهم خرداد ماه 1402 همزمان با میلاد امام هشتم ( ع) بیست و هفتمین سال تولد هفته نامه همسر را در جمعی دوستان جشن گرفتیم و بسیار خرسند هستیم که توفیق این را داشتیم 608 شماره مجله همسر را تقدیم نگاه های مهربانتان نماییم و این بزرگترین افتخار ما است.

شخصاً بی نهایت خرسند هستم که توفیق این را داشتم از ابتدا با شما باشم و سالهاست تلاش کردم هر لحظه از این تلاش فرهنگی گامی به جلو باشد گاه روزها مطالعه و تحقیق برای نوشتن یک یا چند روز مشغول بودم .

بیش از 608 سرمقاله با موضوعات اجتماعی و خانوادگی نتیجه تلاش تیم همکاران و عزیزانی بوده که تمام تلاششان رضایت خدا و شما خوبان است.

شماره جدید هفته نامه همسر در مکانی جدید با دوستانی جدید جشن گرفتیم چرا که میخواستیم تازگی و نشاط بیشتری برای گروه همکاران بوجود بیاید و امیدوار هستم چون گذشته در کنار یاران خوب قدیم و دوستان تازه با شما باشیم و برای شما تلاش نماییم .

سخن آخر:سلام رفیق

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 14:28 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:32 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:28 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: مهارت های زندگی

[ دوشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:25 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

 

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

 

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:4 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

آقای دکتر جعفر صابری بنیانگذار موسسه آشتی در نشستی دوستانه خبر تغییر نام کانون همیاران آشتی را با نام (آغوش باز ) علام نمود و علت این تغییر نام را گسترش دامنه فعالیت های این کانون اعلام داشته توضیح دادند که : در طول سالهای گذشته موسسه آشتی خدمات خود را افزایش داده و کانون همیاران آشتی از سال 1380 تلاش قابل ستایشی را نشان داده است به همین دلیل ما بهتر دیدیم با تغییر نام این کانون تحولات بیشتری را در برنامه هایش لحاظ سازیم و امیدوار هستیم که با عنایت به مجوز احیاگران امر به معروف و نهی از منکر که چند سالی است با رویکرد خانه واده محوری و مطالبه گری در اختیار ما است قدمهای ارزشمندی را بارداریم .

باید اذعان داشت که موضوع امر به معروف و نهی از منکر تنها حجاب نیست بحث اصلی مطالبه گری در تمام موضوع آت اجتماعی است که ما امیدوار هستیم با راهنمایی و همیاری مسئولین محترم و دلسوز بتوانیم بستر خدمت به جامعه و مردم را بیش از پیش فراهم سازیم و من امیدوار هستم این همیاری مردمی گام بلندی برای احیای حقوق شهر مندی فرد فرد افراد جامعه باشد .

در اینجا اساسنامه اولیه این کانون جهت اطلاع عموم تقیم میشود:

ان الارض یرثها عبادی الصالحون

هنر دمیدن روح تعهد است در انسانها

به نام خداوند بخشنده مهربان

در مورخ 15/9/1380 برابر با شب 21 ماه مبارک رمضان جمع زیر تحت عنوان هیئت موسس کانون همیاران آشتی(آغوش باز) با استعانت از خداوند متعال در راستای خدمت رساندن به همنوعان نیازمند(بیماران خاص- کم توان ذهنی و کم توان جسمی،کودکان و نوجوانان مستعد ،زنان سرپرست خانواده ،زندانیان و خانواده ایشان ؛معلولین؛و بطور کلی نیازمندان نیازمندان جامعه … با رویکرد اشتغال زایی و کارآفرینی )به اتفاق آرا تصمیمات زیر با عنایت به قوانین و ضوابط جاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی انشاالله به مرحله ظهور برساند.

یک :تاسیس صندوق حمایتی

1-1 کمک مالی

2-1 کمک اشتغالی

3-1 کمک درمانی

4-1 کمک به مسکن

5-1 کمک به تهیه جهیزیه

دو: تشکیل جلسات دوره ای

1-2 جهت دیدار

2-2 هماهنگی و برنامه ریزی جهت برنامه های آتی کانون و ارائه گزارش عملکرد

سه: برگزاری جشنهای خیریه به مناسبت اعیاد مختلف

1-3 کمک به ایتام – ازدواج – درمان –مسکن

2-3 کمک به کودکان

چهار: ساخت و تولید برنامه هنری

1-4 برنامه ریزی جهت ساخت برنامه های تلویزیونی

2-4 برنامه ریزی جهت اجراء کنسرت

3-4 برنامه ریزی جهت اجرای جنگ های شادی هنری

4-4 برگزاری نمایشگاه های هنری

5-4 ساخت و تولید فیلم های سینمائی

6-4 اجرا ء تله تائتر

7-4 برگزراری نمایشگاه و فروش صنایع دستی

پنج : برگزاری دوره های آموزشی

1-5 برگزاری دوره های بازیگری

2-5 برگزاری دوره های موسیقی

3-5 برگزاری دوره های فنی

4-5 برگزاری دوره های ورزشی

شش : چاپ و نشر فعالیت ها

1-6 چاپ خبرنامه

2-6 چاپ کتاب

3-6 ضبط ویدئویی

4-6 ضبط کاست (انقلابی )

5-6 عکس

هفت : تورهای تفریح ، زیارتی

1-7 تور زیارتی

1-7 تورسیاسی

3-7 تورهای ورزشی

4-7 تورهای خانوادگی

هشت : برگزاری جشنهای یاد یاران

1-8 برگزاری یاد اساتید هنری و فرهنگی و ارج نهادن به آنها

2-8 برگزاری جشن گلریزان برای یاری به هنرمندان

فرم اعلام همکاری

بدینوسیله اینجانب :

فرزند :

متولد :

به شمار ملی :

ساکن:

تلفن:

با تحصیلات:

در رشته:

متخصص:

داری تالیفات:

دارای امکانات:

جهت همکاری در زمینه:

دارای توانایی:

زمان همکاری :

مقدار مشارکت و یا دستمزد:

جهت ضمانت در حسن انجام کار میتوانم :

توضیحات بیشتر:

تلفن تماس دو نفر از دوستان :

تاریخ و امضاء

موضوعات مرتبط: مصاحبه

[ جمعه پنجم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 18:51 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

لطفاً یک لیوان آب

یادگیری آداب معاشرت و برخورد های اجتماعی اولین و مهم ترین مسائلی است که هر انسانی در روابط اجتماعی خود باید فرا بگیرد ،شوربختانه به دلایل گوناگون بیشتر افراد جامعه این روز ها رفتار های ناهنجاری را که شبکه های اجتماعی و متاسفانه حتی رسانه های چون تلوزیون و یا شبکه های ماهوارهای نشان میدهند را الگو برداری می نمایند و به خیال اینکه این رفتار صحی است در برخورد های اجتماعی خود آن گونه عمل می نمایند .

آداب معاشرت از خلوت ما تا حتی عبور از عرض خیابان را در بر میگیرد و ما باید بدانیم در هر لحظه از زندگی مان چه تاثیر درست یا نادرستی روی دیگران می گذاریم، شاید باور این موضع کمی مشکل باشد اما گاه ما با رفتار های خود زندگی دیگران را تهدید می کنید و آینده آنها را به خطر می اندازیم ،دروغ گفتن شاید یک رفتار اجتماعی به نظر نرسد اما بی اعتنایی نشان دادن و یا بی تفاوت بودن همه این گونه رفتار ها گاهی بسیار خطرناک است .

اینکه در هنگام رانندگی توجه بیشتر ما به گوشی تلفن باشد تا رانندگی و یا زمان صحبت کردن با گوشی تلفن در جمع با صدای بلند صحبت کنیم و یا در سالن اجتماعات با طرف مقابلمان صدایمان را بلند تر از حد معمول بالا ببریم و یا اگر دو نفر در حال صحبت هستند ما داخل شویم و حرف خودمان را بزنیم و نظر بدهیم و رفتاری که گاه نه تنها بی ادبانه بلکه بشدت آزار دهنده نیز میباشد را از خود نشان دهیم بسیار خطرناک است .

در بیمارستان و یا صف یک اداره ایستادیم و متصدی مربوطه در حال توضیح دادن موردی است که ما متوجه نمی شویم و یا پاسخی درست نگرفته ایم که فردی ناشناس و غیر مسئول شروع به توضیح دادن موضع میکند و یا با لحنی بد از ما میخواهد که موضوع را تمام کنیم و از حقوق خود بگذریم !گاه شدت عصبانیت ما را تا جای بالا میبرد که ناچار به فریاد زدن و یا توهین کردن میشیم و این ها همه بر خواسته از نداشتن آداب معاشرت آن فرد است و صد البته عدم کنترل خشم از طرف ما ما باید ضمن فراگیری کامل و درست آداب معاشرت فنون کنترل خشم را که بخشی از همین آداب معاشرت نیز است را فرا بگیرم .

باید بپذیریم که حتی اگر ما تمام اصول آداب معاشرت را فرا بگیرم باز همه افراد جامعه به اندازه ما برای فراگیری این آداب معاشرت تلاش نموده اند و لذا باز این ما هستیم که باید روش های درست برخورد با این گونه موارد را نیز بیاموزیم و این هم برای همه سنین لازم و ضروری است اگر جوان هستیم از برخورد های فیزیکی می کاهد و ار سن و سالی از ما گذشته برای سلامتی ما بسیار لازم می باشد!

یادگیری آداب معاشرت زیاد سخت نیست اگر همت کنیم و نکته بسیار لازم و ضروری این که این فراگیر برای همه ما در هر سنی و حتی تا پایان عمر لازم است این آموزش ها را ما باید مدار به کار بگیرم و درست مثل دستورات رانندگی می باشد که بسیار لازم و ضروری می باشد،اما متاسفانه بیشتر ما بعد از گرفتن گواهینامه دیگر هرگز به بسیاری از آن دستورات عمل نمی کنیم !

برای نمونه در جلسه ای برای همه چای می آورند و شما با صدای بلند می گوید من چای نمیخورم !کاری که لازم نیست شما می توانید چیزی نگو آید و در نهایت چای را هم میل نکنید چرا که کسی از شما سوال نکرده بوده و اما اگر ابتدا از توست میزبان و یا مهماندار از شما سوال می شد که آیا چای میل دارید شما میتوانستید بفرمایید خیر و یا حتی مودبانه سفارش اب و یا چیز دیگری بدهید این که از شما سوال نشده خود نشان از نداشتن آداب معاشرت میزبان است ولی شما نیز باید ادب خود را نشان دهید و با تکان دادن سر و یا گفتن متشکرم از آورنده چای تشکر کنید همین به همین سادگی نه سرش فریاد بزنید من ای نمیخورم باور داشته باشید قرار نیست همه آدم ها از رژیم غذایی ما مطلع باشند!

وقتی میزبان محبت و ادب میکند و از شما سوال می نماید چه میل دارید در لحضه سفارش چیزی را نکنید که تهیه آن برای میزبان غیر ممکن باشد و ناچار بگوید ببخشید نداریم !

با لبخندی ساده و عرض تشکر بگویید متشکرم اگر امکان دارد یک لیوان آب ،آب همیشه همه جا هست و اگر هم تشنه نباشید میل کردن جرای از آن به شما نشاط و سلامتی می دهد .

با آرزوی سلامتی روح و روان همه ما!

سخن آخر:

گاهی فاصله رک بودن با بیشعوری بسیار نزدیک است!

یا حق

جعفر صابری

گر نباشد حیا و درک و شعور
آدمی طعنه می‌زند به ستور
جانِ انسان که تربیت نشود
آدمی گاو می شود به مرور
حَیَوانی پلشت و نکبت بار
که فقط می توان از او شد دور
می چرد هرچه را که می بیند
وانگهی گند می زند در سور
تن، تنومند و طبع ایشان پست
چشم بینا و ذوق ایشان کور
گر که خدمت کند به قصد ریاست
ور عبادت کند ، به نیّتِ حور
گر دهان وا کند به دُر سُفتن
متنفر شویّ و او منفور
فی المثل گر رود به گورستان
دم به دم رم کنند اهل قبور
بارها دیده ام من ایشان را
از قضا آدمی ست بس مشهور
.
.
#مرتضی_لطفی

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه چهارم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 10:0 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

خبرنگاران | دوشنبه یکم خرداد ۱۴۰۲ | 15:52

با نام و یاد خدای مهربان

مقرر شد طبق اساسنامه موسسه آشتی چون سالهای گزشته مراسم قدر دانی از مقام شامخ پزشک را در بیمارستان 503 ارتش (هاجر ع) بر گزار نمائیم و از مدیریت این بیمارستان نیز سپاس گذار هستیم .

قدردانانی از جامعه پزشکی

به استناد بند پنج از ماده هشت اساسنامه موسسه فرهنگی هنری آشتی مقرر شد جهت قدردانی از مقام شامخ پزشکان عزیز دبیرخانه ای تشکیل و خدمات به شرح زیر ارائه شود .

اهداف

  • شناسائی و قدردانی از افرادی که برای رفاه بشریت در جامعه پزشکی تلاش نموده و می نمایند.
  • ارائه راه کار های مناسب و علمی جهت خدمات گونا گون پزشکی و پیرا پزشکی به گروهای مختلف هدف
  • دعوت از صاحب نظران و پیشکسوتان علاقمند به علوم پزشکی و پیراپزشکی جهت همفکری وهمراهی بیشتر و بهتر
  • • ارتباط با کلیه مراکز داخلی و خارجی که خدمات پزشکی را در قالب بشر دوستانه ارائه می دهند

    • ارتباط و تبادل نظرو کسب تجربیات با کلیه پزشکان ایرانی خارج از کشور

    • کشف استعداد های درخشان و حمایت از تحصیل و موفقیت های ایشان

    • حمایت از تحقیقات و اکتشافات پزشکی

    • حمایت و همیاری از انجمن ها و مراکز علمی بویژه پزشکی

    • برگزاری دوره های ویژه و تخصصی پزشکی و پیرا پزشکی

    • کمک به خدمات بهداشتی مهاجرین

    خدمات

    ثبت خدمات ، خاطرات و تجربیات ایشان در قالب فیلمهای مستند، چاپ کتاب و مقالات و درج در مطبوعات

    قدردانی از ایشان در قالب اهداء لوح تقدیر ، تندیس و

    دعوت از کلیه هموطنان زرتشتی ، ارمنی ، آشوری و کلیمی

    همچنین مقرر گردید تمامی خدمات بدون در نظر گرفتن گرایش های سیاسی و مذهبی انجام پذیرد.

    دعوت از علاقمندان به خدمت در این گروه

    مشخص نمودن مخاطبین و خدمات گیرنده

    در پایان مقرر گردید به مناسبت روز پزشک قدردانی از خدمات تنی چند از این سفید جا مگان صورت گیرد.

    ودر کتاب جامعه ای این افراد معرفی شوند.

موضوعات مرتبط: مصاحبه

[ دوشنبه یکم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 16:0 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

زشوخی بپرهیز ای باخرد

دوستی داشتم که برداشت درستی از شوخی ، روابط عمومی و خوش برخوردی با مردم را نداشت و فکر میکرد رک بودن شوخ بودن و بی رو دروایسی هر طور دلش میخواهد با مردم برخورد کند یعنی مردمی بودن و بسیار راحت بود هر طور که دوست داشت صحبت میکرد و کمتر مراعات دیگران را می نمود ،بار ها در لفافه و مودبانه برای ایشان توضیح دادم که بد نیست مراعات حال دیگران را بنماید و در جمع با گوشی تلفنش بلند بلند صحبت نکند و دیگران را از بیانات خود و دوستانش بهره مند نسازد ولی او همچنان کارهای خود را انجام میداد و توجه ای هم به نصایح ما نمی بود ،من هم کار را سپردم به زمان تا خودش بالاخره به او آموزش لازم را بیاموزد چرا که بشدت اعتقاد دارم اینگونه موارد دیر یا زود بر فرد ثابت خواهد شد که کارش غلط است!

بیان هر مطلبی در هر مکانی شایسته و بایسته نیست و حتی در فضای خانواده باید بیش از هر جای دیگری مواظب حرفهایمان باشیم گاهی یک شوخی نامناسب با همسر یا فرزندمان که فکر میکنیم فقط یک شوخی است سالها او را از ما میرنجاند ، دوست داشتن و صمیمیت بیان هر مطلبی که به ذهنمان میرسد نیست !

دانستن فرهنگ و آداب هر منطقه به خصوص کشور عزیزمان لازم است تا با رسوم مردم آشنا باشیم که ناخواسته رفتار و گفتاری بر خلاف آداب و فرهنگ آن منطقه از خود نشان ندهیم.

یا حق

جعفر صابری

[ جمعه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 20:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

شبه آدم

نه اینکه هر موجودی شبیه آدم دیدم فکر کنیم آدم است!

بیشک خطای از دیدگان ما است!

راه میرود و میبیند و گاهی چون ما میخندد و حتی عاشق میشود !

اما او انسان نیست !درک و شعور وعرفت ندارد !میخورد میخوابد کار میکند عاشق میشود بچه دار میشود اما آدم نیست !او شبه آدم یا چیزی شبیه آدم است و تشخیص این چنین موجوداتی بسیار دشوار است و بدون چشم و دل مصلح گاه غیر ممکن میشود !

باور ندارید ؟به اطرافتان خوب نگاه کنید و یا اگر شجاعت کافی دارید کمی به خودتان بنگرید !

آخرین حس انسان دوستانه شما به چه زمانی برمیگردد چقدر به دیگران و حقوق انسانیشان توجه داشته اید !

چند سال است ازدواج کردید ،آیا صاحب خانه هستید ؟اگر برای همسرتان بیماری و یا مشکلی پیش بیاید که برای تهیه مخارجش ناجار باشید خانه ای را که به نامتان است بفروشید و میدانید که با این تورم کشور دیگر هیچ وقت توان خرید خانه را نخواهید داشت و شاید هم همسرتان خوب نشود چقدر راحت خانه را میفروشید؟!

اگر همستان بدلیلی ناتوانی جسمنی برایش حاصل شود و اگر زن باشد نتواند وظایف زن بودنش را و اگر مرد باشد وظایف مرد بودنش را انجام دهد چقدر تحمل میکنید ؟

اگر جوان باشید و زیبا و شرایطش را برای جدایی داشته باشید چقدر تن به مندن میدهید و پابند زندگی مشترکتان خواهید بود؟

لازم نیست به خودتان فشار نیاورید و اسرار کنید که می مانید و میسازید !

امیدوارم همیشه تندرست باشید و در کنار خانواده شاد و سلامت اما چرا وقتی همه این نعمت ها را دارید و سلامت هستید فراموش میکنید که روزگاری سوگند خورده بودید وفادار به همسرتان و کانون خانواده باشید و امروز با لجاجت و سخت گیری نه تنها اسرار به طلاق دارید بلکه همه چیز را نیز می خواهید نابود کنید و از حقیقت زندگی فرار می کنید اگر کسی هم به شما بگوید کمی دقت و صبر داشته باشید راحت می گوید زندگی من است و به تو مربوط نمی شود و لازم نیست در زندگی من دخالت کنید !

تنها در دلتان سخن آنکه رفتارت را تایید می کند می نشیند و نمی اندیشی که آدم هستی و طرفت نیز شاید آد باشد و حقی برای شنیدن حرف ش و گفتن حرف قائل نیستی !

چرا وقتی کسی را میبینی که مطابق میلت رفتار نمی کند به او فرصت نمیدهی و صبر میکند تا لااقل از خودش دفاع کند !

سالهاست که بیشتر ما آدم نما شدیم و تنها بخشی از حالات و رفتار آدم ها را در خود حفظ نموداهایم و بخش های دیگر را کاملاً به فراموشی سپرده ایم؟

چرا فا بیان این که دنیا دوروز است و باید شاد بود و زندگی کرد و کی آن طرف ر دیده و باید در لحظه زندگی نمود و اگر بد بود ولش کن خودت باش و خلاصه کلام مطالبی از این دسته فراموش کنیم که ما انسان هستیم و قرار بود اشرف مخلوقات باشیم نه طابع حیوانات !

نه اینکه اسیر و افسرده باشیم نشان انسانیت است بلکه تلاش برای آدم بودن ملاک است !

امیدوارم متوجه باشید که تفاوت انسان با انسان و آدم با آدم بسیار است ، تلافی و لجبازی و خیانت و کار هایی از این دست را قبل از انجام دادن خوب بسنجیم و در مقابل آینه به خود بنگریم همین!

سخن آخر:

به آدمهای خوب و مهربان زخم نزنید ، آدمهای مهربان در مقابل خوبیهای یکطرفه هرگز احساس حماقت نمی کنند.

چون خوب بودن برای آنها عادت شده ،

آدم های مهربان از سراحتیاجشان مهربان نیستند ، آنها دنیا را کوچکتر از آن می بینند که بدی کنند.

آدمهای مهربان خود انتخاب کرده‌اند ، که نبینند ، نشنوند و به به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند.

هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان است ، سکوتشان را به پای بی عیب بی عیب بودن خود نگذارید.

همیشه مهربان باشید با مهربانان.

یا حق

جعفر صابری

آن که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند

اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می‌کنند

شعر گرگ درون فریدون مشیری

شعر : فریدون مشیری

گفت دانایی که:
گرگی خیره سر،
هست پنهان
در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است
پیکاری سترگ
روز و شب،
مابین این انسان و گرگ

زور بازو
چاره ی این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند
چاره چیست

ای بسا
انسان رنجور پریش
سخت پیچیده
گلوی گرگ خویش

وی بسا
زور آفرین مرد دلیر
هست در
چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را
در اندازد به خاک
رفته رفته
می شود انسان پاک

و آن که با گرگش
مدارا می کند
خلق و خوی گرگ
پیدا می کند

در جوانی
جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ
گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی
هم چو شیر
ناتوانی در مصاف
گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را
می درند
گرگ هاشان
رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست
این سان دردمند
گرگ ها
فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران
که با هم محرم اند
گرگ هاشان
آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و
انسان ها غریب
با که باید گفت
این حال عجیب؟

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 22:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بنام خدای بخشنده مهربان

قیچی باغبانی

کمتر کسی هست که جهان پهلوان تختی را نشناسد و نام این پهلوان نه تنها در ایران بلکه خارج از ایران نیز زبانزد است حتی در به نشان مردانگیش در کشتی مجسمه ای با یک دست ساخته اند که داستان کشتی گفتنش را با رقیبی که دستش آسیب دیده بود نشان میدهد .وقتی جهان پهلوان در یکی از مسابقات نمیتواند مدال طلا بگیرد در گوشه تشک می ایستد و اشک میریزد دوستانش به او دلداری میدهند و او میگوید من نان و برنج این ملت را خوردم تا مدال طلا برایشان بگیرم شرمنده نان و نمک شکن هستم !

در بازگشت از سفرش تنها یک قیچی باغبانی میخرد ،گرچه ملت وعاشقان تختی از جان برایش مایه گذاشتم ولی تختی شرمنده ملت بود!

سالها پیش پدرم از ماموریت زاهدان بازگشته بود من خیلی خوشحال بودم وقتی رسیدم خونه مثل تموم کودکان به دنبال سوغاتی بودم اما با کمال تعجب دیدم تنها سوغات سفر پدرم یک چاقوی نان بری است !من تعجب کرده بودم و مادرم وقتی حال مرا دید لبش را گاز گرفت به معنای اینکه چیزی نگو!

خیلی زود فهمیدم که پدرم یکی از سربازان را که به زور گرفته بودن تا به خدمت ببرند به دلیل اسرار و خواهش مادر پیرش را شنیده و تمام پولش را برای برگشت آن سرباز به او داده و برای این کارش هم توبیخ شده بود !

مرحوم پدر از این کار ها زیاد میکرد و نتیجه همین کارهایش بود که ما را تبعید کردن بگذریم شرم و خجالت پدرم آن روز و دلگرمی مادرم سالهاست در ذهن من است و وقتی خاطره جهان پهلوان تختی را شنیدم با شرایط این روز های مردان سرزمینم مطابقت دادم مردانی که برای مردانگیشان شرمنده خانواده هایشان هستن و دوستی میگفت :میشود از راهای زیادی پول دراورد و من فقط نگاهش کردم و گفتم : برادر من از مردانگی و انسانیت میگویم وگرنه از نامرد جماعت هر کاری برمی آید!

ای کاش آنکه می فهمید و مسئولیتی داشت مانند این گونه مردان شرمنده می شد و شرم می کرد !

سخن آخر :

دو کار از دو کس برنیاید

مردی از نامرد و نامردی زمرد!

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 22:1 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

آدم ها گناه دارند!

بی شک ارزش انسا به انسان بودنش است و حس انسانیتش بر هر چیزی قالب میباشد ،رح و درک و شعور معرفت و فهم عشق قدردانی و …مطالبی از این دسته واژگانی هستند که به انسان هویت می بخشند و حال اینکه انسان بجای از درک و تشخیص میرسد که ترجی میده با حیوانی عقد بسته و ازدواج نماید تشخیص درست یا غلط وی است ووقتی دولتی به این اندیشه جامعه قانونی می پوشاند و به وی مجوز این کار را هم میدهند باید پذیرفت که بشر در چه مسیری قرار گرفته و جالب اینکه ما در شرق کره خاکی کوچکمان به این گونه اندیشه ها با نگاهی تحقیر آمیز می نگریم و می گوییم آنها تهی از روح بشر دوستانه شده اند غافل از اینکه در بین خودمان با مواردی بشدت بد تر روبرو هستیم و آن را که نمیدانیم و اسرار داریم که موضع ما با این گونه موارد بسیار متفاوت است بی خبر از آنکه به سادگی در حال قدم برداشتن به همان سمت و سوق هستیم .

در مکالمات ما جویای احوال حیواناتمان میشویم اما عزیزانمان را هم یاد نمیکنیم .

روزها و ماه ها میگذرد ساقی از والدین یا عزیزان و دوستانمان نمی کنیم اما دانستن احوال حیوان خانگی همسایه هم هم برایمان مهم است .

عزیزانمان پدر ،مادر، خواهر یا برادر و یا حتی فرزندمان را برای اینکه پیر شده و یا مشکلی دارند به آسایشگاه می بریم و برایمان نگهداری آنها که از گوشت و خون ما هستن دشوار است اما به سادگی و عشق و علاقه وافری یک حیوان را به منزل می آوریم و نه تنها برای هزینه میکنیم بلکه وقتمان را هم برایش اختصاص می دهیم به پارک میبریمش و میگوییم او حق تفریح و استفاده از هوای تازه و طبیعت دارد حق باید به پزشک متخصص بردشان و حتی بدون هیچ نگرانی مدفوع و ادرارشان را تمیز میکنیم !کاری که اگر والدین سالخورده ما که دها بار در کودکی برای ما انجام دادند را یکبار بخواند انجام نمیدهیم و حالمان بد میشود! ما کمتر وقت می گذاریم آنها را ماهی حتی سالی یک بار به فضای باز و پارک تفریح ببریم و یا حتی فرزندان خودمان را هم کمتر در طول ماه به پیاده روی و قدم زدن و صحبت کردن در پارک میبریم اما با خیالی آرام و آسوده و حسی سرشار از محبت یک حیوان خانگی مثلاً سگمان را به قدم زدن عصرانه میبریم و کنارش می ایستیم تا ادرار و مدفوع را هم انجام دهد و بعد به منزل آورده خوب میشورم تا منزل کوچکمان را کثیف نکند !درود بر شما انسانهای مترقی و پیشرفته که برای این گونه موارد هزار دلیل قانع کننده داریم اما برای والدینمان و عزیزانمان نه!

اگر انسانی در بیمارستان نیاز به کمک مالی ما داشته باشد هر چند ناچیز تمایلی برای این خدمت بشر دوستانه از خود نشان نمی دهیم اما اگر حیوانی نیاز به درمان داشته باشد چنان انسانی برخورد می کنیم که قوای عزیزترین عضو خانواده مان است .

دوست من این گونه مطالب را مرتجعانه و عقب ماندگی ندان و باور کن ما از آن که حیوانی را برای زندگی مشترک قبول کرده چیزی کم نداریم فقط فرصت و مجوزش را هنوز پیدا نکردیم.

باور برمائید همانطور که گفته میشود گیاه خانگی و یا آپارتمانی حیوانی نیست که بتوان گفت حیوان خانگی این ظلمی است که ما به حیوانات برای علاقه خودمان می نماییم و حتی آنهارا از حس طبیعی شان یعنی جفت گیری خلع می نمایم و از روی خودخواهی آنها را در محیطی قیر طبیعی نگه میداریم و باور کنید وقتی آن حیوان زبان بسته به دلیلی علی رغم تمام تلاشهایم پزشکی ما در گشت از نظر عاطفی و روحی روانی خودمان دل شکسته و آشفته می شویم این دلبستگی عاطفی برای ما بسیار گران تمام میشود .

ساده است نوازش سگی ولگرد
شاهد آن بودن که
چگونه زیر غلتکی می رود
و گفتن که «سگ من نبود».
ساده است ستایش گلی
چیدنش
و از یاد بردن که گلدان را آب باید.
دوست داشتن بی احساس عشقی
او را به خود وانهادن و گفتن
که دیگر نمی شناسمش.
ساده است لغزش های خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان
و گفتن که من اینچنینم.
ساده است که چگونه می زییم
باری
زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم.

( مارگوت بیکل – ترجمه ی شاملو )

در جهان امروز انسانهایی هستند که انسانی را به بردگی نه به حیوان خواندگی میگیرند و چون سگ به گردنش قلاده میزنند و خلاصه با کمی گشت و گذار در شبکه های اجتماعی با واژه های این گونه روبرو میشویم ما در مسیر پیشرفت قرار گرفته ایم به کدام پیشرفت خودتان بررسی کنید .

افسوس و صد افسوس که کمتر گوشی برای شنیدن این همه سخن هست و باید به حال جامعه ای که ارزشهای این گونه را والا می دانند کمی اندیشید و …بگذریم به امید داشتن کمی تفکرو اما سخن آخر :

وقتی که گل در نمیاد
سواری اینور نمیاد
کوه و بیابون چی چیه

وقتی که بارون نمیاد
ابر زمستون نمیاد
این همه ناودون چی چیه

حالا تو دست بی صدا
دشنه ی ما شعر و غزل
قصه ی مرگ عاطفه
خوابای خوب بغل بغل

انگار با هم غریبه ایم
خوبیه ما دشمنیه
کاش من و تو می فهمیدیم
اومدنی رفتنیه
اومدنی رفتنیه
تقصیر این قصه ها بود
تقصیر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با ما بود
سپیده امروز با ما بود

کسی حرف منو انگار نمی فهمه
مرده زنده, خواب و بیدار نمی فهمه
کسی تنهاییمو از من نمی دزده
درده ما رو در و دیوار نمی فهمه

واسه ی تنهاییه خودم دلم می سوزه
قلب امروزیه من خالی تر از دیروزه

سقوط من در خودمه
سقوط ما مثل منه
مرگ روزای بچگی
از روز به شب رسیدنه

دشمنیا مصیبته
سقوط ما مصیبته
مرگ صدا مصیبته
مصیبته حقیقته
حقیقته حقیقته

تقصیر این قصه ها بو
تقصیر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با ما بود

یا حق

جعفر صابری

بیش از ۱۰۰۰۰ شهروند انگلیسی تبدیل به “انسان سگ‌نما” شده‌اند! + تصاویر

 

بیش از 10000 شهروند انگلیسی تبدیل به

در سالهای اخیر آسیبی اجتماعی به‌نام “انسان سگ‌نما” در انگلیس در حال افزایش است؛ توله‌سگ‌های انسانی، لباس‌های چرم گران‌قیمت که مانند هیبت سگ است به تن می‌کنند و چهاردست‌وپا کنار شریک همجنسگرای خود حرکت می‌کنند!

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ مدتی است که در جوامع غربی به‌خصوص کشور انگلیس, پدیده‌ای به‌نام “Human Pups” (انسان سگ‌نما) در حال گسترش است و جمعیت قابل‌توجهی نیز جذب آن شده‌اند!

الگوی رفتاری این گروه به‌گونه‌ای است که لباس‌هایی مانند سگ می‌پوشند و مثل این حیوان رفتار می‌کنند؛ این توله‌سگ‌های انسانی، مردانی همجنسگرا هستند که تمایلات جنسی خود را مانند یک حیوان در جامعه انگلیس به معرض نمایش می‌گذارند.

در سال 2016 مستندی به‌نام “Secret Life Of The Human Pups” در شبکه 4 کشور انگلیس پخش شد؛ در این مستند، تصویر مردهای همجنسگرایی که لباسی مانند سگ به تن داشتند، به نمایش گذاشته شد و سعی شده بود تا با واکاوی رفتار آنان, علت شیوع این پدیده در جامعه انگلیس مشخص شود.

پایگاه خبری گاردین در گزارشی در سال 2016 می‌نویسد, این پدیده “انسان سگ‌نما” از دل گروه‌های همجنسگرایی در 15 سال اخیر در کشور انگلیس متولد و سطح دسترسی به اینترنت باعث گسترش آن در جامعه انگلیسی شده است.

توله‌سگ‌های انسانی، لباس‌های چرم گران‌قیمت که مانند هیبت سگ است به تن می‌کنند و چهاردست‌وپا کنار شریک همجنسگرای خود حرکت می‌کنند! همچنین از غذا خوردن در ظرف‌های مخصوص حیوانات لذت می‌برند و تمایلات جنسی حیوانات را تقلید می‌کنند.

شریک این “انسان‌های سگ‌نما” مردی همجنسگرا است که با بستن قلاده بر گردن آن, او را در خیابان‌ها همراه خود حرکت می‌دهد.

یکی از این افراد سگ‌نما در مصاحبه با گاردین درباره رفتار خود می‌گوید: «شما در خلال این پدیده دیگر به پول, غذا و شغل فکر نمی‌کنید و رفتارهای ابتدایی از خود نشان می‌دهید!»

طبق گزارش پایگاه خبری “christiantoday” بیش از 10 هزار نفر از شهروندان انگلیس به “انسان سگ‌نما” تبدیل شده‌اند و رفتارهای خود را حتی لباس پوشیدن, طبق رفتار یک سگ دنبال می‌کنند!

سالهاست که آزادی‌های بی‌حدوحصر و خواسته‌های دور از شأن انسانی باعث بروز این‌گونه ناهنجاری‌های فرهنگی ــ اجتماعی همچون بردگی در جوامع غربی شده است؛ بسیاری از کارشناسان تاکید دارند که این‌گونه ناهنجاری‌ها برگرفته از توسعه‌یافتگی بدون توجه به کرامت انسان است.

کشور انگلیس , آسیب‌های اجتماعی , کشور انگلیس , آسیب‌های اجتماعی , کشور انگلیس , آسیب‌های اجتماعی ,

بیشتر بخوانید

موضوعات مرتبط: سر مقاله

4گوشه دنیا/ مقبره هابیل فرزند حضرت آدم (ع) کجاست؟

4گوشه دنیا/ مقبره هابیل فرزند حضرت آدم (ع) کجاست؟

 

سایز متن

الفالف

۲.۱K

۳

شگفتي هاي تاريخ/ تصويري که در پايين مشاهده مي‌کنيد مقبره هابيل، فرزند حضرت آدم، نخستين کسي که در جهان به قتل رسيد مي‌باشد. اين مقبره در شهر دمشق واقع در کشور سوريه است. در متون ديني و اسلامي آمده است که خداوند بزرگ به حضرت آدم و همسرش حوا، دو فرزند به نام‌هاي هابيل و قابيل بخشيد. زماني که اين دو پسر به سن جواني و بلوغ رسيدند مشغول به کار شدند. هابيل، برادر کوچک‌تر به چوپاني مشغول شد. قابيل، برادر بزرگ‌تر نيز به کشاورزي روي آورد. روزي هر دو برادر تصميم گرفتند که در راه خدا قرباني انجام دهند. هابيل يکي از بهترين حيواناتش را آورد درصورتي‌که برادر ديگر دسته‌اي از پردگان يا رمه‌هايش را آورد. به ناگاه نوري از آسمان آمد و قرباني هابيل را به خاکستر تبديل کرد. خداوند قرباني هابيل را پذيرفت درصورتي‌که قرباني قابيل موردقبول واقع نشد. قابيل از اين موضوع بسيار سرخورده و ناراحت شد. قابيل فرياد زد که هابيل را خواهد کشت. اما هابيل به‌آرامي جواب داد که اگر کشته شود نيز به خاطر خوف از خداوند فرياد نخواهد زد. قابيل از شدت خشم برادرش کشت اما هنگامي‌که خشمش فرونشست، بسيار اندوهگين و ناراحت شد. کلاغي از سمت خداوند مأمور شد که به سمت جسد هابيل برود. اين کلاغ با منقارش به زمين مي‌زد تا به قابيل بفهماند که بايد برادرش را در زير خاک دفن کند. قابيل بسيار گريه مي‌کرد و خودش را از کلاغ پست‌تر و بي‌پناه‌تر مي‌دانست. در قرآن داستان‌هاي آموزنده زيادي آمده است. در همين داستان هابيل و قابيل ذکرشده است که اگر کسي انسان بي‌گناهي را کشته باشد گويي تمام بشريت را کشته است.

تهیه موسیقی تار آوای ترنس در استدیو آقای شاهین

دکتر جعفر صابری در قلعه مهم شهر تبریز ارگ علی شاه

ارگ علیشاه (بقایای مسجد علیشاه)[۱][۲][۳][۴][۵] (منتسب به تاج‌الدین علیشاه جیلانی: وزیر سلطان محمد خدابنده و سلطان ابوسعید ایلخانی) به بازمانده‌های ایوان جنوبی مسجد علیشاه در شهر تبریز گفته می‌شود. این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۷۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.[۶]

بنای نخستین ارگ به دورهٔ ایلخانان در اوایل سدهٔ هشتم هجری قمری بازمی‌گردد که بنای بزرگ ناتمامی با هدف اولیهٔ ساخت مسجد ساخته شد. در سال‌های بعد با استفاده از دیواره‌های به جا مانده از بنای نخستین مسجد، قلعه‌ای نظامی به جای آن ساخته شد که سال‌ها به عنوان باروی نظامی و بخش جنوبی دیوار شهر مورد استفاده قرار گرفته‌است. استفاده از این بنا به عنوان قلعهٔ نظامی به ویژه در دوران قاجار تا پایان حکومت خودمختار آذربایجان مشهود بوده‌است. در زمان حکمرانی سلسلهٔ قاجار با افزودن پیوست‌های گوناگون از جمله کارخانه ریخته‌گری توپ، عمارت کلاه فرنگی و ساختمان سربازخانه بنای نظامی تکمیل شد. بخش‌های اضافه شده به دیوارهای نخستین، در دوران پهلوی تخریب شد و بخش‌هایی نیز در دوران پس از انقلاب تخریب گردید.

امروزه تنها دیوارهٔ جنوبی ارگ پا بر جا مانده‌است که در ساعاتی از روز برای بازدید عموم آزاد است. محوطهٔ اطراف ارگ در دهه‌های پس از انقلاب دستخوش تغییرات زیادی شد که برای احداث مصلی در نظر گرفته شد. در فضای پیرامون ارگ مسجد بزرگی بنام مصلی بزرگ تبریز بنا شده که بخشی از فضای دیداری ارگ را تهدید کرده. از این مصلی در مراسمات گوناگون دولتی و در روزهای جمعه برای برگزاری نماز جمعه استفاده می‌شود.

 

جزیره هرمز و خاک سرخ

ناز زیادی ممنوع!

هر انسانی برای خودش خلوتی دارد و می تواند بیشترین زمان ممکن را حتی وقتی در جمعی حاضر است با خود و خلوت خود سپری سازد اینگونه زندگی را من زندگی جزیرای نامیدم و به نظر میرسد وقتی در چنین شرایطی هستیم بجای تغذیه بیرونی از درون تغذیه می نمایم ،که صد البته اگر مثبت باشد عالیست و اگر منفی باشد بسیار خطرناک و دردناک همراه با بیماری های فراوان جسمی و روحی .

همه جانداران روش های را برای برقراری ارتباط با یکدیگر دارند و برخلاف انسان ها که اشرف مخلوقات هستند با یکدیگر قهر نمی کنند و زمان ناراحتی از هم در را بروی هم به شدت می گویند و یا از گروهای و شبکه های اجتماعی مشترکشان با ناراحتی خارج نمی شوند این گونه کار ها به زبان ساده ناز کردن و یا همان قهر کردن است که تهش یا به لجبازی میرسد که بیشتر وقت ها هم پشیمانی به همراه دارد .

بهتر است فرصت گفتگو به خودمان بدهیم و دلایل دلخوری را مطرح نماییم و به ظرف مقابل هم فرصت دفاع و یا پوزش خواهی را بدهیم ،یک طرفه به قاضی نرویم و حکم نگیریم و پیش خودمان نگوییم طرف مقابل باید مرا میفهمید و باید درک میکرد و خلاصه برای آرامش خودمان هم که شده فکر کنیم شاید متوجه نشده چه گفته و یا چه کرده در چنین مواردی بهتر است لیستی از قوانین و قواعد مورد نظر خود را تهیه نماییم و این حق را به طرف مقابل هم بدهیم تا او نیز قوانین و قواعد خودش را مشخص نماید و هر دوطرف به این مقررات احترام بگذاریم ضمن اینکه بخش از آنها را نیز میتوانیم بطور کلی نادیده بگیرم و بخش دیگرش را هم مشترک بدانیم .

بد نیست بدانیم خیلی از مواردی که برای ما مهم است شاید ریشه در بعضی بیماری های روانی وجود دارد مانند وسواس برای نمونه من خوش نمی آید مادر شوهرم بدون اجازه من به کابینت آشپزخانه دست بزند!و یا چرا وقتی خواهرت آمد رفت روی تخت ما خوابید!

داشتن بیماری مانند وسواس چیز خطرناکی نیست چرا که میلیون ها نفر در دنیا این بیماری را کم یا زیاد دارند و حتی خودشان هم مطلع نیستند و اطرافیانشان به مرور با آن کنار آمده اند ، مثلاً بعضی ها روی خاکستر سیگار و زیر سیگاری بشدت حساسند و یا هستند کسانی که روی چیدمان لوازم خیلی دقت دارند که از نظر هندسی درست قرار بگیرند حتی کفش ها در ردیف جاکفشی !برای بعضی ها این گونه مراد اصاصاًمهم نیست نه اینکه شلخته باشند نگاهشان به این موارد نگار بی تفاوتی است ،بعضی ها عادت دارند وست مبل بنشینند و بعضی ها کنار مبل و حتی بالش ها را بر میدارند و جابجا میکنند بعد هم هیچ چیزی را سر جایش نمی گذارند ،کافی به این آدم ها اجازه دهید یک ساعت در محل کار شما بدون شما باشند تمام دکوراسیون اتاقتان و روی میز کارتان را تغییر میدهند به همه وسایل کشو می زنان دست میزنند و کنج کاوانه همه چیز را میبینند در تمام بسته ها را باز میکنند از همه خوراکی های شما میل می نمایند و بعد که میگوید چه می کنی می کنی میگن ناراحت شدی مگه چی شده خوب ببخشید!این ببخشید برای شما حکم تیر خلاص را دارد و بشدت کلافه میشوید .

همه این موارد علائم بیماری شما است که باعث میشود شما ترجیح بدهید در جزیر خود باشید و زندگی آرامی داشته باشید اما دوست عزیزم تو باید درمان شوی و نیاز داری حتماً صحبت کنی صد البته الزامی نیست با کسی که تو را درک نمی کند صحبت کنی و بیشتر خودت را رنج دهی می توانی با یک متخصص به مشاوره بپردازی و انشالله سلامتی حاصل شود گرچه باید بدانی دوره درمان بسیار طولانی است حتی تا پایان عمر هم شاید طول بکشد ولی دیگر لازم نیست تو به خودت آسیب برسانی و به نظر دیگران قهر یا ناز کنی !

بسیاری از موارد ساده را باید به طرف مقابل بیان نمود هیچ مشکلی نیست که شما به همسرتان بگویید زمان رابطه جنسی چه نیاز های دارید و چگونه ارضا میشود و چطور و چه دوست دارید این حق شماست که بگوید از چه غذایی خوشتان می آید و چه نو خوراکی را دوست ندارید حتی اگر شده بار ها بگویید تا طرف مقابل خوب بفهمد و انسانی این است که به خواسته های یکدیگر احترام بگذاریم دوستی داشتم که بعد از چند سال جدایی از همسرش علتش را به من گفت که بر خلاف همسرش در روابط جنسی و زود ارضا میشد صد البته این طبیعی است اما راه درمان نیز دارد .

زندگی های زیادی که بر پایه عشق و دوست داشتن شروع شده بود فقط بخاطر ندانستن چنین موارد کوچکی به جدایی کشانده شده پس درمان را هرچه زودتر شروع کن !

یا حق

جعفر صابری

دیدار از آتلیه استاد علی اکبر کهربایی

حضور در کنسرت استاد پیمان بزرگ نیا دوشنبه بیست و پنجم بهمن ماه 1401

  • لذت بخش ترین لذات!

بدون شک در زندگی انسان لحظات لذت بخش بسیاری وجود داشته و دارد که میتوان بدان اشاره نمود ،از لذت دیدن طلوع خورشید گرفته تا بوییدن یک گل زیبا و یا دوست داشتن عزیزی و گذراندن لحظاتی با او، اما اگر عاشق شغل و کارتان باشید همچون من تایید می نماید که هیچ لحظه ای شیرینتر از لحظه دیدنه نتیجه خدمتتان نیست!

اگر پزشک باشید دیدن سلامتی بیمار تان ،اگر کادر پرواز باشید لحظه رسیدن مسافران به مقصد ،اگر معلم باشید رشد و موفقیت دانش آموزان و خلاصه شیرینی زندگی و لحظه شادی انسان در چنین شرایطی چندین برابر است و این بدان دلیل است که شما میدانید از پس تلاشهای شما این لحظه شکوفا شده تلاشهایی که از دودکی ،تحصیل و تجربه و مارتان سمره کیگیرد این موفقیت نتیجه یک عمر تلاشتان میباشد مهم نیست کسی قدر دانتان باشد حس خوب موفقیت در تمام وجودتان جاری می شود این لحظه نوش جانتان!

اما چه دلایلی وجود دارد که تا این اندازه سرخوش میشویم ؟ابتدا به ساکن اینکه خود را دخیل در بوجود آوردن آن می بینیم ،نتیجه کار مطلوب است چرا که نتیجه تجربه و تلاش های خود را نیز می بینیم و از همه مهمتر ماندگاری آن بخصوص در ذهنمان که همیشه باقی خواهد ماند !

مهم نیست این نتیجه جراحی یک مغز و یا قلب انسان باشد یا حتی تعمیر یک خود رو مهم این است که ما شاهد رضایت انسان یا حتی حیوانی هستیم شاید هم یک گیاه این حس خوب نتیجه تلاش ما بوده و درست در چنین شرایطی است که رضای خالق را نیز حس میکنیم .

تربیت فرزندان و کمک به رشد و پرورش آنها و همچنین موفقیت شان از جمله این گونه لحظات شیرین و به یاد ماندنی همه ما می باشد، اینکه فرزندان تحصیلات عالیه دارد و یا در کسب و مارش موفق است و صاحب زندگی خوبی شده فرزندان و همسری مناسب دارد همه جای شکر فراوان و شادی بسیار دارد .

برای اینکه بتوانیم به بهترین شکل از این شرایط لذت ببریم و حظ کامل داشته باشیم باید خود باور باشیم، شاکر نعمت های خداوند رحمان و رحیم باشیم فکر نکنیم کم داریم ،کم را خیلی ببینیم و لذت ببریم از هر لحظه زندگی شادی را بوجود بیاریم با موسیقی و طبیعت آشتی کنیم و همین لحظات خوب را به دیگران هدیه بدهیم از کسی توقعی نداشته باشیم و در مقابل هدیه هدیه بدهیم سعی کنیم ما بیتر هدیه بدهیم حتی اگر شده یک نوشته و یا یادداشت انگیزشی دوست بداریم بدون اینکه توقه داشته باشیم دوستمان بدارند و دوست بداریم آنها که دوستمان دارند ، قدردانشان باشیم و از زیبا ترین واژه ها در برخورد با دیگران استفاده نماییم بدون توجه به جایگاه و طبقه اجتماعی آنها…

یا حق

جعفر صابری

ابزارک تصویر

[ جمعه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 21:14 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

کتاب ملال جنسیتی

برای تهیه کتاب فوق میتوانید با شماره زیر تماس بگیرید:

09196051657

جهت ارسال کتاب مبلغ :220 هزار تومان به شمار کارت زیر واریز و تصویر را به شماره تلفن فوق ارسال نمائید :

6221061106122841

نام و نام خانوادگی :

آدرس دقبق :

کد پستی:

شمار تماس :

باتشکر

با نو هما ارژنگ و دکتر جعفر صابری در مراسم بزرگداشت یعقوب لیث 1397

موضوعات مرتبط: مطلب

عطر بهاری

یکی از مهم ترین محبت های خداوند به انسان داشتن حس خوب بویایی است که بتوانیم لذت وحض کامل را از عطر های اطرافمان ببریم عطر خوش نان تازه ،عطر غذای پخته شده در خانه و عطر

گلهای طبیعت بوی خوش یک سیب و همه و هم لذت بودن در سبزه زار و همه اینها نعمت های خدا وند هستند و بهار با تمام این عطر ها در راه است ،خدا را سپاسگزاریم که توفیق این نعمت را به ما داده ا بتوانیم این همه زیبایی و عطر طبیعت را یک بار دیگر تجربه کنیم و چه لذت بخش خواهد شد اگر این عطر آمیخته به بوی خوش محبت نیز شود و ما با یاری رساندن به همنوعان نیازمند آبرودار که هرگز از چهره و سخنشان متوجه درد ها و رنج های درونی شان نمیشویم و چنان با عزت نفس و آبرو داری زندگی میکنند که نزدیکانشان نیز متوجه مشکلات ایشان نیستند .این گونه افراد که متاسفانه این روز ها به دلیل شرایط بحرانی اقتصادی کشور هم کم نیستن را دریابیم ،و در این ایام آخر سال دستگیر یکدیگر باشیم ،امید است عطر خوب یاریمان لا بلای بوی خوش بهار 1402 فرحبخش زایمان گردد .

بی شک هیچ پیدن گل های زیبا و تقدیم نمودن به دوستان بسیار عالیست اما عمر این هدیه گوتا ه است و گلهای مصنوعی نیز هیچ عطری ندارند اما عطر یاری مان بخصوص به عزیزانی که صانعی را نیز در سال گذشته تجربه کردند مانند زلزله زدگان خوی بی نهایت ارزشمند است .

مرکز نیکوکاری مردم به مردم و مراکز رسمی نظیر ما پل این ارتباط خواهد بود و شما می توانید با کمک های خود حتی سرآغاز یک کسب و کار هم برایشان شود .

امیدوارم در این سال خوب پیش رو بهترین ها برایمان اتفاق بیفتد.

ای که می پرسی نشان عشق چیست؟

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.

 

عشق یعنی مشکلی آسان کنی

دردی از درمانده ای درمان کنی.

 

در میان این همه غوغا و شرّ

عشق یعنی کاهش رنج بشر.

 

عشق یعنی گل به جای خار باش

پل به جای این همه دیوار باش.

 

عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر

واگذاری آب را، بر تشنه تر.

 

عشق یعنی دشت گل کاری شده

در کویری چشمه ای جاری شده.

 

عشق یعنی ترش را شیرین کنی

عشق یعنی نیش را نوشین کنی.

 

هر کجا عشق آید و ساکن شود

هر چه ناممکن بود ،ممکن شود.

یا حق

جعفر صابری

توضیحات آقای دکتر جعفر صابری در خصوص صندوق امداد ولایت و حمایت از این صندوق

موضوعات مرتبط: تصویر

[ جمعه دوازدهم اسفند ۱۴۰۱ ] [ 20:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

اسفند ۱۴۰۱ ] [ 22:35 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ند ۱۴۰۱ ] [ 22:34 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

عشق مادری

بدون شک یکی از زیبا ترین و ارزشمند ترین عشق ها عشق مادر به فرزند می باشد که جای هیچ شکی در آن نیست،معذالک همین عشق و علاقه در مواردی باعث نابودی فرزند می شود برای نمونه گاهی بچه ها کاری میکنند و مادر می گوید مهم نیست به باباتون نمیگم!و یا وقتی پدر خانه متوجه میشود به پشتیبانی بچه میگویند که حالا مگه چی شده!؟

مخفی کاری ،حمایت های نابجا و دادن بعضی سرویس های ویژه به فرزندان در بیشتر مواقع تاثیر بسیار نامطلوبی را بوجود می آورد و به شخصیت در حال ساخت شدن کودک و نوجوان و یا حتی جوان لطمه شدید میزند ،باید توجه داشت این نوع روش تربیتی در زندگی آینده او نیز نقش مهمی بازی می نماید برای نمونه او و همسرش و یا تربیت فرزندانش همه بر پایه آموخته ها و حتی گاه دخالت های مادرانه صورت خواهد گرفت نکته جالب اینکه حتی اگر خود فرزند هم از این قید و بند تربیتی نجات یابد دخالت های مادرانه و این عشق پایان ندارد و به همسر وی و یا فرزندانش نیز انتقال می یابد و همواره سایه ای بر زندگی وی می باشد همسر فرد میگوید خوب مادرد این را گفت و یا بچه ها می گویند مامان بزرگ اینطور خواست!در چنین مواقعی ای تخریب مادر شایسته به نظر نمی رسد اما توجی کار هایش نیز درست نیست !دوستی میگفت مادرم به پسر شانزده سالم که به طور مخفیانه سیگار میکشید پیشنهاد میکند برو داخل آشپزخانه و زیر فن اجاق گاز سیگار بکش بوش نیاد!وقتی گفتم مادر این چه تربیتی است گفت او سیگار می کشد میخواستم بوش تو خونه نیاد و مگه بد کردم!

داشتن یک سری قوانین و ملزم به رعایت آنها در خانه بسیار لازم است برای نمونه نشستن همه دور یک سفر و خوردن همزمان نهار شام و یا صبحانه ،داشتن ساعتی برای نشستن دور هم و صحبت های خانوادگی ،مطرح کردن مشکلات و موارد مدرسه و یا حتی دانشگاه ، رفتن به مهمانی ها به صورت دست جمعی و از این دسته برنامه های کوچک اما مهم و ضروری .

امیدوار هستم همواره زندگی به کامتان شیرین باشد .

یا حق

جعفر صابری

 

حضور آقای دکتر جعفر صابری در همایش زنان کار آفرین اجتماعی ایران صبح روز دوشنبه اول اسفند 1401

و سر کار خانم دکتر سید فاطمه مقیمی بعنوان هیئت داوران جشنو.اره تورنج

اهدا نقدیر نامه محیط زیست به خانم بایرام نزاد

تصویر یاد گاری خانم محنا محمدی تصویر بردار برنامه های دکتر جعفر صابری با وی

گران سنگ

در میان این همه سنگ در دنیا آنکه گوهر میشود دو خصلت دارد،اول آنکه شفاف است و کینه نمیگیرد دوم آنکه تراشی زندگی را تاب می آورد !

چه جالب است !

ناز را میکشیم،آه را میکشیم ، انتظار را میکشیم ، فریاد را میکشیم ،درد را میکشیم ،ولی بعد از اینهمه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!از آنچه آزارمان می دهد…

دیروز قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد!اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد !این ما هستیم که نباید با او بیفتیم !

امروز فیلمی که ده آذر ماه 1377 در دفتر پیچ شمرون گرفته بودم را دیدم و جالب اینکه هجده سال بعدش دوباره ده آذر 1395 در خانه این فیلم را دیدم و فیلمی را هم از خودم گرفتم و امروز در ده آذر ماه 1401 باز فرصتی شد تا این فیلمها را ببینم و این بار نیز مطلب هم در قالب فیلم و هم در قالب مطلب به یادگار بگذاریم و این بدان معناست که عرض کرده اتفاقات خواهد افتاد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم اما این ما هستیم که باید تلاش نماییم که نیفتیم و ار هم دست بر قضا افتادیم برخیزیم و باز بر خداوند توکل کنیم و دوباره راه مان را ادامه دهیم راهی که به دان ایمان داریم .لذت بخش ترین لحظه زندگی انسان وقتی است که ایمان داشته باشد بهترین تصمیمات را در طول زندگیش گرفته و خوب زندگی نموده مانند یک انسان کامل و نزد وجدانش شاد باشد که البته بسیار مشکل است اما همین اندازه همه که نیمی از تصمیمات زندگی تان را درست گرفته باشیم و نزد خود و خدایمان روسفید باشیم هم نعمتی است .

آرزو میکنم بتوانید این حس خوب را در وجودتان تجربه نمایید.

برای اینکه بتوانیم زندگی و روز های خوبی زین پس در مقابلمان داشته باشیم بران هستیم تا کارگاهی را با حضور شما دوستان و همراهان برقرار نماییم کارگاه آشتی در غروب یک روز از هر هفته میتواند شنبه یا سه شنبه ها باشد با ما تماس بگیرید و نام تان را بفرمایید تا در لیست حضار ثبت گردد.

ارادتمند

09121199415

جعفر صابری

 

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه دهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 20:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دعا نویسی و یا…

داستان هست که زنی از همسرش راضی نبود و چون به اجبارخانواده با او ازدواج کرده بوده نزد دعا نویسی می رود تا بایش دعای نوشته و کاری نماید که همسرش که اطفاقاً هم مرد پول داری بوده از او دل بریده طلاقش دهد !دعانویس همان دعاهایی را نوشته و به زن می فروخت که بلکه چاره ساز شود یک روز دیگر زن کلافه میشود و به مرد دعا نویس می گوید مرد حسابی این دعا ها که بیشتر عشق و محبت همسرم را نسبت به من زیاد میکند و اگر این بار دعایت کارساز نباشد دیگر هرگز به تو حتی یک ریال هم نمی دهم !

دعا نویس که تهدید را جدید دیده بود به زن قول میدهد این بار اگر پول خوبی بدهد چنان دعای مینویسد که همسرش بلافاصله او را طلاق خواهد داد اما انجام این کار شرطی دارد و آن این است که وقتی دعا را در شب چهارم ماه قمری مورد نظر در قبر کودک نوزادی که چهل روز است مورده دارد خاک می کند به گرگ فکر نکند و حتی در ذهنش هم نام و یاد گرگ نیاید!چرا که کل دعا باطل خواهد شد و دوباره باید از اول این دعا را بنویسند و همان مسیر ها را طی نمایند.

و بیچاره زن تا امروز که من میدانم صاحب دها نوه و حتی نتیجه شده هر وقت میرود دعا را چال کند به یاد گرگ می افتد و دوباره از اول …

شرح این داستان این است که گاهی نمیشد که نمیشود و تلاش بی فایده است ! عشق و یا نفرت دوست داشتن یا نداشتن باشد سر جای خودش اما واقعیت در بیان این موضوع حذف مطرح نمودن این مطلب است که اگر افراد بدانند در هر زمان که میخواهند خلافی را مرتکب شوند امکان دیده خواهند شد و نه تنها آبرویشان می رود بلکه به شدت با آنها برخورد قانونی خواهد شد هرگز ریسک این خطا را نمی پذیرند! این شرایط که متخلفین در جامعه بخصوص جامعه اسلامی بدانند که هر یک از افراد می توانند به عنوان یک مطالبه گر نظاره کننده هرگونه خلاف نباشند و با اطلاع رسانی به مسئولان دلسوز و وظیفه شناس که موظف شده اند با این گونه خلافها برخورد نمایند .

سامانه ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور برای این کار تهیه شده و هر ایرانی میتواند یک مطالبه گر باشد ،بد نیست بدانیم فقط موضوع حجاب مورد نظر بحث امر به معروف نیست میتواند موارد گوناگون را در بر بگیرد از مکانهای عمومی تا فروشگاه ها ادارات دولتی و یا دارو خانه ها هر جایی که وظیفه خدمت رسانی به مردم را دارند و کار شکنی می نمایند این حق ملت شریف ایران است که بتوانند از حقوق مطالبه گری خود بهره مند شوند و سایت زیر این وظیفه را به نحو احسن انجام میدهد لااقل برای چند مورد که من پیگری نمودم نتیجه بخش بوده نکته مهم دیگر این است که حقوق فرد مطالبه گر رایت میشود و نامی از وی در جایی ثبت نمی شود .

به امید داشتن کشوری که حق به حقدار برسد .

یا حق

جعفر صابری

https://khedmat.setadabm.ir/

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ چهارشنبه نهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:46 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ابزارک تصویر

[ چهارشنبه نهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:44 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه هفتم آذر ۱۴۰۱ ] [ 22:45 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جلسه شورایاری محله باغ فیض شب ششم آدر ماه 1401

موضوعات مرتبط: تصویر

[ یکشنبه ششم آذر ۱۴۰۱ ] [ 22:22 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

خاک سپاری

انسان از خاک است و بی شک جسمش نیز به خاک باز میگرد،اما براستی آیا با مرگ انسان زندگی او به پایان میرسد و دیگر نامی و یادی از او باقی نخواهد ماند؟

آمده است شهدا زنده هستند و در بین ما زندگی میکنند و یا میگویند روح انسان مدتی پس از مرگش در بین زندگان به سر خواهد برد و دها مطلب این گونه اما آنچه واقعی تر از همه اینها می باشد وقتی انسانی خدماتی درست و یا غلط داشته باشد نه تنها در یاد ها بلکه در تاریخ نیز ثبت خواهد شد و همواره نامش و یادش بای نسلها زنده است و اینکه بگوییم او را به خاک سپردیم و همه چیز به پایان رسید شاید تامل دارد.

یک نویسنده ،شاعر ،دانشمند و …با اثری که از خود به یادگار می گذارد همواره انسان های بد از خودش را به اندیشه ها و نیاتش پیوند میدهد .

بسیاری از ما در بین مطالب مان سخنی از بزرگی را نقل قول میکنیم و همین گونه نامش را زنده می داریم پس میتوان گفت انسان ها هرگز نمی میرند و یا بهار بگویم مرده آن است که نامش به نکویی نبرند!

در این میان میتوان به نقش واقعی پیدایش مان و راز خلقتمان بیشتر بیندیشیم که به چه منظور متولد شده ایم آیا خلقت این جهان پهناور و کهکشانها فقط برای این بوده مه ما متولد شویم و تولید مثل نمائیم و بعد هم بمیریم و به خاک سپرده شویم.

زنده یاد حسین پناهی چقدر زیبا و دلنشین سرده که:

دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟

جونور کامل کیه؟

واسته نیار به عزتت خمارم

حوصله هیـــچ کسی رو ندارم

کفر نمیگم سوال دارم

یک تریلی محال دارم

تازه داره حالیم میشه چیکاره ام

میچرخم و میچرخونم سیاره ام

تازه دیدم حرف حسابت منم

طلای نـــــــابت منم

تازه دیدم که دل دارم بستمش

راه دیدم نرفته بود رفـــــت مش

جوونه ی نشکفته رو رســــتمش

ویروس که بود حالیش نبود هستمش

جواب زنده بودنم مـــرگ نبود! جون شما بـــود؟

مردن من مردن یک بـــرگ نبود! تو رو به خدا بـــود؟

اون همه افسانه و افسون و لــــــش؟

این دل پر خون ولـــــــش؟

دلهره گم کردن گدار و مارون ولــــــش؟

تماشای پرنده ها بالای کارون و لــــــش

خیابونا,سوت زدنا,شپ شپ بارون و لـــــش؟

دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟

جونور کامل کیــــــــه؟

گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ! دویدم

چشم فرستادی برام

تا ببینم که دیـــــــدم

پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟

کنار این جوی روون نعنــــــاش چیه؟

این همه راز این همه رمز

این همه سر و اسرار معمـــــاست؟

آوردی حیرونم کنی که چی بشه ؟ نــه والله!

مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟ نــه بالله

پریشونت نبــــودم ؟

من حیرونت نبودم؟!

تازه داشتم میفهمیدم که فهم من چقدر کمـــه!

اتم تو دنیای خودش حریـــــــــف صد تا رستمه

گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه

انجیر میخواد دنیا بیاد آهن وفسفرش کمـــه

چشمای من آهن انجیر شـــدن

حلقه ای از حلقه زنجیر شـدن

عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم

چشم من و انجیر تو بنـــــازم

دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟

جوونور کــامل کیـــــــه؟

و یا در وصیت نامه اش می نویسد :

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانید!

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!

در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.

آیا میتوان بعد از خواندن این متن گوتا به این نیندیشید که راز خلقت ما چیست و برای چه به دنیا آمده ایم ،آیا بهتر نیست به زن بودنمان بیندیشیم و این که فردی مفید و ارزشمند باشیم !

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه چهارم آذر ۱۴۰۱ ] [ 17:48 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

نقاشی سیاه قلم کار دکتر جعفر صابری

[ چهارشنبه دوم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:23 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تقدیر از جناب آقای تفرشی یکی از نویسندگان و صاحب نظران قانون گزار

موضوعات مرتبط: گزارش

[ چهارشنبه دوم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:22 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار جمعی از مهاجرین افغانی با دکتر جعفر صابری و طرح مشکلاتشان

موضوعات مرتبط: گزارش

[ چهارشنبه دوم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری و سخنرانی در مراسم هفته بسیج و شهدای دفاع مقدس

موضوعات مرتبط: گزارش

[ چهارشنبه دوم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:18 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور جناب آقای جعفر صابری در دومین نشست انجمن تولید گنندگان گیاهان داروی کشور در اتاق بازرگانی عصر روز سه شنبه اول آدر ماه 1401

موضوعات مرتبط: گزارش

[ چهارشنبه دوم آذر ۱۴۰۱ ] [ 21:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار آقای دکتر جعفر صابری در سفارت کبرای افغانستان ، تهران و گفتو گو در خصوص کمک بیشتر به مهاجرین محترم

حضور جناب مهندس توانا نماینده بخشی از جامعه مهاجرین افغانستان

حضور تعدادی از مهاجرین محترم در دفتر سفارت

ظهر روز بیست هشتم ابان ماه 1401 دیدار با جناب اقای عبدالقیوم سلیمانی به عنوان مستشار وزیر مختار و معاون جدید سفارت افغانستان در تهران

موضوعات مرتبط: گزارش

[ شنبه بیست و هشتم آبان ۱۴۰۱ ] [ 22:26 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ جمعه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۱ ] [ 23:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری در انجمن فر هنگی و ادبی میثاق به مناسبت هفته کتاب آبان 1401

موضوعات مرتبط: گزارش

[ جمعه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۱ ] [ 23:48 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوع آماری ایران

نگاهی موضوع آماری و جمعیت شناسی ایران امروز 1401

جمعیت ایران در زمان 1357 با 36 میلیون نفر حدود 43 سال

و امروز این جمعیت 84 میلیون نفر

که 42 میلیون نفر از آن را بانوان تشکیل میدهند

با نگاه اولیه متوجه میشویم که این 42 میلیون نفر زن از کل جمعیت 36 میلیون نفری قبل از انقلاب سال 1357 بیشتر است

جالب است بدانید از این 42 میلیون نفر زن فقط 14 در صدر متولدین قبل از 1357 می باشند و86 در صد بعد از انقلاب متولد شده اند

پس این جامعه بشدت رشد نموده است و نقش تحصیلات هم بسیار مهم است چرا که

معذالک این جامعه رشد یافته با نرخ بیکاری بالایی مواجه است

حتی اگر خوشبینانه بگویم نرخ پاین بیکاری است اما باز بالا میباشد

حال این بیکاری شکا نا بابری بین زن و مرد هم تقسیم شده است به استناد آنچه سازمان برنامه و بودجه بیان میکند

نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال 1400 حدود 3/13 می باشد و برای مرد ها 7/68 می باشد یعنی مرد ها 5 برابر زنان نرخ مشارکت اقتصادی شان است هستند

و در مقابل ما میبینیم نرخ بیکاری زنان 16 در صدر است و نرخ بیکاری آقایان 9/7 دهم در صدر است که آمار می گوید 2/9 دهم درصد کل آن است

یعنی نرخ بیکاری نیان دو برابر زنان است

این در حالی است که نرخ جوانان 18 تا 35 سال آن آمار 2/7 دهم درصد برای آقایان میشود 8/13 دهم و بای بانوان میشود 3/28دهم

یعنی جمعیت جوان 18 تا 35 سال کشور دو برابر کل بیکار هستند!

و در مقابل همین جامعه رشد کرده تعداد دانشجویان 2104000 هزار نفر در سال تحصیلی 1399و1400 است که 1041000نفر مرد است و 1063000 نفر زن هستند یعنی تعداد دانشجویان زن 20000 هزار نفر بیشتر از آقایان میباشد.

با این نگاه متوجه میشویم زنان بیشتر دانشجو شده اند اما نرخ بیکاری آنها دو برابر است و نرخ مشارکت ایشان هم یک پنجم مرد ها است 5/1 طبیعی است که یک تبعیض ساختاری علیه بانوان به وجود آمده است و این از نگاه آنها مخفی نمی باشد.

از طرف دیگر در ده 10 سال گذشته همین جامعه میزان برخورداری ثروتمند ترین به دهک به فقیر ترین دهک از 11 بابر تبدیل به 14 برابر شده است یعنی نابرابری هم در این جامعه گسترش پیدا کرده است

حال اگر بخواهیم این وضعیت را بهتر درک نماییم بد نیست به آمار و گزارش مرکز پژوهش مجلس در سال 1399 نگاهی بیندازیم : ما در طول ده نود یک افول اقتصادی وحشت ناک را تجربه کردیم این افول به طوری است که میگویند اگر تا شش سال بعد از 1399 یعنی تا سال 1405 ما سالی 8 در صدر رشد اقتصادی داشته باشیم توجه کنید برای کشوری که از اول دهه 90 تا پایان دهه 90 این رشد اقتصادی صفر بوده و نرخ سرمایه گذاری از استهلاک کمتر شده این گزارش می گوید ما سال 1405 میرسیم به جایی که سال 1390 بودیم یعنی بعد از 15 سال با توجه به رشد جمعیت اگر بتوانیم سالی شیش درصد رشد کنیم میرسیم به جایی که تازه سال 1390 بودیم !

یعنی چیزی در حد غیر ممکن

این جامعه جامعهی است که 60 درصد شاغلین آن طبق آمار مرکز پژوهش های مجلس بیمه هم ندارند!

این جامعه جامعه ی است که در طول دهه 10 سال گذشته نابرابری هم بیشتر شده این جامعه جامعه ی است که به دلیل تورم بالا که روزگاری تورم بطور میانگین 15 تا 20 در صدر تورم ساختاری داشت اما امروز این تورم رسیده به 40 درصد در این به دلیل تورم بالا و و بدلیل رشد اقتصادی صفر یک فقر گسترده را تجربه میکند

آخرین آمار نشان میدهد که ما 4/18 دهم فقر مطلق داریم این یعنی از هر 5 پنج نفر که از کنار مارد میشود اگر خودمان نباشیم فقیر مطلق است!

در چنین جامعه ای که دولتش بشدت کسر بودجه دارد

این را ما باید بدانیم در کجا زندگی می کنیم ما در جایی زندگی میکنیم که

باید بگوییم ما در فاصله سالهای 1380 تا 1397 تجارتی داشتیم که در سال 1380 با 80 درصد از تجارتمان با 23 کشور صورت می گرفته و از 1397 سال 54 درصد تجارت فقط با سه کشور تجارت داریم چین ، امارات ، عراق یعنی جدا افتادگی از جهان ،تولید درآمد سرانه را از دست داده است .پس از داخل تضعیف شدیم و به شدت به مردم فشار اقتصادی وارد شده است !

در حالی که کشور ده میلیون نفر جمعیتش افزایش پیدا کرده 40 در صد از تولید و درآمد سرانه را از دست داده است.

در حالی که میانگین تورم در 2018 بوده 4/2 درصد و تورم بلند مدت ایران بوده 20 درصد و فقط سه کشور ونزوئلا ،آرژانتین و زیمباوه بعد از ایران تورم آن بیشتر بوده .

ایران در سالهای 1390 تا 1398 بیش از 34 درصد درآمد سرانه را از دست داده است.

60 درصد از شاغلان بیمه ندارند و فقر مطلق هم وجود دارد در چنین بستری محیط کسب و کار هم سه مشخصه بد داشته:

بازار کار بد

ثبات اقتصادی کلاش پایین بوده

کارایی بازار کالا هم نداشته است

سه ویژگی مثبت هم داشته که عبارتند از :

اندازه بازار ش برگ است

ظرفیت نو آوریش هم زیاده

سلامت نیروی انسانیش هم بالا است

به معنای دیگر نیروی انسانی خوب و بالا داریم که شوربختانه برایش بازار کاری تعریف نشده است

طبیعی است در چنین شرایطی این نیروی کار جوان احساس هدر رفتن میکنه احساس عصبانیت می کند احساس استیصال می کند در همین بازده زمانی شرایط شکاف درآمد و هزینه دولت افزایش پیدا میکند یعنی دولت ضعیف تر و ناتوان تر شده است

در نگاه کارشناسانه باید عرض کنیم جامعه ایران بشدت بالغ شده است از 37 میلیون نفر شده 84 میلیون نفر تحصیلات بشدت افزایش داشته است،آگاهی اجتماعی بسیار رشد داشته است،باید عرض کنم علی رغم نظرات موجود هیچ کشوری در خاورمیانه تیراژ کتاب های چاپی و عناوین آنها به اندازه کشور ایران باشد.

این جامعه بشدت جهانی شده و دنبال مقایسه خود با جهان است!مردم این کشور به سفر های مختلف می روند و خود را با مردم جهان مقایسه می نمایند؟

این جامعه ای که بزرگ شده مواجه شده با یک ساختار حکمرانی که مدام دارد توان خود را از دست میدهد بر سر موضوعات مختلف انرژی خود را به هدر داده و امروز به جایی رسیده که تمام شاخص های اقتصاد کلان را نیز از دست داده است.

در سال 1394 بحثی با عنوان نماینده بهران ها

مانند مشکل محیط زیست و نابودی پیکره های آبی که در حال خشک شدن هستند،و یا خشک شدن و یا بهران مهاجرت و بخصوص بهران مهاجرت که نیروی متخصص و تکنسین و نیروی کار را از دست میدهیم

من نمی خواهم بگویم میانگین هوشی مدیران دولتی و مسئولین بالاتر از جامعه نیست !یعنی آدم های که در مسئولیتهای تصمیم گیری قرار گرفتن می توان انتخاب کرد که از میانگین آدمهای معمولی جامعه هم پایین تر هستند!

این وضعیت جامعه ایرانی ا به یک استیصال کشانده است و رویای توسعه به باد میرود جامعه احساس می کند تمام ظرفیت هایش را دارد از دست میدهد،

انسان موجودیست که در سایه آینده زندگی می کند ماهواره در سایه آینده زندگی میکنیم و باید عرض کنم اکثریتی از جامعه احساسش این است و معتقد است این مدل حکمرانی و این مسیری را که در حال طی نمودند هستیم آیندی را برایش بنا نمی کند.

نتیجه این است که جامعه ما جامعه نا آرامی است که حق هم همین می باشد چرا که زیر سایه جامعه ای زندگی میکند که آیندی را برایش فراهم نمی سازد ما در سال 1390 هم همین مطالب را عرض می کردیم ولی جماعتی می گفتند نه آیندی روشن دارد و باید بگویم از سال 1390 تا 1400 بیش از 30 درصد از اقتصاد خود را از دست داده است و پیکره های آبیش خوش شده و مهاجرتش رشد پیدا کرده و شاخص های اقتصاد کلان بد تر شده است تورم ساختاری مزمنش تقریبا دو برابر شده است

اگر این مسیر درست بود باید از 1390 تا 1400 یک اتفاقی می افتاد

بنابراین یک آنچه امروز با آن ما مواجه هستیم یک جامعه نا آرام است که حق دارد و ناراضی و حق هم دارد.

موضوعات مرتبط: مطلب

[ یکشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 0:1 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

خدا چی!

شاید این روز ها دل بعضی از آدما گرفته باشه و همه چیز را از چشم خدا بدانند و اینک

ه خدایی نیست و گرفتاری من باعثش خدا است و از این گونه اندیشه ها که گاهی مواقع هم حتی به زبان می آورند اما تح دل کمتر انسانی بخصوص ایرانی جواعت بی خدایی وجود دارد همه ما با خدا و خدا ترس هستیم حال اگر کمی هم دل شکسته شدیم دال بر این است که روزگار سختی شده و فشار های اقتصادی زیادی روی اقشار محروم جامعه است اما صبوری و قناعت و متانت طبع ایرانیان بیش از این ها است و لا عقل در بین خودشان کمتر دیده شده که زن بر شوهرش قزب کند که نداریم و این صحبت ها !

اما دوستی میگفت همسرم مدت هاست با کمترین جرو بحثی پای خدا را میان میکشد و کفر میگوید و من را مورد تمسخر قرار میدهد که ای بابا تو هم با این خدایت هر چی می شود میگوای خدا بزرگ است امید به خدا و از این مزخرفات…

یاد سخنی از مرحوم پدرم افتادم که میگفت روایت داریم روزگاری خواهد رسید که دین داری و با خدا بودن بسیار سخت خواهد شد و مردم از خدا هم بیزاری می جویند !

حاج احمد میگفت دوستی مرا مسخره میکرد که ای بابا کدام خدا و کدام روز حساب و کتاب و بهشت و دوزخ …گفتم تو راست میگویی گیرم نودونه درصد سخن تو را ست باشد و هیچ حساب و کتابی هم ته داستاز این جهان نباشد فقط یک درصد فکر کن که باشد …نه ترس دوزخ ونه عشق بهشتم آرزوست بردار زرخ پرده که مشتاق نگاهیم.

این جهان بازخورد برنامه و روش زندگی ما است و بی شک رفتار و نیات درست و غلط ما به خودمان نیز باز میگردد و داشتن امیدی به خدایی که ما را خلق نموده و کائنات می تواند شاد در بعضی مواقع باز دارند از خلاف و گناه باشد در مواقعی هم مشوق انجام اعمال خیر! آیا این بد است؟

سالها به ما آموختند که با خدا باش و پادشاهی کن

بی خدا باش و هر آنچه خواهی کن

این که انسان به چیزی امید داشته باشد و در هر کاری توکل بر خدا داشته باشد مغایرتی با انسانیت ندارد اینکه اگر سختی و دشواری پیش آمد به خدا امید داشته باشیم بد نیست …

اگر انسان مترقی و پیشرفته و دانشمندی هستیم شایسته است که به عقاید و نظرات هم نیز احترام بگذاریم بخصوص اگر مذهبی هستیم بدانیم که هیچ دینی جز محبت در دل ها جای نمی گیرد و تنها با دوست داشتن و احترام گزاردن به دیگران است که بزرگ و محبوب خواهیم شد .

گاندی می گوید:

روزی که قدرت عشق بر عشق قدرت غلبه نماید جهان صلح را خواهد شناخت.

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 11:3 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری و جناب پرو فسور سوزنچی همچنین جناب قلندری از ارشاد تهران در نشست سیمین سال همکاری ایران و تاجیکستان در سالن همایش های سپهر عصر سه شنبه دهم آبان ماه 1401

موضوعات مرتبط: تصویر

[ چهارشنبه یازدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 21:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ چهارشنبه یازدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 21:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور و سخنرانی دکتر جعفر صابری در دبیرستان امام هادی منطقه پنج اول مهر ماه

موضوعات مرتبط: تصویر

[ چهارشنبه یازدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 20:58 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار با خانم گل محمد معلم نمونه افغانستانی و تقدیر ز وی

[ چهارشنبه یازدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 20:57 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ملاقات با آقای رمضان امامی مربی و سرچرست تیم فوتبال بچه های افغانستانی مهاجر ایران

موضوعات مرتبط: گزارش

[ دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 22:22 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار دکتر جعفر صابری با آقای پوریا نامور عزیز کم بینا برای کار آفرینی و اشتغال زای چند نا بینا

[ دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 22:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

م

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 22:14 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جناب زمانی

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 22:12 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ملاقات

موضوعات مرتبط: گزارش

[ دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 22:9 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

اهل ثروت نشود هرکه نشد اهل فصاد

تا که دندان نخورد کرم طلائی نشود

قدیما داشتن دندان طلا در دهان نشان از مکنت مال و ثروت بود و بیشتر آدمها سعی میکرد با نشان دادن دنانهای طلایشان به دیگران فخر بفروشند.

داشتن دندان طلا سوای آنکه برای صاحبش هزینه داشت نشان از این بود که دندان وی در طول زمان آسیب دیده و به ناچار روکشی از طلای روی دندان خراب کشیده شده است.

ابیات فوق به این موضوع اشاره میکند که بیشک دندانی توسط آسیب دیده که به ناچار روکشی از طلا را بر آن قرار داده اند پس درنهان این زیبایی پلیدی وجود دارد .

مولا علی علی سلام نیز بیانی زیبا دارد که هیچ کاخی ساخته نمیشود مگر در کنارش خرابه ای باشد…

و اینگونه است که شاعر می فرماید اهل ثروت نشود هرکه نشد اهل فساد …نمی شود ثروتمند شد مگر اینکه چشم بر همه درد ها و رنج های انسانهای اطرافمان ببینیم، حقوقشان را نادیده بگیریم اگر صاحب کارگاه کوچک بودیم و منزلی در نقطه مرکزی شهر داشتیم به مت خود و تلاش کار گران و لطف پروردگار منزلی در شمال شهر خریدیم و کارگاه را کار خانه نمودیم بد نیست به فکر کار گرمان هم باشیم و منزلش را از جنوب شهر و یا هاشه ها به داخل و مرکز شهر بیاوریم این گونه انصاف داشتن زیباست .

این روز ها با نشان دادن رفتار و منش انسانی خودمان می توانیم نشان دهیم چقدر پایبند اخلاقیات هستیم مادرم به ما میگفت : آدمی در سختی آدمیت خود را نشان میدهد .

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ شنبه سی ام مهر ۱۴۰۱ ] [ 17:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حرفهای ناگفته

بیشتر ما آدم ها بار ها در خلوتمان با خودمان صحبت میکنیم و از چیز های می گویم که کمتر به دیگران ابراز می داریم و این حرفهای ناگفته در واقعه گفته میشود اما شنوینید نیست تا بشنود، ما صحبت هایمان را میگویم و به شکلی خالی می شویم اما این صحبت ها همانجا نمی ماند و دها پاسخ و سوال دیگر برای ما به همراه می آورد رنج تنهایی و نبود هم صحبت درد فراگیری شده که در قرن حاضر با وجود این همه امکانات ارتباط جمعی هر روز هم بیشتر میشود ، گوی هیچ کس دوست ندارد صحبت کند و اگر هم صحبتی میکنند در خلوت با خودشان است ،کودکان شاد هستند و ساده با همان سادگی صحبت می کنند و همه چیز را به زبان می آورند بدون اینکه بخواهند مخفی کاری نمایند اما ما بزرگ تر ها به آنها میگویم این طور صحبت نکن این را نگو این مطالب را نباید به این شکل بیان کنی و این گونه فرزند آدمی نیز می آموزد که نباید همه چیز را بیان کند و گاه باید سکوت نماید و یا حتی دروغ بگوید .

خیلی وقت ها آدمی به سراغ حیوانات میرود و ساعت ها با آنها صحبت می کند و یا اینکه حیوانی را به منزل می آورد و از مشکلات و برنامه هایش با آن حیوان گفت و گو مینماید.

شاید این کار کمکی به بیان احساسات فردی باشد از نظر روانشناسی هم مورد زیادی نداشته باشد امام بدلیل گستردگیش بخصوص در سنین بالای چهل سال از نظر جامعه شناسی می تواند یک آسیب جدی به شمار می آید.در نظر بگیرید خانای که مادر با خودش و پدر با خودش صحبت کند و بچه ها با موبایل ها یا حیوانات خانگی شان مشغول باشند و کمتر برای بیان احساساتشان به یکدیگر وقت بگذارند در دراز مدت چه اتفاقی می افتد ؟!

زندگی ما وقتی معنا پیدا میکند که بتوانیم قدرت تحمل شنیداری خود را بالا ببریم و لا عقل شنونده خوبی باشیم این سکوت ها نتها خوب و رضایت بخش نیست که بیشتر مواقع خطرناک هم می باشد .

سکوت سرشار از ناگفتنی ها است !

این قسمتی از شعر زند یاد احمد شاملو است و می توان گفت این ناگفتنی ها گاه تبدیل به فریاد و پرخاش نیز می شود که باید با هزینه گرانترین با آن مواجه شد!

برای شنیدن حرف های ناگفته یک دیر وقت بگزاریم و از بیان سخنانمان با دیگران نهراسیم و طفره نرویم باور داشته باشیم که این گفتن ها بی تاثیر نیست لااقل بنویسیم و به دست طرف مقابل مان برسانیم در خود ریختن و سکوت کردن قضاوتی سخت است بدون اینکه به طرف مقابل فرصت شنیدن و یا دفاع کردن داده باشیم .

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ شنبه سی ام مهر ۱۴۰۱ ] [ 17:35 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ چهارشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۱ ] [ 22:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار با دوستان در خصوص ایثارگران و رزمندگان زمان جنگ و برنامه ریزی بای ایشان

موضوعات مرتبط: گزارش

[ سه شنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۱ ] [ 21:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ملاقات با جناب آقای دکتر احسان همراه

ملاقات و تفدیر از جناب آقای دکتر احسان تالقانی

 

اتاق خواب

اتاق خواب

بیشتر ما تلاش میکنیم زندگی درست میکنیم ازدواج و به سختی یک خانه تهیه می کنیم یا اجارای و یا خرید به امید اینکه سرپناهی باشه برای پیری و خستگیامون ، ولی تازه یواش یواش بچه ها بزرگ میشن و اولین چیزیی که از ما توقع دارند یک اتاق تا مستقل باشن حالا با این شرایط زندگی اگر معمولی باشد یک اتاق و یا نه نهایت دو تا اتاق هر خانواده داره چی بشه که جماعتی مثل ما یک آپارتمان سه خوابه داشته باشد آن هم بدون شک دو یا ستا بچه خواهد داشت و با این شرایط بیشک جای پدر خانواده همیشه گوشای از حال است و مادر نیز یا تو اتاق دختراس یا همان دور ور حال پذیرایی یه جای رو زمین یک پتو میندازه زیرش میخوابه!

خلاصه کمتر خانه ای از جماعت ایرانی را می توان سراغ گرفت که زن و شوهر بعد از بیست سی سال زندگی مشترک صاحب یک اتاق مخصوص و یا اتاق خواب باشند !

تازه یک جورایی هم این موضع در بعضی خانواده ها بشدت مورد تعجب است بچه ها هم که دیگر بزرگ شده اند کم کم باور کردند که آنها را لک لکی آورده و روی بام خانه گذاشته و تولدشان نتیجه یک رابطه زناشویی نبوده است!

بیچاره مادرم از پدر که خبر ندارد بندی خدا بابای خانه هراز چندی باید ماموریت های شهرستان برود و این کار بازدید و ماموریت ها حتی بعد از بازنشستگی هم بیشتر وقتها ادامه دارد به هر شکل هزینه ای زندگی بالا است .

اگر از حال و هوای طنز این نوشته بگذریم و به جنبه واقعیتش بنگریم متوجه میشویم که چرا بخش زیادی از زندگی های ما بی روح شده و در خانه هایمان سرما بیداد می کند هیچ عشقی نیست و اگر هم هست بی روح است روابط زناشویی به مرور کم رنگ شده و یا بی رنگ شده شرم حضور بچه ها و حتی عروس و داماد یا نوها همه و همه گویا زندگی زناشویی تنها تا قبل از تولد فرزند اول و همان دو سه سال ابتدای بوده و دیگر همه چیز تمام شده بیشتر اختلافات که به طلاق هم ختم می شود ریشه در همین داستان ساده اتاق خواب دارد اما کمتر سراغش می روند و گویا تابویی است بسیار ترسناک !

خانم ها بعد از تولد فرزندشان نقش مادری را بسیار پر رنگ تر می کنند و محبتشان را به همسر یا همان فرزند پسر بزرگترشان کمتر می نمایند البته بیشتر مواقع این موضوع را انکار کرده میگویند نه اما اگر منصف باشیم باید بگوییم پاسخ همان بله است !

اینجاست که مرد خانواده احساس بی مهری و توجهای را کم کم حس میکند و فیلش هوای هندوستان کرده دلش به دنبال درمان تنهایی هایش می رود، بهانه گیری ها شروع میشود لجبازی ها و خلاصه اگر از من می پرسید علت بیشتر طلاق ها همان کم رنگ شدن اتاق خواب همسران است ولا غیر

یا حق

جعفر صابری

جاده سبز

بیشتر ما ها این روز ها دارای گوشی های هوشمند هستیم گوشی هایی که بدان دلیل هوشمند نام گرفته اند که همه چیز را به هوششان میسپارند چه دوست داریم و چه مسیری می رویم و یا چه می خوریم و …هر یک از برنامه های داخل گوشی های هوشمند ما طوری طراحی شده اند که همان ابتدای نسبشان هرچه برای ما ارزش دارد را به هوش خود می سپارند و برخلاف ذهن ما که شاید روز فراموش نماییم آنها هرگز فراموش نمیکنند !

آنه به داد خواهند داشت در چه روزی چه حسی داشتی و کدام پیام تو را شاد کرده حتی توانایی آن را دارند که هر زمان اراده نمایند تصویر و یا فیلم هر لحظه از زندگی ما را بردارند و در بایگانی خود ثبت و نگهداری کنند ولی ما گاه حتی فراموش میکنیم رمز ایمیلمان که برای اولین بار به کمک آن این برنامه را نصب کرده بودیم چیست باز آنها به یاریمان می آیند و رمز را به ما گوشزد می نمایند و این همه به برکت تکنولوژی است که میلیارد ها دلار پایش سرمایه گذاری شده تا ما را در مسیری قرار دهند که جاده سبز نام گرفته جاده سبز یا جاده مورد تایید و قابل اطمینان است جایی که همه چیزش قابل کنترل است و هیچ نکته محرمانه و خطرناکی در آن نیست این آن چیزی است که بشر امروز با آن که میداند اما یا بی تفاوت است و یا با آن کنار آمده و چاری نیز ندارد !

خیلی مهم است که بتوانیم خود را کنترل نماییم و هر تصویر را تائید یا ارسال نکنیم کار دشواری است که هر مطلبی را باز نکنیم و نبینیم و همه این ها تعریف شده است من پیشنهاد میکنم بد نیست بعضی مواقع رمز ایمیل آدرس خود را تغییر دهیم و بسیار در تایید و یا رد مطالب شبکه های اجتماعی دقت نماییم و بطور کلی زمان کمتری خود را اسیر این عفریته چند چهره نماییم.

زندگی ما بیش از این ها می ارزد که بخشی از آن را به دانلود و پخش دیگرش را به آپلود بگذرانیم، زندگی ما مثل یک کلاف کاموا می ماند که باید با وصله آن را ببافیم غافل شویم در آن پیچی می افتد و ساعت ها از عمرمان را باید صرف باز کردن آن گیرو گور نماییم وو اگر نتوانیم ناچار میشویم آن را از هم جدا کنیم و بعد به هم گره بزنیم و به سختی این گره را در لابلای بافته خود مخفی کنیم ،خیلی ها از من می خواستند تا اگر آشنا دارم حتی شناسنامه خود را عوض کنند تا نامی و نشانی از فردی یا حتی نام قبلیشان نباشد!

غافل از اینکه دنیای هوشمندی داریم و همه چیز ثبت شده !

دوست گرامی خیلی با دقت در جاده سبز قدم بردار و بافتنی خودت را بباف آنطور که شایسته و بایسته تو است کینه و نفرت گاه گره های گوری در کلاف زندگی به وجود می آورد و گذشت و صبوری راه چاره است زمان را مدیریت کنیم و با دقت به کارمان بپردازیم در لحظه زندگی کنیم ،گاهی وقتها میبینم شخصی با عجله رانندگی میکند و با سرعت می راند بزرگوار یه جای اگر ترومپت نگیره ساعت ها و روزها و شاید سالها گیر بیفتی و ناچار بشی صبور باشه !

یا حق

جعفر صابری

روی تصویر کلیک کنید

روی تصویر کلیک نمائید

پرده

داستان از این قرار است که دوستی میگفت :رفیق هم خدمتیم آمد پیشم و گفت فلانی من بد جوری گیرم خانه خریدم ولی هیچی توش نیست حتی پرده هم نداریم و آرویم در خطر است همه می آیند خانه دیدنی ما ولی ما …گفتم نگران نباش با چقدر کارت راه میفته رقمی را گفت و من با توجه به اینکه ان رغم را برای قصتم کنار گزاشته بودم گفتم به پاس سالهای گزشته و دوستی قدیمی به او میدهم دادم و او مرا قصم داد که در آخر هفته آینده با همسرم و بچه ها به منزلشان برویم حتی گفت خودم با ماشین میام دنبالتان ،بگزریم روز موعود فرا رسید و آمد تا ما را ببرد منزلش وقتی رسیدیم خدارا شکر منزل بسیار آبرو مندانی داشت ما هم به رسم ادم کادی برای خانه نو برده بودیم و شام و پذیرایی اما بعد از شام دوستم گفت ببخشید تا شما این فیلم را با خانم بچه ها نگاه کنید من ضروف شام را بشورم و بعد رفت آشپزخانه و بعد از شستن ضروف با یک سینی چای آمد و نشست کنار ما و شروع کرد به صحبت خانه چطوره خوبه ؟ شما هم باید انشالله بزودی صاحب خانه شوید و بعد رو به من کرد گفت مرد بیشتر تلاش کن خانم شما بیشتر از این ها حق به گردنت دارد من که دربس نوکر خانمم هستم بخدا نمیزارم ضرف هارا هم بشوره هر چی میخواد فقط میگم چشم مگه میشه آدم به این فرشته ها که حاضر شدن با من و امثال من و تو زندگی گنند چیزی جز چشم هم گفت و بعد یک پرتقال پوست کند و گزاشت حلو خانمش و من متوجه نگاهای خانمم شدم دلم میخواست من هم یک پرتقال برایش پوس بکنم ولی راستش خیلی خجالت میکشیدم ترجی دادم چیزی نگم اما این نا رفیق دوران خدمتم گویا آن شب مارا دعوت کرده بود که حسابی از خجالت مان در بیاید برای همین ادامه داد پرده ها ی خانه خوب است تازه دوختیم قبلی ها خز شده بود خانم اینا چند شد؟ خانمش هم رقم یرا گفت که ده براربر پولی بود که من به او قرض داده بودم و من ماندم خدایا چی میگه!دوستم گفت این روزها فقط خانم ها برای یه رنگ موشون باید و رقمی را گفت که من به او قرض داده بودم اینجا بود که من سرخی و حرارت وجود همسرم را از همان فاصله دو سه متری احساس کردم چرا که او در جریان دادن آن مبلغ به دوستم بود و چقدر هم ناراحت شد که ما قصدمان عقب می افتاد ولی من ترجی دادم مثل احمق ها همه چیز را نشنیده بگیرم و فقط با میوه خوردن سر خود را گرم کنم …و منتظر بمانم که ساعت رفتنمان برسد اما با کمال تعجب دوست نامردم گفت اگر دوست دارید شب بمانید وگرنه این سر کوچه ما آژانس تاکسی هست تماس بگیرم برای بردن تان …نامرد اگر می گفت برای برگشتن باید ما آن کرایه را هم میدیم هرگز به منزلش نمی رفتیم …بگذریم شب جمعه و آخر هفته بسیار خوبی را برای ما ساخت طوری که تا یک ماهی زنم فقط به من میگفت خوردی ! قربونش بری !

داستان این رفیق ما آنقدر برای من و شاید شما آشنا هست که جای هیچ گفت و گویی نمی ماند جز اینکه خداوکیلی با این نارفیق ها چه باید کرد !؟

آنچه بیش از هر چیزی مرا و دوستان چون مرا شاکی مینماید این است که میدانیم این گونه آدم ها بطور کلی بسیار خیانت کار هستند بخصوص به همسرانشان و وقتی این گونه عزیزم عزیزم میکنند بدون شک یه جای دارن یه غلطی می کنند و جالب این است که خانم های این افراد بشدت هوشیار و توانا هستند و بهتر از هر کس از خیانت همسرشان مطلاع می باشند !

اما زن های دیگر که نمی دانند و ظاهر داستان را میبینند و میگن عجب مرد خانواده دوستی است!

بگذریم آن دوستمان با همسرش آشتی کرده ولی آخرین خبر این است که دوست دوران سربازیش همسر دیگری هم گرفته و در حال جدایی از زن اولش هست که باید مهریه سنگینی هم بپردازد!

من فقط میگم خیلی مواظب زندگی هایمان باشیم و فریب حرف و ظاهر افراد اطرافمان را نخوریم !

یا حق

جعفر صابری

برای دیدن فیلم کلیک کنید

موضوعات مرتبط: مصاحبه

حضور دکتر جعفر صابری در مراسم شب چله کانون فر هنگی ادبی میثاق آذر 1401

 

حضور دکتر جعفر صابری در انجمن فر هنگی ادبی میثاق به مدیریت سرکار خانم مصطفی پور به مناسبت شب چله 1401

هیئت امنای انجمن فر هنگی ادبی میثاق

مطرح نمودن مشکلات مردم و همیاری به آنها در این ایام پیش رو

اشتغال خانم ها از زبان دکتر جعفر صابری

گزارشگر | جمعه دوم دی ۱۴۰۱ | 21:59

 

تغییر آدمها از زبان دکتر جعفر صابری

گزارشگر | یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۱ | 21:1

روی تصویر کلیک کنید

شب چله از زبان دکتر جعفر صابری

گزارشگر | یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۱ | 20:59

شب چله

دکتر جعفر صابری طرحی برای پلیس

گزارشگر | جمعه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۱ | 17:14

دکتر جعفر صابری تغییر آدمها

گزارشگر | جمعه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۱ | 17:7

روی تصویر کلیک کنید

چیزی بده درویش را

گزارشگر | یکشنبه بیستم آذر ۱۴۰۱ | 22:6

دانلود عکس دریا و ساحل HD

دکتر جعفر صابری دروغ

گزارشگر | یکشنبه بیستم آذر ۱۴۰۱ | 19:33

روی تصویر کلیک نماید

دکتر جعفر صابری خیانت

گزارشگر | یکشنبه بیستم آذر ۱۴۰۱ | 19:32

بنام خدای بخشنده مهر بان

یک استکان چای

روز تولدم

بخار روی شیشه ما به یاد کودکی هایمان انداخت و بلند شدم با انگشت روی شیشه یک قلب کشیدم و بعد تیری که از قلب میگذرد کاری که بار ها وبار ها در نوجوانی و جوانی روی شیشه های بخارگرفته انجام میدادم بعد برگشتم چایم هنوز داشت بخار میکرد شال گردنم را کمی شل کردم و خودم را روی مبل راحتی انداختم استکان چای را برداشتم و دوستی گرفتمش تا گرمایش جانم را گرم کند و بعد خیر به آسمان پشت پنجره شدم ابی نبود رنگش را دوست نداشتم ولی چه باید کرد آخرین روزهای پاییز است و هوای شهر مان آلوده مدارس تعطیل و از کسب و کار هم که خبری نیست خدا را شکر که تلفنم هم زنگ میخورد به جورابهایم نگاه کردم دلم میخواست مثل بچگیم شستم از لای سوراخی معلوم می شد اما نمیدانم چرا سالهاست دیگر جورابهایم سوراخ نمی شود چقدر مادرم سوراخ جوراب هایم را می دوخت و مدام قر میزد که چه غلطی میکنی !؟

مادرای کاش اینجا بود برایم لبو درست میکرد یا …چند وقت است به او زنگ نزدم این استکان چای را که خوردم حتما به او زنگ میزنم، آره حتماَ به او زنگ میزنم!

خوب شد امروز بیرون نرفتم بهانه خوبی بود که هوا سرد است و بارانی من نمیتونم بیام ،گاهی وقت ها خوبه که به خودم مرخصی بدم بعد از بازنشستگی کار کردن چه معنی دارد بیشتر از سی سال کار کردم صبح های زود بیدار شدم رفتم سر کار تا دیروقت جون کندم که یه روز بازنشسته بشم راحت بشینم تو خونه استراحت کنم و حقوق بازنشستگی بگیرم ای لعنت به این حقوق چندر گاز که باهاش نمیشه ده روز را هم سر کرد چه برسه به سی روز ماه!

باز هم دم بانک ها گرم که سالروز تولدم را تبریک میگن!

صدای مسیج بود ای وای لعنتی حالا چکار کنم جهندم ببینم کی چی نوشته ؟عجب خدا رحمتش کنه مرد خوبی بود مجلس ختمش را انداختن شنبه، پس شنبه عصر هم باید برم مجلس ختم حاج احمد آقا بیچاره سنی هم نداشت خوب یادمه وقتی اولین بار دیدمش حدود بیست سالش بود میگفت میخوام ازدواج کنم همین پارسال رفتم مجلس عروسی دخترش چقدر زود گزشت راحت شد این روز ها وقتی یکی میمیره باید گفت راحت شد!

چای هم سرد شد!

برم بگیرم بخوابم خسته هستم خیلی خسته هستم انگار یک عمر این خستگی تو تنم مانه دوست دارم گریه کنم اما بهانه ندارم لا مذهب اشکم هم در نمیاد !

چای هم خیلی سرد شد دیگه نمیشه خوردش باشه بعدن…

و هرگز بدنیا نیامد این آخرین اندیشه ها ی قبل از یک چرت کوچک بود که به خواب ابدی تبدیل شد!

بله همیشه همین طوری است ،حتی فرصت خوردن یک چای را هم نخواهیم داشت دوست من لحظات زندگی را خوب درک کن و اگر کسی را دوست داری همان لحظه که به او اندیشیدی گوشی را بردار و به او زنگ بزن شاید دیگر هرگز نتواند حتی فرصت یک تماس ار داشته باشی .

امروز تولد من و تو است تمام امروز مال من و تو است تمام این لحظات مال من و تو است و هیچ سرمایه ای بالاتر از این نیست که در اختیار من و توست !

یا حق

جعفر صابری

بیست و یکم آدر ماه روز نجات آذر بایجان عزیز و تولد دکتر جعفر صابری در دفتر کارش با حضور دوستان

جناب تشت ضرب مدیر محله خزانه و هنر مند دوست داشتنی و فعال حقوق

آزمایش آخر

پولس و تحریفات او

آدم تو زندگیش گاهی به نتایجی میرسه که فقط خدا میداند چه دردی را باید تحمل کند !

وقتی از دوستی عزیزی لطمه ای میخوری چنان میشکنی که چاری جز سکوت و صبر نداری !

کلاس چهارم دبستان بودم که عاشق شدم ،خنده دار نیست خوب بهتر بگم بعد از مادرم از یکی به اندازه مادرم خوشم آمده بود گرچه هم سن و سال بودیم ولی او یک کلاس از من بالا تر بود چون زودتر رفته بود مدرسه و درسش هم از من خیلی بهتر بود وقتی میخواست به من درس بدهد من خوب می فهمیدم ،از هزار تا معلم بهتر بود همیشه یک بوی خوبی میداد بوی گلهای خانه شان را ،خانه آنها بزرگ بود خیلی بزرگتر از خانه ما حیاط بزرگی هم داشتن پور از گلهای محمدی ،و یک درخت بیدمشک هم داشتن شاید بود بیدمشک بود هرسال مادرش عرقش را هم برای ما می آورد ،خوردنش چه آرامشی به همراه داشت!

نمیدانم چرا وقتی فهمیدم بعد از کلاس پنجم او را شوهر دادند آرزو کردم بمیرم ،دیگر زندگی ارزشی نداشت ،چرا دختر ها را انقدر زود شوهر میدهند ؟

من نمردم !شاید هم مردم نمیدانم ؟

اما دیگر هیچ کس را تا آن اندازه دوست نداشتم حتی دختر عمویم را که مرا دوست داشت ولی من با دیگری ازدواج کردم !

همیشه آزمایش آخر سخت است !نمیدانم شاید چون آدم ها همیشه در حال دادن آزمایش هستند!

من خودم به دوستم مدارکم را دادم تا ضامنش شوم مشکل مالیش حل شود میخواستم کل مبلغ را به او کمک کنم اما ندایی میگفت کمی اجول نباش صبر کن آدمها در لحظه عوض می شوند!

همه چیز خوب پیش رفت،قرار شد فردا برویم بانک و من ضامن او شوم نیمه های شب باز همان صدا به سراغم آمد که وقت آزمایش است و من برایش نوشتم فردا نیا مشکل کوچکلی پیش آمده !

صبح تا ظهر نشده بود او همه چیز را از بین برد تمام دوستیمان را و من به یاد این جمله مسیح افتادم که این روز ها میلدش است :

همچنین در متی 26: 31-35 می خوانیم که در شب آخر هنگامی که عیسی تحت تعقیب قرار گرفت خطاب به شاگردانش گفت: « همه ی شما دربارۀ من لغزش می خورید…. پطرس در جواب وی گفت: هر گاه همه دربارۀ تو لغزش خورند من هرگز نخورم عیسی به وی گفت : هر آینه به تو می گویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس ، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد ، پطرس به وی گفت: هر گاه مردنم با تو لازم شود هرگز تو را انکار نکنم ،و سایر شاگردان نیز همچنان گفتند» همین حواریون با تمام این وعده ها زمانی که حضرت مسیح دستگیر شد او را رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند! « در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده بگریختند » متی 26 : 56

در ادامه ی این ماجرا می بینیم که پطرس سه بار مسیح را با لعن و قسم انکار کرد (متی 26: 69-74) حال آنکه به نقل از عیسی در متی 10: 33 می خوانیم که: « اما هر که مرا پیش مردم انکار نماید من هم در حضور پدر خود که در آسمان است او را انکار خواهم نمود» به راستی جانشین عیسی، وی را انکار کرد؟ آیا می توان باور داشت که عیسی به پطرسی که کلیدهای ملکوت آسمان را در دست دارد لقب شیطان بدهد؟! آیا مسیح کلیسای خود رابر شیطان بنا نمود ؟!

فرزند خدا آنچنان به صلیب کشیده شد و ما همه فرزندان خدا هستیم اگر خوب بیندیشیم که به سادگی و ارزانی خویش را در آزمون های زندگی و دنیای فانی می فروشیم ،ای کاش میدانستیم مرگی است و رفتنی من از آن زمان عاشق رفتن شدم و عجبا که زندگی برایم جور دیگر رقم خورده تا بمانم مانند شما و هر روز آزمایش شویم در این بازار مکاره دنیا که گاه به هیچ همه پیز مان را می فروشیم و عشق و دوست داشتن چقدر غریب است در این زمان وقتی ملاک سنگ ترازوی قیمت باشد.

یا حق

جعفر صابری

میلاد مسیح پیامبر و سال 2023 میلادی گرامی باد

موضوعات مرتبط: سر مقاله

تهران : صادقیه – باغ فیض – میدان باغ فیض – ابتدای خیابان شهید قربانی شریف -پلاک هشت واحد 7

ملاقات با وقت قبلی  saberi.jafar@gmail.com

saberi.jafar اینستاگرام

00989121199415

تلفن 02144608672

فکس

02144608419

برای  هر گونه پرداخت از همینجا اقدام کنید: