دیدار با جناب آقای بهروز فروتن کار آفرین نمونه کشور
چهارشنبه نهم مرداد ماه 1398 با دوست پیشاهنگم جناب ایل بیگی
کفشهایش
به من نگاه کرد و گفت نه دیگه هیچ جوری نمی تونم با رفتارش کنار بیاتم ، احساس میکنم خیلی از هم فاصله داریم ، تعجب می کنم چطور توی این بیست سال تحملش میکردم !
راستش من هم او و هم همسرش را سالها بود که میشناختم حتی قبل از ازدواجشان ، گاهی وقت ها در دل برای زندگی و صمیمیتشان هم غبطه میخوردم ! و حالا بعد از این همه سال دوستم که هم از نظر مالی و هم ظاهری بسیار مرفه و زیبا بود میگفت از این زندگی و همسرم بیزار شده ام و دیگر تحمل رفتارهایش را ندارم ، جالب بود یکی از مهمترین مطالبی که او را رنج میداد شلختگی و عدم نظافت و تمیزی خانه توسط همسرش بود میگفت ظرف ها را نمیشوید ، اتاق های خانه بیشتر شبیه کمد لباس است چرا که در هر گوشه از آن یک تکه لباس افتاده و سوسک و مورچه زندگی ما را برداشته در یخجال را که باز میکنی همیشه مقداری میوه هست که خراب شده و نان و چه بگویم ! از همه بد تر این که کفشهایش را دم در راهرو پرتاب میکند کفش میخرد اما به نظافتش نمی رسد و همیشه هر کدام یک طرف افتاده است ،هر وقت با من بیرون می آید از نوع لباس پوشیدن و حتی آرایشش خودم خجالت میکشم . صبح ها دیر بیدار میشود و همیشه رخت خواب ما پهن است و خلاصه زندگی برایم سخت شده ناچارم تحمل میکنم برای بچه ها تا بزرگ شوند ، در روابط زنا شوعی هیچ حسی به او ندارم میدانم خیلی بد است اما نمی دانم چرا فکر میکنم باید او را تحمل کنم و گاهی هم دلم برایش میسوزد و …
گفتم: فکر میکنم هرچی باد می گفتی و یا نباید می گفتی را گفتی !
بدون شک کم نیستن مردان و یا حتی زنانی که همین حس را بعد از سالها زندگی مشترک پیدا کرده اند و لی کمتر پیش می آید که با دوست و یا مشاوری به گفت و گو بنشیند و از حس و حالشان بگویند در این مجال اندک هم فرصت توضیح علل و ارائه راه حل نیست معذالک در یک جمله به دوستم و به عزیزانی که دچار این حس و حال شده اند میگویم که سعی کنید مثل روز اول عاشق باشید چرا که بدون شک بیشتر این رفتار و گفتار از همان روز های اول آشنایی شما وجود داشتن اما بدلیل عشق و علاقه شدید میان شما نا دیده گرفته میشد، خیلی از اطرافیان این نقاط ضعف را می دیدند و بار ها گوشزد میکردند که شما به هم نمی آئید اما گوشتان بدهکار نبود و میگفتید درست میشود حالا نه بخاطر فرزندانتان و نه بخاطر حرف مردم بلکه به خاطر خودتان یا سعی کنید مثل روز های قبل عاشق هم شوید و همه چیز را از دریچه علاقه به یک دیگر ببینید و یا تمامش کنید و خود را رنج ندهید !
یاد مان باشد که :
علتِ عاشق، زِ علتها جداست
عشق، اُصطُرلابِ اسرارِ خداست
یا حق
جعفر صابری
کانال رسمی آپارات
دکتر جعفر صابری
و
موسسه فر هنگی هنری آشتی
برای دیدن تولیدات تصویری به این کانال مراجعه کنید.
بانوی هنر مند پوری بنائی در خیریه حضرت زینب کبرا (س) در کنار تصویری که از او به وی هدیه شده است و دکتر جعفر صابری به همراه سرکار خانم فرشچی عضو ء هیئت امنای انجمن خیریه حضرت زینب کبری ( س) در بازارچه خیریه .
جشنواره تابستانی
بنیاد خیریه زینب کبری (س)
چهارشنبه ،پنجشنبه و جمعه 19تا 21 تیر ماه از ساعت 10 تا 22 به نفع کودکان بی سرپرست و دانش آموزان مستعد تحصیل کم برخوردار.
در این بازار چه خیریه کار آفرینان شرکت کننده با معرفی کالای خود حمایت میشوند و با اجاره غرفه مبلغی هم به خیریه کمک میشود .تا قسمتی از هزینه های بچه های تحت پوشش را در بر گیرد.
آدرس : چهاراه فرمانیه ، جنب کشتی رانی خیابان بوستان کوچه باقر النمر (ناز) رستوران نرگس
چقدر زود دیر شد!
هر روز خوشحال هستیم که یک روز گذشت و یک ماه سپری شد و بی خبر که عمر انسان میگذرد
هنوز چند هفته ای از ماه رمضان نگذشته و خوب یادم هست اولین روزهای ماه که شد گفتم :ای بابا خدا کنه زود تر تمام بشه!
که رفیقم زد زیر خنده و گفت :تمام میشود!
ماه رمضان تمام شد و چند هفته ای هم از آن گذشت خیلی وقت ها اول صبح میگیم ای کاش امروز زود تر تمام بشه روز خوبی نیست و آن روز هم تمام میشود و شب فرا میرسد و این گونه روز ها و شب ها سپری میشومند به قول عزیزی از بس سخت می گذرد روز گار مردمان چون سالی میگذرد جشن میگیرند. بی خبر از آنکه این روز ها و شب ها ساعت عمر ماست که باید از لحظه لحظه آن کمال استفاده را ببریم و لی با آرزوی تمام شدنش سر میکنیم و عجبا و قتی لحظه سفر واقعیمان میشود می مانیم که چقدر زود دیر شد!
دوست پزشکی در کنار آینه قدی درب ورودی آپارتمانش سنگ قبرش را گذاشته بود با تمام مشخصات الا تاریخ فوت و هر روز وقت خروج از خانه به آن نگاه میکرد و میگفت ای خدا قابل باشیم که انسان باشیم!و در طول تمام ساعتی که مشغول کار بود به این فکر میکرد که آیا امروز توانسته انسانیت خود را حفظ کند !
ما چطور آیا از صبح که بر میخیزیم به این می اندیشیم که لااقل کاری برای دلمان و رضای خالقمان بنمائیم و توشه ای برای آخرتمان برداریم !؟
زندگی ماشینی و رفتار های سرد با اهل خانه و خانواده حتی دوستان و آشنایان همه و همه را لحظه ای در مقابل چشم خود بیاوریم چقدر از زندگی مان لذت میبریم و چقدر با هم هستیم چقدر در میان اخبار و اطلاعات رسیده در گوشیمان غرق شده ایم چند شب پیش دوستی از شهرستان آمد و به اصرار مرا با خود به رستوران شیکی در شمال شهر برد تا بقول خودش خلوت کنیم ولی به محض رسیدن به رستوران مشغول گوشیش شد و من نیز به موسیقی تصاویر تلوزیون داخل سالن توجه کردم آخر شب نیز از من عذر خواهی کرد و رفت!
شب خوبی بود من کلی موسیقی و تصویر نگاه کردم و از شام لذیذ لذت بردم!
و آخر شب به این اندیشیدم که چقدر زود دیر شد!
یا حق
جعفر صابری
جمعه 24 خرداد ماه انجمن رهپویان رهایی پایدار هجدهمین سال تولد مجدد بنیان گزارش را در جمعی دوستانه جشن گرفت.
در این مراسم آقای دکتر جعفر صابری مدیر عامل موسسه فرهنگی و هنری آشتی و مدیر مسئول هفته نامه بین المللی همسر بعنوان اولین سفیر این انجمن انتخاب شد و لوح و نشان دریافت نمود.
سفره آشتی
به همت انجمن پیام صلح رهایی
سفره افطاری در دفتر مرکزی این بنیاد چیده شد و مدیران وانجمن ها به همراه چند تن از مسئولین در آن به تبادل اندیشه و گسترش فعالیت ها ی بیشتر پرداختند.
از جمله شهردار منطقه و معاونین محترمشان و همچنین جناب آقای شهریور فرماندار محترم شمیرانات و سردار محمدجواد روزبهانی و همراهان.
با تشکر از همت والای این دوستان در مهربانی بین نیازمندان و اقشار آسیب پذیر جامعه، بخصوص کارتن خواب ها.
نان نیت خوردن
جعفر صابری
خواهی که خدا ی خویش را بشناسی
پیش از همه ذات خویشتن را بشناس
دوستی میگفت: وقتی به من میگویند هر کسی نان نیتش را می خورد میخواهم سرم را به دیوار بکوبم چرا که مگر میشود انسانی بد خودش را بخواهد و یا بد دوست و آشنا یش را از خدا طلب نماید ؟ من چیزی نگفتم و ساکت به ادامه حرف هایش گوش دادم!
او میگفت من همیشه دنبال این هستم که به آدم ها خدمت کنم و نیتم رضای خدااست ولی در بیشتر مواقع هرچی بلا است سر من می آید و می مانم که این چه خدایی است میدانم خیلی ها برای دوست و آشنا وفامیل و یا حتی غریبه نقشه می کشند که مال و یا حتی ناموسش را از دستش در در بیاورند واتفاقاً همه چیز برایشان هم مهیا میشود و جالب اینکه قانون هم بر وفق مراد آنها میشود و هیچ بلایی سرشان نمی آید و حق همیشه با ایشان است و ماندم آیا خدا وند با نیت کج او سازگار است یا نعوذاً بالله نمیداند که این خبیث چه نقشه ها در سر دارد !
دوستم میگفت و من میشنیدم، شاید شما نیز چون او در این خصوص سخن بسیار دارید ! و بیشتر وقت ها با خود می اندیشید که آیا قدم در راه خیر بگذارم یا نه بی تفاوت باشم و مرا چه به این کار ها و اگر خدا میخواست خودش همه چیز را درست میکرد و …
عزیزم، همراه گرامی راز خلقت انسان بسیار پیچیده است و داستان بوجود آمدن هر یک از ما داستانی سراسر از راز و نیاز می باشد .
فکر کنید نوزادی دیده به جهان می گشاید و با تمام آرزوی های والدین بزرگ میشود تحصیلات عالیه مینماید و ازدواج میکند و صاحب فرزند میشود. عاشق همسر و فرزند ووالدینش است همیشه در امور خیر پیش قدم است و … تااینکه یک روز برای نجات جان شخصی که شاید اعتیاد دارد و خانواده اش اورا ترک کرده و جامعه از او متنفر شده و … ولی در آتش قرارگرفته می شتابد و گرچه او را نجات میدهد اما خودش جانش را فدا میکند!
او متولد شده بود ه که این مسیررا طی کند و نیتش این بوده ،مهم طول عمر نیست عمق عمر است!وقتی مردی ازدواج میکند و بار مسئولیت خانواده را به دوش میکشد بار ها و بار ها در جامعه و از طرف مردم و یا دوستان و همکاران حتی خانواده دلش میشکند و آزرده میگردد او نیز مثل همه ی اطرافیانش نیاز به احترام و محبت دارد اما صبورانه همه برخورد های اطرافیان را تحمل میکند و در خلوت به خود میگوید تو مردی و سرپرست این خانواده پس به خدا توکل کن و … روزی آرام در گوشه ای جان به جان آفرین تسلیم میکند .او آمده تا با تلاشش چرخه این زندگی را بچرخاند آن زنی که در خانه و روزها وقتی همه بیرون از خانه هستند تلاش میکند تا آرامش و رفاه اهل خانه را فراهم نماید و ذره ذره پیرو شکسته میشود و تار های موی سیاهش نخ به نخ سفید میشوند نیز آمده تا این زندگی را با بودن در کنار دیگران زیبا سازد ما همه با هم بودنمان زیباست و نیت خیر برای رفاه یکدیگرداشتن مان زندگی را قشنگ میکند. راه رفتنمان روزی برای والدینمان زیبا بود و امروز قد کشیدن فرزندانمان را میبینیم و اینکه صدایشان هرروز رسا تر میشود و دیگر باور ندارند اندوخته هایمان از آنها بیشتر است و میتوانیم راهنمایشان باشیم!
زندگی به نیات ما و رفتار ما زیبامیشود !
عزیزی میگفت سالهاست که آرزوی نوازش را دارم دلم میخواهد سرم را روی زانوی مادرم بگذارم و او مرا چون کودکیم نوازش کند اما خسته هستم و هر وقت اورا میبینم بیشتر باید ناله و نفرین هایش را بشنوم و سکوت کنم !دیگر از همسرو فرزندانم چه توقعی باید داشته باشم!
رفیقی دارم که سالهاست مادر بیمارش را پرستاری میکند همیشه سر قرارها دیر میرسد و همه به نگاه تحقیر آمیز به او می نگرند اما من میدانم که او چرا دیر میرسد چون تا آماده میشود از خانه خارج شود مادر بیمارش میگوید محمد کجا میری نرو منو تنها نزار!
او نان نیتش را میخورد اما همیشه در نزد یگران خرد میشو و هر روز پیر تر میشود زندگی او نیز این گونه بوده تا معنا یابد من نمی دانم راز خلقت ما آدم ها بسیار پیچیده است و مانمی توانیم یک دیگر را قضاوت کنیم !
بدون شک آنکه نقشه میکشد تا به دوستی و انسانی خیانت کند نیز راز خلقتش این است که به ما بفهماند نباید به همه اعتماد کنیم و عشق بورزیم !جز خدا
این نفسی را که نیابم اگر
حیف بود گر به غم آرام به سر
یا حق
جعفر صابری
مهارت نه گفتن!
جعفر صابری
اسمش ابولفضل بود و 12 ساله ، مربی از او سئوال کرد آخرین باری که نه گفتی کی بود؟ چرا و چه حسی داشتی؟
کمی مکث کرد و به ما نگاهی انداخت و بعد گفت همین هفته گذشته به پدرم که از من میخواست بروم و برایش یک بسته سیگار بخرم من با ترس ولی محکم گفتم نمیرم و او به من نگاه کرد و چیزی نگفت من اولش ناراحت شدم ولی بعد خیلی خوشحال شدم که به او نه گفتم !
با خود اندیشیدم چقدر جای شنیدن این گونه آموزشها در برنامه های مختلف صدا وسیمای ما و بطور کلی فرهنگ آموزشی کشور خالی است که بچه ها یاد بگیرند نه بگویند!
به چه چیزی بگن نه و از این نه گفتن ها لذت ببرند ، فرزندان ما باید یاد بگیرند که گاهی به چیز های نه بگویند و گاهی هم در زندگیشان جوابهای مثبت بدهند تفاوت ها را بفهمند و بدانند که همیشه هم نباید با لجبازی و برخورد ناشایست دیگران را آزرده سازند ،باید یاد بگیرند هر دوستی دشمن نیست و هر دشمنی هم دوست نمی شود ! نقش مهم تعلیم و تربیت در این گونه موارد قبل از هر کس بر عهده والدین است اما در بیشتر مواقع بدلیل سن و سال و روحیه ،فرزندان کمتر از والدین حرف شنوی دارند و به همین دلیل دیگران بشدت روی رفتار شان تأثیر می گذارند. انتخاب دوستان و شرایط درست پرورشی برای بچه ها لازم است و باید سعی کنیم تا نسل آینده نسلی سالم و خوش فکر باشند.
مؤسسه فرهنگی هنری آشتی در تابستان 98 برنامه مفصلی را برای کودکان و نوجوانان بین 7 تا 14 سال تهیه نموده که با حضور خودشان تهیه میشود و اهدافی چون آموزش مهارت های زندگی ، شناخت مشاغل گونا گون ، بالا بردن اطلاعات عمومی ،ورزش و شادی ،هنر و فرهنگ ،کتاب و کتاب خوانی ، تاریخ و … را دنبال می نماید.
خرسند خواهیم شد در این خصوص راهنما و مشوق ما باشید و چنانچه فرزندانی با استعداد دارید به ما معرفی نمائید.
با آرزوی پیروزی و بهروز برای فرد فرد تان
09121199415
02144608672
یا حق
جعفر صابری
خرت را گم نکردی؟
بیش از صد سال پیش شخصی در یکی از روستاهای استان خراسان به نام شنجون خرش را گم میکند و بی درنگ آدرس مؤمن ترین و با خدا ترین فرد محل را می گیرد و نام آدرس منزل آقاشیخ ابولحسن شنجونی را به اومیدهند وی نیز به درب خانه این مردِ خدا رفته فریاد می زند که خرِ مرا به من باز گردان!
آقاشیخ ابولحسن سراسیمه به سراغ مرد رفته می گوید برادر خر تو نزد من نیست که من به تو باز گردانم ولی مرد روستایی فریاد میزد که من نمی دانم تو باید خرِمن را به من باز گردانی!
ساعتی در این احوال سپری شد و شیخ ابولحسن چاره ای ندید جز این که برای آبرویش هم که شده دست به دامان خدا شود و از او یاری بخواهد که ناگهان فریاد همسایه بلند شد که ای برادر خر تو نزد شیخ نیست و به اشتباه با خرهای دیگر آبادی که برای چرا رفته بودند به منزل مشهدی غلام رفته حال نیز برو و از او خرت را باز ستان!
مرد رفته خرش را پس گرفت و به درب منزل آقا شیخ ابوالحسن باز گشت و عرض کرد برادر، من میدانستم خر من نزد شما نیست اما چون مرد با خدایی بودی گفتم نزد خدا وصاتت کنی بلکه خرم یافت شود که خوب به حرمت آبروی شما خر من نیز پیدا شد!
این که کار این مرد درست بود یا غلط را به کنار بگذاریم ولی اصل داستان، نیاز این فرد و صداقت و درستی آن عالم می باشد.
این روز ها دستان زیادی به سوی آسمان دراز است و دلهای زیادی به شوق برآورده شدن حاجت،لبهای خشک و ترک خورده روزدارانی که به امیدی به میهمانی خالق شتافته اند.
اما براستی تنها گرسنگی و تشنگی می تواند حاجتمندان را به حاجت برساند ؟
پیشنهاد میکنم این روز ها اگر فرصت کردید سری به قبرستان بزنید و اگر سخت است در گوشی همراهتان سرچ کنید معنای دعای ورود به قبرستان:
سلام بر اهل لا اله الّا اللّه، از اهل لا اله الّا اللّه، اى اهل لا اله الّا اللّه، به حق لا اله الّا اللّه، چگونه یافتید سخن لا اله الّا اللّه، را از لا اله الّا اللّه، اى لا اله الّا اللّه، به حق لا اله الّا اللّه، بیامرز هرکه را گفت لا اله الّا اللّه، و ما را محشور کن در گروه آنان که گفتند: لا اله الّا اللّه، محمد رسول اللّه على ولى اللّه.
بقدری معنای ساده ای دارد که می توان راحت فهمید که منظور از این دعا چیست؟
خلاصه و مفید یعنی ای آنها که مسلمان بودید و رفتید چه خبر؟ به ما که مسلمان هستیم بگویید راست است ؟ درست است ؟
دوستی به شوخی می گفت گیرم تمام وعد ه های آن دنیا دروغ باشد مرگ که راست است!سرانجام ما که قراراست بمیریم این که دیگر دروغ نیست پس به خودمان بیائیم و انسان باشیم !
لااقل این روز ها حتی اگر روزه نمی گیرم و نماز نمی خوانیم کمی به این فکر کنیم که باز خورد نیات و رفتارمان بدون شک در زندگیمان تاثیر می گذارد حتی اگر خودمان متوجه نباشیم چنان تبلیغات و دنیای مجازی بر زندگی ما احاطه پیدا نموده که هر اندیشه درستی نیز بارها به اشتباه دچار میشود؛ این روز ها هر عمل خطایی را حق دانسته و خیانت را حق مان می دانیم و میگوئیم زرنگ هستیم !اگر کسی انسانیت کرد و معرفت داشت، می گوئیم ساده است و نادان و اگر کسی گذشت کرد می گوئیم بی عرضه و بی لیاقت ،اگر کسی دانست که به او دروغ گفتیم ولی به روی مان نیاورد می گوئیم جرأت نداشت حرف بزند و خلاصه در هر شرایط به خودمان حق می دهیم ساده دیگران را قضاوت میکنیم و آن گونه که می خواهیم به دیگران نمره شخصیتی میدهیم.
و وای اگر از پس امروز بود فردایی! که دوست من فردا همان مرگ است اگر عاقل باشیم.
شخصی میگفت درآمد روزانه دوست کارخانه دارش بیش از یک میلیارد تومان است ولی منشی و کارگرش بیشتراز ماهی دو میلیون تومان حقوق نمی گیرند این شخص سرمایه دار چنان در گیر جذب سرمایه است که از خانه و خانواده خود بی خبر است و همسرش با دوستش روابط نامشروع دارد و خلاصه آن شخص همان فردی بود که این داستان را نقل میکرد و می نالید که بار ها از این زن دوری کرده اما باز آمده سراغش و رهایش نمی کند، خودش هم ته دلش به این زن شوهر دار تمایل دارد !
ما در کجا هستیم و چطور زندگی میکنیم ! ثروت و پول و درآمد را برای چه میخواهیم ، دین که هیچ ،معرفت و شرافت ها کجا رفته اگر مردی تلاش میکند برای رفاه خانواده است و زن خانه اگر از این مرد نارضاست و عشقی به او ندارد شجاعانه دل ببرد و برود آنجا که دلش گیر است و آن که به حرمت رفاقت و دوستی وارد خانه ای شده اگر دلش گیر همسر صاحب خانه شدو دید که زن نیز به او دل داده با خود بسنجد همانگونه که این زن به همسرش وفا نکرده به او نیز وفا دار نخواهد ماند !
و کافیست بدانیم مرگی هم هست که بی خبر می آید !پس به دنبال خرگم شده ی خود به در صاحب خانه درستی برویم.
این روز ها دستهای مان را بلند میکنیم یاد این ابیات زیبا از شاعر گرامی عبدالجبار کاکایی می افتم که:
آسمان بوی اجابت میدهد
بس که قندیل دعا آویخته است
یا حق
جعفر صابری
دیدار آقای دکتر جعفر صابری با نماینده محترم کشوری این سازمان آقای الکساندرفدولوف
خبری از نشست شبکه رشد فرا گیر و توسعه پایدار
[ پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ ] [ 19:44 ] [ خبرنگاران ]
[ نظر بدهید ]
خبری از نشست شبکه رشد فرا گیر و توسعه پایدار
به همت شبکه رشد فرا گیر و توسعه پایدار وستاد مبارزه با مواد مخدر در محل دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در تهران( معاونت دفترUNODCسازمان ملل ) کار گاه آموزشی با موضوع توسعه پایدار و کار آفرینی در روز های چهارم و پنجم اردیبهشت ماه سال جاری تشکیل شد .لازم است از تلاش ارزشمند نماینده محترم کشوری این سازمان آقای الکساندرفدولوف ، معاون محترم این سازمان آقای کاوه مرادی ، کارشناس برنامه سازمان آقای امیر حسین وزیری ، دبیر دوم سفارت استرالیا در ایران آقای همیش لزلی وهمچنین سرکار خانم دکتر سودابه امیری مشاور در امور بین الملل شبکه رشد فراگیر و توسعه پایدار که این برنامه را تشکیل دادند تشکر ویژه نمود.در این برنامه بیش از سی مدیر انجمن و NGOمردمی حضور داشتند که از کار آفرینان نمونه و صاحب نظر کشور بودند.از جمله سخنرانان این برنامه مدیر عامل موسسه آشتی آقای جعفر صابری بودند که مسئولیت کار گروه خبری را بر عهده داشتند،شایان ذکر است خانم محمد نژاد به عنوان فعال ترین مدیر نهاد مدنی در حوزه حمایت از خانواده قربانیان اعتیاد با نظر اکثریت شرکت کنندگان معرفی شد . و این نیز گزارش تصوی از این کار گاه می باشد .
[ پنجشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ ] [ 19:43 ] [ خبرنگاران ]
[ نظر بدهید ]
خبری از نشست شبکه رشد فرا گیر و توسعه پایدار
کار گاه آموزشی
نشست شبکه رشد فرا گیر و توسعه پایدار
معجزه ثروت
همزمان با امتحانات پایان سال دانش آموزان سراسر کشور، دغدغه بیشتر خانواده های ایرانی ثبت نام فرزندانشان بخصوص در پایه بالا تر است که در کدام مدرسه و با چه شرایطی ثبت نام صورت میگیرد ، این روز ها بازار تبلیغات مدارس غیر انتفاعی و یا نمونه مردمی و … نیز بسیار گرم است و گاه با بوجود آوردن شرایط غیر معمول تبلیغاتی مانند برگزاری سمینار یا نشست و یا نمایشگاه از تلاش یک ساله دانش آموزان خود سعی در معرفی تلاشهای علمی، فرهنگی مجموعه هایشان دارند که از این جمله میتوان به نمایشگاه تخصصی دانش آموزان پسر مجتمع آموزشی علامه حلّی اشاره کرد که چندی پیش در یکی از سالنهای غرب تهران برگزار شد و توفیقی بود که ما نیز از این نمایشگاه و تلاشهای علمی دانش آموزان این مجموعه بازدیدی داشته باشیم .
در نگاه اول حس غرور و شادمانی از این همه تلاش و همت دانش آموزان عزیز، آن هم فقط در یک مرکز برای مخاطب به وجود می آمد ولی اینکه کار ها تکراری و یا گاه در حد یک کار دستی بود کمی آدم را به فکر وا میداشت بعضی از کار ها بسیار ساده و بعضی هم تکراری بود معذالک چند نمونه کار و ایده بود که بسیار قابل توجه می نمود از جمله بر نامه نویسی و یا ساخت برنامه های کامپیوتری ،در حوزه شیمی و فیزیک هم تلاشهای ارزنده ای را دانش آموزان به نمایش گذارده بودند و این که با توان بالایی تلاش شان را معرفی مینمودند بسیار دیدنی بود.
گرچه مدرسه تلاش کرده بود تا در ساخت پروژه ها کمک مالی و تجهیزاتی را نیزداشته باشد معذالک هزینه های تولید این لوازم بسیار قابل توجه می نمود.
و اما نکته مهم این گونه نمایشگاه ها تجمع ثروت و ثروتمندان بود، نوجوانانی که بدون هیچ نگرانی در خصوص تأمین سرمایه لازم برای تحصیل و بخصوص ایده هایشان آنچه دوست داشتند را به نمایش گذارده بودند و توجه بازدید کنند گان که غالباً اولیاء آنها بودند را جلب نمایند.
سؤال این است اگر چنین توان و انگیزه ای در بین دانش آموزان یک مدرسه میباشد در بین مدارس دیگه چه مقدار است؟
اگر این تعداد طرح و ایده را دانش آموزان می توانند به نمایش بگذارند اگر امکانش باشد چند طرح بهتر و قویتر قابل اجرا خواهد بود و … دهها سؤال دیگر که لازمه بازدید و حضور در چنین نمایشگاه هایی می باشد !
با دیدن این گونه نمایشگاه ها هر انسان آگاهی قلبش به درد می آید که چرا فرزند من نه و چطور میتوان این شرایط مطلوب آموزشی را برای فرزند خود نیز بوجود بیاورد.
شهریه میانگین این گونه مدارس فقط برای یک سال تحصیلی بین ده تا پانزده میلیون تومان است که در یک حساب سر انگشتی می شود ماهیانه یک ونیم میلیون تومان برای هر دانش آموز و اگر یک خانواده ایرانی فقط دو دانش آموزداشته باشد یعنی ماهی سه میلیون تومان باید شهریه تحصیل برای فرزندانش بپردازد تا امید داشته باشد شاید فرزندش بتواند این گونه بدرخشد!
در غیر این صورت حسرت پیشرفت و موفقیّت فرزندش را باید داشته باشد این گونه مدارس با برگزاری دوره ها و آزمونهای گونا گون برای دانش آموزان شرایط فوق العاده ای را بوجود می آورند تا بدون شک دربهترین دانشگاهها بخصوص دانشگاههای دولتی پذیرش شوند، که خود همین موضوع باعث میشود تا تعداد زیادی از دانش آموزان نقاط محروم و یا مدارس دولتی که چنین توانی را ندارند ناچار در دنشگاههای غیر دولتی پذیرش داشته باشند و خوب نتیجه مشخص است . می توان به سادگی معجزه ثروت را دید و باور نمود!
به نوعی دیگر پاسخ درستی برای علم بهتر است یا ثروت به دست می آید . که بدون شک ثروت! چرا که اگر ثروتمند باشید می توانید در بهترین شرایط از بهترین امکانات آموزشی بهره مند شوید!
گفتنی است اکثر ثروتمندانی که با فراق بال وارد دانشگاه آن هم دولتی شده دغدغه پیشرفت ندارند و بیشتر به داشتن عنوان دلخوش هستند،در بیشتر کشور ها شخصیت های سیاسی و اجتماعی دارای مدارک بالا حتی مقام استادی دانشگاه هستند ولی به هیچ وجه از مقام و عنوان علمی آدمها در گفتگو ها یا اخبار استفاده نمی شود و این کار نوعی بی ارزش کردن شخصیت اصلی فرد است که در پشت عنوانش مخفی میشود بیان عنوان علمی فرد و بعد نام فرد کمی کم لطفی به شخصیت وی و دانش و اخلاقش است شما چطور فکر میکنید؟
باید پذیرفت تا وقتی که داستان این گونه باشد این کهن خاک ، رنگ آبادانی را به چشم نخواهد دید …
یا حق
جعفر صابری
بنام خدا وند جان خرد
زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست
هر کسی نغمعه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
پاک کن
یا
غلط هایم
مردد بودم که با خودکار بنویسم یا مداد.
سرانجام خود کار را بر داشتم و نوشتم!
آدمهای قوی سعی می کنند به چیزی وابسته نباشند اما روزگاری میرسد که حتی برای درست دیدن به عینک نیاز دارند !و این درست وقتی است که فکر می کنند به هیچ چیز و هیچ کس نیازی ندارندو خیلی میدانند!
بچه که بودم هر وقت دیکته می نوشتیم معلم می گفت از روی غلط های دیکته چند بار بنویسید .
من همیشه سه یا چهار بارباید ازکل درس های قبلی می نوشتم.
در کل دیکته فقط یک یا دو کلمه را درست نوشته بودم .
معلم گاهی زیر اسمم نیز با خود کار قرمز خط میکشید. من همیشه فکر می کردم آن را هم غلط نوشته ام!
کلاس اول را به سختی پشت سر گذاشته بودم که یک روز مرحوم پدرم از من خواست چند کلمه بنویسم و وقتی دید هرآنچه نوشته ام غلط است دستم را گرفت به مدرسه برد و از مدیر خواست تا چند کلمه و جمله را بگوید که من بنویسم ، وقتی مطمئن شد در طول سال تحصیلی چیزی یاد نگرفته ام علت اینکه قبولم کرده و به کلاس دوم فرستاده اند را سؤال کرد و مدیر بنده ی خدا با کمی ترس گفت: خوب قربان بچه شما بود دیگر!
تصمیم پدر این بود که من باید یک بار دیگر کلاس اول را بخوانم تا هم دیکته ی من خوب شود و هم خطم!
بدلیل اینکه متولد آذر ماه بودم یک سال دیر به مدرسه رفته بودم و حالا هم یک سال برگشته بودم عقب و در نتیجه از همان اولین سال های حضورم در جمع دوستان کمی درشت تر و قویتر بودم و باز بدلیل همین موضوع که بچه های هم کلاسی من خیلی کوچک تر از من بودند، همواره با دانش آموزان بزرگ تر از خودم دوست میشدم، جالب اینکه هنوز بعد از سالها بیشتر دوستانم چند سالی از من بزرگتر هستند.
جالب این است که علی رغم این تدبیر مرحوم پدرم هنوز توفیقی در صحیح نوشتن املاء من حاصل نشده است!
یکی از اساتیدم می گفت : برای جلسه معلم و اولیاء مرا به مدرسه دعوت کرده بودند ، به ناچار رفتم و با تعجب شنیدم که خانم معلم توضیح دادند ،لطفاً به بچه ها پاک کن ندهیدچرا که وقتی غلط مینویسند و شما به آنها میگوئید غط است آنها آن غلط را پاک کرده و درست مینویسند و من متوجه نمی شوم که غلطهای تدریسم چه بوده تا برطرف کنم لطفاً اجازه بدهید آنها همان گونه بنویسند که یاد گرفته اند تا من اشکالاتم را یافته ! بتوانم بهتر به آنها کمک کنم!
تفاوت تدریس یک معلم دلسوز با یک معلم وظیفه شناس در همین غلط ها است که یکی غلط خود میداند و یکی غلط دانش آموز، یکی خود را تنبیه میکند ودیگری دانش آموز را!
من هنوز از نوشتن میترسم و چون میدانم غلط های زیادی در نوشتن املاء لغات مختلف دارم برای همین سعی میکنم طوری بنویسم که کمتر کسی متوجه شود و برای همین خطم نیز افتضاح است!
گرچه این روز ها دیگر وجود تایپ با کامپیوتر مشکل خط را حل کرده اما هنوز ترس از نوشتن املاء غلط در وجودم موج میزند.
مهمتراز همه این است که گاهی من چیزی را مینویسم که نه بد خط است و نه غلط ،حتی انشاء درستی هم دارد اما یک جورایی غلط است که این غلط دیگر با نوشتن چند بار ازروی درس ویا پاکنویس اصلاح نمیشود و باید رسماً بگویم که غلط کردم که غلط نوشتم!
ای کاش میشد خیلی ها را هم که غلط می نویسند و غلط میگویند اجبار کرد که اولاً غلط نگویند و کارغلطی نکنند و بعد هم غلطشان را اصلاح نمایند ، گرچه باید پذیرفت هر غلطی را نمی شود اصلاح ویا جبران نمود!
گاهی وقت ها ما در گیر اشتباهاتی می شویم که یا خودمان در گذشته انجام داده ایم و یا اشتباهاتی که دیگران انجام داده اند و ما حیران و سرگردان و نا توان در برطرف نمودن آن هستیم .اینجاست که تفاوت معلم درست را با معلم وظیفه شناس می توان تشخیص داد معلمی که وقتی غلط دانش آموز را میبیند آن را از خود دانسته و اقدام به اصلاح خود و بعد دانش آموز مینماید و نه اینکه دانش آموز متخلف را فقط با نوشتن جریمه تنبیه مینماید.
مولا علی ( ع) سعی میکرد تا خود را اصلاح نماید و در زندگیش طوری عمل میکرد که الگو باشد.و صد البته کم نیستند انسان های واقعی که در زندگیشان طوری عمل کرده اند که می توان آنهارا الگو قرار دا د وسعی نمود که انسان واقعی باشیم بخصوص حال که فصل تازه ای از زندگی ما در شروع سال جدید آغاز شده و میتوانیم چون شکوفه های بهاری به طبیعت لبخند بزنیم این روزها تولد ما نیز میتواند باشد تولد معرفت و درستی سعی کنیم تغییرات کلی در نیات ، گفتار و رفتارمان را به نمایش بگذاریم.
حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
حال اگر خیلی ها با این دعا و عربی بودنش مشکل دارند من در انتها شعر گونه ای را نوشته ام که به زبان ساده اما درست همین معنا را می دهد بد نیست آن را تمرین و دربیانش مداومت نمائیم.
تقدیم با عشق در سیزدهمین روز فروردین ماه سال 1398
خطا کروم که بد کرد م خدایا
خطا کردم چه بد کردم خدایا
خدایا، ای خدایا ای خدایا
خودت رحمی نما حلش بکن امروز تا فردا
یا حق
جعفر صابری
این هم دست خط معلمی که شجاعانه مسئولیت پذیری خود را به نمایش می گذارد!
بحران یا بهرِ آن
دیماه سال 1397 اولین سمینار تخصصی سازمان های مردم نهاد ومدیریت بحران در ستاد هم افزایی سازمان های مردم نهاد شورای شهر تهران برگزار شد و صاحب این قلم با فرد فرد مسئولین این ستاد به طور مفصل صحبت کردم و نظرات کارشناسانه خود و دوستان را خدمت ایشان اعلام نمودم و مقرر شد طی چند جلسه ی تخصصی به موضوعات مطرح شده بطور مفصل به گفتگو بنشینیم ولی متأسفانه هنوز این فرصت حاصل نشد و درخواست و طرح های ما هنوز در نامه های ناخوانده شده این ستاد تبدیل به نامه های بایگانی شده است.
بحران حاضر که میتوانست با یک پیش بینی درست و منطقی تبدیل به یک ثروت ملی بشود امروز خسارات معنوی و مادی فراوانی به ملت ما وارد نموده.
جای تأسف دارد که امروز ما این ثروت ملی را با تلاش فراوان راهی دریا میسازیم تا برود به جایی که ارزشش را از دست خواهد داد.
ملت شریف ما به علت باور های دینی و مذهبی و همچنین حس وطن پرستی فراوانی که دارد دربحران ها بشدت احساساتی عمل می کند و انبوه امکانات و نیروهای انسانی همچنین کمک های مردم بدون هیچ مدیریت شایسته و بایسته ای نابود می شود .
یکی از مهمترین ایده های ما در این نشست به مسئولین، بکار گیری توان انجمن های مردمی و نیرو های مردم بود که متأسفانه مسئولین ستاد بحران بخصوص شخص ریاستش کمترین توجهی به آن نداشت و به نوعی می توان گفت که بطور کلی باور نداشت که مردم می توانند چه کار هایی را انجام دهند. نکته درد ناک دیگر این است که در چنین مواردی هیچ یک از تشکیلات دولتی به داشتن همبستگی فکر نمی کنند و هر یک با اعلام نظر شخصی و سلیقه ای بیشتر بحران ساز میشوند.
در هر جای جهان هر پروژه عمرانی و حتی شهر سازی باید با چندین سازمان و مهمترین آن ستاد های بحرانی هماهنگ شوند و مجوز های لازم را دریافت نمایند که متأسفانه هرگز این اتفاق در میان ادارات ما نمی افتد .
این که پس از پیام دلسوزانه مقام معظم رهبری نیروهای نظامی بخصوص سپاه و ارتش در منطقه حاضر شدند یعنی این که می توانیم به یکدیگر احترام بگذاریم . در حال حاضر انبوهی از تصویر در شبکه های اجتماعی دست بدست میشود که نشان دهنده نوع برخورد و چگونگی برخورد و پیشگیری با بلاهای طبیعی از جمله سیل را آموزش میدهد دقیقا آنچه ما در دی ماه سال قبل گفتیم و نشان دادیم و لی کسی گوش نکرد.
خواهش ما این است که هم اکنون نیز وقت را غنیمت شمرده ابتدا از کارشناسان با سواد و کار بلد در یک اتاق فکر دعوت شود و سپس با بکار گیری امکانات موجود بخصوص هوایی بحث کمک رسانی به بحران زدگان را در اولویت قرار دهند .
در چنین مواقعی بحث بهداشت و سلامتی از اهم واجبات است و برخلاف زلزله که سریع و کوتاه مدت است سیل همواره بیماری زا و خطرناک تر است.
موضوع دیگر که نباید فراموش شود بحران زیست محیطی وکمک به حیوانات وحشی منطقه است .
بحث اسکان و بهداشت و تغذیه مهم است .
موضوع دیگر پیش بینی شرایط بحرانی در دیگر مناطق است که امکان وقوع سیل در آنها می باشد و ما باید به مواری چون تأمین برق مصرفی ، امکانات ارتباطی ، تغذیه ، بهداشت و اسکان مردم این منطقه بسیار بیندیشیم.
امید وار هستم لااقل این روز ها مردان همیشه در صحنه و دانای ما که به تمام موارد، آشنایی کامل دارند کمی هم از نظرات آدمهای معمولی و دانشگاه دیده در این خصوص بهره بگیرند تا انشاءالله بهره آن را نیز ببرند.
یا حق
جعفر صابری
اولین همایش شبکه هماهنگی سازمانهای مردم نهاد مدیریت بحران شهر تهران
اولین همایش شبکه هماهنگی سازمانهای مردم نهاد مدیریت بحران شهر تهران
با حضور مسئولین سازمانهای دولتی ذیربط عصر روز شنبه هشتم دی ماه سال جاری به همت کار گروه تخصصی مردم نهاد شورای هماهنگی مدیرات بحران شهر تهران و شبکه هماهنگی سازمانهای مردم نهاد مدیریت بحران شهر تهران در ستاد .
جناب آقای محمد جواد روزبهانی دبیر همایش ضمن قدردانی از حضور مسئولین بویژه آقایان مهندس نجار ریاست محترم ستاد بحران کشور :
،دکتر صادقی رئیس سازمان پیشگیری مدیریت بحران شهر تهران و همچنین دکتر اکبری نماینده وزارت کشور مراتب تقدیر خود را از حضور فعال سمن ها برای این گونه امور ارزنده و مهم بیان داشتند.
در این همایش که آقای دکتر رضا ملک زاده دبیر کار گروه تخصصی تشکلهای مردم نهاد مدیریت بحران شهر تهران میباشد بطور مفصل اهداف همایش را توضیح دادند و با در اختیار قرار دادن کلیه مدارک این همایش مهمانان ، با اهداف و موضوعات همایش آشنا شدند .
جناب آقای حسنی مسئول تشکل های مردمی ستاد بحران کشور نیز از اهمیت داشتن یک تریبون بین مردم برای انعکاس اخبار درست و بویژه آموزش مردم اشاره نمودند.
دکتر جعفر صابری نیز بعنوان مدیر عامل موسسه فر هنگی هنری آشتی در این همایش حضور داشتند که اعلام نمود این گونه فعالیت های مردم نهاد نشان از بالندگی مردم و شناخت توانای ایشان توسط مسئولین است،و امید وار هستیم که به نقش مهم سازمانهای مردم نهاد بیشتر توجه شود.
408
بدون شک اعداد در خود رازهای زیادی دارند که ما نمی دانیم .
یک با یک برابر نیست و دو با دو شاید چهار نشود…جدول اعداد میگوید اعداد منفی هرچقدر بیشتر باشند کوچک تر هستند و راستی چه رازی بین اعداد است و چرا انسان هارا به تعداد و اعداد می شمارند؟
وقتی یک یا دونفر کشته میشوند فاجعه است و درد ناک اما وقتی تعدادشان از صد و هزار میگذرد تنها آمار کشته شدگان میشوند!
فقر و درد و رنج هم برای ما اعداد است و دیگر چه فرقی میکند که خط فقر را چه عددی نشان دهد. و چه آماری زیر خط فقر باشد!بعضی ها به جماعتی که پراید 55 میلیونی ثبت نام کرده اند میخندند اما نمی دانند که آنها به چه سختی و جان کندنی این مبلغ را فراهم نموده اند تا شاید فرجی درزندگی و آینده خود و فرزندانشان فراهم سازند!
بعضی فیلم جماعتی که با کارت ملی رفته اند گوشت بخرند را در شبکه های اجتماعی به نمایش میگذارند و کنارش تصویری از دایره خندان زرد رنگی میگذارند که یعنی این بود همه چیزی که برایش انقلاب کردیم و هشت سال جنگیدیم ؟
این همه خون حجامت ملت بود تا بعضی ها در اتومبیل های گران قیمت بنشینند و در فضای شاعرانه ترانه های عاشقانه بشنوند و به تصاویری نگاه کنند که کم رنگ و کم رنگ تر میشوند و دیگر کسی به فکر ترمیم شان نیست !
همین دیروز بابت خرید شش عدد پرتقال که میشد یک کیلو پنج هزارو پانصد تومان پرداخت نمودم. این هم عدد است . یادم افتاد که درست در سال 1367 کل حقوق یک رزمند 1450 تومان بود که آن هم یک عدد بود یعنی عددی مساوی با خرید یک دانه پسته و یا دو عدد پرتقال به قیمت امروز .
اعداد راز های زیادی در خود دارند . کافیست اعداد کودکان آن روز های جنگ را که در کردستان شیمیایی شدند را جستجو کنیم تا به راز آنها پی ببریم.
سینه های سوخته شده ، رودهای نابود شده ریه های از بین رفته و خلاصه همه اینها اعدادی هستند که باید در جایی درج شده باشند که در گذر تاریخ به نمایش گذارده شوند!
و باز اعداد یعنی نفر ها هر دسته چند نفر بود و هر گروهان چند دسته و هر گردان چند گروهان و هر هنگ چند گردان و هر تیپ چند هنگ و هر لشکر چند تیپ ! همه اعداد هستند و اعداد آدم بودند. آدمها را شاید آن روز ها که میرفتند نمی شمردند اما این روز ها گاه و بیگاه تک تک یا چند تا با هم میشمارند ! نه هم با نام شهید !
دیروز چند نفر شهید آوردند ! فردا چند نفر شهید می آورند!
محله ما چند شهید گمنام دارد و …
گمنام، نام زیبایی برای شهید نیست باید گفت چند شهید خوش نام داریم . گمنام یعنی بی نام اما مگر این انسانها که همه چیز داشتند و در اوج عشق و جوانی رفتند نام خوش نداشتند؟
مگر میشود مادر و یا پدری هنوز چشم انتظار فرزند رفته اش باشد و در جای دیگر تنش را با عنوان گمنام به خاک بسپارند و بگویند در این مکان پنج شهید گمنام دفن شده و همین!
408 گردان بود که 175 نفر در آن جان دادند و سالها گمنام بودند و هنوز هم خیلی هایشان گمنام هستند.
همانها که با دسته بسته شهید شدن!
175 غواص شهیدی که در عملیات کربلای چهار،مظلومانه اما شجاعانه از لشگر 41 ثارالله کرمان رفتند تا ما بمانیم.
این روزها خیلی چیز ها وقیحانه، وقیح شده اند از جمله اعداد و ارقام اختلاس ها و خیانت به بیت المال … که دیگر انسان شرم میکند از اینکه بگوید اینها آدم هستند ومانند ما بوده اند!
ای کاش بجای دوربین های مدار بسته ورودی ساختمان های اداری آینه های تمام قد می گذاشتند تا وقت ورود و خروج خیلی ها خودشان را می دیدند که چه جانورانی شده اند درلباس انسانها !
408 نام گردان غواصی بود که رفت و برنگشت !مثل خیلی ها که میروند و برنمی گردند!
408 نام گردانی از بچه هایی بودند که سن بیشتر آنها زیر 25 سال بود !
بچه هایی که وقتی برای اولین و آخرین بار در مقابل دوربین ایستادند فقط نام خود و گردانشان را می گفتند و هرگز باور نداشتند که روز گمنام به خاک سپرده خواهند شد!
گرچه برایشان هم مهم نبود که با چه نامی به خاک سپرده خواهند شد.آنها رفتند تا خاکشان نرود !
یا حق
پیشا پیش نوروزپیروز
جعفر صابری
به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن
زن سر پرست خانواده
جعفر صابری
نوشته جعفر صابری
چند سالی است که به همت و تلاش خواهر عزیزم سرکار خانم مهوش صابری دست بر آتش خدمت به شیر زنانی را دارم که مردانه کمر همت بسته و چرخ زندگیشان را می چرخانند.
و قلباً متأسف هستم که واژه سرپرست خانواده و یا بد سرپرست را به ایشان لقب داده اند !چرا که در معنای این واژه یعنی زن در جامعه ما باید سرپرستی داشته باشد؛درغیر این صورت بی سرپرست است و یا اگر سرپرستش مشکلی دارد برای نمونه معلول شده و یا زندان است می شود بد سرپرست! و یا اگر همسری ندارد میشود بی سرپرست!
این که سرپرست همان مالک و یا صاحب خوانده شود کم لطفی است در حق مقام بانوان و این شیر زنان… شاید شایسته تر بود واژه دیگری مانند زنان مستقل ، زنان کار آفرین و یا زنان شاغل به ایشان گفته می شد .خیلی از بانوان هستند که همسرشان را یا از دست داده اند و یا طلاق گرفته و بطور کل تصمیم به ازدواج ندارند ولی مستقل بوده تمام مشکلات روزمره و کاری ،اجتماعی خود را به راحتی حل می نمایند و در بعضی مواقع خود بعنوان کارآفرین، چند مرد و زن دیگر را به استخدام گرفته و مشغول به کار نموده حقوق ومزایایی هم برای ایشان در نظر میگیرند.
چندی پیش همسرم از من خواست تا با دوستش که یک زن کار آفرین است بروم و مشکلش را حل نمایم داستان این بود که این بانوی کار آفرین مقداری کالا تولید و فروخته بود به شخصی و این آقای خریدار وجه مورد نظر را که متعهد بود را نمی داد و به ناچارکار به داد گاه کشیده شده بود. من بعنوان دائی خانم رفتم و از حقوق این خانم دفاع کردم و شهادت دادم که بتواند حقش را بگیرد! شاید اگر برای یک آقا هم بود این باید این گونه حل میشد اما نگاه های سنگین و شرایطی که برای بعضی از زنان شاغل وجود دارد کمی نامنصفانه است.
متأسفانه باید بگویم با توجه به سفرهای زیادی که به خارج از ایران نیز داشته ام این موضوع خلاصه به ایران نمی شود و اگر بیرون از ایران کمتر دیده میشود ترس مردان از برخورد شدید قانون با آنها است وگرنه ذاتاً نگاه مردانه در تمام جوامع بشری بوده و هست!
معذالک امید وار هستم هریک از ما مردان در نگاه خود تجدید نظر نموده و بپذیریم که طرف مقابل کالا و یا شیئی نیست که متعلق به ما باشد در بهترین شرایط، اگر هم همسر قانونی و رسمی ما باشد اگر ما را نخواهد … نخواسته و کار خودش را می نماید!پس ما مالک و سرپرست او نیستیم که واژه سرپرست خانواده را بکار ببریم البته این موضوع جای بحث فراوان دارد که چرا میگوئیم مردان سرپرست خانواده، چون میخواهیم به بعضی مردان بفهمانیم که خوش غیرت تو همسر انتخاب نموده ای و همانقدر که او مسئولیت رسیدگی به امور خانه را دارد تونیز مسئولیت فراهم نمودن اسباب راحتی و زندگی همسر و فرزندانت را بعنوان سرپرست خانواده داری !
یا حق
روز جهانی زن بر همه زنان مبارک باد
جعفر صابری
مرکز آموزشی اندیشه
آموزشی پیش دبستانی ،دبستان،راهنمایی و دبیرستان اندیشه مرکزی برای باز فراگیری خانوادها
مطلب زیر به قلم آقای جعفر صابری با عنوان :
پنج شنبه ها تعطیل نیست
تقدیم می شود.
بنام خدا
پنج شنبه ها تعطیل نیست
حضور جناب آقای ایمانی معاونت محترم انجمن اولیاء و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران
و
حضور سر کار خانم آجور لو معاونت محترم پیش دبستانی و دبستان های شهر تهران
با سلام
احتراماً ضمن عرض تشکر فراوان در خصوص ایجاد شرایطی برای بوجود آوردن بستری شاد و مناسب برای فرزندان عزیزمان در خصوص بهره مندی از فضاهای آموزشی در روز های تعطیل و بویژه پنج شنبه ها به پیوست نظرات و طرح پیشنهادی خود را در بهبود هر چه بهتر اجراء این پروژه تقدیم می نمایم.
اهداف اصلی:
اهداف اصلی از اجراء پروژه مدرسه تعطیل نیست، ضمن ایجاد یک فضای شاد آموزشی برای دانش آموزان عزیز بوجود آوردن بستر تعامل بیشتر خانواده های محترم با مسئولین آموزشی می باشد .
هدف ،بالا بردن علاقه و کشف استعداد دانش آموزان مستعد و همسو سازی و همسان سازی توان یاد گیری دانش آموزان عزیز.
در این خصوص دعوت از :
چهره های مشهور و موفق اجتما ع برای معرفی بیشتر و الگو سازی مناسب .
دعوت از دست اندر کاران مشاغل مختلف بویژه خد ماتی برای شناخت بهتر نیاز های جامعه
دعوت از دست اندر کاران حفظ محیط زیست و طبیعت
دعوت از کار آفرینان و متخصصین و مخترعین
دعوت از مأموران محترم نیروی انتظامی – آتش نشان ها و …
دعوت از مدیران انجیوهای ویژه کودکان و نوجوانان و معرفی خد ماتشان
دعوت از افرادی که در گیر امور باز یافت و محیط زیست هستند
دعوت از ماموران راهنمایی و رانندگی و پلیس راه
دعوت از علمای دینی و شخصیت های مذهبی
دعوت از خبر نگاران و روزنامه نگاران
دعوت از عکاسان و تصویر بر داران
دعوت از هنر مندان نقاش و مجسمه ساز
دعوت از فیلم سازان و نویسندگان
پر ورش دهندگان گل و گیاه
ماموران باغ وحش
مربیان ورزش رزمی
مربیان خیاطی
مربیان گلسازی
مربیان گل دوزی
مربیان آشپزی
نقل داستان و مطالب دینی و مذهبی از زبان مربیان مذهبی
شعر خوانی و کتاب خوانی برای بالا بردن استعداد های بچه ها در درک مطلب و تصویر سازی بهتر.
همچنین بر گزاری اردو های یک روزه با هدف یاد گیری بیشتر و آموزش مشاغل گو نا گون …
بر گزاری آزمون های علمی مشترک بین کلاس ها و دانش آموزان یک پایه تحصیلی است .
نکات مهم :
سعی شود چنانچه اردویی برای دانش آموزان تعریف شده بطور چرخشی باشد و همه ی دانش آموزان در تمام مجموعه فرصت حضور در ار دوها را داشته باشند و به هیچ عنوان تفکیکی صورت نگیرد.
سعی شود به دلایل مختلف هدایا و جوایز به بچه ها داد شود بخصوص توجه ویژه به افرادی که کمتر حضور داشته و یا دارند و از لحاظ درسی و یا هوشی کمی ضعیف تر هستند در این ایام توجه بیشتری شوند.
نتیجه حضور و تلاش بچه ها در روزنامه دیواری هر هفته درج شود و چنانچه امکانش باشد در یک وب لاگ با نام انجمن مدرسه درج و ثبت گردد هر هفته این وب لاگ به درج گزارش ها و تصاویر به روز رسانی شوند و روزنامه های دیواری انجمن تصاویر بچه ها و حضورشان را در هفته قبل به تصویر بکشند.
سعی شود از خود دانش آموزان برای تشکیل یک گروه و دسته برای فعالیت ها استفاده شود و کمتر حضور بزرگسالان در کنارشان باشد مگر برای راهنمایی و مشاوره.
کلیه گروه ها بسته به کلاس و سن و سالشان تعریف و ارزیابی شوند برای نمونه بین کلاس اولی ها و بین کلاس دومی ها و به هیچ عنوان بین همه ی بچه ها مسابقه و امتحان و ارزیابی صورت نگیرد.
در تقسیم بچه ها مواردی چون بیماری وموارد خاص حتماً لحاظ شود و مورد توجه قرار گیرد .
کار گروهی و دست جمعی بین گروه های کلاسها تقسیم شود و از ترکیب یک یا چند گروه از یک کلاس با کلاس دیگر خود داری شود و بچه های هر کلاس فرصت دوست یابی و همکاری با کلاس دیگر را داشته باشند. تا از توان و اندوخته های یکدیگر بیشتر بهره مند شوند.
نحوه اجراء برنامه ها:
این بر نامه ها به شکل معرفی اولیّه شغل و اهمیّت شغل، بر گزاری مسابقه بین بچه ها و حتی اولیاءخواهد بود و در پایان هم مقرر می شود که بعد از یک مدت 15 روزه بچه ها آنچه فرا گرفته اند را در قالب یک کار عملی (ساخت فیلم- ساخت یک قطعه – تولید یک وسیله- بوجود آوردن یک اثر هنری ، به مدرسه ارائه دهند).
برگزاری مسابقاتی مانند آشپزی – خیاطی (مد و لباس)– گلدوزی – طراحی و معماری حتی شهر سازی است.
بررسی طرح های معماری شهر های ایده آل و دوست داشتی کودکان با توجه به سلایق وعلایق ایشان.
تهیه خبر نامه و روزنامه دیواری
اجرائ تاتر و سرود های دست جمعی
اجرا بر نامه های هنری
پخش فیلم و نقد و بر رسی فیلم های ویژه کودکان و نوجوانان با حضور دست اندر کاران صنعت سینما
دعوت از گروه های هنری به جهت آشنایی بیشتر بچه ها با فعالیت های هنری و شاد بویژه تئاتر زنده و عروسکی
و موارد مناسب دیگر…
نمایشگاه های ماهانه:
هر ماه یک نمایشگاه از آموخته های بچه ها درگوشه ای از نماز خانه و یا سالن اجتماعات و همچنین مکان های مناسب دیگربر گزار می شود که می تواند به شکل زیر باشد:
هر یک از آثار دارای یک شناسنامه کامل از سازنده با نام و نام خانوادگی و حتی تصویر وی باید در دفتر نمایشگاه ثبت گر دد. ولی روی کار و اثر تنها یک کد که در هر نمایشگاه هم تغییر خواهد کرد درج می شود این کار بدان دلیل است که نام سازنده مخفی بماند و تنها با کد، شناسایی شود و در فرمی که به شکل زیر خواهد بود توسط دانش آموزان دیگر – مربیان – اولیاء و همچنین بازدید کنندگان بررسی و نمره از ده داده می شود .مجموعه این نمره ها در دفتر نمایشگاه و در مقابل نام فرد در پایان سال تحصیلی به شناخت بهتر توانایی و استعداد یابی معلمین و والدین کمک شایسته ای می نماید.
شایان ذکر است در تمام مراحل به بالاترین نمره جوایزی داده می شود و حتی می توان با اهداء کارت جایزه برای هرفرد در پایان دوره ،هدیه ی ارزنده تری با هماهنگی والدین و افراد خَیّر و مدرسه تقدیم شود.
نمونه فرم :
فرم ارزش یابی اثر هنری کد:
کد دانش آموز |
دانش آموز |
معلم |
اولیا دانش آموزان |
مدیر و معلمین |
بازدید کنندگان |
توضیحات |
1 |
||||||
2 |
||||||
3 |
||||||
4 |
||||||
5 |
||||||
6 |
||||||
7 |
توضیحات 1:
خانه های کد دانش آموزان به تعداد شرکت کنندگان در نمایشگاه است یعنی اگر 100نفر شرکت کنند داریم 100خانه و کد یا همان شماره دانش آموز شرکت کننده باید ثبت شود.
نحوه کمک به اجراء بهتر پروژه:
همانطور که مستحضر هستید همه ی مدارس در همان شروع سال تحصیلی فرم هایی را در اختیار والدین قرار داده اند که در آن والدین به شغل ، تحصیلات و همچنین نحوه همکاری با مدرسه اشاره نموده اند ،برای سهولت کار، ما این فرم ها را باید طبقه بندی بنمائیم.
برای این کار شایسته است اعضاء محترم انجمن، همگی دست به دست هم دهند و برای نمونه مشاغل را به شکل زیر تقسیم نمایند:
مشاغل خد ماتی
مشاغل اداری
مشاغل آزاد
مشاغل خانگی
مشاغل نظامی
مشاغل ورزشی
فروشندگان
آموزشی
پزشکی و پیرا پزشکی
مهندسی و آی تی
مدیریت و بازرگانی
صنعت گران
سایر موارد:
خانه دار ها (بی شک مادران و والدینی که از واژه خانه دار استفاده کرده اند نیز دارای هنر هایی چون آشپزی – خیاطی – و یا حتی کم نیستند افرادی که تحصیلات عالیه دارند)
در اینجا مرحله بعدی تقسیم بندی ما همان تقسیم بندی تحصیلات است که بهتر با شرایط تحصیلی خانواده ها آشنا بشویم و مقدار توانایی و علاقه شان برای حضور در خد مات آموزشی مدرسه .
در مرحله بعد از همکاری معلمین و همچنین همکاران آموزشی مدرسه با در نظر گرفتن علاقه و نیازشان برای کسب درآمد به گفت و گو می نشینیم چرا که کم نیستند معلمین و مربیان محترمی که توانایی فراوانی در بخش های گو نا گون دارند ولی با عنایت به اینکه معرفی خود را به نحو احسن انجام می دهند. باید تمایلشان را برای حضور در فوق برنامه مدرسه جلب بنمائیم.این کار بجهت آشنایی دانش آموزان با ایشان بی شک تأثیرات مثبتی خواهد داشت.
در مرحله بعدی اعضاء انجمن بسته به توان خود در سه یا چهار روز زمان حضورشان را برای ملاقات با گروه های مشخص شده والدین تنظیم و برای نمونه در یک روز با دو یا حتی سه گروه از والدین ملاقات نموده و فرم همکاری برای حضورشان در مدرسه و مساعدتشان در بخش آموزشی و فوق برنامه مطرح نموده و نیازهای مدرسه مانند نیاز به سرویس ایاب و ذهاب برای بردن دانش آموزان به اردو – مکان هایی برای بازدید رایگان – معرفی اشخاص مطرح و مورد نظر در جدول مهمانان برای دعوت و سخنرانی – معرفی اسپانسر برای حضور در برنامه ها و کمک به مدرسه و همچنین توانایی های ایشان برای موارد ی که به نظرشان می رسد …دعوت می شوند.
شایان ذکر است ما در این مرحله چنانچه گروه ها به تعداد باشند که امکان حضور چند گروه در یک ساعت و یک جلسه باشد مقایرتی نیست و موردی نیز ندارد.
گفتنی است بسیاری از مراکز و افراد و اشخاص نیز هستند که با توجه به جایگاه اجتماعی و مجوز های لازم که به استناد قوانین جاری در کشور شامل حالشان شده مانند صاحبان کارخانه ها و تولیدی هاو بویژه مواد خوراکی مربوط به کو دکان و نوجوانان با کمال میل اسپانسری مراسم و برنامه ها را می پذیرند که در این خصوص اعضاء محترم انجمن با همانگی لازم بامدیر مدرسه که با کلیه قوانین جاری آموزش و پرورش آشنا می باشد می توانند ترتیب حضور و جذب کمک های مردمی ایشان را فراهم نمایند.
البته نکته شایسته دیگر این است که اعضاء محترم انجمن، بویژه خانم های محترم می توانند ترتیب ملاقات با مادران دانش آموزان را نیز داده و با فراغت بیشتری به موارد گفته و خواسته شده در این برنامه بپردازند.
شایسته و بایسته است مدیریت محترم مدرسه نیز با همکاری خود شرایط این گونه ملاقات ها را در فضای مدرسه بویژه در ایام هفته بوجود بیاورد و از فضا های ممکن مانند سالن اجتماعات – کتابخانه – اتاق بهداشت و حتی نماز خانه در صورت نیاز برای حضور والدین در ساعات و اوقاتی مختلف بهره گیرد چرا که شاید بعضی از والدین برایشان امکان حضور در زمان جلسه اصلی محیا نباشد.
بی شک چاپ بروشورهای خبری و اطلاع رسانی، کمک شایسته ای به احیاء این امر در خانواده های محترم می باشد.
همچنین کم نیستند اولیائی محترم، بویژه مادرانی که با کمال میل حاضر هستند بعنوان همکاری با اعضاء انجمن در اجراء بهتر و شایسته تر این طرح همکاری نمایند ،لذا پیشنهاد می شود از این حسن نیت اعضاء انجمن ها و مدیران مدارس استقبال نمایند و ایشان را نیز دعوت به همکاری نمایند.
نکته مهم :
در اجراء درست برنامه، هماهنگی هایی نیز با :
انجمن های مردمی (ستاد ساماندهی سازمانهای مرد م نهاد شورای شهر تهران)
سازمان تبلیغات اسلامی شمالغرب و شمال شرق تهران
سازمان داوطلبان هلال احمر
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی
کانون هنر مندان کشور
شرکت تعاونی مطبوعات کشور
معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
وزارت ملی جوانان و ورزش
انجمن ورزشکاران و پیشکسوتان کشور
افراد و اشخاص بسیاری برای همکاری، اعلام آمادگی نموده اند.که در صورت تمایل اعضاء محترم انجمن های مدارس به حضورشان معرفی می شوند.
ادامه دارد…
با تشکر فراوان از کلیه اعضاء انجمن اولیا ء و مربیان شهر تهران بویژه:
ریاست انجمن و معاونت محترم شهر تهران
معاونت محترم پیش دبستانی و دبستان شهر تهران
آقایان :ناصر ترکن ، کامیار کامران ، عباسعلی زند ، علی آزاد و…
چگونه نابغه بسازیم؟
معنای پرواز چیست؟
پروازشبیه…
روش برقراری ارتباط با تصویر
این روش میتواند کلاس را متحول کند. فقط کافی است یک بار آن را انجام دهید نتایجش را در عمل ببینید . دراین روش تلاش میشود که دانش آموزان راباتصویرهایی مواجه سازیم که تاکنون کمتر با آن برخورد داشته اند. دراین مسیر معلم با ارائه تصاویری کارتونی که دارای مضامین مثبت ، روح بخش، وخلاق است تلاش میکند ذهن دانش آموزان را از فضای خظی خارج کرده و انعطاف و پویایی و تحرک را در ذهن آنها پدید آورد. دراین مدل خلاق از دانش آموزان میخواهیم به سوالاتی درارتباط با تصاویر پاسخ دهند. انتخاب تصاویر ، کاری بسیار مهم و اساسی تلقی میشود و معلم باید بتواند با شناختی که از بچه ها دارد تصاویری را انتخاب کند که به روحیات بچه ها نزدیک تر است تا در مسیر آموزش و تعلیم آنها را بیشتر شناخته و به آنها نزدیکتر شود. در مرحله بعد بهتراست از بچه ها بخواهیم که ایده های نوو وبکر در مورد تصاویر ارائه دهند ، ایده هایی که براساس ذهنیات و خلاقیتشان بیان میشود. سپس از میان آنها چندنفر دواطلب شده و نظریاتشان را برای سایرین میخوانند. دراین مرحله فضای باز و آزاد ، باعث تعامل و ارتباط بیشتر بچه ها با همدیگر میشود. ضمن اینکه آنها با فضای نقد سالم و منطقی آشنا میشوند.
درنهایت دانش آموزان باکمک معلم میتوانند از کلیه تصاویر و بحث های کلاس نتیجه گیری کند. برخی مزایای روش برقاری ارتباط خلاق با تصاویر عبارتند از :
الف: به انعطاف ذهنی دانش آموزان کمک میکند
ب: توانایی ها و استعدادهای ذهنی ، احساسی و ادراکی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
ج:احساس آرامش و امنیت را در کلاس تثبیت میکند
د: به توانمند شدن و رشد نبوغ کل کلاس کمک میکند
حل مسأله خلاق
تفکر تابشی
مغز انسان یک کامپوتر پیچیده است که میتواند به گونه های مختف تصویر سازی کند. انسان موجودی توانمند است که قدرت هوش خلاق بالایی دارد و میتواند به گونه ای تابشی و انفجاری فکر کند.برای درک بهتر این موضوع میتوان یک بازی زیبا و وفوق العاده و تحسین برانگیز راه انداخت. به تمرین زیر توجه کنید.
کلمه انسان مرکز تأمل و تفکر ماست. حال باید 5کلمه در ارتباط با انسان روی شعاع اطراف آن در نظر گرفت. حال در مرحله دوم میتوان هریک از شعاع عای تابش رابا5 شعاع ادامه داد
حال میتوانیم هریک از شعاع رابا 5 شاخه دیگر ادامه داد
این روند را تا بی نهایت میتوان ادامه داد. در واقع تفکر تابشی یکی از بهترین و مهمترین روش ها برای توجه به انشعاب گسترش ابعاد ذهنی و رشد تفکر خلاق است . حال باید از خودمان بپرسیم آیا میتوانیم بااین کار درابتدا به پنج ایده و بعد بیست و پنج ایده و تا هزاران ایده برسیم.
این تمرین رامیتوان بامقواهای بزرگ و سفید و چسباندن آنها به یک دیگر و با فرش کردن یه اتاق به همراه کلیه اعضای خانواده انجام داد. یک سرگرمی که به گسترش افق های ذهنی ، رشد عقلانیت و چرخش ذهن درهمه ابعاد کمک میکند.
این فعالیت میتواند در کلاس به صورت یک کار گروهی به بچه ها داده شود و ازآنها بخواهیم با چسباندن کاغذها به هم دیگر و گسترش شعاع های تابش تا چندین مرحله پنج تایی ادامه دهند.
این کار یعنی ترسیم یک نقشه ذهنی و خلق تصورات ، مضامین و مفاهیمی که با یکدیگر درارتباط هستند. مایل میکالو در پرفروش ترین کتابش «خلاقیت عالی» نقشه ذهن را حتت عنوان به کارگیری دوسوی مغز در تفکر طولی شوح داده است . او بسیار از مزایای استفاده از نقشه ذهن را عنوان کرده است که این موارد عبارتند از :
وارد کردن تمام مغز به فعالیت
ازبین بردن آشفتگی های ذهنی
تمرکز روی موضوع
فراهم کردن امکان سازماندهی مفصل موضوع
نشان دادن ارتباط میان اجزای جدا شده اطلاعات
ارائه تصویر واضحی از کل و جز ء موضوع
بازنمائی آنچه که درباره موضوع تان میدانید به شکل یک تصویر که به شما اجازه میدهد خلاء های موجود در اطلاعاتتان را شناسایی کنید.
فراهم کردن امکان بسته بندی و سازماندهی مجدد مفاهیم و یافتن شباهت های تأکیدکننده
تایم 15 دقیقه ای را به هیچ چیز فکر نکیند
بعد ازآنکه یک تصویر ذهنی را ترسیم کردید دوباره به آن رجوع کرده و مواردی را به آن بیفزایئد.
هررزو به خود بگویید که نابغه هستید و برای تقویت روحیه نبوغتان تلاش کنید.
قبل از هر آزمون ،سخنرانی ، جلسه ، تمرین و …آنچه را که قصد انجام یا سخن گفتن درمورد آن را دارید به صورت تصویری روی کاغذ بکشید.
آینده خود و کودکانتان را نقاشی کنید
از رنگ در تصویرسازی ها و ترسیم ذهنی تان استفاده کنید
با پیکان قسمت های مختلف تصویرها را به هم متصل کنید به طوری که ارتباط میان اجرأ یک پدیده را آنچه در ذهن داشتید در عمل مشاهده کنید.
تکنیک های خلاقیت
برای شکوفایی استعداد کودکان و بزرگسالان راه های گوناگونی وجود دارد. یکی از راه ها یادگیری تکنیک های خلاقیت است. تکنیک های که باتمرین های خاص ، ویژه و متناسب با شرایط یادگیرندگان قابلیت انعطاف و تغییر را در فرد ایجاد میکند در واقع تکنیک های خلاقیت روشی برای تبادل افکار ، ایده های حل مسأله ، رسیدن به پاسخ خای متنوع ، تغییر ایجاد کردن و توقیت استعداد های فرد میباشد. این تکنیک ها ابزاری درراستای افزایش توانمندی کودکان است و درصورت تمرین و تمرکز و تکرار میتوانند ذهن دانش آموزان را برای تجربه و تحلیل و نوآوری مهیا سازند.
درفصل های قبل، اشاراتی به برخی ازاین تکنیک ها از جمله طوفان فکری و چرا داشتیم . دراین فصل تلاش براین است که بابرخی ازمتداول ترین و معروف ترین تکنیک هایی که هر معلم میتواند در مدرسه ازآنها استفاده کند ، آشنا شویم.
بچه ها را در حیاط مدرسه جمع کنید و از آنها بخواهید به چند گروه تقسیم شوند . سپس هرگروه برای اجرای یک نقش یا مجموعه ای از نقش ها تمرین کنند. مثلاً عده ای از آنها میتوانند به تهیه گزارش ورزشی از حوادث فوتبال یک هفته کشور مشغول شوند و آن را در قالب یک برنامه تلویزیونی ارائه دهند.
عده ای دیگر میتوانند نقش یک گروه پزشکی را ایفا کنند که هدف آنها نجات جان بیماران است . گروه سوم هم میتوانند نقش یک گروه آتش نشان را ایفا کنند که برای خاموش کردن آتش و اطفا حریق به مکان های مختلف بروند. سپس میتوان یک گروه ناظر هم تشکیل داد تا کارگروهی بچه ها را مورد بررسی و نقد قرار دهند.
میتوان برای بچه ها یک داستان کوتاه از یک نویسنده معروف را تعریف کرد و از آنها خواست در قالب 3 گروه به شیوه های مختلف آن را اجرا کنند. میتوان از بچه ها خواست تا با کمک به پدر و مادر ها داستان های را انتخاب کده و در کلاس اجرا کنند.
یکی از روش های موثر برای تقویت خلاقیت ، هوش ارتباطی و اجتماعی بچه ها، اجرای سخنرانی یاکنفرانس دادن است. یکی از مشکلات آموزش در نظام های سنتی این است که بچه ها بیشتر ازآنکه سوژه یا موضوعی را ارائه دهند. موضوعات طرح شده معلم ها را حفظ درس یا مسائل غیر درسی را برای سایر دوستان ارائه دهند.
تکنیک پی .ام . آی (P.M.I)
انسانها عموماً در مواجهه با مسائل یا حل آنها به طرف مسائل منفی گرایش بیشتری از خود نشان میدهند. به ویژه درکشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته این موضوع شدت بیشتری دارد. مردم نسبت به همه چیز یک حس بدبینی و شک وتردید دارند. اما دراین تکنیک هدف این است که ذهن کودکان را در ابتدا تا حدی به طرف نکات مثبت یک قضیه و سپس نکات منفی آن سوق دهیم . درواقع روش کار دراین تکنیک این است که درابتدا ذهن رابه سمت نکات مثبت موضوع و سپس نکات منفی سوق دهیم و در انتها یک سری نکات جالب نه (+) و نه(-) را با عبارت چه جالب میشد اگر… ارائه کنیم
این تکنیک بهترین روش برای حل مسائل از زوایایی گوناگون است با این محوریت که اولویت اول مثبت اندیشی، دیدگاه های نو و مثبت است سپس به نکات منفی و جالب نیز توجه میشود.
مثال: فرض کنید قرار است در مورد سوسکهای آپارتمان صحبت کنیم و از تکنیک PMIبرای ایده یابی دراین خصوص استفاده کنیم. همیشه وقتی از سوسک صحبت به میان میآید بیشتر مردم فکر میکنند که باید به نکات منفی این جاندار ساده رنگ مزاحم درآپارتمان ها توجه کنند . اما در تکنیک PMI این خاصیت زیر سوال میرود و شما باید ابتدا به نکات مثبت ، بعد نکات منفی و در آخر نکات جالب آن توجه کنید . خود این دسته بندی به کلاس کمک میکند که از انحصارات و محدودیت های فکری رهایی یافته و موضوع رابا یک دید خوشبینانه مورد بررسی قرار دهد.
حال به پاسخ های این سوال توجه کنید : نقش سوسک ها در خانه چیست؟
سوسک ها خانه را از یک نواختی درمیاورند
سوسک ها باعث میشوند که انسان احساس تنهایی نکند
سوسک ها در زمان تنهایی بهترین هم صحبت صاحبخانه هستند
سوسک ها جای زیاید در خانه نمیگیرند ، تصور کنید اگر در هر خانه ای به جای سوسک ، ببر ، فیل، شتر وجود داشت چگونه میتوانستیم آسایش داشته باشیم
سوسک ها دزد ها را فراری میدهند. البته آن دسته از دزدهایی که از سوسک میترسند
سوسکها به ما میگویند که قدر زندگی و هرآنچه خداوند به ما داده را بدانیم
وقتی که ما خیلی غذا خورده ایم و توان بلند شدن نداریم حضور یک سوسک مارا وجد و وحرکت وا میدارد
سوسک ها حشرات موذی دیگر را ممکن است به ما آسیب بزنند میخورند
سوسک ها مارا به خنده یا گریه وا میدارند. دو حالتی که نشان میدهد ما انسانیم
وقتی که سوسکی ریو سرامیک خانه ای راه میرود رنگ مشکی آنها روی سفیدی سرامیک ها یک زیبایی خاصی ایجاد میکند
تکنیک های خلاقیت
تصویر صفحه قبل نشان میدهد که موضوع در وسط شبکه اصلی نوشته میشود که در امتداد آن 8 موضوع اصلی مطرح شده که باید مسأله را در 8 شبکه مجزا مورد بررسی قرار داد. این روش باعث میشود که در ذهن پژوهشگر دارای بسته بندی مناسبی نسبت به موضوعات ومسائل مرتبط با مسأله اصلی گردد. همچنین کمک میکند تا محقق از ایده های کلی به سوی ایده های جزئی تر پیش رود.
دراین تمرین ، موضوع بررسی مدرسه و مولفه های مشخصه آن است. ما مدرسه را با واژه هایی مثل کتاب ، درس ، تغذیه ، کلاس ، کارنامه ، مدیر ، معلم ، تنبلی…. میشناسیم. این 8 اصطلاح در حقیقت ایده های اصلی هستند که باید درشبکه های کناری نیلوفر آبی مورد بررسی قرار گرفته و 18 ایده جزدی در مورد هریک ازآنها طاحی شود. این تمرین تا حدی برای کودکان اول و دوم ابتدایی سخت است ، بهتر است از کلاس های سوم ابتدایی به بعد آن را آموزش داد. ولی کاربرد این تکنیم به حدی گسترده است که حتی توصیه میشود در دانشگاه ها در مقاطع کارشناسی ارشد به دانشجویان آموزش داده شود.
آموزش در هزاره سوم
یکی از روش های آموزش خلاقیت ، نگاه به زندگی بزرگان ، مشاهیذ و استفاده از روش هاو متدهای است که آنها به کار میبرند. نوابغ در طول تاریخ توانسته اند با روش های شگفتی آور خدو جهان را دچار تغییر و دگردیسی نمایند. دراین فصل هدف این است که بابرخی از نوابغ تاریخ بشری اشنا شویم و از دل زندگی و تجربیات آنها روشهای را استخراج کینم که معلم و مربیان میتوانند در مدارس آنها را پیاده کرده و بچه ها را آموزش دهند. حال به بررسی و معرفی برخی ازآنها میپردازیم
لئوناردو داوینچی(1519-1452)
لئوناردو داوینچی از هنرمندان و دانشمندان ایتالیایی عصر رنسانس است. او اگر چه یک روستایی زاده بود اما هوش و نبوغ کم نظیرش اورابه جایی رسادن که در فلورانس شهره خاص و عام گشت . یکی ازنشانه ها و ویژگی های عظمت روحی وی مهارت و تسلط او در رشته های گوناگون اعم از معماری ، نقاشی ، مجسمه سازی ، هندسه ، موسیقی ، کالبد شناسی ، ریخته گری و… بود. داوینچی نسبت به محیط و اطراف خود کنجکاو و هر لحظه به دنبال کشف فرصت های تازه و نوبود.
نابغه ها و روش هایی برای ………
راه های انگیزشی ذهن خلاق به روش داوینچی
داوینچی دراین زمینه تکنیک های ویژه ای را به کارمیبرد که به رشد خلاقیت ذهنی اش منجر گردید.
اولین و مهم ترین خصلت وی مهارت استفاده و کار برد از دو دست است. او توانایی این را داشت که با هر دو دست بنویسد و نقاشی کند.اگر شما تلاش کنید که با دست غیر مسلط خود بنویسید و آن را تقویت کنید یقیناً کمک زیادی به رشد ذهنی و فکری و خلاقیت شما خواهد کرد.
لئوناردو انسان عجیبی بود که کارهای عجیب و غریب زیادی میکرد. مثلاً بر روی آینه نامه های به عقب (جهت معکوس) یعنی از راست به چپ مینوشت. او ساعت ها در جلوی آینه مینشست و نامه های به طور معکوس مینوشت. این روش کمک زیادی به گسترش افق ذهنی و ایجاد چالش درآگاهی های یک فرد میکند
از اقدامات دیگر داوینچی به کارگیری تکنیک است که در ایجاد و ترغیب رویای خلاق هر فدر بسیار موثر است . آن تصویر سازی رویاگونه در محیط است. یعنی بانگاه به اطراف رویاهای ذهنیشان را برروش درد و دیوار …. تصویر کنند.
داوینچی در این زمینه تجربیات جالبی داشت. مثلاً در خاکستر شومینه اش تصوایر مختلفی ترسیم میکرد و این شبیه همان تجربه ای است که هنرپیشه معروف جودی فاستر به همراه یک پسر نابغه در فیلم معروف Little Mantataبه دست آورد آنها سایه ای بر روی سقف میدیدند. سایه ای که رنگ رویاهایشان را داشت. حال شما میتوانید همین تصویر سازی رویایی را با ابزارها ،الگوسازی برروی کاغذ دیواری ها یا پوست کندن درخت ها و…. انجام دهید.
به ابرها نگاه کنید ، ببینید چه اشیاء ، موجودات و پدید های میبینید.
از اقدامت دیگر لئوناردو تهیه دفترچه یاداشت و ضبط همه اید های است که به ذهنش میرسید یا مشاهده میکرد. یاداشت برداری در رفتر چه ها ، امروز روشی است که برای برانگیختن تفکر خلاق توصیه میشود. شما میتوانید هرآنچه را در اطرافتان میبیند در دفتر چه یاداشت ضبط کنید و بروی آن اید ها کارکرده و آنها را بسط و گسترش داده و به نو آوری برسید. یاداشت برداری روش منحصر به فرد است که هر فرد را به جایگاه بالاتری سوق میدهد . دراین روش فرد نگاه عمیق ، دقیق و باریک بینانه به جهان اطراف دارد و به همه چیز و پدیده ها به صورت یک سوژه تصویری نگاه میکند.
همه میدانند که لئوناردو یک هنرمند شگفتی آوربوده است .او قادر بود تمام توانایی اش را به کار گرفته و اهداف ذهنی اش را نقاشی کند. این گفتار یعنی شناخت خوب از خود و تبدیل مواد و متریال ذهنی به داده های خلاق که میتوانند محصولاتی شگفت آور و بی نظیر باشند.لئوناردو به خوبی میدانست که بکه و بی همتاست و میتواند به خوبی ازاین توانایی هایش درراستای ایجاد تغییر در محیط استفاده کند . هنوز هم بعد از گذشت قرن ها از عصر داوینچی بسیاری از دانشمندان برروی ذهنیت ، فکر ، احساس ، ادراک و نبوغ لئوناردو متمرکز میشوند و او را تحسین میکنند.
شاید بتوان به ویژگی های اساسی لئوناردو را در موارد زیر خلاصه کرد:
ایمان به عمل خود
شور و نشاط وصف ناپدیر
تصویر سازی خلاق
دریافت های روحانی(شهودی)
تلاش بی وقفه
آگاهی خلاق
به طور خلاصه میتوان چند راه کار برای آموزش در مدرسه نابغه ها براساس روش های لئوناردو داوینچی پیشنهاد کرد. روش های که وی به خوبی ازآنها برای رشد خود بهره برده است.
درکلاس از بچه ها بخواهیم با هر دو دستشان بنویسند و هرروز با دست غیر مسلط خود به مدت 20 دقیقه تمرین کنند.
اگر نگاهی گذرا به تفکر و اندیشه های آلبرت بیندازیم تا حدی روش های برای تدریس خلاق در کلاس های درس مییابیم
اینشتاین معتقد است کسی که هیچ گاه خطائی مرتکب نشده هرگز کار جدیدی را هم شروع نکرده است .این بیان به صراحت به ما میگوید بگذارید بچه ها مرتکب اشتباه شوند. هر قدرآنها بیشتر اشتاه کنند بیشتر به دنبال کارها یا روش های جدید خواهند رفت.
آلبرت میگوید : من آنقدر هنرمند هستم که در خیال خود آزادانه ترسیمکنم. خیال مهمتر از دانش است. دانش محدود است ولی خیال دنیارا برمیگیرد. این همان اصلی است که باید محور واساس تدریس در مدارس جدید باشد ، آزادی فکر ، آزادی احساس و آزادی عمل . وقتی به دانش آموز آزدای داده شود او میتواند دنیا را تغییر دهد. ما امروز نیازمند معلومات انباشته شده در ذهن کوکان نیستیم وظیفه ما خالی کردن ذهن آنها از اطلاعات درهم و برهم و غیر مرتبط است و به جای آن باید به کنجکای های آنها پاسخ مناسبی دهیم.
آلبرت میگوید: بگذارید هرکس مطابق رأی ، فکر ، آرزو ، مطالعات و معلومات خود قضوت کند نه مانند طوطی بازگوی گفته های دیگران باشد.
کودکان باید حرف بزنند . آن هم حرف خودشان را. آنها باید جمله بسازند . آن هم جملات خودشان را. آنها باید نقاشی کنند اما نه درخت یا آسمانی را که معلم کشیده است. به آنها ماهیگیری یاد بدهیم نه فقط خوردن ماهی را
آلبرت براین باور است که هر فرد میتواند فکر کند و از این راه ارزش های جدیدی در اختیار اجتماع بگذارد . او اعتقاد دارد که کشف گیاهان خوردنی ،طرز استفاده از آتش و ساختن لوکوموتیو توسط افرادی ظهور کرده که برای اولین بار مطرح شده است . در واقع هر فکر نو یک دنیای نو ویک زندگی نو محسوب میشود.
و…جعفر صابری
“از خاطرات مخوف و دردناک هیتلر”
یک روز صبح سرد در سرمای شدید مونیخ آلمان من کودکی 8 ساله بودم. لباس هایم هم آنقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم. خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود من و خواهر و برادر و مادرم زندگی میکردیم.
من برادر بزرگتر بودم. مادرم از سرطان سینه رنج میبرد. تا اینکه آنروز صبح نفس کشیدنش کم شد. اشک در چشمانش جمع شد. نمیدانست با ما چه کند. سه کودک زیر 9 سال که نه پدر دارند نه فامیل. مادرشان هم که اکنون رو به مرگ است. دم گوشم به من چیزی گفت، او گفت که تو باید از برادرو خواهرت مراقبت کنی. من که هشت سال بیشتر نداشتم قطره اشکم ریخت روی صورت مادرم. سریع بلند شدم تا پزشکی بیاورم. نزدیک ترین درمانگاه به خانه من درمانگاهی بود که پزشکانش یهودی بودند. رفتم التماسشان کردم.
میخندیدند و میگفتند به پدرت بگو بیاید تا یک پزشک با خود ببرد. آنقدر التماس کردم آنقدر گریه کردم که تمام صورتم قرمز بود اما هیچکس دلش برای من نسوخت.
چند دارو که نمیدانستم چیست از آن جا دزدیدم و دویدم. آن هاهم دنبال من دویدند. وقتی رسیدم به خانه برادرم و خواهرم گریه میکردند. دستانم لرزید و برادر کوچکم گفت مادر نفس نمیکشد آدلف!
شل شدم، دارو ها افتاد آرام آرام به سمتش رفتم. وقتی صورت نازنینش را لمس کردم آنقدر سرد شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود.
@moallemshad
یهودیان وارد خانه شدند و مرا به زندان کودکان بردند. آنقدر مرا زدند که دیگر خون بالا میاوردم. وقتی بعد چند روز آزاد شدم دیدم خواهرو برادر کوچکم نزد همسایه ما هستند. همسایه مادرم را خاک کرده بود. دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم. کارم شب و روز درس خواندن و گدایی کردن بود، چه زمستان چه بهار چه …
وقتی رهبر آلمان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه مونیخ بود. سنشان بالا رفته بود و مرا نمیشناختند. اما هم اکنون من رهبر کشور آلمان بودم. التماسم میکردند، دستور دادم زمین را بکنند و هر 6 نفر را درون چاله با دست و پای بسته بیاندازند و چاله را پر کنند. تمنا میکردند و میگفتند ما زن و بچه داریم. آنقدر بالای چاله پر شده ماندم تا درون خاک نفسشان بریده شود و این شد شروع کشتار میلیونی یهودیان و …
آدلف هیتلر
خاطرات کودکی نبرد من 1941
با کودکان به مهربانی رفتارکنیم، آنان ازما الگو میگیرند اگرالگوی خوبی باشیم، جهانی در آرامش خواهیم داشت.
سرویس
یکی از مهمترین دغدغه های خانواده ها بخصوص در شهر های بزرگ رفت و آمد فرزندانشان از خانه به مدرسه و بلعکس است.
گرچه در بیشتر مواقع خود والدین برای جا بجایی فرزندانشان اقدام می کنند اما گاه ناچار میشوند سرویس ایاب و ذهاب برای فرزندانشان تهیه نمایند و این که چه کسی و با چه شرایطی راننده سرویس باشد بسیار مهم است .
رفتار و گفتار بیشتر راننده ها شایسته می باشد و میدانند که کودکان و نوجوانان در چه سن و سالی هستند و به همین دلیل مراعات میکنند ولی کم نیستند عزیزانی که با رفتار و گفتارشان مسئله سازمیشوند و بدون شک کم و بیش شما با این گونه موارد روبرو شده اید.
اما دوستی میگفت: چند سال قبل راننده سرویس بودم و برای اینکه صبح ها مزاحمتی برای مردم ایجاد نشود در کنار بوق ماشینم زنگی را تعبیه نموده بودم که دانش آموزان و والدینشان بدانند من رسیده ام و بلافاصله فرزندشان می آمد و سوار می شد.
یک روز درب خانه ای چند بار زنگ زدم ولی خبری نشد دلشوره داشتم؛ از اتومبیل پیاده شدم و وقتی زنگ ساختمان را زدم مادر دانش آموز با تعجب گفت :بچه آمدپائین…ولی من ندیده بودمش و در همین حین صدای جیغی توجهم را جلب نمود و بلافاصله به دنبال صدا رفتم… و متأسفانه متوجه شدم که دختر بچه وقتی که از خانه خارج می شده توسط یکی از کارگران ساختمانی همسایه به زور برده شده در ساختمان کناری و خوشبختانه من به موقع رسیدم و فرد پا به فرار گذاشت. بچه بسیار ترسیده بود و والدینش مدام میگفتند اگر شما حساسیت نشان نمی دادی و بی تفاوت می رفتی ما که فکر می کردیم فرزندمان رفته مدرسه و شما هم در این فکر بودید که شاید نمی خواسته بیاید!
آن روز این حادثه به خیر گذشت ،ولی دوستان عزیز ،والدین گرامی، بخصوص عزیزانی که وظیفه مهم سرویس بچه ها را بر عهده دارید بسیار دقت نمائید .
موارد این چنینی کم نیستند مورد دیگر این بود که راننده سرویسی می گفت: روزی من کمی تأخیر داشتم و دختر بچه ای را دیدم که درست آن طرف خیابان دارد با راننده یک سواری صحبت میکند شروع به بوق زدن و فریاد زدن کردم بچه متوجه من شد و مرا نشان داد راننده بلافاصه متواری شد! وقتی رسیدم و از بچه پرسیدم ؛او چه میگفت با ترس و تعجب گفت : آن آقا به من می گفت: سرویس شما امروز نمیاد و من بجای او آمده ام تا شمارا برسانم!
بد نیست که ما بیشتر به بچه هایمان یاد بدهیم که به هیچ عنوان از سواری های شخصی و افراد ی که نمی شناسند استفاده نکنند و بسیار هوشیار باشند.
چندی پیش عزیز راننده سرویسی با من تماس گرفت و با نگرانی از برخورد زشت و ناشایست راننده سرویس دیگری شکایت میکرد که با شوخی کردنش باعث آسیب زدن به یک دانش آموز شده بود و می گفت لطفاً اطلاع رسانی کند .
نکته مهم این است که ما باید خیلی بیشتر از حد معمول برای فرزندانمان که سرمایه های اصلی ما هستند وقت بگذاریم و نه تنها با بیان موضوعات مهمی چون کودک آزاری و غیره آنها را آشنا سازیم بلکه موارد این گونه را هم به آنها گوشزد نمائیم.
متأسفانه باید بپذیریم یکی از نتایج زندگی های شهری همین گونه بزهکاری های اجتماعی است و همچنین با رانندگان سرویس فرزندانمان بیشتر آشنا شویم و چه ایراد دارد گاه خودمان با فرزندمان تا دم سرویس برویم و یا در برگشت موضوع را بررسی نمایئم و برای دلگرمی راننده سرویس گاه هدیه و یا کمی بیشتر مبلغی را بپردازیم تا توجه شایسته تری را نسبت به فرزند مان داشته باشد و امید وارم حس مسئولیت پذیری عزیزان راننده سرویس هم بیش از پیش بشود.
ارادتمند
جعفر صابری
جعفر صابری/ خردستیزی
خرد ستیزی
با دیدن فیلم های مستند حیاط وحش ، درسهای زیادی میتوان گرفت بخصوص نحوه انتخاب جفت !گاهی وقت ها حیوانات نر برای رسیدن به جفت خود با هم در گیر میشوند و تا حد کشتن یکدیگر به جان هم می افتند ، گاهی نیز عِشوه گری میکنند که دل جفت ماده را بربایند و این راز بقا است.
به دنبال تشابه نیستم اما با کمی تأمل در رفتار و کردار ، گفتاروحتی نیات بعضی ازآدمها نا خواسته به یاد این غریزه حیوانی نهفته در وجودمان می افتیم که اگر نبود قدرت فهم و شعور، چگونه هزار بار بد تر از حیوانات برای انتخاب جفت و جفت گیری به جان هم می افتادیم که متأسفانه در بعضی مواقع نیز شاهد رفتاری به مراتب وحشیانه تر از حیوانات در انتخاب جفت هستیم، که بیانش نیز مناسب نیست!
سالها پیش مطلبی با عنوان “شکارچی” نوشته بودم که در آن به نیاز های انسانی مانند تشنگی و گرسنگی و مطالبی از این دسته اشاره میکردم و بعد هم عشق و دوست داشتن، که بیشتر به نیاز جنسی ختم میشود ،اینکه با عشوه گری و بیان جملات زیبا طرف مقابل را شیفته خود سازیم و هدف اصلی ما فقط یک موضوع باشد و آن هم رسیدن به کامی و لذت جسمانی غریزی است و غیر قابل اجتناب ،اما راستش مشکل من و معدود افرادی چون من این است که وقتی شکارچی میداند شکار از چه چیز خوشش می آید و با ایجاد شرایطی برای شکار، آن را در لحظه ای به چنگ می آورد در واقع باید پذیرفت که به نوعی با علم و دانش از نیاز ها و احساسات طرف مقابل، او را شکار نموده ایم و اگر هم اتفاقی بیفتد به نظر من نوعی تجاوز محسوب میشود!
اینکه ما بگوئیم خانم ها از راه شنیدن و مردان از راه دیدن فریفته و دل باخته یکدیگر میشوند به واقع به مخیله و شعور طرفین توهین نموده ایم پس اینجا چه فرقی بین انسان و حیوان وجود دارد!
بسیاری از انسانها در گیر این نوع نگاه هستند که واقعیت با ظاهر بینی بسیار متفاوت است .جوانی که صادقانه پا پیش می گذارد و زندگی را تشکیل میدهد؛ اگر همسرش با دانش و شعور و تعهد به زندگی بنگرد می تواند مدیریت خانواده را به دست گیرد و دوست داشتن را به وجود بیاورد اما این بسیار متفاوت است با اینکه خود را فریب دهیم و بگوئیم چون طرف مقابل بلد نیست عشق بورزد و برای نمونه نوازش نماید انسان بی لیاقتی است و از عشق و دوست داشتن بی بهره است ، خیلی وقتها زنی که ساعت ها در آشپزخانه نهار و شام را مهیا میکند تا اهالی خانه با کمال میل نوش جان نمایند کاری به مراتب عاشقانه نموده و این زیبایی راباید دید نه آنکه اورا با زنی که در خیابان و یا محل کار دیده ایم مقایسه نمائیم ! و یا بلعکس مردی که از طلوع خورشید به عشق رفاه بیشتربرای خانواده تلاش میکند، اگر چه نمی داند چگونه عاشقانه صحبت کند اما مردانه به زندگیش عشق می ورزد و همین زیباست و دوست داشتنی!
صحبتم با دوستی است که دراقیانوس واژه ها و کلمات غرق شده وزندگی اطرافش را که سرشار از واقعیت ها است بکلی فراموش نموده ، او در انتظار سواری زیبا با اسب سفید است تا مرد رؤیا هایش باشد و یا بلعکس زیبا روی بلورین و خوش صدا که همواره برای او طنازی کند و… همه میدانیم که زندگی ما این گونه نیست و زندگی واقعی چیز دیگری است اما باز به واقعیت تن در نمی دهیم و با اصرار زندگی واقعی مان را نابود می سازیم.
صد البته میتوان در سخت ترین شرایط نیز از واژهای عاشقانه استفاده نمود و که آن هم نتیچه برخورد و کلامی زیبا و دوست داشتنی توسط طرف مقابل است .
اگر زن خانواده کمی عاشقانه تر با انگیزه برای حفظ کانون خانواده تلاش کند می تواند مردش را مهار و عاشق خود نماید و این همان چیزی است که در خلقت زن قرار گرفته ناز … نازی که مدیریت داشته باشد و نیاز را بوجود آورد.
دوستی میگفت زندگی ما نابود شد چون من به حرف اطرافیانم گوش می دادم که می گفتند همه مرد ها مثل هم هستند کمی ناز کن و خودت را برای شوهرت بگیر آدم میشه!
متأسفانه در کسب و کار نیز سالهاست این روش ها جا باز کرده و برای نمونه از چرب زبانی و زیبایی و طنازی یک زن جهت فروش کالا و جذب سرمایه بهره مند میشوند و اگر زنی هم به این کار ها تن در ندهد موفقیتی در بازار کسب و کار نداردو باید شاهد رشد دوستانش باشد و خودش عقب بماند!
شور بختانه مرد ها نیز چشم واقع بینشان را می بندند و اسیر نیاز های جنسی میشوند تا عقلانی و منطقی…
بد نیست بدانیم که در این میان شرکت های بزرگ تبلیغاتی با اهداف از پیش تعریف شده ای هستند که با بُلد کردن چنین مواردی میخواهند اولاً نیاز های انسان را به صورتی واژگون تعریف نمایند و ارزش اندیشه را بطور کل نادیده بگیرند و یک تعریف کلی برای زن و مرد بوجود آورند و در ثانی بتوانند اهداف خود را به بهترین شکل ارائه دهند که یکی از آنها فروش محصولاتشان است و این درک نادرست انسان قرن بیست و یکم از اطرافش است که فکر میکند ،میداند و می اندیشد در صورتی که چنان در تبلیغات و برنامه های تعریف شده غرق گردیده که نمی داند فقط بازیچه است ولا غیر! اگر نیندیشد و فقط تابع گوش و چشم باشد !این که می بینیم مردانی با اندامی ورزیده و شیک پوش در کنار اتومبیل های گران قیمت ایستاده اند و یا زنانی خوش هیکل و موفق و با لباسهای نیمه برهنه… تصویر ذهنی ما است از آزادی و موفقیت در جهانی که برای ما ساخته اند!
امید وارم خالق یکتا توفیق شناخت بهتر را نصیب همه ما گرداند تا بتوانیم بین واژه های دروغی و عمل عاشقانه و صادقانه تشخیص درست را قائل شویم. و در نهایت عمرمان توانسته باشیم کاری بکنیم که “گابریل گارسیا مارکز” در وصیتش گفته بود:
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه
تحویل گرفته ای, تحویل دهی …
خواه با فرزندی خوب …
خواه با باغچه ای سرسبز …
خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی …
خواه با حل مشکلی هر چند کوچک از بنده ای ..
و اینکه بدانی …
حتی فقط یک نفر با بودن
تو ساده تر نفس کشیده است.
این یعنی تو موفق شده ای!
در غیر این صورت به گفته پائولو کوئیلو که در متنی یک خطی گفت:اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند…!
پس زنده باشیم و زندگی کنیم.مانند انسانی با شعور و فهم و درک ، آنگونه که لایق اشرف مخلوقات است!دکتر حسن عشایری متخصص عصب شناسی مطالب زیبا و کاملی را در همین خصوص دارد که پیشنهاد میکنم در کانل آپارات من دنبال نمائید.
یا حق
جعفر صابری
بازارچه خیریه انجمن بانوان دیپلمات های وزارت امور خارجه
بازارچه خیریه انجمن بانوان دیپلمات های وزارت امور خارجه بازارچه خیریه انجمن بانوان دیپلمات های وزارت امورخارجه روز پنج شنبه ۴ بهمن 1397 با حضور همسر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و با مشارکت همسران سفرای سفارتخانه های مقیم در تهران آغاز به کار کرد.
«بازارچه خیریه دیپلماتیک» صبح امروز از سوی انجمن همسران دیپلماتهای وزارت امور خارجه با مشارکت همسران تعدادی از سفرای خارجی مقیم تهران افتتاح شد.
به گزارش ایسنا، این بازارچه با حضور مریم ایمانیه همسر وزیر امور خارجه و تعدادی از همسران دیپلماتهای وزارت خارجه در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی این وزارتخانه افتتاح شد.
این بازارچه خیریه در دو روز پنجشنبه و جمعه چهارم و پنجم بهمنماه از ساعت ۱۰ تا ۱۸ فعالیت خواهد کرد.
این بازارچه در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه واقع در خیابان شهید باهنر، خیابان آقایی برگزار شده است و عواید حاصل از این بازارچه به خانواده های نیازمند از جمله زنان سرپرست خانوار اهدا می شود .
آقای دکتر جعفر صابری مدیر عامل موسسه فر هنگی هنری آموزشی و انتشاراتی آشتی در کنار خانم فاطمه صالحی یک توانمند ،در نمایشگاه دیپلماتیک
این مقاله را تقدیم می کنم به روح دوست عزیزم محسن مسعودی که در علم هیپنوتیزم تلاش زیادی کرد!
قدرت هیپنوتیزم
می گوید با دوستی قرار گذاشتم، هر روز ساعت هفت صبح برویم ورزش کنیم ،اما روز اول او بیست دقیقه تأخیر داشت و گفت:فرزندش را به مدرسه رسانده و برای همین دیر شده وروز دوم نیم ساعت تأخیر داشت این بار گفت، همسرش را باید می رسانده دکتر و روز سوم حدود چهل دقیقه، این بار من به او گفتم بهتر نیست ما هشت شروع کنیم و او استقبال کرد ولی باز فردای آن روز نیم ساعت تأخیر داشت .به این نتیجه رسیدیم که هشت و نیم شروع کنیم و باز او فردایش نیم ساعت تأخیر داشت من به او گفتم تو الگوی منفی داری به نا م “تأخیر” ولی او نپذیرفت و گفت هیچ بیماری روحی ندارد ما تصمیم گرفتیم که ساعت نه شروع کنیم با این تفاسیر که اگر کسی دیر کر د باید صد دلار خسارت بدهد و ما این صد دلار را به یک مرکز خیریه کمک خواهیم کرد .
فردا صبح او سر قرار نیامد و من نگران شدم، نیم ساعت بعد با همسرش تماس گرفتم و همسرش گفت در بیمارستان است و وقتی من به ملاقاتش رفتم مشخص شد که او دیر کرده بود و برای اینکه صد دلار خسارت را نپردازد عجله می کند ، پایش پیچ می خورد و کارش به بیمارستان میکشد!
وی این موضوع را بد شانسی خودش می دانست ومی گفت :مطمئن بودم این بلا سرم می آید ومن همیشه دچار چنین مواردی می شوم !
خیلی وقتها ما در ذهن خود اتفاقات را تجزیه وتحلیل میکنیم و این موضوعات را بقدری شفاف می بینم که گویا در حال وقوع است و در ذهن خود با تمام جزئیات پرورش می دهیم، جالب این است که بیشتر افکار منفی را هم خوب می بینیم و خوب پرورش می دهیم و وقتی آنچه را که به آن می اندیشیدیم بر سرمان می آید می گوئیم تقدیر بود و این سرنوشت ما است!
همین که شما به سراغ مطالعه این کتاب و بخصوص این مقاله آمده اید نشان از آن دارد که با هیپنوتیزم آشنایی دارید و یا علاقه مند به یاد گیری بیشتر آن دارید . و شاید تا امروز در جلسات زیادی که پیرامون مطالبی اینگونه و روانشناسی ، خود شناسی ، موفقیت و شخصیت شناسی بوده شرکت نموده اید و کتاب یا جزوه های گونا گونی را در این خصوص مطالعه کرده اید . تا کنون به این موضوع اندیشیده اید که علی رغم تلاشتان برای یاد گیری و بکار گیری آموخته هایتان ،هنوز در بعضی موارد دچار مشکل هستید ؟
آیا مدرسان یا نویسندگان نتوانسته با شما خوب ارتباط بر قرار کنند؟
آیا شما در درک مطالب عجولانه بر خورد کرده اید.؟
یا اینکه برای پذیرش این گونه موارد هنوز بیشترش را باور نداریم ؟
من فکر میکنم مورد آخر بر موارد دیگر غالب باشد برای اینکه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که بیشتر ضمیر نا خود آگاه مان رو به امواج منفی است حتی داستان و اشعاری هم که از کودکی آموخته ایم سرشار از روح غم و نارا حتی می باشد .
روزها هم کم نیستند افرادی که در تلاش هستند تا با برگزاری سمینارهای گونا گون نشاط ، شادابی، راز موفقیت و پیروزی را به ما بیاموزند . حتی گاه سمینار های رایگان برگزار می کنند و ما گرچه در ابتداء سرشار از شادی و لذّت می شویم ولی بعدش که قیمت کلاس ها و دوره ها را می بینیم باز سرد میشویم و پیش خود مان می گوئیم این ها همه ، حُقه هست تا ما را سر کیسه کنند و جیب خود شان را پر کنند!
دوستی می گفت :
چیزی که گرم می شود ، سرد هم میشود!
باید تلاش کنیم تا پخته شویم یعنی از حالتی به حالت دیگر تبدیل شویم، تنها در این حالت است که دیگربه حالت اول باز نمی گردیم. به قول مولانا:
خام بودم پخته شدم ،دولت عشق آمد و پاینده شدم.
گرچه سالهاست هیپنوتیزم در جهان با نام های گونا گون به کار گرفته شده اما در دهه های اخیر با بکار گیری این علم در پزشکی، بین عموم نیز جایگاه خاصی پیدا نموده است وبسیاری از افراد با یاد گیری فنون و مهارت های این علم به موفقیت های زیادی دست یافته اند.
هیپنوتیزم (خوابگری) و هیپنوتیزم درمانی، سالهای سال است که برای مردم چیزی شگفتآور است. برخی از مردم بر این باورند که هیپنوتیزم مانند جادو و طلسم است و هیپنوتیزور یا هیپنوتیزم کننده انرژی ماوراء طبیعی دارد. همین باورهای نادرست دربارهی هیپنوتیزم باعث شده است که خیلی ها مردم ناآگاه را فریب دهند.
هیپنوتیزم چیست؟
هیپنوتیزم یا خوابگری فرآیندی علمی است که به کمک آن سطح هوشیاری و آگاهی انسان گستردهتر و عمیقتر میشود و توجه و تمرکز افزایش مییابد. در این حالت فردی که هیپنوتیزم شده است میتواند به بخش ناهوشیار (ناهشیار) دسترسی داشته باشد. بر پایهی این تعریف هیپنوتیزم یک سرگرمی یا عمل ماوراء طبیعی یا جادو نیست. هیپنوتیزم تکنیکی برای تمرکز حواس، با بهرهگیری از روشهای علمی اثباتشده است و میتواند به انسان در دستیابی به ضمیر ناخودآگاهش کمک کند. هیپنوتیزم یکی از شیوههای کار روانشناس است و بر پایهی اصول روانشناسی انجام میشود. کسی که هیپنوتیزم را انجام میدهد باید دارای گواهینامهی علمی هیپنوتیزم باشد. انجام هیپنوتیزم بدون داشتن مهارت و گواهینامهی علمی، کاری غیرقانونی و غیراخلاقی است. هیپنوتیزم ویژهی انسان نیست بلکه حیوانات را نیز میتوان هیپنوتیزم کرد!
انواع هیپنوتیزم
هیپنوتیزم به دو گونهی خود هیپنوتیزم و دگر هیپنوتیزم بخشبندی میشود. همانگونه که از نام این دو شاخه پیداست خودهیپنوتیزم به دست خود فرد و دگر هیپنوتیزم به دست کسی دیگر انجام میشود. انجام هیپنوتیزم در هر دو گونه، نیازمند آگاهی و دانش است و اگر به درستی انجام نشود میتواند تاثیرات منفی روانی و عصبی به دنبال داشته باشد.
هر انسانی در وجودش دارای ضمیری است. که خود آگاه و یا نا خود آگاه نامیده میشود.
هیپنوتیزم به انسان کمک میکند که کنترل بر ضمیر خود داشته باشد .
روش و مراحل هیپنوتیزم
هیپنوتیزم به روشهای گوناگونی انجام میشود و مراحل هر روش تفاوتهایی با هم دارند .برخی از تکنیکها با چشمان باز و برخی دیگر با چشمان بسته انجام میشوند.
به طور کلی هیپنوتیزم چند مرحله دارد:
۱– پذیرش ۲- تمرکز ۳- تلقین ۴- انجام فرآیند ۵- بازگشت
۱– پذیرش: نخستین گام برای انجام هیپنوتیزم این است که فرد بخواهد هیپنوتیزم شود چون هیپنوتیزم فرآیندی نیست که به زور انجام شود. اگر کسی نخواهد هیپنوتیزم شود یا با هیپنوتراپیست (هیپنوتیزم کننده) همکاری نکند هیپنوتیزم نخواهد شد. خوب است بدانید که برخی پذیرش هیپنوتیزم در انسانهای گوناگون به یک اندازه نیست و برخی از افراد هیپنوتیزم پذیر نیستند.
۲– تمرکز: تمرکز کردن و آرامسازی ذهن بسیار مهم است اگر کسی که میخواهد هیپنوتیزم شود نتواند تمرکز کند فرآیند هیپنوتیزم با چالش روبهرو میشود و انجام هیپنوتیزم شکست خواهد خورد. برای آرامش و تمرکز از فرد خواسته میشود بدنش را در شرایط آرام و ریلکس قرار دهد. میتواند دراز بکشد یا بنشیند. تنفسش را عمیق و منظم کند. ماهیچههایش را شل و تمرکز کند. فکر خود را آرام کند و به خود تلقین کند که میخواهد بخوابد.
۳– تلقین: تلقین را میتوان محرکی نامید که به انجام فرآیند هیپنوتیزم کمک میکند و فرد را در شرایط خواب عصبی قرار میدهد. تلقین و محرکها میتواند دیداری یا شنیداری باشند. یکی از نمونههای محرک دیداری برای تلقین، شمع است. از فرد خواسته شود به نور یک شمع نگاه کند. برای محرک شنیداری میتوان از گوش دادن به صدای تیک تاک ساعت یاد کرد.
هیپنوتیزور در فرآیند تلقین دادن، فرد را به آرامش فرا میخواند و در تلقینهایش فرد را به خوابیدن تشویق میکند. پس از تلقین از او میپرسد که آیا به خواب رفته است؟ یادآوری میکنم که این خواب یک خواب طبیعی نیست و با خوابیدن معمولی متفاوت است.
۴– انجام فرآیند هیپنوتیزم: در این هنگام فرد هیپنوتیزم شده است و میتوان از او پرسشهایی کرد که در شرایط معمولی توان پاسخگویی به آنها را ندارد. همانگونه که گفتم هنگامی که کسی هیپنوتیزم میشود میتواند به سطوح عمیقتر هوشیاری و نیز ناخودآگاه ذهنش دسترسی داشته باشد. هیپنوتراپیستها در این هنگام به درمان کسی که هیپنوتیزم شده است میپردازند.
۵– بازگشت: پس از انجام هیپنوتیزم باید کسی که هیپنوتیزم شده است را بار دیگر به کمک تلقینهای دیداری و شنیداری به شرایط طبیعی بازگرداند. و از حالت هیپنوتیزم یا خواب مصنوعی بیرون آورد.
از این مختصر که بگذریم می توانیم به بحث اصلی خود برسیم که بیایم بجای آنکه اجازه بدهیم شخص دیگری ما را هیپنوتیزم کند خود مان را هیپنوتیزم کنیم و با روش سادای که در ادامه خواهیم آموخت مشکلات مختلفی که مارا احاطه نموده را تا مقدارزیادی کاهش دهیم .
بیش از 85% از بیماری های مختلف مانند سرطان ،ام اس ، بیماری های قلبی و عروقی ، تنفسی و حتی اعصاب و روان را بدون استفاده از دارو و تنها از راه تمرکز و هیپنو تیزم می توانیم در مان کنیم و با این روش ،اعتیاد ، اختلالات جنسی ، اختلالات بی خوابی ، استرس ها ی شدید خود مان را درمان نمائیم.
تنها باید بخواهیم و در ضمیر نا خود آگاهمان به آن ها فر مان دهیم که به فرمان ما در بیایند و تصویری واضح و درست از آنچه می خواهیم را برای خودمان ترسیم کنیم.
اگر ثروت و مقام آرزوی ماست باید خود را در آن شرایط به روشنی ببینم همانطور که در بیشتر مواقع خود را مستأصل و گرفتار فرض می کنیم و می گوئیم این شانس ما است و ما گرفتار هستیم و هرگز وضع ما تغییر نمی کند .
روانشناسان بزرگ مانند فروید می گویند شخصیت انسان بین پنج تا هفت سالگی شکل می گیرد ، که کاملا ً درست است؛ اما نکته قابل توجه این است وقتی انسان در هر سنی بیمار میشود برای درمان اقدام میکند و وقتی می فهمد که برای بهبود باید چه کار هایی را انجام دهد سعی می کند تا قدم به قدم آنچه پزشک معالج گفته را رعایت کند و این در واقع تغییر شرایط است و گامی برای بهبود.
نمی توان فرض بر اینکه در یک خانواده ضعیف اجتماعی بدینا آمده و یا امکانات مناسبی را برای تغییر زندگی ندارد به آنچه هست تن بدهد، اینجا باید بر روی خودش کار را شروع کند و تغییرا ت را بخواهد مسیر روشن را ببیند و در مسیر درست گام بردارد .
اندیشیدن و تصمیم گرفتن همان مراحل اصلی موفقیت در زندگی است.
۱- پذیرش ۲- تمرکز ۳- تلقین ۴- انجام فرآیند
خیلی ها حاضر به تغییر نیستند، برای نمونه شنیده اید میگویند آقای x هنوز بد دهن است و از کلمات زشت بعد از گذشت 30 سال استفاده می کند و یا او شخص بسیار خوشرویی است و علی رغم تمام مشکلاتی که بر سرش آمده هنوز می خندد و شاد است!
این شخص نتوانسته بر الگوی شخصیتی منفی خود غلبه کند . بیشتر ما الگو های منفی زیادی داریم که مهمترین آن ها انتقاد نا پذیری ما است و اگر اشتباهی می کنیم بدون شک یا دنبال مقصر هستیم و یا به هر شکل دلایلی را برای رفع اتهام از خودمان مطرح می کنیم !
متأسفانه همین رفتارهای ما در روابط اجتماعی و بخصوص خانوادگی مان باعث آزار دیگران از جمله عزیزانمان می شود و گاه در یک رابطه زنا شویی حتی منجر به جدایی می گردد.
درجه تحمل دیگران نیز حد و اندازه ای دارد، جالب است بدانید در یک تحقیق دانشگاهی بین صد زن متأهل94نفر از آنها از زندگی مشترکشان ناراضی بودند و می گفتند اگر فرصت ازدواج داشتند با همسر فعلیشان ازدواج نمی کردند .و یا با مردی که خصوصیات همسرشان را دارد زیر یک سقف نمی رفتند!
اگر کمی روی خودمان کار کنیم و بهتر بر ضمیر نا خود آگاهمان تسلط یابیم می توانیم بیشتر موارد و مشکلاتمان را مرتفع سازیم ،ما باید بدانیم که بدنیا آمده ایم که کامل و پخته شویم و انسانیّت را در وجودمان به تبلور برسانیم.
به قول حافظ :
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بباید آدم دیگر
شاید اگر ساده تر بخواهیم توضیح دهیم “هر از چندی باید ویندوز مان را بروز رسانی کنیم تا درآیورهایمان بهتر به کار خود ادامه دهند “.
بد نیست بدانیم در مغز ما بیش از 30 میلیارد سلول مشغول به کار و تلاش است که اگر بخواهیم هر کدام را به عنوان یک کارخانه در نظر بگیریم با توجه به گستردگی فعالیتش زمینی به اندازه ده کیلومتر مربع فضا نیاز دارد .
باید بپذیریم که هر چه بخواهیم در وجود خود مان مهیا است و کافیست به خویشتن خویش رجوع کنیم و بگوئیم :
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش روزگاری باز جوید وصل خویش
و بدانیم چیزی نیست که در وجود ما نباشد:به قول حافظ :
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
کافیست کمی برای خودمان بیشتر وقت بگذاریم لااقل هفته ای دو بار ده تا بیست دقیقه در خود فرو برویم وخویشتن خویش را ریکاوری کنیم و به باز سازی خویشتن خود بپردازیم.
اگر تا کنون شخصی سالم و درستکار و انسان بوده ایم و بر خلاف خیلی ها صاحب مال و منال نشده ایم ، دست از تحقیر و تخریب خود مان برداریم و بپذیریم که اولاً زین پس می تونیم با تقویت ضمیر خود آگاهمان به آنچه می خواهیم دست یابیم و در ثانی وجدانی راحت داشته و داریم!ما تلاشمان را برای داشتن یک زندگی خوب نموده ایم و نباید شرمسار باشیم،ژان ژاک روسو میگوید:
بی گناه حقیقی ،هر گز شرمسار نیست
و توماس ادیسون جمله زیبایی دارد که معنای واقعی تلاش و پشتکار را بیان میکند :
بزرگترین ضعف ما تسلیم است، دقیق تر ین راه برای موفقیّت ،
آن است که همیشه فقط یک بار دیگر امتحان کنید.
باید فکر مثبت داشت و از داشتن افکار منفی بخصوص در حق دیگران پرهیز کرد ،چرا که برخلاف باورمان آن چه در حق دیگران می طلبیم بیشتر و زود تر نصیب خودمان می شود اگر آرزوی گرفتاری برای او باشد!خودمان گرفتار می شویم و اگر موفقیّت و پیروزی و سلامت، زود تر به خود مان خواهد رسید !
سعی کنیم با کتاب خواندن ، شرکت در سمینارها ، مجالس و شنیدن برنامه های خوب به اندوخته هایمان بیشتر بیفزائیم و یادمان باشد که این اندوخته ها وقتی افزوده خواهد شد که به دیگران بیاموزیم در این اندیشه باشیم که این موضوع جدید را به دوستانمان انتقال دهیم تا وضع زندگی و کسب و کارش بهبود یابد و یا این جزوه را برای دوستمان ببریم تا او نیز به کار گیرد ، یک پیام ارزشمند را به دوستان خود بفرستیم و دعا کنیم او موفق شود باور داشته باشیم وقتی به موفقیت دوست ، همشهری ، هم وطن و یا انسانی در دورترین نقطه این کره خاکی می اندیشیم بازگشت بهتری برای خود ما به همراه خواهد داشت و زیبایی های زندگی بیشتر میشود ،در اندیشه مان همیشه نور و روشنایی را ببینم .
اگر زمان خروج از منزل اتومبیلمان خراب شد و یا در ترافیک گیر کردیم و یا به هر دلیل ناچار شدیم کمی از سرعت مان بکاهیم شاکر خدا باشیم و بدانیم که قرار بوده اتفاق ناگواری برایمان پیش بیاید و همان افکار زیبا و خوب جان و مالمان را حفظ نموده است.
راهکار عملی:
بهتراست که بنشینیم و یا دراز بکشیم و چشمانمان را ببندیم و مردمک چشم ها را به سمت پیشانی هدایت کنیم و سعی نمائیم مرکز پیشانی را ببینیم وآرام به این بیندیشیم که میتوانیم بهتر ازآنچه که هستیم باشیم .ما میتوانیم مشکلات را حل کنیم و هیچ کس نیست که بتواند برای ما مشکلی ایجاد کند و…هرچه چیز های خوب، دوست داریم را در نظر بگیریم و تصاویر زیبا را ببینیم ، اگر اتومبیل خوبی می خواهیم خود را در آن ببینیم اگر خانه می خواهیم خود را در آن ببینم برویم داخل آشپزخانه در یخچال را باز کنیم و از اینکه این همه نعمت در آن است از خدا متشکر باشیم و…
باور داشته باشیم که همه ی آنچه می خواهیم به زودی خواهیم داشت ،نفس عمیق بکشیم و باور داشته باشیم که دیگر هیچ بیماری دروجود مان نیست و ما جوانی هستیم سراسر نشاط و سلامتی .
گاهی وقتها بد نیست از طبیعت و حیوانات بیاموزم، مانند عقاب که در قفس گرفتار شده حتی اگر میله هایش از طلا باشد باز آن را گاز می گیرد وچه زیبا حافظ می گوید:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
بدانیم که قرارنیست همیشه ما گرفتار و بدبخت بمانیم و اگر به کتاب آسمانی مان اعتقاد داریم خدا وند می فرماید :
اِنَ مَعَ العُسرِ یُسری
یا بهتر بگویم پاین شب سیه سپیداست
ذهنت را آزاد کن تا شادابی به سراغت بیاید ،گرفتاری بوده هست و خواهد بود اما امروز، دیگر نخواهد بود و تبدیل می شود به دیروز ،باور کن :
امروز همان فر دایی است که نگرانش بودی
و فردا ی دیروزت یک خاطره می شود!
در حال ،زندگی کن ولی در ذهنت فردایی بهتر را ببین و بساز و حتماً مرا دعا کن .
ارادتمند
جعفر صابری