مدرس - محقق - نویسنده - تهیه کنند ه و کار گردان -مخترع

جعفر صابری/ نارنگی
به بهانه روز دانش آموز

نارنگی

جعفر صابری/ نارنگی

دوست عزیزی که سالهاست یکی از بهترین های مدیران آموزشی کشور است ،از داخل کشوی میز کارش چیزی را درآورد و به من گفت فکر میکنی این چیست؟ تشخیص برایم بسیار مشکل بود و او با لبخند گفت: خواهم گفت:اوایل مهر سال گذشته شاگردی در مدرسه ما بود که با هم کلاسی هایش مدام در گیر بود و شیطنت میکرد چند بار به دفتر مدرسه آوردندش و او چیزی نمی گفت ،بیشتر وقت ها والدینش دیر برای بردنش می آمدند و او گاه چند ساعت بعد از بچه های دیگر میرفت منزلشان و در حیاط مدرسه بود خلاصه هر وقت هم که پدرش می آمد دنبالش زمانی را برای گفت و گو با من صرف میکرد و برای من از نکات مهم آموزشی و پرورشی صحبت می کرد و نواقص پرورشی و آموزشی کشور را گوشزد می کرد ،گاهی وقت ها هم مادر بچه می آمد و از این که دیر شده پوزش می خواست و میگفت کارش طول کشیده است…

مدتها گذشت و سال تحصیلی به پایان نزدیک می شد من از پدر و مادر این دانش آموز دعوت کردم که یک روز مشترک برای گفت و گو بیایند و آنها یک روز عصر به دفتر کار من آمدند و برای اولین بار در طول سال تحصیلی من این دو را کنار هم دیدم و بعد همین چیزی که به شما نشان دادم را از داخل کشوی میزم در آوردم و به آنها نشان دادم و گفتم فکر می کنید این چیست؟ پدرش گفت انجیر خشک شده است و مادرش گفت آلو است چطو ر مگر؟ برایشان توضیح دادم که نه این یک نارنگی است که تا همین سه روز پیش داخل کیف مدرسه فرزندتان بوده است …واین یعنی شما در طول سال تحصیلی حتی یک بار کیف مدرسه فرزندتان را باز نکرده اید که داخلش را ببینید ،بار ها جلسه انجمن و اولیا بود اما شما تشریف نیاوردید ، چندین بار به مدرسه تشریف آوردید و لی هرگز به صحبتهای من که در حاشیه صحبت های شما میشد گوش نمی دادید ،این نارنگی روزی نارنگی بود و به مرور زمان آبش را از دست داد و این گونه خشک و بی شکل و زشت شده است ! نارنگی که شما برای فرزندتان فراهم کرده بودید تا او نوش جان کند اما او به این خد مت شما توجه نداشته . شاید او بیشتر به محبت و حضور شما در کنار خودش نیاز داشته با رها خد مت شما عرض کردم فرزندتان پرخاشگر است و این از روی کمبود محبت می تواند باشد و لی شما گفتید ما برایش همه چیز فرا هم کردیم و زندگی ما چیزی کم ندارد …

دوستم ادامه داد که این زن و شوهر بحثشان را در مقابل من شروع کردند و کارشان بالا گرفت طوری که من ناچار اتاق را ترک کردم تا شاهد و ناظر صحبت های شان که گاه به فحاشی میرسید نباشم.

اما می شنیدم که مرد میگفت : بتو گفتم به زندگی برس به بچه برس تو گفتی خسته شدم درس خوندم ده سال تو خونه نشستم می خوام برم سرکار مگه چی ام از مردم کمتره میخوام من هم تو اجتماع باشم و همش به من گفتی تو چشم دیدن موفقیت من را نداری و زن میگفت مگه این همه زن کار میکنند کجای زندگیشون به هم خورده تو پدری میکردی این هم شغله که داری اگه من کار نکنم هشتمون گرو نوهمونه …

باشنیدن صحبت های دوست فر هنگیم در خصوص این دانش آموز باعث شد من چیزی بنویسم نمی شود گفت حق با کدام یک از این والدین است و لی واقعیت این است که با توجه به هزینه های جاری در کشور و مشکلات معیشتی و اقتصادی بیشتر خانوادها ی ایرانی اشتغال مادران در کنار پدران اجتناب نا پذیر است معذالک این مشکلات نباید به آیند بچه ما لطمه وارد کند ،دوستان زیادی را می شناسم که این اشتغال خانم خانه ارکان زندگیشان را به هم زده و زن متوجه شده که مردش با شخص و یا اشخاص دیگری ارتباط پیدا کرده و یا متاسفانه حالت دیگر که زن بدلیل سادگی و نیاز شدید به محبت در دام هوس بازی گرفتار شده است .

بی شک تمام تلاش ما برای ساختن آیندی بهتر و زیبا تر برای فرزندمان است و این حق ما می باشد که صاحب فرزندانی سالم و صادق باشیم اما به چه قیمتی دوری از فرزندمان نداشتن خبر از شرایط تحصیلی و پرورشی بچه عدم حضور فعال در فعالیت های آموزشی و پرورشی فرزندانمان لطمات شدید روحی و روانی به شخصیت بچه وارد می کند ، فاصله بین زن و شوهر بخصوص در مسائل عاطفی و جنسی باعث میشود ایشان بدنبال ارضاء خود در مسیر خطر ناک جبران باشند و فاجعه جدایی و طلاق بیش از هر چیز به همان لطمه می زند که برایش تلاش میکنیم ، بی احترامی و بد زبانی توهین به یک دیگر و خلاصه نا دید گرفتن شرایط و مشکلات باعث سردی می شود ، کم نیستند مردانی که بدلیل توهین همسرشان ترجیح می دهند با زن دیگری ارتباط برقرار کنند و یا وقتشان را بیشتر بیرون از خانه سپری نمایند، با ید توجه داشت مهمترین نقش زن حفظ کانون خانواده است و و این از هر کاری اهمیتش بیشتر است زن اگر توانا باشد مدیریت همسر و فرزندانش را بطور کل در اختیار میگیرد ، شاید خیلی ها به صاحب این قلم خورده بگیرند و لی باید قبول کنیم که اگر زن کارش را خوب انجام دهد مردش سرش جای دیگری گرم نمی شود ، چطور می شو د خانمی یک ساعت قبل از رفتن سر کارش خودش را حاضر می کند تا زیبا و شایسته در محل کار و جامعه حاضر باشد اما یک سوم این وقت را در منزل و برای همسرش نمی گذارد، مردش این ها را می بیند و شاهد برخورد های اجتماعی او با دیگران است ،زنی که میرود و کار ی را شروع میکند که بیشتر برخوردش با مردان در جامعه است از نظر شوهرش که شاهد رفتار بعضی زنان اطراف خود است در دراز مدت می افتد ، اینجا قصد بررسی درست یا غلط بودن موضوع را نداریم تنها به بیان واقعیت می پردازیم و این که این اتفاق در حال جریان است، بدون شک هم مرد و هم زنش هیچ نیت بدی ندارند اما متاسفانه جامعه بستر نا مطلوبی شده است ، جوانان بی کار و مجرد یا زنانی که بدلیل مشکلات مادی رو به تن فروشی آورده اند همه و همه زنگ خطری است که باید بیش از مردان زنان خانواده نقش مدیریتی خود را بیش از گذشته اجراء کنند اگر کم هست باشد کم بخورند ، باید از بیانی شیوا و برخواسته از محبت و دوستی با همسر و فرزندانشان برخورد کنند ،به هیچ عنوان با فرزندانشان با ادبیات توهین آمیز برخورد ننمایند ، باید تلاش کنند تا کانون خانواد بستری مناسب و آرام بخش برای فرد فرد اعضاء خانواده باشد . استرس را بکاهند و با رواج قناعت به زندگیشان سامان دهند . با زیرکی به خلوت همسر و فرزندشان وارد شوند و از هر چیز کوچکی که شاید خانواده را مورد تخریب قرار دهد مطلع باشند باید باور داشت که زندگی مانند یک کشتی است که ناخدایش شما هستید بله شما خواهر عزیز و ارجمند خانم محترم این کشتی اگر به بزرگی تایتانیک هم باشد کافیست یک سوراخ ریز در آن پدید بیاید تا غرقش کند…

در طبیعت نقش شیر ماده آماده سازی خوراک و رسیدگی به همسر و فرزندان است و یا بد نیست بدانید که گرگ ها هرگز به گله های که سگ نگهبانش ماده است نزدیک هم نمی شوند و سکوت و متانت و آرامش سگ های ماده همیشه زبان زدنی است . بیشترین محبت را در طبیعت حیوانات ماده به فرزندان خود نشان میدهند و بشدت از حریم زندگیشان و فرزندانشان دفع میکنند.

انسان اشرف مخلوقات است و این انسان از مادر زاده شده پس ای مادر اشرف مخلوقات نقش خود را شایسته دان و جایگاهت به انجام رسان.

ارادتمند

جعفر صابری

همزمان با هفتم آبان ماه روز کورش کبیر کتاب کاساندان مجموع مقالات نوشه شده آقای دکتر جعفر صابری نیز آماده چاپ شد این کتاب که با عنوان قورباغت را بساز قرار بود به چاپ برسد بعد از بررسی هاای مقررشد که با نام کاساندان به چاپ برسد

آقای صابری در این خصوص میگوید:

چرا “کاساندان “پس از چاپ کتاب آتوسا برآن شدم تا برای کتابی که در دست داشتم نام جدید ی انتخاب کنم ابتدا نام اولین و مهمترین مقاله که باعث شده بود نوشتن این کتاب را شروع کنم ،یعنی قورباغه ات را بساز برگزینم ،ولی بدیل اینکه کتابی با عنوان “قورباغه ات را قورت بده ” قبلاً به چاپ رسیده بود و همچنین بدلیل اینکه نام کتاب قبلی آتوسا به معنای قدرت و توانمندی از نام دختر کورش بزرگ و همسر داریوش اول گرفته شده بود، این کتاب را که حاوی مقالاتی با محتوای توانمندی و تقویت روح و جسم و جان می باشد را “کاساندان” یعنی مادر آتوسا همسر کورش بزرگ که بر 28 کشور آسیایی در کنار همسرش حکمفرمایی می کرد بنهم ،تا شاید از این راه به ارزش و جایگاه بانوی ایرانی اشاره شده باشد و نامشان این گونه جاودانتر گردد و در نهایت به مقام زن ایرانی در حال حاضر اشاره شود که تا چه اندازه بعنوان همسر و مادر می تواند در تربیت و توان مرد و خانواده کوشا باشد.
گفتنی است مورخ یونانی (گزنفون) از این بانو به نیکی و بزرگ منشی یاد کرده است.
اگر منصف باشیم چنانچه به ارزش و مقام دوشیزگان و بانوان توجه لازم شود نسلی سالم و سربلند خواهیم داشت و اگر بانویی دارای تحصیلات و کمالات گردد فرزندانی شایسته پرورش خواهد داد.

رویداد بین المللی کلیماتون 2019 در تهران

پنج شنبه 2 آبان ماه مراسم اختتامیه رویداد کلیماتون در تهران با حضور کار شناسان در ستاد هم افزایی سمن های شورای شهر تهران انجام شد.

حضور آقای دکتر جعفر صابری در این همایش دوروزه بعنوان مدری عامل مؤسسه فر هنگی هنری آشتی و نشست در کار گروه آموزش و….

به گفته رئیس محترم قوه قضا ئیه جناب آقای آیت الله شاهرودی در مقام یک مسئول کشوری مطالبی را فرمودن که در نوع خود بسیر عقلانه و دقیق بود، فرمایشات ایشان در خصوص فرار سرمایه و نیروی کار آمد شایسته بود اما آنچه جای گله گذاری دارد ، این است که متأ سفا نه همکا ران مطبو عاتی و حتی صدا و سیما نیز به این مهم کم توجهی کرده و بر خلافه رول یک خبر گذاری قسمتی از آن را مطرح وما بقی را مطرح نننمایید. یا این که بجای اختصاص روی جلد این مهم فقط در حد یک خبر آن هم در صفحه اقتصادی به چاپ برسانند. شایسته بود که این مطلب مهم نه تنها در قسمت تحلیلی صدا وسیما بلکه درقسمت سر مقاله ها ی روزنامه های کثیر الانتشار به چاپ برسد . اینجا نب بعنوان شخصی که سال ها فعالیت روابط عمومی داشتم از همکاران خوب روابط عمومی قوه قضا ئی خواهش می کنم این مطلب را دنبال نمایند.

و اما هرچه داریم از خودمان است انعکاس خبری اینگونه که : آ قای آیت الله شاهرودی « فرار سرمایه های ایران را بیش از 800 میلیون دلار براورد و با تأ سیس 10 هزار شرکت ایرانی درکشور امارات بزرگترین فساداقتصادی دانست. پر وازه است این گونه مطلب را وا ژه گونه مطرح کردن یعنی اینکه مسئولین ایرانی بیش ازفرارمغزهابه فرارسرمایه ها فکر می کنند. در شماره 37 مرداد 1381 سر مقا له مفسلی ، د ر خصوص فر ا ر سرمایه های فکری و مالی توسط این مجله مطرح شد که به آمارآن توجه شما را جلب می کنم .

فرا ر مغزها 38 میلیارد دلار براورد شده که در آمد نفتی ایران 12 میلیارد دلار بوده.طبق سر شمار 1990 آمریکا بیش از 15% ایرانیهاتحصیلات دانشگاهی غیرآمریکایی را دارند. و 240 هزار ایرانی با تحصیلات علیه در این کشور هستند .

1862 نفر رسمأ عضو ، هیئت علمی دانشگاهها ی آمریکا و3200 نفر نیم وقت عضو هیئت علمی هستند در صورتی که در سال 76 ـ 75 کل آمار هیئت علمی ایران 1900 نفر بوده ، و در سال 1378 فقط 5475 نفر با مدرک کارشناسی از کشور مهاجرت کرده اند .

بله این واقعیت است که در هر صورت مسئولان نظام به آن توجه پیداکرده اند. و باید جدی گرفت.

جعفر صابري

این مطلب در خرداد 1385 نوشته شده و به چاپ رسیده

چرا من آمدم اینجا؟





پارچه سفید رنگی را بر روی دیوار می بینم که بر رویش نوشته دعای عرفه ساعت14 در مسجد محله واز کنارش می گذرم.چیزی وا میداردم که یک بار دیگر به آن نوشته روی پارچه فکر کنم، به خود می اندیشم چه نوشته بود، نوشته را دوباره در ذهنم تداعی می کنم وبعد به ساعت مچی ام نگاه می کنم. ساعت چند دقیقه ای از 2 گذشته است.کم کم به مسجد نزدیک می شوم اصلا نمی خواستم به مسجد بروم ولی حالا کنار در آن هستم اگر ترمز نکنم رفتم.واگر نه باید بایستم ودنبال جای پارک برای ماشینم باشم…





حالا در میان جمعیت دنبال جای مناسبی هستم کنار یک ستون می نشینم ،زمین سرد است ومی خواهم گرم شوم کمی خودم را جمعتر می کنم، پایم را زیر خودم می گذارم وبه ستون تکیه می زنم دعا شروع شده ودر فکر فرو میروم چرا من آمدم اینجا؟

چرا حسین(ع)این دعا را خواند کاشکی میشد من معنی آنرا می فهمیدم؟صحبت از این است که خدا مرا ببخشد کسی می گوید:حسین(ع)اوکه نوه پیامبر،فرزند علی وزهرا است او که خود امام معصوم است ومی داند که چه سرنوشتی دارد، اگر او اینگونه ناله می کند وای بر من وامثال من.چند روز دیگر محرم است وحسین عاشورا سازی می کند.چقدر دلم برای ظهر عاشورای مسجد سید الشهدا سر نازی آباد خیابان شهید رجایی تنگ شده هیئت سجادیه- بچه های ته خط نازی آباد- سر بیست متری خانی آباد نو ،چه خوراک قیمه خوبی، چه جمع صمیمانه ای دیگر سردم نیست، دیگر دیگر نیازی به تکیه گاه ندارم؛ چقدر خوب شد که آمدم اینجا، من به یاد آن روز عاشورا دلم گرم شد پس حسین(ع)هم بیاد آن عاشورا دلگرم بود. روزیکه تمام هستی خود ،فرزند ویاران و برادرش عباس را می دهد تا اسلام بماند. تا عاشورا بماند. تا صداقت وصفا ومردانگی بماند . تا گذشت بماند. حسین(ع) دیگر از عرفات به خانه خدا باز نگشت. او قربانی های خود را برد، تا در منای کربلا تقدیم دوست کند .او رفت، تا ما امروز بمانیم. او رفت.تا حاجی، حاجی شود وگوسفند به جای اسماعیل ذبح شود. حسین(ع) رفت تا عرفات بماند. یادش بخیر. آن سال در صحرای عرفات با دوستان وحاجی های همراه نماز ظهر خواندیم. آقا مرتضی وحاج محسن دعای عرفات خواندند ومن اذان ظهر را گفتم. مکبر نماز من بودم .آن سال گذشت. ده سالی هست که گذشته. ده سالی که من حاجی شده ام حاجی…ایکاش سر گوسفند وگاو نفسم را می بریدم .ایکاش در مقابل خالقم خون غرور کاذبم را می ریختم. ایکاش به یاد ظهر عاشورا وهر روز به قربانی کردن نفسم می اندیشیدم. ایکاش می فهمیدم حسین چرا آنقدر ناله میکرد. در آن صحرای عرفات شاید که نباید در عاشورا دشمن اشک او را می دید. شاید حسین اشک ریخت تا گناهان آنانی را که سرش را بریدند را بشوید. شاید حسین در عرفات حاجی شد ومن باید در عاشورا حاجی شوم. عرفات امسال را چند دقیقه ای از دست دادم اما عاشورا را نمی گذارم از دست بدهم باید در عاشورای امسال حاجی شوم باید به حسین(ع) نشان دهم که لایق بودم که عرفات را درک کنم. خدایا از تو متشکرم که آمدم اینجا….

التماس دعا