ترازو

آدم وقتی میبینه خیلی ها با کمی رفتار غیر اخلاقی و یا بی تفاوتی به موضوعات اطرافشان چقدر در زندگی شخصی رشد میکنند و صاحب مال و اموال میشند به خودش نهیب میزنه که من چرا این طور نباشم ، بعدش هم کم کم شروع میکنه اولش خیلی سخته چون ز آتش زات خوبی بوده و نمیتواند والی بالاخره با خودش کنار میاد و زره زره عوض میشه!

اولش کمی کم میفروشه، اولش کمی دیر میاد سر کار، اولش کمی زود میر، اولش کمی نگاه میکنه ، اولش کمی بی تفاوتیم   و خلاصه همه چیز کم کم شروع میشه و یک وقت دیگه عادت میشه و یک روز تو یه جای میبینه هیچ رحمی و مروتی نمونده و آدمای اطرافش چقدر عوضی شدن قافل از اینکه این تغییر ات از خودش شروع شده بود همان زمان که کم کم داشت عوض میشد تا مثل دیگران بشود .

همان زمان که زره زره داشت ارزشهای انسانی و اخلاقی اش را با دست خودش کم رنگ می کرد و هزار دلیل هم می آورد که چاری ندارد و به خودش حق می داد یواش یواش عوض شد تا اینکه کلی عوضی شد مثل خیلی ها!

هر با تو کفه ترازو  چندتا نخد کم گذاشتیم  هر بار چند تا لوبیا کم گذاشتیم و یواش یواش دیدیم که کفه ترازوه ی ما خالی شده و خوب که نگاه  میکنیم میبینیم  بیشتر  آدم های اطرافمان هم همین شکلی شدن و تازه میفهمیم  چه چیزهای با ارزشی را از دست دادیم !

زندگی بهتر ما سنگینیش را از دست داده چرا که نفهمیدیم چطور انتخاب کنیم و حتی چی انتخاب کنیم شادی و سلامتی را دادیم تا آسایش بدست بیاریم در صورتی که آرامش را از دست دادیم تلاش کردیم صاحب زندگی بشیم اما زندگی را از دست دادیم .

هر درآمدی را سرریز کردیم در خانه بدون اینکه متوجه باشیم هر مالی را نمیشه خورد و خلاصه بدجوری به خودمان زخم زدیم عجیب تر اینکه میشینیم برای خودمان هزار تا دلیل بیاوریم که ما ناچار بودیم و ناچار هستیم اما  به اصل داستان توجه نداریم !

خدا یا مارا اهل قرار بده و شاکر نعمت هایت و زندگی کردن را  خودت یادمان بده

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

      کمکت کنم!

وقتی این جمله را میشنوم تمام بدنم می سوزد چون تا این سن و سال که رسیدم ندیم کسی محض رضای خدا  کاری کرده باشد ،البته نا سپاس نیستم کم نیستند آدمهایی که به دیگران کمک میکنند اما آنکه کمکم میکند نه میگوید و نه میخواهد که جایی ثبت و ضبط شود او فقط کمک میکند و همین!

این روز ها واژه هایی مانند : من خیر تو میخوام ، من برای خودت میگم، بزار کمکت کنم ، من که از تو چیزی نخواستم و… که هر کدام از این کلمات  کلی معنی در خود  دارد گاه چنان خطرناک شده که نمی توان بیشترشان را باور کرد و در دراز مدت زخمی دردناک و ماندگار بر جسم و جانمان میزند.

چه کنیم تا زخمی نشویم و سالها مجرد نمانیم آیا میتوانیم به دیگران اعتماد نکنیم آیا میتوانیم در پشت ترسی همیشگی زندگی کنیم و آیا چنین زندگی قابل تحمل است ؟

پاسخ در عین سادگی بسیار طولانیست، بله باید اعتماد کرد باید باور داشت اما با دانش نه شخصی را چنان در زندگی خود داخل کنیم که به تمام اندیشه هایمان دست رسی داشته باشد و نه چنان از مردم دور باشیم که صدای یاریمان را هم کسی نشنود .  اگر شخصی ناله میکند و کمک می خواهد نشان از این است که او احساس میکند هستند کسانی که او صدایش را میشنوند و پس نسبت به هم بی تفاوت نباشیم و دستگیر هم باشیم .بی توقع ببخشیم و باور داشته باشیم که از هر دست بدهیم از دست دیگر خواهیم ستاد و بخشنده محبت باشیم عشق به موجودات و فضای اطرافمان داشته باشیم و شاد زندگی کنیم  و شادی را برای همه بخواهیم .

یا حق

جعفر صابری

[ پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

نام های نامبارک

بدون شک نام های فرزندان ما باید نام هایی برازنده آنها باشد  چرا که سالها با این نامها خوانده می شوند و حساسیت مسئولین برای انتخاب نام فرزندان در اداره ثبت احوال بسیار شایسته و بایسته است اما جای تعجب است که گاه هیچ توجهی به نام بعضی مغازها و کسب کار ها نمیشود و صد البته بدتر این که نام  بعضی از مکان های عمومی نیز شایسته انتخاب نمی شوند و نظارتی بر این انتخاب نام ها صورت نمی گیرد طوری که ما از بیان بعضی از آنها شرم میکنیم ،اما این یکی را برای نمونه  تقدیم حضور مسئولین می نماییم :شهربازی نهج البلاغه ! خدا وکیلی شما بفرمایید این نام برازنده است؟

بماند که دها کله پزی ولیعصر یا بدنسازی قائم و امثالهم داریم که بطور کلی شایسته نمیباشد !گرچه انتخاب این نام ها توسط مردم بیشتر از روی علایق مذهبی است اما خرد و فهم مسئولین ذیربط می طلبد که در انتخاب نام ها دقت نماییم . 

این معضل متاسفانه خلاصه به انتخاب نام هم نمی شود و بلکه در انتخاب مکانی نیز موثر است اینکه نمایشگاه قرآن در مصلای شهر برگزار شود بد نیست اما نمایشگاه پوشاک و البسه بهتر است در مکانی شایسته این کار برقرار گردد چرا که گاه البسه های مختلف در این مکان به فروش میرسد که شایسته آن جا نیست!

در هر صورت توجه دلسوزانه مسئولین را میطلبد که درامور اینگونه توجه نمایند تابلو های شهری و شعار ها ، تابلو نوشته ها و خلاصه آنچه در معرض دید عموم مردم قرار میگیرد  بهتر است با توجه و حساسیت بیشتری انتخاب شود چرا که از هزینه های بیت المال نیز باید اینگونه امور صرف می شود و از این نگاه نیز خدا پسندانه نمی باشد.

 یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 23:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

سوپور محله

امیدوارم تا امروز فرصت این را پیدا کرده باشید  که  وقتی از خانه بیرون می آیید به زیر پایتان و اطرافتان هم نگاهی بیندازید ! بله درب خانه کنار دیوار ها خوب نگاه کنید متوجه میشوید کسی آنها را جارو کرده است!

خیلی چیز ها دیروز غروب و دیشب که به خانه آمدید آنجا بودند ولی امروز صبح نیستند!

گویا دستان مهربانی آنها را از مقابل پاهایتان روز زمین جمع کرده ،تا کفشهای واکس زده شما زیبا تر به نظر برسند،دوست عزیزم گاهی بد نیست آن انسانها را بشناسیم وبا آنها صحبت کنیم !

چقدر سپور محله خودتان را میشناسید ؟ اسمش چیست ؟ اهل کجا است ؟ چند فرزند دارد ؟ در کدام محله زندگی میکند ؟ چیزی کم و کثر دارد؟

چقدر خوب است گاهی باید چای تازه  یا یک لیوان شربت و یا قارچی هندوانه ببرید و کنارش بنشینید تا نوش جان کند.

هموطن  بیایید فقط در شبکه های اجتماعی به دنبال دلسوزی با نیز مندان نباشیم و دیگران را تحسین نکنیم گاهی هم خودمان  آستین همت بالا بزنیم و از خودمان و اطرافمان شروع کنیم.

تقدیم به آقای تقی زاده مرد محترم و دوست داشتی محله ما به پاس تلاش های ارزشمندش.

ای بسا هندو و ترک همزبان…… ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست….. همدلی از همزبانی بهترست

مولانا

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 23:26 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

این و چکارش کنم ؟

تصویر استاد زندیاد میری

بغض در گلویش بود و با همان حال شروع کرد که :من تازه میرفتم مدرسه که پدر مادرم از هم جدا شدن!حدود یک سال طول کشید که بالاخره بابام رفت دنبال زندگی خودش و شنیدم زن گرفته و مادرم هم تصمیم گرفت به حرف دوستانش گوش کنه و شوهر کنه،اسمش احمد آقا بود راننده تاکسی میگفتن چون بچه دار نمی شده از زن قبلیش جدا شده بوده مادرم کار می کرد تو مسیر رفت و آمد با آن آشنا شده بود و خلاصه احمد آقا شد شوهر ننه ما!

چند سالی گذشت آدم بدی نبود یه دو اتاقه ته پامنار اجاره کرده بود و زندگی سادای داشتیم راستش من زیاد چیزی حالیم نبود بچه بودم اما گاهی وقت ها یه چیزای میدیدم که برای سن و سال من اصلاً خوب نبود ،بگذریم نمیدونم چطور شد که احمد آقا تصادف کرد و یک سالی هم طول کشید مادرم ناچار طلاق گرفت برگشتیم خانه عمو مادرم باز بعد یک سال مادرم قرار شد با یک نفر ازدواج کنه میدونی خیلی سخته یک زن تنها زندگی کنه تازه یکی پیدا شده بود که حاضر بود من را هم تحمل کنه ، من همیشه می شنیدم وقتی به مادرم میگفتن خوب ازدواج کن به من نگاه میکرد و میگفت اینو چیکارش کنم!؟

من بیشتر از اسمم این بودم !

یه وقتهای شوهر ننم به من گیر میداد صاحب یک بنگاه خرید و فروش ماشین بود زن داشت و مادرم زن دومش بود،هفتی دو سه شب میومد خونه ما و همه چیز باید بابا میلش بود من باید میرفتم تو اتاق و مشغول در سهام میشدم و خلاصه …بگذریم حس گفتنش نیست.

یه روز دیدم مادرم داره گریه میکنه   فهمیده یارو ول کرده و رفته حالا دیگه مادرم یه زن کامل شده بود من هم باید میرفتم دبیرستان اما ترجی دادم مدرسه را ول کنم و بچسبم به کار،از مدرسه خوشم نمی آمد بیشتر وقتها با بچه ها دعوا می کردیم همیشه لباسم پاره بود مادرم هم فحشم میداد و کتکم میزد راستش من هیچ وقت به مادرم نگفتم چقدر دوست داشتم یکی را بزنم واسه همین دعوا میکردم !

خیاطی ، تعویض روغنی ،مکانیکی ، نجاری ،آهنگری خلاصه کار های زیادی کردم اما بیشتر بیرون از محل وقتی بچه های هم سن و سال خودم را میدیم که یا بازی میکنند و یا تفریح به خودم دلداری میدادم که بی خیال …یه مدت هم رفتم باشگاه ورزش میکردم خوب بود غروبا وقتی از سرکار برمیگشتم میرفتم ورزش!

مادرم به یه مرده ازدواج کرده بود که بیست سال از خودش بزرگتر بود بازنشسته  بود بیشتر یه پرستار میخواست تا همسر، می گفت حوصله بچه ندارم ته حیاط یه اتاق بود دادبودن به من من انجا زندگی میکردم ،اولین بار هم همونجا یک نخ سیگار کشیدم.

مادرم داشت پیر میشد میگفت تو هم زن بگیر،یه روز شور ننم صدام کرد گفت بیا تو انباری کمکم کن رفتم و یک کارتن کتاب بهم داد که ببرم بفروشم گفت پولش مال خودت، من کارتون کتابها را بردم تو اتاقم مال خودم بود نشستم یک یکی کتاب هارا ورق زدم نمیدونه چی شد خوابم برد وقتی بیدار شدم ازا ن مغرب بود صدای اذان بلند شده بود انگار یکی بهم گفت برو دنبال درس خوندن …رفتم یه دبیرستان شبانه همین نزدیکی خونه ما بود وقتی وارد شدم همه سر کلاس بودن یه آقای داشت وسط حیاط مدرسه وزوه میگرفت رفتم جلو گفتم آقا اینجا چطوری میشه درس خوند؟برگشت با لبخند نگاهم کرد و گفت راحت با تو دفتر و من رفتم تو دفتر مدرسه اون مرده مدیر مدرسه بود و من از همانجا شروع کردم حرفاش قشنگ بود گفت تو باید زندگی خودت را تغییر بدی و حتماً میتونی …ده سال بعد من خودم مدیر یه مدرسه بودم!

اون آقا هم همکار من اما داشت بازنشسته میشود .

مادرم با من زندگی میکرد من زن گرفته بودم و صحب فرزند بودم ،سی سال از اون روزها گذشته من بازنشسته شدم بیست سال فقط در دانشگاه تدریس کردم و چهره تک تک شاگرد هایم را خوب به یاد دارم با زندگی هاشون خوب آشنا هستم و شکر!

همیشه فکر میکنم تنها کسی که  من زیادی ندید همان مدیر مدرسه بود .

چند روز پیش ناغافل عکسشو دیدم و بعد فهمیدم که بعد از یک بیماری طولانی در گذشته.

من فکر میکنم این آدم و آدمایی مثل اون زندگی خیلی ها را تغییر دادن خدا رحمتشان کند .

تقدیم به استاد میری و تمام دلسوزان آموزش و پرورش

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ شنبه یازدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 20:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

پانزدهمین مجمع عمومی جامعه اسلامی مهندسین صبح امروز  پنجشنبه دوم تیرماه  در مجتمع فرهنگی آدینه برگزار شد.

به گزارش ایمنا، پانزدهمین مجمع عمومی جامعه اسلامی مهندسین صبح امروز پنجشنبه دوم تیرماه  در مجتمع فرهنگی آدینه با حضور آیت‌الله ناطق‌نوری، آیت‌الله اراکی، برخی وزاری دولت‌های گذشته و معاون پارلمانی رئیس‌جمهور برگزار شد.

در این مراسم، محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه مهندسین با بیان اینکه این حزب ۳۵ سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است، اظهار کرد: ما تاکنون کنگره‌های خود را به صورت دوسالانه برگزار کرده‌ایم و انتخابات شورای مرکزی و هیئت بازرسی داشته‌ایم اما به دلیل شیوع بیماری کرونا دوره گذشته مجازی برگزار شد.

باهنر با اشاره به خدمات دولت‌های گذشته از زمان جنگ تاکنون ادامه داد: طبیعی است هر دولتی را نقد کنیم ممکن اقدامات آن‌ها است چند اشکال داشته باشد اما باید قدر خدمات ارائه شده را نیز بدانیم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی تصریح کرد: طبق این بیانیه ما نباید خدمات گذشته را فراموش کنیم و باید تا همیشه به جمهوری بودن و اسلامی بودن نظام افتخار کنیم‌.

وی با بیان اینکه بعضی از اشکالات، ناظر به مشکلات ساختاری و بعضی نیز به دلیل عملکرد است، یادآور شد: باید بتوانیم در ساختارها تجدیدنظر کنیم.

باهنر با بیان اینکه سعی کرده‌ایم که یک مجموعه نخبه‌گرا باشیم، افزود: ما در این تشکل به‌عنوان اتاق فکر به پیشرفت این روند کمک می‌کنیم. منبع: ایرنا

موضوعات مرتبط: گزارش

[ پنجشنبه دوم تیر ۱۴۰۱ ] [ 23:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

جعفر صابری کاخ نیاوران جمعه 27خرداد1401

 

شبح باباشه

تاحالا دقت کردید به محض اینکه برای اولین بار میخواهند نوزاد تازه متولد شده را بدن بغل باباش میگن خدایا چقدر شبیه باباشه!

یا یک جمله  به همین معنا !

این که حالا چقدر نوزاد متولد شده شبیه باباشه مهم نیست چون بواقع نوزاد شبیه هیچ یک از والدینش نیست لااقل تا چند ماه و یا چند سالگی !

اما با باین حرف آن هم از دهان بزرگتر ها و اطرافیان محر بچه را در دل پدر می اندازند، بماند که گاهی مادر بچه بی خبر از همه جا میگه وای نگو آید خدا کنه اخلاقش به باباش نره!

اما  یک وقتهایی که  دعوای زن و شوهر میشه  زن با ناراحتی میگه این که بچه تو نیست!حالا منظور مادر این است که بچه خودمه و به تو نمیدم اما جوری و در زمانی این مطلب را مطرح میکنه مه به هیچ عنوان جاش نیست و تازه از این به بعد کینه ها شروع میشود.

در زندگی مشترک دانسته و یا نادانسته از وجود فرزندانمان به عنوان یار استفاده ننماییم ،بیشترین آسیب های روحی روانی را گفتار و رفتار ما بر روی روح و روان فرزندانمان می گذارد فرقی نمی کند در چه سن و سالی باشند در هر زمان به نوعی این آسیب ها وارد میشود نوزاد باشند به نوعی  نوجوان باشند به شکلی و حتی جوان کاملی باشند هم خطراط خود را دارد.

خودخواهی و غرور بیش از حد والدین در مواقعی باعث میشود فرزندان شان نه تنها به خودشان بلکه به آینده و حتی نسل بعدشان هم آسیب بزنند .

این گونه فرزندان گاه اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و گاهی نیز  نا خواسته با دوستان نامناسب همراه میشوند و در نهایت این خود ما والدین هستیم که آسیب می بینیم.

اختلافات والدین از گرمای خانواده می کاهد و روابط سرد والدین محبت را از دل دیگر اعضا خانواده خارج میسازد، متاسفانه بر خلاف انتظار والدین فرزندانشان نه تنها از آنها دفاع نمی کنند بلکه در دراز مدت احترام و شایستگی  این گونه والدین نیز نزد فرزندانشان کم رنگ میشود.

نکته جالب توجه این است که زین پس دون شک فرزندشان به آنها شباهت پیدا خواهد کرد شاید هم کمی بیشتر از آنها در این گونه رفتار های ناهنجار پیش برود.

چاره کار در عین سادگی بسیار دشوار است چرا که همیشه یک نفر باید گذشت کند و این کار او را میتوان از عشق ، انسانیت، معرفت ، فهم ، درک ، شعور و…بالای او دانست ولاغیر!

اینجا جان یک انسان در میان است فرزند اخلاق و منش انسانیت حکم میکند که طرفین از خیلی چیز ها بگذرند و از سنگر  خود خارج شوند .

البته این گونه رفتار ها بیشتر در کشورهایی مانند ایران است و به دلایل مختلف کشور های اروپایی و آمریکا سیاست های جاری به هیچ عنوان کودک آزاری را مجاز نمی دادند و این گونه رفتار ها بیشتر کودک آزاری است والدین در چنین مواقعی گاه بازداشت و فرزندانشان به دست خانواده های دیگر سپرده میشوند شاید نفس داستان مناسب و اخلاقی نباشد اما تشخیص این است که فرزندان نیاز به یک مکان امن بدور از تشنج و نگرانی دارند ،این که والدین گاه بگویند بخاطر تو من کوتاه می آیم و یا بخاطر تو تحمل میکنم و این گونه برخورد ها به هیچ عنوان مناسب نیست و از طرف دیگر طرف مقابل با احساس اینکه ناچار است به خاطر فرزندشان کوتاه بیاید و گذشت بیشتری نشان دهد نه تنها شایسته نیست که مخرب هم میشود و همواره این کنش ها در رفتار و گفتار طرفین دیده میشود.

امیدوارم با توجه به این همه دقت ما والدین و مطالعه و توجه مان به مسائل تربیتی که در شبکه های اجتماعی داریم در زندگی خودمان نیز بکار گیریم .

 یا حق

 جعفر صابری

موضوعات مرتبط: تصویر، سر مقاله

[ شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 21:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حضور دکتر جعفر صابری در نمایشگاه آثار هنر مندان تجسمی در نمایشگاه نقش جهان  عصر جمعه بیست و هفتم خرداد ماه 1401 با حضور استاد علی اکبر کهربایی و دکتر جاوید از کافه خبر کیمیا نیوز و مهندس بابک محمدی از شرکت بیس تک

 

 

موضوعات مرتبط: گزارش

[ شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 21:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

نمایشگاه هنر های دستی کاخ نیاوران

موضوعات مرتبط: تصویر

[ شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 20:59 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

عصر پنج شنبه بیست و ششم خرداد دکتر جعفر صابری در دیدار از تاتر دختر به کارگردانی حسن حسامی در سالن شهرزاد شرکت نمود

 

 

موضوعات مرتبط: گزارش

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 22:29 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:18 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:18 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تقدیر از جناب آقای عباسی نماینده موسسه آشتی در کشور تاجیکستان

موضوعات مرتبط: گزارش

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:17 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تقدیر از تلاش یک ساله مهندس باقر خانلر خانی مدیر بنیاد مدارس ماندکار موسسه آشتی

موضوعات مرتبط: گزارش

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:15 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار با سید هاشم سجادی و سید ابراهیم رحمانی مدیران مرکز خیابان جیحون

موضوعات مرتبط: گزارش

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار با آقای حیدری فعال اجتماعی افغان

موضوعات مرتبط: تصویر

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:3 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تقدیر از دکتر سید مهدی حیدری هنرمند و ورزشکار پشکسوت کشور

موضوعات مرتبط: تصویر

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:1 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

سالگرد چاپ کتاب ورود خانم ها ممنوع که در کانون میثاق رو نمایی شد

موضوعات مرتبط: تصویر

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 13:0 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

حیوانات خانگی

انسان ها جهت  علاقه شان برای  کمک به موجودات دیگر تمایل داریم تا لعقل  یک حیوان خانگی مانند سگ یا گربه را چرا در خانه نگه دارند.

بماند که بعضی ها به دلایلی از جمله چشم و هم چشمی اقدام به نگهداری موجودات مختلف دیگری   که در طبیعت هم بسیار به سختی زندگی می کنند می نماید، نفس قضیه شاید شایسته باشد چرا که بشر از دیرباز با حیوانات چون سگ و گربه یا بعضی پرندگان و حتی گوسفندان و گاوها زندگی مشترکی داشته و دارد اما هرگز شایسته نبوده و نیست که این موجودات که گاه بسیارهم برای ما مفید بوده اند را با تصمیماتی که یک طرفه میگیریم به خطر بیندازیم برای نمونه تصمیم میگیریم که این موجودات را عقیم نمایید و یا اینکه ساعت خاصی را برای گرداندن شان در طبیعت در نظر میگیریم ،یا ساعت ها به دلیل مشکلات شخصی آنها را در فضای مسدود نگهداری میکنیم بی شک آزاری که اینگونه ما در حق این حیوانات انجام می دهیم چندین برابر بیشتر از از لطف و محبتی است که نسبت به آنها داشته و یا داریم .

حیوانات زبان بسته گاهی وقتها شاهد رفتارها و گفتار هایی از ما هستند که به هیچ عنوان شایسته نیست!

اینکه به دلایل مختلف حیوانات خانگی ناقل بیماری های مختلفی هستند خود جای بحث و گفتگو دارد اما بد نیست بدانیم حضور در طبیعت برای این حیوانات در حالت طبیعی بسیار مفید است آنها می توانند به راحتی بیماریهای خود را در طبیعت درمان نماید در صورتی که فضاهای آپارتمانی هرگز امکانات و شرایط کافی را برای بهبود و درمان این حیوانات  را ندارند .

دارو های دامپزشکان به جز هزینه های سنگین شان به لحاظ بیولوژیکی در وجود این حیوانات فعل و انفعالاتی را به وجود می‌آورد که در حالت طبیعی اساساً نیازی به  آنها نیست و چه بسا بسیاری هم آسیب به وجود آنها وارد می سازد.

شرکت های بزرگ دارویی و سازندگان  وسایل و لوازم برای حیوانات خانگی با انواع اقسام تبلیغات سعی دارند تا به توسعه و پایداری این صنعت کمک نمایند صنعتی که مانند صنعت اسلحه سازی بسیار پرسود می باشد.

بهترین راهی که امکان دارد برای کمک به حیوانات قرار دادن آنها در طبیعت و کمک به زندگی طبیعی شان است به طبیعت آسیب نرسانیم و شرایط زندگی حیوانات دیگر را دشوار نسازیم حفظ محیط زیست مهم ترین کاری است که نه تنها برای حیوانات بلکه باید در حق خود نیز لحاظ کنید.

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 12:58 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

به مبارکی میلاد اما هشتم (ع) هفته نامه بینالمللی همسر بیست و شش ساله شد

موضوعات مرتبط: گزارش

[ شنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 12:23 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار با دوستان و عزیان افغانی برای کار و اشتغال در بخش آیتی

موضوعات مرتبط: گزارش