همه چیز  جای دارد

خدا  در قلب جای دارد

فقط خدا در دل جای دارد

توان ما به اندازه ی امکانات در دست ما نیست !

توان ما به اندازه ی  اتصال ما به  خداست…

شهید عبدالله میثمی

جای دوست کجاست

دوست عزیزم پهلوان احمد قمیان با لبخند گفت هر چیزی جایی دارد مغز در سر است قلب در بدن است ابر درآسمان است ماهی در دریاست  و..اما جای خدا کجاست!

کدام دوست به اندازه خدا دوست داشتنی و مهربان  است و چگونه میشود خدارا با انسان و دوستی قیاس کرد .

 و بهترین جایی که میتوان این دوست گرامی را در آن قرار داد قلب است .

محبت خدا پایان ندارد و لذت عشق بازی با خالقی که از هر درد و رنج و شادی و خوشی تو مطلع است و در کنارت بسیار زیاد تر از بودن با کسی است که میدانی تورا برای خودش میخواهد نه برای خودت !

بارها باشی این آزمون به سراغت می آید که عزیزترین آدم های کنارت را بهتر بشناسی و بدانی دل بستن به اطرافیان زیباست اما گره زدن زندگی و آینده ات به آنها خطاست!

خدا در دل انسان جای دارد وهمانطور که شیطان نیز در دل انسان است !

هر کدام را بیشتر احترام بگذاری عزیز تر میشوند .

 این همان شیطان درون انسان بود که بدو فرمان خوردن سیب را داد و واو را از بهشت محروم ساخت !

میتوان شیطان را گرگ درون خواند که با تو بزرگ میشود و اگر نتوانی آن را در قفس بیندازی او تورا در قفس اسیر میکند و میشوی بنده ی او .

چه زیبا سرود  زنده یاد فریدون  مشیری که :

گفت دانایی که: گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

و آنکه از گرگش خورد هردم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست

و آن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

و آن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟…

و اگر نسازی شمشیری نیشش زفولاد  نتوانی از دست فریب دیده و دل آزاد شوی :

آن گونه که بابا طاهر میگوید:

زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

تنها راه نجات، همین است که دل دریا کنیم و فقط نور الهی را در آن بتابانیم  تا دچار تاریکی و ظلمات نشویم و بدانیم که اگر محبت را از همان آغاز شروع هر کار  سر لوحه اعمال خود قرار دهیم داستان زیبا میشود و دیگر دل آزرده نمی شویم که چرا دیگران این گونه دل میشکنند .

باید باران شد و چو باران اندیشید:

باران که شدى مپرس ، این خانه‌ی‌ کیست

سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست

باران که شدى، پیاله‌ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست

باران! تو که از پیش خدا مى‌آیی

توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست

بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

حمد و فلق و نعره‌ى مستانه یکیست

این بى‌خردان، خویش، خدا مى‌دانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

گر درک کنى خودت خدا را بینى

درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست

 این شعر زیبا از مهدی مختار زاده ،بشدت می تواند آرام بخش دل های آشفته باشد در گرفتاری و سختی و رنج بخصوص اگر از عزیزی دل آزرده شدیم که میدانیم دوستش داریم ولی او نا مهربان است!

در یک کلام بدانیم که جای دوست کجاست!و رضایت و بندگیش  در کوچه  پس کوچه های زندگی دست کسی را بگیری !

و بدانیم که دستهایی که کمک میکنند از لبهایی که دعا میکنند. مقدس ترند…

 یا حق

جعفر صابری

فروغی بستامی

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی

نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی

مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد

که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی

چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد

چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی

مده به دست سپاه فراق ملک دلم را

به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی

بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان

تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی

چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم

که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی

به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر

شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی

اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت

جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی

رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید

کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی

تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت

گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی

فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی

چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی


جای خالی پرورش

همه ی ما والدین بیش از هر چیز نگران آینده  فرزندانمان هستیم و با توجه به پدید آمدن شرایط فعلی باید کاری شایسته بنمائیم .

وجود شبکه های اجتماعی و بازی های کامپیوتری و آنلاین و همه این موضوعات بسیار خطر ناک شده و اگر کنترل و نظارت درستی توسط ما والدین صورت نگیرد اندک فرسودگی و بیماری های جسمی نیز به بیماریهای  روحی و روانی فرزندانمان افزوده خواهد شد.

البته باید بپذیریم که خود ما نیز بعنوان والدین کم یا زیاد دچار بیماری آنلاین بودن هستیم و از تحرک اتمان  بشدت کاسته شده است.    

اما با نگاهی به کودکی ونو جوانی خودمان تازه متوجه میشویم که فرزندانمان چقدر در خطر نابودی هستند .نه طبیعتی و نه خوراک مناسبی و نه فرصت پرورش افکار مثبت و اندیشه های سازنده برای ایشان محیا نیست و بدلایل مختلف ازجمله معیشتی و اقتصادی هر یک از ما در گیری های فراوانی داریم تا بتوانیم لااقل شکم اهل خانه را سیر نمائیم .

غافل از اینکه روح و روان فرزندانمان نیز نیاز به تغذیه سالم دارد.

دوستان ما در موسسه آشتی ،برآن شدند تا با بکار گیری از تجربه و یاری عزیزان دلسوز و شما والدین گرامی در این تابستان پیش رو  قدمی هر چند ناچیز بر دارند و با تشکیل دوره های حضوری و غیر حضوری شرایط مناسبی را برای کودکان و نوجوانان بخصوص بین سنین هفت تا 16 سال بردارند.

این برنامه ها که بیشتر شامل آموزش های پرورشی  میباشد در محیط های استاندارد و روشهای پیشرفته جهانی خواهد بود و مربیان گرامی سعی می نمایند تا نوجوانان عزیز  این سرمایه های ملی کشور مان نگاهی تازه و متفاوت به اطرافشان داشته باشند.

جای تأسف است که ما بار ها میشنویم ای کاش این کشور نفت نداشت !

این که ما نمی توانیم از  منابع طبیعی و الطاف خداوند شایسته و بایسته بهره مند شویم بدون شک ریشه در ضعف مدیریت ما دارد و ما باید مواد ارزشمند معدنی را به طور شایسته ای به سود دهی برساندم وحال خود قضاوت نمائید آیا نسل جوان و پویای ایرانی جزء بهترین سرمایه های خدا داد ما نمی باشند که باید به شکلی مناسب پرورش و آموزش ببینند ؟

خوشحال میشویم با ما باشید و راهنمای ما.

برای شرکت در این همایش یا بهتر بگویم خیزش ملی  و همیاری و شرکت دادن فرزندانتان با ما در تماس باشید از راه شماره تلفن :09124863965 شایان ذکر است حتی دوستان عزیزمان از  شهرستانها و روستا های کشور عزیزمان نیز میتوانند با ما در تماس باشند تا از برنامه های ما بهره مند گردند.

از لطف شما سپاسگزارم

یا حق

جعفر صابری

جای شهدا خالی

چند ماهی از پایان جنگ و دفاع مقدس گذشته بود فکر میکنم دی یا بهمن 1367 که تمام تصاویر  شهدای طلبه اتوبان تهران قم را جمع کردند و اعلام کردند این تصاویر باعث میشود رانندگان در هنگام رانندگی توجه شان از مسیر منحرف گردد و برای جان مسافران خطر ناک است !

این که پس چرا  بیلبورد های تبلیغاتی حواس رانندگان را پرت نمی کند و اتفاقاً طوری نصب شده که نظر آنها را هم جلب کند بماند!

چند نماد و تندیس  به یاد شهدا در بعضی شهرها ی کشور درست شده که تلاش قابل ستایشی است، هرچند می توانست بسیار زیبا تر  طراحی و یا ساخته شود .اما ساخته شد و سپاس از این قدر شناسی مسئولین محترم، اما خود قضاوت کنید وقتی وارد شهری میشوید تصاویری رنگ باخته از چند شهید را می بینید که بدلیل بارش برف و باران و تغییرات جوی  دیگرهیچ زیبایی ندارد  ای کاش   میدانستیم که با کم رنگ شدن همین چند نماد چقدر ارزشها و اعتقاداتمان کم رنگ خواهد شد!

روزگاری که سرگرم دفاع در جبهه های جنگ بودیم میدانستیم روزی لوله توپ هایمان خنک  خواهد شد و فرزندانمان با پرسش چرا جنگیدید در مقابلمان  خواهند ایستاد.

آنها که جنگیدند و بی ادعا همه چیزشان را در کف اخلاص گذاردند جنگیدند تا وطنشان بماند و فرزندان این آب و خاک لبخند بزنند و شادی کنند .جنگیدند تا در جای جای ایران پرچم سه رنگش افراشته بماند و باور داشتند که با رفتنشان هستیم که از ارزشهایشان دفاع کنیم .

 به خود بنگریم آیا حتی  از نابود شدن تصویرشان در گذر زمان جلوگیری کرده ایم ؟

بماند از اندیشه هایشان !

آیا آنها که به لطف جان فشانی آن شیر مردان امروز هستند میدانند که  هر یک از پایه های صندلی ریاستشان بر روی چند  پیکر شهید قرار گرفته؟

آخرین باری که برای ادای احترام بر سر مزار شهیدی رفتند کی بوده؟

در طول روز هفته ماه و یا سال،  چند بار در دل یاد شهیدی را زنده میکنند؟

 دوستی میگفت از شورا یاری محله با من تماس گرفتند که استاد شما جزء مفاخر محله و شهر ما هستید اگر امکان دارد تصویری از چهره خودتان بدهید تا در سرای محله  در تابلو مشاهیر محله قرارش دهیم و من گفتم ای وای بر ما که هر روز از زیر تابلو کوچه شهید می گذریم و حتی               نمی دانیم خانه شهید کجا هست چه برسد به اندیشه آن شهید ، مردان و مشاهیر واقعی  این شهدای گمنام هستند جوانانی که در نوجوانی و جوانی هر یک ،هزار علامه و عالم را با صداقت و درستیشان درس میدادند.

یاد مان باشد:

گفت فحشا در کجا آید پدید.

گفتمش در کوچه های بی شهید

بی شهیدانند بی سوز و گداز

بر سر سجاده های بی نماز

گفت فحشا در کجا آید پدید.

گفتمش در کوچه های بی شهید

بی شهیدانند بی سوز و گداز بر سر سجاده های بی نماز

بی شهیدان را غم لیلا کجاست ؟

سوز و اشک و آه و واویلا کجاست؟

  یا حق

جعفر صابری

جعفر صابری /ویزا

Alan Kurdi lifeless body.jpg

این تصویر یکی از درد ناک ترین تصاویری است که هر انسانی با دیدنش غمگین می شود !

تصویر هایی این چنین کم نیستند که بشر را در حال فرار و یا پناه بردن به یک سرزمین دیگر به نمایش می گذارد .

از بدو به وجود آمدن ،بشر همواره در حال سفر و کوچ بوده و خواهد بود، حتی در کتاب آسمانی مسلمانان به صراحت اشاره شده مگر زمین ما آنقدر گسترده نبود که هجرت نکردید!

بیشتر هجرت های بشر برای شرایط بهتر زندگی است اما گاهی نیز فقط برای نجات جان است .

کشور هایی که خود باعث اصلی بوجود آمدن شرایط نامساعد زندگی  هستند با بدترین شرایط امکان اقامت و زندگی را برای پناه جویان بوجود می آورند و قشر زیادی از مردم جهان که تن به مهاجرت و پناهندگی میدهند تمام تلاششان را می کنند تا فقط بتوانند وارد این کشور ها شوند و از آرامش نسبی برخوردار شوند.

بار ها در خصوص پناهندگی و شرایط زندگی سخت پناهندگان نوشته ایم ولی این بار از صدور ویزا صحبت میکنیم و اینکه گاه یک پناهنده برای دیدار خانواده و عزیزانش چه درد و رنجی را متحمل میشود که آنها را ببیند .

بعضی از کشور ها حق و حقوقی برای خود قائل میشوند و افراد باید مبالغی را بپردازند تا بتونند  با پرداخت هزینه ای وارد این کشور ها شوند .

ایران یکی از بزرگترین کشور های پذیرای پناهنده میباشد و همیشه ویزا و مشکلات اقامتی این افراد از دغدغه های دولت و مردم بوده و میباشد.

قشر عظیمی از پناهندگان و جویندگان کار از کشور دوست و برادر افغانستان وارد ایران شده اند که در طول بیش از چهل سال گذشته به نوعی با فرهنگ ایران همبستگی داشته و دارند و در بعضی موارد نقش بسزایی در بخش ساخت و ساز و امور خدماتی داشته اند.

اما هنوز مشکلات ایشان آن طور که باید و شاید حل نشده و ترس و بیم و نا امیدی در وجود این دوستان می باشد.

مدتی است که مؤسسه آشتی در این امر پیش قدم شده و امید وار هستیم تا با برطرف کردن قسمتی از این قوانین دست و پا گیر بتوانیم دیده بعضی از افراد را به نور دیدن خانواده هایشان روشن نمائیم

خوشبختانه مقام معظم رهبری با دیدی پدرانه ودلسوزانه سعی نموده تا با صدور احکام حکومتی مسیر زندگی و آسایش این افراد را در ایران تسریع نمایند .

 انشاءالله مسئولین هم کمی همت نمایند و به این امر سرعت ببخشند.

بسیار زیباست لحظه دیدار والدین با فرزندانشان و یا همسران با یکدیگر، به امید اینکه هر چه زودترمرزها لااقل در جهان اسلام مانند کشورهای اروپایی برچیده شوند و ویزا برای سفر در این کشور ها مانند دیگر کشورهای معتبر جهان فراهم آید.

یا حق

جعفر صابری