گران سنگ
در میان این همه سنگ در دنیا آنکه گوهر میشود دو خصلت دارد،اول آنکه شفاف است و کینه نمیگیرد دوم آنکه تراشی زندگی را تاب می آورد !
چه جالب است !
ناز را میکشیم،آه را میکشیم ، انتظار را میکشیم ، فریاد را میکشیم ،درد را میکشیم ،ولی بعد از اینهمه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!از آنچه آزارمان می دهد…
دیروز قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد!اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد !این ما هستیم که نباید با او بیفتیم !
امروز فیلمی که ده آذر ماه 1377 در دفتر پیچ شمرون گرفته بودم را دیدم و جالب اینکه هجده سال بعدش دوباره ده آذر 1395 در خانه این فیلم را دیدم و فیلمی را هم از خودم گرفتم و امروز در ده آذر ماه 1401 باز فرصتی شد تا این فیلمها را ببینم و این بار نیز مطلب هم در قالب فیلم و هم در قالب مطلب به یادگار بگذاریم و این بدان معناست که عرض کرده اتفاقات خواهد افتاد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم اما این ما هستیم که باید تلاش نماییم که نیفتیم و ار هم دست بر قضا افتادیم برخیزیم و باز بر خداوند توکل کنیم و دوباره راه مان را ادامه دهیم راهی که به دان ایمان داریم .لذت بخش ترین لحظه زندگی انسان وقتی است که ایمان داشته باشد بهترین تصمیمات را در طول زندگیش گرفته و خوب زندگی نموده مانند یک انسان کامل و نزد وجدانش شاد باشد که البته بسیار مشکل است اما همین اندازه همه که نیمی از تصمیمات زندگی تان را درست گرفته باشیم و نزد خود و خدایمان روسفید باشیم هم نعمتی است .
آرزو میکنم بتوانید این حس خوب را در وجودتان تجربه نمایید.
برای اینکه بتوانیم زندگی و روز های خوبی زین پس در مقابلمان داشته باشیم بران هستیم تا کارگاهی را با حضور شما دوستان و همراهان برقرار نماییم کارگاه آشتی در غروب یک روز از هر هفته میتواند شنبه یا سه شنبه ها باشد با ما تماس بگیرید و نام تان را بفرمایید تا در لیست حضار ثبت گردد.
ارادتمند
09121199415
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
موضوعات مرتبط: تصویر
جلسه شورایاری محله باغ فیض شب ششم آدر ماه 1401
موضوعات مرتبط: تصویر
خاک سپاری
انسان از خاک است و بی شک جسمش نیز به خاک باز میگرد،اما براستی آیا با مرگ انسان زندگی او به پایان میرسد و دیگر نامی و یادی از او باقی نخواهد ماند؟
آمده است شهدا زنده هستند و در بین ما زندگی میکنند و یا میگویند روح انسان مدتی پس از مرگش در بین زندگان به سر خواهد برد و دها مطلب این گونه اما آنچه واقعی تر از همه اینها می باشد وقتی انسانی خدماتی درست و یا غلط داشته باشد نه تنها در یاد ها بلکه در تاریخ نیز ثبت خواهد شد و همواره نامش و یادش بای نسلها زنده است و اینکه بگوییم او را به خاک سپردیم و همه چیز به پایان رسید شاید تامل دارد.
یک نویسنده ،شاعر ،دانشمند و …با اثری که از خود به یادگار می گذارد همواره انسان های بد از خودش را به اندیشه ها و نیاتش پیوند میدهد .
بسیاری از ما در بین مطالب مان سخنی از بزرگی را نقل قول میکنیم و همین گونه نامش را زنده می داریم پس میتوان گفت انسان ها هرگز نمی میرند و یا بهار بگویم مرده آن است که نامش به نکویی نبرند!
در این میان میتوان به نقش واقعی پیدایش مان و راز خلقتمان بیشتر بیندیشیم که به چه منظور متولد شده ایم آیا خلقت این جهان پهناور و کهکشانها فقط برای این بوده مه ما متولد شویم و تولید مثل نمائیم و بعد هم بمیریم و به خاک سپرده شویم.
زنده یاد حسین پناهی چقدر زیبا و دلنشین سرده که:
دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسته نیار به عزتت خمارم
حوصله هیـــچ کسی رو ندارم
کفر نمیگم سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم میشه چیکاره ام
میچرخم و میچرخونم سیاره ام
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نـــــــابت منم
تازه دیدم که دل دارم بستمش
راه دیدم نرفته بود رفـــــت مش
جوونه ی نشکفته رو رســــتمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش
جواب زنده بودنم مـــرگ نبود! جون شما بـــود؟
مردن من مردن یک بـــرگ نبود! تو رو به خدا بـــود؟
اون همه افسانه و افسون و لــــــش؟
این دل پر خون ولـــــــش؟
دلهره گم کردن گدار و مارون ولــــــش؟
تماشای پرنده ها بالای کارون و لــــــش
خیابونا,سوت زدنا,شپ شپ بارون و لـــــش؟
دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟
جونور کامل کیــــــــه؟
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ! دویدم
چشم فرستادی برام
تا ببینم که دیـــــــدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوی روون نعنــــــاش چیه؟
این همه راز این همه رمز
این همه سر و اسرار معمـــــاست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه ؟ نــه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟ نــه بالله
پریشونت نبــــودم ؟
من حیرونت نبودم؟!
تازه داشتم میفهمیدم که فهم من چقدر کمـــه!
اتم تو دنیای خودش حریـــــــــف صد تا رستمه
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه
انجیر میخواد دنیا بیاد آهن وفسفرش کمـــه
چشمای من آهن انجیر شـــدن
حلقه ای از حلقه زنجیر شـدن
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیر تو بنـــــازم
دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟
جوونور کــامل کیـــــــه؟
و یا در وصیت نامه اش می نویسد :
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانید!
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش میطلبم.
آیا میتوان بعد از خواندن این متن گوتا به این نیندیشید که راز خلقت ما چیست و برای چه به دنیا آمده ایم ،آیا بهتر نیست به زن بودنمان بیندیشیم و این که فردی مفید و ارزشمند باشیم !
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
نقاشی سیاه قلم کار دکتر جعفر صابری
تقدیر از جناب آقای تفرشی یکی از نویسندگان و صاحب نظران قانون گزار
موضوعات مرتبط: گزارش
دیدار جمعی از مهاجرین افغانی با دکتر جعفر صابری و طرح مشکلاتشان
موضوعات مرتبط: گزارش
حضور دکتر جعفر صابری و سخنرانی در مراسم هفته بسیج و شهدای دفاع مقدس
موضوعات مرتبط: گزارش
حضور جناب آقای جعفر صابری در دومین نشست انجمن تولید گنندگان گیاهان داروی کشور در اتاق بازرگانی عصر روز سه شنبه اول آدر ماه 1401
موضوعات مرتبط: گزارش
دیدار آقای دکتر جعفر صابری در سفارت کبرای افغانستان ، تهران و گفتو گو در خصوص کمک بیشتر به مهاجرین محترم
حضور جناب مهندس توانا نماینده بخشی از جامعه مهاجرین افغانستان
حضور تعدادی از مهاجرین محترم در دفتر سفارت
ظهر روز بیست هشتم ابان ماه 1401 دیدار با جناب اقای عبدالقیوم سلیمانی به عنوان مستشار وزیر مختار و معاون جدید سفارت افغانستان در تهران
موضوعات مرتبط: گزارش
حضور دکتر جعفر صابری در انجمن فر هنگی و ادبی میثاق به مناسبت هفته کتاب آبان 1401
موضوعات مرتبط: گزارش
موضوع آماری ایران
نگاهی موضوع آماری و جمعیت شناسی ایران امروز 1401
جمعیت ایران در زمان 1357 با 36 میلیون نفر حدود 43 سال
و امروز این جمعیت 84 میلیون نفر
که 42 میلیون نفر از آن را بانوان تشکیل میدهند
با نگاه اولیه متوجه میشویم که این 42 میلیون نفر زن از کل جمعیت 36 میلیون نفری قبل از انقلاب سال 1357 بیشتر است
جالب است بدانید از این 42 میلیون نفر زن فقط 14 در صدر متولدین قبل از 1357 می باشند و86 در صد بعد از انقلاب متولد شده اند
پس این جامعه بشدت رشد نموده است و نقش تحصیلات هم بسیار مهم است چرا که
معذالک این جامعه رشد یافته با نرخ بیکاری بالایی مواجه است
حتی اگر خوشبینانه بگویم نرخ پاین بیکاری است اما باز بالا میباشد
حال این بیکاری شکا نا بابری بین زن و مرد هم تقسیم شده است به استناد آنچه سازمان برنامه و بودجه بیان میکند
نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال 1400 حدود 3/13 می باشد و برای مرد ها 7/68 می باشد یعنی مرد ها 5 برابر زنان نرخ مشارکت اقتصادی شان است هستند
و در مقابل ما میبینیم نرخ بیکاری زنان 16 در صدر است و نرخ بیکاری آقایان 9/7 دهم در صدر است که آمار می گوید 2/9 دهم درصد کل آن است
یعنی نرخ بیکاری نیان دو برابر زنان است
این در حالی است که نرخ جوانان 18 تا 35 سال آن آمار 2/7 دهم درصد برای آقایان میشود 8/13 دهم و بای بانوان میشود 3/28دهم
یعنی جمعیت جوان 18 تا 35 سال کشور دو برابر کل بیکار هستند!
و در مقابل همین جامعه رشد کرده تعداد دانشجویان 2104000 هزار نفر در سال تحصیلی 1399و1400 است که 1041000نفر مرد است و 1063000 نفر زن هستند یعنی تعداد دانشجویان زن 20000 هزار نفر بیشتر از آقایان میباشد.
با این نگاه متوجه میشویم زنان بیشتر دانشجو شده اند اما نرخ بیکاری آنها دو برابر است و نرخ مشارکت ایشان هم یک پنجم مرد ها است 5/1 طبیعی است که یک تبعیض ساختاری علیه بانوان به وجود آمده است و این از نگاه آنها مخفی نمی باشد.
از طرف دیگر در ده 10 سال گذشته همین جامعه میزان برخورداری ثروتمند ترین به دهک به فقیر ترین دهک از 11 بابر تبدیل به 14 برابر شده است یعنی نابرابری هم در این جامعه گسترش پیدا کرده است
حال اگر بخواهیم این وضعیت را بهتر درک نماییم بد نیست به آمار و گزارش مرکز پژوهش مجلس در سال 1399 نگاهی بیندازیم : ما در طول ده نود یک افول اقتصادی وحشت ناک را تجربه کردیم این افول به طوری است که میگویند اگر تا شش سال بعد از 1399 یعنی تا سال 1405 ما سالی 8 در صدر رشد اقتصادی داشته باشیم توجه کنید برای کشوری که از اول دهه 90 تا پایان دهه 90 این رشد اقتصادی صفر بوده و نرخ سرمایه گذاری از استهلاک کمتر شده این گزارش می گوید ما سال 1405 میرسیم به جایی که سال 1390 بودیم یعنی بعد از 15 سال با توجه به رشد جمعیت اگر بتوانیم سالی شیش درصد رشد کنیم میرسیم به جایی که تازه سال 1390 بودیم !
یعنی چیزی در حد غیر ممکن
این جامعه جامعهی است که 60 درصد شاغلین آن طبق آمار مرکز پژوهش های مجلس بیمه هم ندارند!
این جامعه جامعه ی است که در طول دهه 10 سال گذشته نابرابری هم بیشتر شده این جامعه جامعه ی است که به دلیل تورم بالا که روزگاری تورم بطور میانگین 15 تا 20 در صدر تورم ساختاری داشت اما امروز این تورم رسیده به 40 درصد در این به دلیل تورم بالا و و بدلیل رشد اقتصادی صفر یک فقر گسترده را تجربه میکند
آخرین آمار نشان میدهد که ما 4/18 دهم فقر مطلق داریم این یعنی از هر 5 پنج نفر که از کنار مارد میشود اگر خودمان نباشیم فقیر مطلق است!
در چنین جامعه ای که دولتش بشدت کسر بودجه دارد
این را ما باید بدانیم در کجا زندگی می کنیم ما در جایی زندگی میکنیم که
باید بگوییم ما در فاصله سالهای 1380 تا 1397 تجارتی داشتیم که در سال 1380 با 80 درصد از تجارتمان با 23 کشور صورت می گرفته و از 1397 سال 54 درصد تجارت فقط با سه کشور تجارت داریم چین ، امارات ، عراق یعنی جدا افتادگی از جهان ،تولید درآمد سرانه را از دست داده است .پس از داخل تضعیف شدیم و به شدت به مردم فشار اقتصادی وارد شده است !
در حالی که کشور ده میلیون نفر جمعیتش افزایش پیدا کرده 40 در صد از تولید و درآمد سرانه را از دست داده است.
در حالی که میانگین تورم در 2018 بوده 4/2 درصد و تورم بلند مدت ایران بوده 20 درصد و فقط سه کشور ونزوئلا ،آرژانتین و زیمباوه بعد از ایران تورم آن بیشتر بوده .
ایران در سالهای 1390 تا 1398 بیش از 34 درصد درآمد سرانه را از دست داده است.
60 درصد از شاغلان بیمه ندارند و فقر مطلق هم وجود دارد در چنین بستری محیط کسب و کار هم سه مشخصه بد داشته:
بازار کار بد
ثبات اقتصادی کلاش پایین بوده
کارایی بازار کالا هم نداشته است
سه ویژگی مثبت هم داشته که عبارتند از :
اندازه بازار ش برگ است
ظرفیت نو آوریش هم زیاده
سلامت نیروی انسانیش هم بالا است
به معنای دیگر نیروی انسانی خوب و بالا داریم که شوربختانه برایش بازار کاری تعریف نشده است
طبیعی است در چنین شرایطی این نیروی کار جوان احساس هدر رفتن میکنه احساس عصبانیت می کند احساس استیصال می کند در همین بازده زمانی شرایط شکاف درآمد و هزینه دولت افزایش پیدا میکند یعنی دولت ضعیف تر و ناتوان تر شده است
در نگاه کارشناسانه باید عرض کنیم جامعه ایران بشدت بالغ شده است از 37 میلیون نفر شده 84 میلیون نفر تحصیلات بشدت افزایش داشته است،آگاهی اجتماعی بسیار رشد داشته است،باید عرض کنم علی رغم نظرات موجود هیچ کشوری در خاورمیانه تیراژ کتاب های چاپی و عناوین آنها به اندازه کشور ایران باشد.
این جامعه بشدت جهانی شده و دنبال مقایسه خود با جهان است!مردم این کشور به سفر های مختلف می روند و خود را با مردم جهان مقایسه می نمایند؟
این جامعه ای که بزرگ شده مواجه شده با یک ساختار حکمرانی که مدام دارد توان خود را از دست میدهد بر سر موضوعات مختلف انرژی خود را به هدر داده و امروز به جایی رسیده که تمام شاخص های اقتصاد کلان را نیز از دست داده است.
در سال 1394 بحثی با عنوان نماینده بهران ها
مانند مشکل محیط زیست و نابودی پیکره های آبی که در حال خشک شدن هستند،و یا خشک شدن و یا بهران مهاجرت و بخصوص بهران مهاجرت که نیروی متخصص و تکنسین و نیروی کار را از دست میدهیم
من نمی خواهم بگویم میانگین هوشی مدیران دولتی و مسئولین بالاتر از جامعه نیست !یعنی آدم های که در مسئولیتهای تصمیم گیری قرار گرفتن می توان انتخاب کرد که از میانگین آدمهای معمولی جامعه هم پایین تر هستند!
این وضعیت جامعه ایرانی ا به یک استیصال کشانده است و رویای توسعه به باد میرود جامعه احساس می کند تمام ظرفیت هایش را دارد از دست میدهد،
انسان موجودیست که در سایه آینده زندگی می کند ماهواره در سایه آینده زندگی میکنیم و باید عرض کنم اکثریتی از جامعه احساسش این است و معتقد است این مدل حکمرانی و این مسیری را که در حال طی نمودند هستیم آیندی را برایش بنا نمی کند.
نتیجه این است که جامعه ما جامعه نا آرامی است که حق هم همین می باشد چرا که زیر سایه جامعه ای زندگی میکند که آیندی را برایش فراهم نمی سازد ما در سال 1390 هم همین مطالب را عرض می کردیم ولی جماعتی می گفتند نه آیندی روشن دارد و باید بگویم از سال 1390 تا 1400 بیش از 30 درصد از اقتصاد خود را از دست داده است و پیکره های آبیش خوش شده و مهاجرتش رشد پیدا کرده و شاخص های اقتصاد کلان بد تر شده است تورم ساختاری مزمنش تقریبا دو برابر شده است
اگر این مسیر درست بود باید از 1390 تا 1400 یک اتفاقی می افتاد
بنابراین یک آنچه امروز با آن ما مواجه هستیم یک جامعه نا آرام است که حق دارد و ناراضی و حق هم دارد.
موضوعات مرتبط: مطلب
خدا چی!
شاید این روز ها دل بعضی از آدما گرفته باشه و همه چیز را از چشم خدا بدانند و اینک
ه خدایی نیست و گرفتاری من باعثش خدا است و از این گونه اندیشه ها که گاهی مواقع هم حتی به زبان می آورند اما تح دل کمتر انسانی بخصوص ایرانی جواعت بی خدایی وجود دارد همه ما با خدا و خدا ترس هستیم حال اگر کمی هم دل شکسته شدیم دال بر این است که روزگار سختی شده و فشار های اقتصادی زیادی روی اقشار محروم جامعه است اما صبوری و قناعت و متانت طبع ایرانیان بیش از این ها است و لا عقل در بین خودشان کمتر دیده شده که زن بر شوهرش قزب کند که نداریم و این صحبت ها !
اما دوستی میگفت همسرم مدت هاست با کمترین جرو بحثی پای خدا را میان میکشد و کفر میگوید و من را مورد تمسخر قرار میدهد که ای بابا تو هم با این خدایت هر چی می شود میگوای خدا بزرگ است امید به خدا و از این مزخرفات…
یاد سخنی از مرحوم پدرم افتادم که میگفت روایت داریم روزگاری خواهد رسید که دین داری و با خدا بودن بسیار سخت خواهد شد و مردم از خدا هم بیزاری می جویند !
حاج احمد میگفت دوستی مرا مسخره میکرد که ای بابا کدام خدا و کدام روز حساب و کتاب و بهشت و دوزخ …گفتم تو راست میگویی گیرم نودونه درصد سخن تو را ست باشد و هیچ حساب و کتابی هم ته داستاز این جهان نباشد فقط یک درصد فکر کن که باشد …نه ترس دوزخ ونه عشق بهشتم آرزوست بردار زرخ پرده که مشتاق نگاهیم.
این جهان بازخورد برنامه و روش زندگی ما است و بی شک رفتار و نیات درست و غلط ما به خودمان نیز باز میگردد و داشتن امیدی به خدایی که ما را خلق نموده و کائنات می تواند شاد در بعضی مواقع باز دارند از خلاف و گناه باشد در مواقعی هم مشوق انجام اعمال خیر! آیا این بد است؟
سالها به ما آموختند که با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هر آنچه خواهی کن
این که انسان به چیزی امید داشته باشد و در هر کاری توکل بر خدا داشته باشد مغایرتی با انسانیت ندارد اینکه اگر سختی و دشواری پیش آمد به خدا امید داشته باشیم بد نیست …
اگر انسان مترقی و پیشرفته و دانشمندی هستیم شایسته است که به عقاید و نظرات هم نیز احترام بگذاریم بخصوص اگر مذهبی هستیم بدانیم که هیچ دینی جز محبت در دل ها جای نمی گیرد و تنها با دوست داشتن و احترام گزاردن به دیگران است که بزرگ و محبوب خواهیم شد .
گاندی می گوید:
روزی که قدرت عشق بر عشق قدرت غلبه نماید جهان صلح را خواهد شناخت.
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
حضور دکتر جعفر صابری و جناب پرو فسور سوزنچی همچنین جناب قلندری از ارشاد تهران در نشست سیمین سال همکاری ایران و تاجیکستان در سالن همایش های سپهر عصر سه شنبه دهم آبان ماه 1401
موضوعات مرتبط: تصویر
موضوعات مرتبط: تصویر
حضور و سخنرانی دکتر جعفر صابری در دبیرستان امام هادی منطقه پنج اول مهر ماه
موضوعات مرتبط: تصویر
دیدار با خانم گل محمد معلم نمونه افغانستانی و تقدیر ز وی
ملاقات با آقای رمضان امامی مربی و سرچرست تیم فوتبال بچه های افغانستانی مهاجر ایران
موضوعات مرتبط: گزارش
دیدار دکتر جعفر صابری با آقای پوریا نامور عزیز کم بینا برای کار آفرینی و اشتغال زای چند نا بینا
م
موضوعات مرتبط: تصویر
جناب زمانی
موضوعات مرتبط: تصویر
ملاقات
موضوعات مرتبط: گزارش
اهل ثروت نشود هرکه نشد اهل فصاد
تا که دندان نخورد کرم طلائی نشود
قدیما داشتن دندان طلا در دهان نشان از مکنت مال و ثروت بود و بیشتر آدمها سعی میکرد با نشان دادن دنانهای طلایشان به دیگران فخر بفروشند.
داشتن دندان طلا سوای آنکه برای صاحبش هزینه داشت نشان از این بود که دندان وی در طول زمان آسیب دیده و به ناچار روکشی از طلای روی دندان خراب کشیده شده است.
ابیات فوق به این موضوع اشاره میکند که بیشک دندانی توسط آسیب دیده که به ناچار روکشی از طلا را بر آن قرار داده اند پس درنهان این زیبایی پلیدی وجود دارد .
مولا علی علی سلام نیز بیانی زیبا دارد که هیچ کاخی ساخته نمیشود مگر در کنارش خرابه ای باشد…
و اینگونه است که شاعر می فرماید اهل ثروت نشود هرکه نشد اهل فساد …نمی شود ثروتمند شد مگر اینکه چشم بر همه درد ها و رنج های انسانهای اطرافمان ببینیم، حقوقشان را نادیده بگیریم اگر صاحب کارگاه کوچک بودیم و منزلی در نقطه مرکزی شهر داشتیم به مت خود و تلاش کار گران و لطف پروردگار منزلی در شمال شهر خریدیم و کارگاه را کار خانه نمودیم بد نیست به فکر کار گرمان هم باشیم و منزلش را از جنوب شهر و یا هاشه ها به داخل و مرکز شهر بیاوریم این گونه انصاف داشتن زیباست .
این روز ها با نشان دادن رفتار و منش انسانی خودمان می توانیم نشان دهیم چقدر پایبند اخلاقیات هستیم مادرم به ما میگفت : آدمی در سختی آدمیت خود را نشان میدهد .
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
حرفهای ناگفته
بیشتر ما آدم ها بار ها در خلوتمان با خودمان صحبت میکنیم و از چیز های می گویم که کمتر به دیگران ابراز می داریم و این حرفهای ناگفته در واقعه گفته میشود اما شنوینید نیست تا بشنود، ما صحبت هایمان را میگویم و به شکلی خالی می شویم اما این صحبت ها همانجا نمی ماند و دها پاسخ و سوال دیگر برای ما به همراه می آورد رنج تنهایی و نبود هم صحبت درد فراگیری شده که در قرن حاضر با وجود این همه امکانات ارتباط جمعی هر روز هم بیشتر میشود ، گوی هیچ کس دوست ندارد صحبت کند و اگر هم صحبتی میکنند در خلوت با خودشان است ،کودکان شاد هستند و ساده با همان سادگی صحبت می کنند و همه چیز را به زبان می آورند بدون اینکه بخواهند مخفی کاری نمایند اما ما بزرگ تر ها به آنها میگویم این طور صحبت نکن این را نگو این مطالب را نباید به این شکل بیان کنی و این گونه فرزند آدمی نیز می آموزد که نباید همه چیز را بیان کند و گاه باید سکوت نماید و یا حتی دروغ بگوید .
خیلی وقت ها آدمی به سراغ حیوانات میرود و ساعت ها با آنها صحبت می کند و یا اینکه حیوانی را به منزل می آورد و از مشکلات و برنامه هایش با آن حیوان گفت و گو مینماید.
شاید این کار کمکی به بیان احساسات فردی باشد از نظر روانشناسی هم مورد زیادی نداشته باشد امام بدلیل گستردگیش بخصوص در سنین بالای چهل سال از نظر جامعه شناسی می تواند یک آسیب جدی به شمار می آید.در نظر بگیرید خانای که مادر با خودش و پدر با خودش صحبت کند و بچه ها با موبایل ها یا حیوانات خانگی شان مشغول باشند و کمتر برای بیان احساساتشان به یکدیگر وقت بگذارند در دراز مدت چه اتفاقی می افتد ؟!
زندگی ما وقتی معنا پیدا میکند که بتوانیم قدرت تحمل شنیداری خود را بالا ببریم و لا عقل شنونده خوبی باشیم این سکوت ها نتها خوب و رضایت بخش نیست که بیشتر مواقع خطرناک هم می باشد .
سکوت سرشار از ناگفتنی ها است !
این قسمتی از شعر زند یاد احمد شاملو است و می توان گفت این ناگفتنی ها گاه تبدیل به فریاد و پرخاش نیز می شود که باید با هزینه گرانترین با آن مواجه شد!
برای شنیدن حرف های ناگفته یک دیر وقت بگزاریم و از بیان سخنانمان با دیگران نهراسیم و طفره نرویم باور داشته باشیم که این گفتن ها بی تاثیر نیست لااقل بنویسیم و به دست طرف مقابل مان برسانیم در خود ریختن و سکوت کردن قضاوتی سخت است بدون اینکه به طرف مقابل فرصت شنیدن و یا دفاع کردن داده باشیم .
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
دیدار با دوستان در خصوص ایثارگران و رزمندگان زمان جنگ و برنامه ریزی بای ایشان
موضوعات مرتبط: گزارش
ملاقات با جناب آقای دکتر احسان همراه
ملاقات و تفدیر از جناب آقای دکتر احسان تالقانی