تصاویر ، آثا ر هنر ی و بلی تهای رویداد ، اثبا ت کن د . علاو ه بر این ، سازنده

صفحه 55 NFT توسعه واقعی ت مجازی متاورس توسط بلاک چین و

همچنین م یتوان د در هر معامله موفق در هر بازار NFT یا از طری ق

معامل ه نظی ر ب ه نظیر ، حق امتیاز کسب کن د. تاریخچه کامل تجارتی ،

نقدینگی عمیق و قابلیت همکاری مناسب، NFT را به یک فناور ی

امیدوارکنند ه برا ی محافظ ت ا ز مالکی ت معنو ی ) IP ) 1 تبدیل م یکن د.

ادامه مطلب

[ یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ ] [ 21:35 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

ده نکته درباره ازدواج با زنان و مردان بیوه

ازدواج مـجدد به نوبه خود کمی ترس آور است؛ اما زمانیکه فردی با کسی ازدواج می کند که همسر اولش فوت شده، دچار درگیری های بسیار زیاد احساسی، مشکلات روزمره زنـــدگی و… نیز می شود. شاید تاکنون هیچ متنی در این زمـینه نخوانده باشید، اما ما قصد داریم در این مقاله شما را با پی آمد ها و شیوه های جلوگیری از بروز مشکلات در زمینه ازدواج با کسی که همسرش را از دست داده، آشنا کنیم.

1- پذیرفتن گذشته

نباید آنرا پنهان کنید و یا از آن فرار نمایید. بی توجهی به غم و غصه های همسرتان هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. اگر به احساسات او بی توجهی کنید، شاید غم از دست دادن همسر اولش تا ابد همراهش باقی بماند. بی توجهی و سرسری گرفتن مسائل فقط بهبود طرف مقابل را به تعویق می اندازد. بهتر است به او اجازه دهید تا با شما صحبت کند و بگوید که در کجای سفر غم انگیز خود قرار دارد. یک رابطه زمانی موفق است که هر دو طرف به راحتی بتوانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند و به سادگی با هم ارتباط برقرار کنند.

2- قبول کنید که در زندگی شما 3 قلب وجود دارد

پذیرفتن این مطلب که نیمی از قلب همسرتان متعلق به شخص دیگری است، کمی دشوار است. اما در زندگی با مردی که همسر خود را از دست داده، این دقیقاً هنری است که شما حتماً باید آنرا بلد باشید. در عین حال باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به همسر مرحومش جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد.

3-اجازه ندهید بی توجهی به اشیا و مایملک مرحومه شما را در مسیر نادرست قرار دهد.

اگر احساس می کنید که همسرتان شما را به اندازه خانم مرحومش دوست نمی دارد، بنابراین باید سعی کنید که وسایل شخصی همسر اول از قبیل قاب عکس و … را از درون خانه جمع آوری نمایید. بسیاری از مشکلات با رسیدگی به وسایل خانگی حل خواهند شد و مطمئن باشید که با انجام این کار حیرت زده خواهید شد.

به منظور حل این مشکل ابتدا باید با همسر خود مشورت کنید و سعی کنید تا مشکلات خود را با گفتگو حل نمایید. با هم تصمیم بگیرید که کدامیک از وسایل او را می خواهید نگه دارید و کدامیک از آنها را می خواهید به مراکز خیریه تحویل دهید.
در نظر داشته باشید که همه انسان ها خاطراتی در گذشته دارند که برایشان از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دوست دارند که آنها را تا آخر عمر خود زنده نگه دارند. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و از طریق بحث متقابل، بر سر نگه داشتن وسایل شخصی همسر مرحومه به نتیجه برسید.

5-با اعضای داغ دیده فامیل همدلی کنید و غمخوار آنها باشید

شاید در ابتدا اعضای خانواده، شما را در میان خود نپذیرفته باشند. باید به آنها حق بدهید چرا که ممکن است تصور کنند که با ازدواج مجدد آقا یا خانم، کلیه یادها و خاطره های دختر، خواهر، خواهر زاده، و یا نوه ی آنها از یادها پاک می شود. آنها به صورت ناخودآگاه شما را مسبب اصلی این قضیه می دانند و در دل، شما را سرزنش میکنند. اگر به طور مکرر در مراسم عزاداری و یادبود آنها شرکت کنی، خیلی راحت تر می توانید با افکار منفی آنها مقابله کنید.
به هر حال از دست دادن یک عزیز شرایط سختی را به اطرافیان تحمیل می کند. به همین دلیل باید به آنها زمان بدهید تا بتوانند شما را همانگونه که هستید بپذیرند و به تدریج جایگاه خود را در خانه همسرتان تثبیت کنید.

5-در گذشته زندگی نکیند و اجازه ندهید افکار منفی گذشته به ناامنی های شما دامن بزنند

آیا همسر قبلی از شما زیباتر، جذاب تر، و بامزه تر بوده؟ آیا او آشپز، عاشق، دوست و شریک بهتری بوده؟ مقایسه خوب است و یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود، اما اگر این کار به درستی انجام نشود، آنوقت مانند یک سد محکم جلوی رشد رابطه شما را می گیرد. شوهرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر مرحومش بوده اید. او به خوبی می داند که شما منحصر بفرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد. او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر مرحومش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند. باید قبول کنید که شما و همسر مرحوم او دو انسان کاملاً مجزا هستید، و هر دو شامل خصوصیات منحصر بفرد اخلاقی خود می باشید. شاید تمام مقایسه های اشتباهی که شما در ذهن دارید، دقایقاً همان ها دلیل اصلی جذب شوهرتان به شما بوده باشند!

6-در مورد خاطرات غم برانگیز مهربان و رئوف باشید

شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او مرگ همسر اولش را فراموش کند. البته به مرور زمان همه چیز حالت عادی پیدا میکند و همسرتان به جایی خواهد رسید که ناراحتی هایش به شادی تبدیل شود؛ اما هیچ گاه نباید تصور کنید که سالگرد وفات همسر اول، روز تولد، سالگرد ازدواج و … بدون غم و اندوه خواهد بود.
شاید همسرتان دوست نداشته باشد که در مورد غم و اندوهی که در این روزها احساس می کند، چیزی به شما بگوید. تحت این شرایط او احساس می کند که اگر با شما در مورد این مسائل صحبت کند، شما ناراحت می شوید و احساساتتان آسیب می بینند. در این مواقع باید اختیار بیشتری به او بدهید و به او بقبولانید که می توانید به درستی درکش کنید. به او بگویید که از ارزش این تاریخ ها آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید تا مقبره همسرش او را همراهی کنید. از نظر روان شناسی این کار کمک بزرگی به بهبود و ارتقای رابطه می کند چراکه به هر دوی شما اجازه می دهد تا درونی ترین احساسات خود را با هم در میان بگذارید.

7-ازدواج با مردی که همسر خود را از دست داده نباید تماماً حول محور همسر مرحوم او بچرخد. در این میان احساسات شما نیز مهم هستند، شما استحقاق این را دارید که مورد احترام قرار بگیرید.

بسیاری از خانم ها زمانیکه همسرانشان می گویند: ” همسر اولم” ناراحت می شوند. اگر این مسئله باعث ایجاد ناراحتی در شما می شود، باید به آرامی در مورد آن با همسر خود صحبت کنید و او را متوجه کنید که همسر دومش نیر نیازها و احتیاجاتی دارد که باید مرتفع گردند.

8- مطالعه و تحقیق کنید تا مطالبی در مورد مراحل مختلف غم و اندوه و پی آمدهای آنها بدست آورید
تا زمانیکه شما بخواهید با همسر خود ازدواج رسمی کنید، به طور حتم بخش وسیعی از غم و اندوه او به پایان رسیده است. البته باید توجه داشت که بخشی از غم و ندوه در وجود افراد باقی می ماند که با کمی صبر و حوصله و همچنین به مرور زمان از بین می رود. اگر شما با همسرتان “یکی” باشید آنوقت باید هر چیزی که می توانید در مورد غم و غصه او یاد بگیرید و به تریج آنرا حل نمایید.

درکتر الیزابت کابلر رز کتابی پیرامون این مسئله منتشر نموده با نام “درباره مرگ و مردن.” در این کتاب درجه های متفاوت غم و اندوه مشخص شده. همچنین در این کتاب می خوانیم که فرد در مراحل مختلف چگونه می تواند با درگیری های فکری خود کنار بیاید.

9-از کمک گرفتن از دیگران ترسی به خود راه ندهید چرا که با این کار متوجه می شوید بسیاری از ناامیدی هایتان بی پایه و اساس هستند.

نمی دانید دیگران چه کمکی می توانند به شما بکنند. شاید فرد مورد نظر همسایه، دوستی در کلاس یوگا، و یا مادر دوست فرزندتان باشد. شاید اینگونه حرف ها را با اقوام و فامیل مطرح نکنید و ترجیح بدهید با یک دوست پیرامون مشکلات خانوادگی خود صحبت کنید. هیچ اشکالی ندارد. کمکی که دوستان در این زمینه می توانند به شما بکنند واقعاً تحسین برانگیز است.

بسیاری از این افرادی که شما با آنها احساس راحتی می کنید و حرف دلتان را به آنها می زنید کسانی هستند که احساست مشابه شما دارند و در دنیا احساس تنهایی می کنند. به این طریق هم شما می توانید همصحبت خوبی برای او باشید و هم او می تواند با همفکری و همدلی شما را در مسیر درست قرار دهد.

10-در لحظه زندگی کنید و برای آینده ارزش قائل باشید

هر روزی که زندگی می کنید و هر نفسی که می کشید نعمتی است که از سوی خداوند به شما هدیه داده شده است. با غنیمت شمردن لحظات خود، شاکر خدا باشید. با همسر خود خاطره های جدید خلق کنید که منحصر به خودتان باشند و هیچ ارتباطی به زندگی گذشته و همسر مرحومش نداشته باشند.

برنامه سفر به جاهای دیدنی را بریزید و به مناطقی بروید که هیچ یک از شما قبلاً از آنجا دیدن نکرده باشد. روزهای خاصی را برای خود معین کنید و جشن بگیرید. دکوراسیون داخلی خانه را تغییر دهید، و یا حتی خانه را عوض کرده و به یک خانه جدید نقل مکان کنید و با هم آنرا از نو آماده زندگی کردن کنید.

زندگی معلم است پس سعی کنید دانش آموز خوبی باشید. به خاطر داشته باشید که هیچ گاه نمی توانید اتفاقی که در گذشته افتاده است را تغییر دهید، اما می توانید خود را با یاد آن سازگار سازید و به رشد و تعالی دست پیدا کنید… و بنابراین می توانید با مردی که همسرش را از دست داده ازدواج کنید.

[ یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:26 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

اگه بشه چی میشه!

گاهی بساط عیش خودش هفته نامه بین المللی

جور می شود

گاهی به صد مقدمه نا جور می شود

آن روز بعد از نماز صبح خوابم نبرد داشتم مثبت می اندیشیدم ، به اینکه امروز حتماً همه چیز درست میشه و نه تنها مشکل ساختمان بلکه کار فروش سهام شرکت هم به بهترین شکل ممکن انجام می پذیرد و می توانم خانه را از بدهی به بانک نجات دهم ومحل کار کوچکی هم دست و پا کنم شاید بتوانم یک اتومبیل هم بخرم…خیلی خسته هستم بچه ها را هم در طول سه سال گذشته مسافرت نبردم اگه بشه مسافرت هم میرویم…

حمام، صبحانه و بعد راهی شدم در طول مسیر به خودم می گفتم:

که گر مراد نیا بم به قدر وُسع بکوشم

بلافاصله راهی شدیم تا کار ها را همان روز به پیش ببریم،وقتی رسیدیم اداره ثبت شرکت ها درست وقت نماز ظهر بود من به فال نیک گرفتم ولی وقتی دیدم باید نزدیک به 45 دقیقه در انتظار بمانم تا مراسم نماز و نهار به اتمام برسد باز افکار منفی به سراغم آمد، خیلی تلاش کردم تا باز مثبت باشم و مثبت بیندیشم حتی وقتی چند نفر از شرایط موجود غر می زدند من انرژی مثبت دادم و گفتم این بنده های خدا هم کار مند دولت هستند صبح زود می آیند سر کار تا این ساعت با این همه ارباب رجوع، خوب گرسنه هستند گناه دارند و… خوب بود ،همه چی خوب بود، حتی وقتی متصدی اداری گفت شما باید این نامه را تایپ و بعد با پست بفرستید بین ده تا پانزده روز آینده به دست شما می رسد آنقدر انرژی مثبت بهش دادم که خندید و گفت باشه شما فردا دستی بیار انشا ءالله جواب می گیری. شاد و خوشحال و دوان دوان آمدم داخل اتومبیل که همکارم گفت : آقایان ،میگویند این شرکت… و… نفس عمیقی کشیدم راستش انرژی های مثبتم خیلی کم شده بود ساعت سه بود و دیدم از خانه هم تماس گرفته اند بعد از چند دقیقه متوجه شدم حکم تخلیه هم آماده شده و ظرف یکی دوروز آینده اجرا می شود… دیگه تمام انرژی مثبتم ته کشید یه نگاه به آسمون کردم و به خدا گفتم : خیلی دمت گرم!

دوش آب سرد ،نهار و نماز و دو تا قرص سر درد و اندیشه به اینکه قبض آب و برق وتلفن و شارژ خانه هم هست که می شه حدود سیصد هزار تومان… ادامه در صفحه 2

گاهی وقتها چقدر خوبه که آدم می تونه بخوابه و خواب بهترین داروی آرام بخش هست … به خودم گفتم:

دوست دارد یار این آشفتگی

کوشش بیهوده به از این خفتگی

بیدار و مشغول کار شدم ،تلفن زنگ زد و دوستی از پشت خط تلفن گفت ببخشید دیر شد ولی 400 به حسابت ریختم…و بعد پیامکش آمد… بی معطلی بدهی آب و برق و گاز و تلفن را دادم و بعد باز رو به آسمان کردم این بار به خدا گفتم عجب خدایی هستی…

نمی دونم تا حالا چند هزار بار تو شرایطی این شکلی گیر کرده اید و یواشکی با خدا زمزمه کرده اید که خدا یا خودت که می دونی! یه جایی خواندم مادر بزرگی به نوه اش میگه خنده دار ترین چیز اینه که آدم به خدا نیازش رو بگه… هرروز صبح با یک دنیا آرزو و ایده بیدار می شویم و در ذهن خود مان تجزیه و تحلیل های گو ناگون می کنیم که اگه بشه چی میشه…

ولی خیلی وقتها نمی شه ، خیلی وقتها میشه اما آن طور که ما می خواهیم نمی شه ،خیلی وقتها هم ما هیچ کاری نمی کنیم و خیلی خوب میشه… در هر صورت باید قبول کنیم که همه چی دست خداست…

مدتهاست با خودم در گیر همین موضوع ساده هستم که اگه همه چی دست خداست پس ما چکاره هستیم ؟ بالاخره ما باید کار بکنیم یا نکنیم اگه قراره ما فکر کنیم و تلاش، اما نشه و همانی بشه که خدا میخواد پس اساساً خودش بخواد ما هم بی خودی سر کار نرویم…

قومی به حد و جهد گرفتند زلف یار

قومی دگر حواله به تقدیر می کنند

وهی انرژی مثبت هم نفرستیم.و قبول کنیم که:

گاهی بساط عیش خودش جور می شود

گاهی به صد مقدمه نا جور می شود

اما امروز لابلای کتابهای قدیمی مدرسه، کتاب دینی سال سوم راهنمائیم را دیدم ، داستان وجود خدا از زبان آن پیرزنی که داشت چرخ ریسندگیش را می چر خاند و در مقابل سئوال اینکه آیا خدا هست یا نه تنها دستش را از روی دستگیره چرخ برداشت و گفت به همین سادگی اگه خدا نظر لطفش رو از ما بر داره هیچ کاری نمی شه… آره ما باید تلاشمون رو بکنیم و بدونیم که خدا با ماست و خوب به شرایط ما آگاهست… گاهی وقتها باورمون نمی شه که چقدر به ما نزدیکه اما باید قبول کنیم که به درد دل ما شنواست…اگه آبروی کسی را نریخته باشی آبروت رو نمی ریزه ،اگه ظلم نکرده باشی صدایت رو می شنود و نمی گذارد بهت ظلم بشه و اگه… بگذریم و خدایی که همین نزدیکیست …

بله یک سال دیگر هم به لطف خدای مهربون گذشت و هفته نامه همسر به مبارکی میلاد امام هشتم، امام غریبمان وارد هیجدهمین سال تولدش شد… شکر که با شما و برای شما بودیم… خیلی نیاز مند دعای خیرتون هستیم…

یا حق

جعفر صابری

[ یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:25 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

قسمت هایی از

کتاب صلح

نوشته جعفر صابری…

مطالعه چیست ؟

مطالعه و کسب علم و دانش زیر بنا و زمینه ساز توسعه و پیشرفت کشور و راهگشای بهروزی – سعادتمندی و فرازنگی جامعه و انسانهاست . مطالعه دو جنبه را در بر می گرد : 1- کیفی – 2- کمی

کیفی شامل مقدار یادگیری مطالب – بخاطر سپاری تجزیه و تحلیل بسط معنایی و کاربردها و..

کمی شامل مدت زمان مطالعه و مقدار مطالعه انجام شده در زمان مشخص است .

اگر کتاب را دریچه ای بسوی جهان علم و معرفت بدانیم . مطالعه راهی است برای پرورش استعدادهای خداداد انسانی که او را در مسیر رشد و تکامل راهنمایی می کند.

پر واضح است که پیشرفت کشورهای مترقی مدیون مالعه و کتابخوانی آنهاست و مانیز این چراغ هدایت را برای کشور عزیزمان ایران توصیه می کنیم چرا که مطالعه و کتابخوانی یک از مهم ترین عوامل ترقی اجتماعی در زندگی امروز دنیاست و ره جامعه ای که بیشتر به مطالعه و تحقیق اهمیت دهد به سطوح بالاترین از مدارج علمی دست می یابد و این مسئله بر سرنوشت افراد جامعه تاثیر مثبتی خواهد گذاشت و نسلهای بعدی را نیز بهره مند خواهد نمود و از آنجا که دانش و آگاهی انسان فطری نیست و بر اثر تجربه و مطالعه بدست خواهد آمد و می توان گفت اکتسابی است بهمین نسل حاضر اطلاعاتی بر اندوخته های پیشین می افزاید و برای آیندگان به جا می گذارد و این جاست نقش و اهمیت مقوله ای بنام کتاب نمایان می شود و جوامعی که به نقش کتاب و کتابخوانی واقفند از رشد علمی و فرهنگی بیشتری برخوردار هستند تا جوامعی که درک درستی از نقش تحول ساز و دگرگون کننده کتاب ندارند.

از میزان کتاب خوانها – نحوه کتابخوانی – تعداد کتابخانه های عمومی – تعداد کتابهای چاپ شده میزان خرید کتاب از سوی مردم و مقدار وقتی که صرف مطالعه می کند می توان پی برد که فرهنگ مطالعه در آن کشور دریچه جایگاهی است و از این طریق مسیر و جهت رشد و توسعه و یا افول ملتی را می توان مشاهده کرد و متاسفیم از اینکه باید بگوئیم اگر چه در سالهای اخیر تحولات مهمی در این رابطه به وقوع پیوسته ولی آمار و ارقام نشان می دهد کتاب و مطالعه امروزه در جامعه ما از موقعیت خوبی برخوردار نیست و چه بسا آن را یک مسئله کم اهمیت قلمداد می کنند و این مشکل فرهنگی یا به عبارتی افت فرهنگی معمول ملتهای بسیاری است و امروزه هر فردی به نوبه خود بار سنگین مسئولین این معضل را به دوش یکی از سه ضلع مثلث ناشران – دولت و خریداران کتاب می اندازد در صورتیکه باید بدنبال راه حل مناسب بود و مشکل را حل کرد .

بیشتر افراد می دانند که کتاب مهمترین برتری رشد فرهنگی هر کشور است و شاخص ترین وسیله برای انتقال افکار میان جوامع مختلف و آگای از دستاوردهای بشری در جهان محسوب میشود و تعداد مطالعه کنندگان هر کشوری میزان رشد عقلانی هر جامعه ای را نشان می دهد و روش بی نظیری است برای کسب معرفت درباره جهان خود تا در لا به لای متون شرح جملات پاراگرافها و فصلهای کتاب بتوان تعریفی از پیچد گی دنیا انسان و دیگر چیزها بدست آورد .

گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه ایران نیاز به آگاهی همه جانبه از مسائل و مشکلات موجود در این راه دارد و می توان گفت وظیفه مسئولان و سیاستگذران فرهنگی است که با گردآوری اطلاعات کافی در این زمینه اقدام به تدوین برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت جهت گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه نمایند . فراموش نکنی که مطالعه یکی از بهترین ابزارهای تعلیم و تربیت مدرن است و تاثیری که یک کتاب در روح فرد می گذارد از آثار دیگر رسانه ها عمیق تر و ریشه دارتر می باشد و گاهی شخصیت فرد را دگرگون همه جانبه وسایل ارتباط جمعی کتاب هنوز جایگاه ویژه ای در دنیای امروز دارد و در بخش عظیمی از این کره خاکی عمده ترین وسیله تعلیم و تربیت بشمار می رود .

موانع و مشکلات موجود در راه مطالعه و کتابخوانی

گرفتاری مردم ماشینی شدن زندگی و اسیر بودن انسانها در چنگال ماشنها توجه بیش از اندازه به صد او سیمای به جای آثار مکتوب گرانی کتاب متنوع نبودن آثار تعداد نسخ کم مطبوعات نبون برنامه های تبلیغاتی پیرامون کتاب معرفی نشدن کتابهای جدید ترجمه های نامسناسب کتابهای خارجی بی حوصلگی نسبت به مطالعه نبود کتابخانه در منزل شرایط نامناسب آموزشی و پرورشی وضعیت خاص رسانه ها و مطبوعات و….

و بطور کلی و خلاصه وجود مشکلات اقتصادی و فعال نبودن در زمینه پژوهش و تحقیق مانعهایی هستند که باعث فاصله بین کتاب و کتاب خوانی می شوند و زا آنجا که ماهواره رایانه ویدیو و… در حال حاضر جایگاه ویژه ای را رد روند آموزش وی ادگیری به خود اختصاص داده اند و بعنوان رسانه های آموزشی نقش گسترده ای در توسعه ساختاری و اجتماعی در میان جوامع بشری و همچننی انتقال پیام فرهنگ و جلوه های غنی در ابعاد مثبت یا منفی پیدا کرده اند و تا حد زیادی رسانه های نوشتاری نظیر کتاب مجلات و غیره تحت الشعاع خود قرار داده اند و به ظاهر تو جه همگان را به خو جلب نموده اند اما با قدری تعمق خواهیم دانست رسانه ای مکتوب و در صدر آنها کتاب به لحاظ دارا بودن ویژگیهای خاص همچنان با صلابت و استواری نقش تاریخی خود را در انتقال دانش و فرهنگ و هنر از نسلی به نسل دیگر حفظ کرده . لذا باید دنبال روشهای ترویج و اشاعه فرهنگ مطالعه و متبخوانی بین آحاد جامعه بگردیم و روشهای نوینی را با خصوصیات نشل کنونی و مقتضیات زمانی ما مطابقت داشته باشد مورد شناسایی قرار دهیم .

راه های ترویج فرهنگ مطالعه کتابخوانی:

همانطور که می دانیم غذای فرهنگ جامعه کتاب است که بدون فرهنگ جامعه به نوعی دچار پژمردگی و ناباوری خواهد شد .

فرهنگ یعنی : آنچه که جامعه می آفریند وبه انسانها واگذار می کند پس جامعه نقش اصلی را بعهده دارد و پایگاه اصلی ارزش های اجتماعی است که افراد جامعه را زیر پوشش خو قرار می دهد و فرهنگی می تواند جامعه را زیر وشش تباهی و نابودی بیرون کشد و به زندگی افراد آن معنا بخشد که فرهنگ کتاب و کتابخوانی جز امور ضروری زندگیشان محسوب شود زیرا کتاب انسانها را از تاریکیها – ستمها – تبعیضها – فقر و جهالت نجات می دهد و جامعه را بسوی سعادت هدایت می کند . همچنین سوق دادن یک جامعه بسوی کتاب نیازمند خلاقیت و نوآوری است . زیرا کتاب و کتابخوانی عامل گسترش دانش – تثبیت آیینها و استحکام باور ملتهاست و جامعه ای از فرهنگ مطالعه برخوردار می شود که از دو مرحله عبور کرده باشد 1- اعضای جامعه توانایی مطالعه را کسب کرده باشند . 2-این توانایی به عادت تبدیل شده باشد. زیرا رشد فکری و ترویج فرهنگ مطالعه در جامعه در گرو آگاهی از نیازهای روانی و فکری افراد جامعه است ، همچنین تبلیغات فرهنگی زمینه ساز رشد فرهنگی و علاقه مندی به مطالعه می باشد .

در زمینه ترویج فرهنگ مطالعه دولت مهمترین نقش را بعهده دارد واگر در این راه سرمایه گذاری کند و اگر تمامی قشرهی جامعه بسوی اطلاعات مفید و سازنده سوق دهد و گر برای افزایش جمعیت کتابخوان و بالا بردن اشتیاق مردم به خرید یا امانت گرفتن کتاب از کتابخانه بودجه ای را اختصاص دهد و اگر مجریان و دست اندرکاران نشر کتاب اعم از نویسنده – مترجم ناشر و مراکز توزیع فروش کتاب با یکدیگر همکاری تنگاتنگ داشته باشند می توان امیدوار بود که در آینده به نتایج مطلوبی خواهیم رسید و دولت با یک حرکت ملی می تواند فرهنگ مطالعه و کتابخوانی را ترویج دهد و از آنجا که قدرت اجرایی در دست اوست سرعتر به نتیجه خواهیم رسید. توجه به مطئله کتاب و کتابخوانی و گسترش فرهنگ مطالعه بعنوان یک مسئله ملی و ایجاد بینش و اعتقاد عمیق نسبت به اهمیت کتاب و مطالعه در بین اقشار مختلف بویژه مسئولان – مدیران – معلمان و مربیان و همچنین فراهم ساختن زمینه ای برای سهولت دسترسی به کتاب برای افراد جامعه و تهیه و توزیع کتاب به قیمت ارزان – آگاه نمودن مردم از اهمیت مطالعه از سریق رسانه های گروهی – رونق دادن به ساختار اقتصادی – تغییر نظام آموزشی

قسمت هایی از کتاب صلح نوشته جعفر صابری…

[ یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

بنام خدا وند بخشنده مهربان

بیداری از بیداری

چند حس را در وجود خود می شناسید ؟

اینکه میگوئید حس خوبی ندارم و یا دلشوره دارم و یا بد جوری آشفته هستم یعنی چه؟

آیا تا کنون احساس تهد ید برای شما به وجود آمده است؟

آیا تا کنون احساس نا امنی عاطفی برای شما به وجود آمده است؟

مثل علاقه شما به فرزند تان از کودکی ولی وقتی بزرگ می شود از شما فاصله می گیرد و برای شما احترام لازم را قائل نیست!

تا حالا حس نا امنی و بی معرفتی آدم های اطرافتان برایتان آزار دهنده بوده است؟

به قول حافظ :

سحر بلبل شکایت با صباکرد

که هر چه کرد با من، آن آشنا کرد

بعضی ها با یک سفر به خارج از کشور و یا دیدن یک آدم هم سن و سال خود شون و یا قرار گرفتن در یک فضای سرشار از موفقیّت ،در وجودشان چیزی شکسته میشه و ندایی درونی به آنها می گوید اگه اینها زندگی کردند وای بر تو و یا اگه این آدم موفق زندگی کرده ؟وای بر تو .

تا حالا زندگی را باختی !

یه جور نا امنی وجودی ؟

همه چیز برای شما تهدید میشه و به شد ت وحشت آفرین.

جالبه وقتی از آدمهای اطرافمان سؤال می کنیم که چرا درس می خوانید ؟

چرا تلاش می کنید و دنبال چی هستید ؟

پاسخ خیلی ساده وسطحی می گیرید، برای نمونه به شما می گویند چون بتونم مدرک بالا تر بگیرم. خوب، چرا مدرک بالا تر بگیری ؟ چون در جامعه کار بهتری داشته باشم ،خوب چرا کار بهتری داشته باشی ؟ چون درآمد بیشتری داشته باشم، خوب درآمد بیشتر برای چی ؟برای اینکه پول داشته باشم و …آخرش میگه خوب برای روز مباد که پیر میشم و نیاز دارم و گرفتارم…

این گمشده درونی و حس نا امنی، بیشتر از هر چیز آدمها را ناراحت میکنه .

وقتی میبینی بعد از ده بیست سال زندگی مشترک با همسرت حس نا امنی می آید سراغت و می بینی باختی، یه چیزی هست که تو نمی دونی و اون داره بهت خیانت میکنه، حالا تو یه بازنده هستی و حس نا امنیت قوّت میگیره …

وقتی صحبت از حس امنیت میشه بلا فاصله امنیت فیزیکی و مکانی به نظر ما می آد و در ذهن ما این تخیل به وجود می آد که آیا این مکان امن هست؟ کسی مارا آزار نخواهد داد؟ آیا در مقابل بلاهای طبیعی مقاوم هست ؟و …که البته تا اندازه ای هم درست است اما این تمام یک بحث امنیت فیزیکی نیست.

شاید امنیت عاطفی مهمتر باشد .

برای نمونه به پزشک مراجعه می کنید و پزشک بعد از کلی آزمایش با نگرانی به شما می گوید:بیماری شما نوعی سرطان است.

اما همسر یا دوست شما در کنارتان می گوید: به هیج وجه نگران نباش من باهات هستم تا تهش ،هیچ اتفاقی نمی افته و تو خوب میشی…و جالبه بعد از مدتی تو خوب میشی …امنیت عاطفی در وجود شما کار میکنه و همه چیز درست میشه…

محققین سوئدی ده سال در بین مطبوعات این کشور به دنبال واژه ای به نام شاد کامی بودند و بسیار جالب بود که واژه شاد کامی را در کنار ارتباط پیدا کردند و ارتباط را در کنار رابطه با خانواده و دوستان بیشتر از هر چیز دیدند . یعنی شاد کامی و خوشحالی در کنار خانواده و دوستان و عزیزان معنا پیدا می کند .

پیشنهاد می کنم :

کتاب پنج زبان عشق

نوشته گری چاپمن را بخوانید.

زبان ها:

۱- کلام تأیید آمیز

۲- وقت گذاشتن

۳- هدیه دادن

۴- خدمت کردن

۵- تماس فیزیکی

یک آزمایش ساده وقتی ما در تاریکی مطلق قرار میگیریم بیش از هر چیز این که ما نمی دانیم کجا هستیم و اطرافمان چه چیز هایی هست ،ترس وجود مان را میگیرد و درست در چنین شرایطی اگه نور و روشنایی به آن مکان تابیده شود و ما ببینیم که چه چیز هایی در اطرافمان هست آرامش می گیریم .این نور همان چیزی است که به دانش ما کمک می کند و دانش دانستن در واقع ما را آرام می سازد.

امنیّت در دانش بالا است

با خوب فهمیدن و درست اندیشیدن نگرانی ها کم و کمتر میشوند ،

به نوعی می توان گفت :موفقیّت یعنی همراه شدن با قوانین جاری در اطرافمان.

اگر بیمار می شویم این بیماری ناشی از معنا های ضعیف مان از زندگی است .

بو دا رنج را زیبا تعریف می کند او میگوید:

رنج را دانشی بدان که در پی آن فشار ها به تو می آموزد.

شاید بد نباشد کتاب انسان به جستو جوی معنا را از ویکتور امیل فرانکل مطالعه کنید.

انسان یعنی تلاش ،و مهمترین راه موفقیت، می تواند این دو روش باشد که :

یک همواره انسانهای موفق را الگوی خود قرار دهیم و زندگی آنها را مطالعه کنیم.

و راه دیگر این است که:

بین یاد گیری و احساس لذت یک چرخش ذهنی به وجود بیاوریم.

و در واقع باید با افتخار بگویم شخصاً همواره از یاد گیری بیشترین لذ ت را میبرم.

اما امنیّت وجود ی هم مهّم است

از آدمهای اطرافتان چقدر حس آرامش میگیرید؟

آیا واقعاً مؤمن هستید و می دانید معنای مؤمن یعنی امین و آرام…

انسان نما زیاد است اما انسان چطور؟

گاهی وقتها شخصی دارای انواع مدارک تحصیلی است و دهها کتاب نوشته اما حس انسانیّت در وجودش مرده و دیدنش به شما آرامش نمی دهد . پزشک است و فوق تخصص دارد وارد مطبش می شوید با کلی شادی و خوشحالی و انرژی مثبت، لبخند بر لب و لی حتی جواب سلام شمارا سنگین می دهد و شما با لبخند خشکیده روی لب می مانید که این کوه یخ آیا آدم است؟

البته این گو نه افراد بیشتر به دنبال جبران حقارت های خود هستند و انگیزه ی اصلی و پنهان را که همان امنیت است را برای ما به همرا ه نمی آورند.

معنای امنیت :

تجربه ی احساس امنیت یافتن

انگیزه همه ی رفتار ها

و امنیت خواهی

نیروی درونی، پیش برنده ی زندگی است.

این امنیت و آرامش را حتی کودک و در نوزادی متوجه می شود .و در واقع این حس از کودکی و تولد حتی قبل از تولد در وجود انسان قرار دارد.

بچه ها از کوچکی از تاریکی می ترسند .

دنیای سیری و گرسنگی را می فهمند درد را می فهمند.

بعد ها ما بزرگتر ها به آنها می فهمانیم که چه چیز هایی غلط و چه چیز هایی درست است ،خوب ها و بد ها را ما به آنها نشان می دهیم که همان قوانین جاری جامعه هستند.

نوزاد وقتی گرسنه می شود گریه می کند احساس نا آرامی دارد و وقتی سیر می شود آرام است، احساس خوب آرامش ،این همان احساساتی است که در ابتدا عرض شد.

او از همان ابتدا شروع می نماید امنیت و نا امنی، به مرور زندگی را به دو قسمت تقسیم می کند.منطقه امن و منطقه نا امن، به همین سادگی، ترس و نا امنی، غم وغصه ، شادی و خوشحالی را می فهمد و به نوعی ما می فهمیم …

اگر مغز مان را به دو قسمت تقسیم کنیم و این دایره را از وسط با کشیدن یک خط از هم جدا سازیم و نام یک قسمت را منطقه امن و قسمت دیگر را منطقه نا امن بگذاریم می توانیم یک آزمایش ساده را انجام دهیم.

نام یک انسان که به شما آرامش می دهد در منطقه امن خود قرار دهید و حالا برعکس نام یک انسان که نام و یادش شمارا دچار ناراحتی وافسردگی میکند را در منطقه نا امن قرار دهید حالا یک آرزوی خوب و شادی آفرین ، یک موضوع را که دوست دارید در منطقه امن قرار دهید و بلعکس یک موضوع ناراحت کننده که شمارا سخت آشفته می سازد را در منطقه نا امن قرار دهید .

خیلی زود متوجه میشوید که چیز های بیشتری برای نا آرامی و نا امنیتی دارید که در قسمت نا امن قرار دهید و بلعکس موارد آرام بخش کم و کمتر هستند. این همان شناخت بیماری است و شروع کار از همین جا است .ما باید این ترازویی را که کفه نا امنیش بسیار سنگین تر از کفه امنش است را ابتدا بالانس و بعد بطور کل تغییر دهیم و امنیت را بیشتر سازیم.

در واقع مولد های نا امنی بسیار بیشتر از مولد های امنیت در وجود ما فعال هستند .

صبح که از خواب بیدار می شویم اولین کلیدی که در مغز ما زده می شود کلید مولد های بد بینی و اضطراب و نگرانی است گاهی این مولد ها بقدری خوب کارشان را انجام می دهند که ما در بیداری دچار کابوس می شویم و برای نمونه با یک بوی سیگار و یا دیدن یک نخ سیگار سناریو و داستانی را تا انتها دنبال می کنیم و فیلم سینمائی وحشتناکی را همان لحظه تا ته می بینیم ،می بینیم که او معتاد شده بیچاره شده ما بدبخت شدیم و …و به ترتیب کلید های مولد های بد بختی و اضطراب و دلشوره و نا امنی را روشن می کنیم این نا امنی ها با همان نام های نا امنی از عاطفی ،نا امنی بی معرفتی ،نا امنی فیزیکی و نا امنی وجودی هر کدام به تنهائی کافیست تا شما را بیمار کند و به بیماری های گو نا گون دچار شوید.که در زبان ساده میشود گفت :افسردگی به سراغتان آمده است.

ترس از اینکه یک فاجعه بزرگ در راه است … یک فاجعه بزرگ را به همراه خواهد آورد!

چه بکنیم!

کلید مولد ها را تک تک خاموش کنیم و این کار غیر ممکن است مگر به کمک نوری در تاریکی همان اتاق تاریک و نوری که نور دانش می باشد ، باید به کار گرفته شود و تاریکی را که همان نادانی و ناپختگی است را با نور دانش و دانستن از بین برد این گونه کلید ها ی مولد غم و غصه ترس و وحشت خاموش می شوند و مهمترین آن :

حضور در لحظه است!

اول یک نفس عمیق بکشید و بعد آرام به لحظه باز گردید.(که آن هم هنری است و نیاز به آموزش دارد )

بعد پیش داوری را کنار بگزارید.

و بعد کمی مثبت بیندیشید .

حضور در همین لحظه و همین حالا:

در نظر بگیرید : شما در خواب هستی و در حال دیدن یک کابوس ترسناک ، بسیار هم وحشت کرده اید ، ناگهان دستی شما را با تکان دادن از خواب بیدار می کند و شما نفس عمیقی می کشی و آرام می گیرید و خوشحال می شوید که بیدار شد ه اید و چقدر خوشحال می شوی وقتی که بیدار شد ه اید و می بینی هرچیزی که شما را نگران می کرده همه اش خواب بوده…

در واقع خواب ذهن نام درست این حس شما است.

و خیلی جالب است که این حس افسردگی درست وقتی به سراغ شما آمده که تازه از خواب شبانه بیدار شده اید و لی با چشم باز و بیدار در حال دیدن کابوس هستید. پس در بیدارید کابوس می بینید.

باید بیدار شوید و این یعنی :

بیداری از بیداری

و یا فرا آگاهی …

خیلی ها زیارت می روند نماز می خوانند اما تنها گاهی مواقع خاص دچار یک حس لطیف و دوست داشتنی می شوند و آن زمانی است که خود را در حال و زمان رها می کنند و از دیروز و فر دا های ذهنشان خارج می شوند.

در واقع ذهنشان را بیدار می کنند و از خواب بیدار میشوند

وقتی کسی را از دست می دهیم که برایمان خیلی عزیز بوده و د رد جدایی از او را با تمام وجود احساس می کنیم در جایی از وجود مان حس خالی بودن به ما دست می دهد و این حس را حس فقدان می نامیم.

وقتی نوزاد بودیم در شرایط درد و گرسنگی و ناراحتی دستی به سراغ ما می آمد دستی برای نوازش و آرامش ،سیر که می شدیم آرام می شدیم ، دست نوازش که به سر ما کشیده می شد آرام می شدیم و وقتی که دچاراین حس فقدان می شویم بشدت کودک می شویم و در حالت جنینی و کودکی خود فرو می رویم که همان حس امنیت به سراغمان بیاید…

افسردگی چیست:

تجربه ی زندگی با فقدان واقعی و یا ذهنی مولد های ایمن کننده …………

یکی از شایع‌ترین تشخیص‌های روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده و با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بی‌علاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص می‌شود؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد می‌شود. افسردگی مجموعه‌ای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز می‌کند. افسردگی اساسی واژه‌ای است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا جهت مجموعه‌ای از علایم اختلال خلق برای DSM-III در سال ۱۹۸۰ به کار رفت و پس از آن عمومیت یافت. افسردگی اساسی منجر به از کارافتادگی قابل توجه فرد در قلمروهای زندگی فردی و اجتماعی و اشتغال می‌شود و عملکردهای روزمره فرد همچون خوردن و خوابیدن و سلامتی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

فصل دوم داستان ما و …

به کمک اعتقاداتمان چه کنیم که افسرده نشویم

منابع سلامت زیستی

منابع سلامت روان شناسی

منابع سلامت ارتباطی

منابع سلامت محتوایی

وقتی اضطرآب می آید به کجا فشار می آید ؟

به قولی به همه جای وجود و درونمان…

ما بجز هوش آی کیو هوش های دیگری هم داریم که کارهای مهمتری دارند.

باز همان اتاق تاریک و ترس از تاریکی و نوری که به کمک ما آمد. حال در همان تاریکی هوش های ما به کمکمان می آیند هوش اخلاقی ،هوش معنوی و در این میان این هوشها به ما کمک می کنند که درست انتخاب کنیم و در مقابل اضطراب هایمان و مشکلاتمان کاری کنیم…

اما قبلش بدانیم که خوب بخوابیم خوب بخوریم و این ها همه روش زندگی بهتر است و دوری از استرس و افسردگی .

لقمان به پسرش می گوید پسرم شب خود را روز وروز خود را شب نکن یعنی شب زمان استراحت است و روز برای کار…

هوش ها را بهتر بشناسیم:

هوش‌ها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روان‌شناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.

درس پشت درس، دارید می‌افتید؟ کم کم دارد از تحصیلات آکادمیک حالتان به هم می‌خورد؟ دپ زده‌اید که آن‌قدر خنگید که نمی‌توانید درس‌هایی را که نصف بیشتر همکلاسی‌هایتان پاس می‌کنند، پاس کنید؟ دارید حس می‌کنید که بلا نسبت ما، «خنگ» هستید؟

اما آیا واقعا چون نمی‌توانید درس‌هایتان را پاس کنید، خنگ هستید؟ آیا فقط آنهایی که مدرک دکترا و فوق لیسانس‌شان را قاب گرفته‌اند و زده‌اند بالای میز کامپیوترشان، باهوش هستند؟

تا موقعی که هوش به معنی همین آی‌کیویی بود که از تست‌های سنتی به دست می‌آمد بله؛ باهوش‌ترین‌ها همان آقا مهندس‌ها و خانم دکتر‌ها بودند. اما نظریه‌های جدیدتر هوش، چیز دیگری می‌گویند.

آنها برگشته‌اند به تعریف اصلی هوش یعنی «توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف» و به این نتیجه رسیده‌اند که یک مکانیک ماهر با تحصیلات سیکل، یک نوازنده دوتار بی‌سواد، یک فوتبالیست لیگ برتر یا یک کشاورز که از زمینش محصول بیشتری برداشت می‌کند هم باهوش هستند.

در واقع هوش‌ها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روان‌شناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.

هوش تصویری
هوش تصویری یا فضایی یعنی توانایی تجسم تقریبا هر چیزی حتی تجسم فکر‌ها؛ یعنی اینکه وقتی به شما می‌گویند دموکراسی، بتوانید برای مفهوم دموکراسی، یک تصویر ذهنی از آدم‌های یک جامعه دموکرات در ذهنتان بسازید.

اگر خیلی باهوش باشید، می‌توانید همین تصویر را تغییر بدهید طوری که مفهوم دیکتاتوری را القا کند. کسانی که هوش بالای تصویری دارند به جزئیات یک تصویر خیلی خوب دقت می‌کنند و می‌توانند تصویرهایی که در ذهنشان می‌سازند را روی کاغذ بیاورند.

پرورش: تصور کنید که کره چشمتان از بدنتان جدا شده و دارد در اتاقی که در آن نشسته‌اید سیر می‌کند. بگذارید این کره بازیگوش همه جا برود و بالا و پایین و پشت و روی همه چیز را ببیند. حالا تصور کنید چیز‌ها از دید کره چشمتان چگونه است. اگر این کارخیلی برایتان راحت است، مطمئن باشید از نظر تصویری با هوش هستید.

یک تمرین خلاقانه‌تر هم اینکه تصور کنید شما همزمان، هم مدیر هنری و هم عکاس هستید. حالا عکس‌هایی که می‌شد برای مطالب همین هفته گرفت و صفحه‌بندی‌های احتمالی را‌ در‌ذهنتان تصور کنید، البته یادتان باشد فقط یک هفته وقت دارید!

کاربرد: معماری، نقاشی، عکاسی، تصویرسازی، صفحه‌بندی، مرمت بنا‌های تاریخی و جعل اسناد با فتوشاپ!

هوش زبان‌ شناختی
نوع دیگرهوش یعنی هوش زبان‌شناختی، درواقع بخشی از همان چیزی است که میان عامه مردم هم به عنوان هوش پذیرفته شده است؛ داشتن اطلاعات عمومی‌زیاد، توانایی سخنوری و زبان بازی، توانایی خوب نوشتن و خوب خواندن؛روی هم‌رفته، کسی که بتواند از زبان به بهترین نحو استفاده کند.

پرورش: همه چیزهایی که در کارگاه‌های نویسندگی می‌گویند، می‌تواند این هوش را در شما پرورش دهد. توجه به ریشه‌های شفاهی فرهنگ خودمان (مثلا معنای ضرب‌المثل‌ها، قصه‌های پریان و قصه‌های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها) و خواندن بازیگوشانه و لذت‌بخش کتاب‌ها – بدون اینکه هدفی خارجی مثل اضافه شدن معلومات یا پز دادن به خاطر اضافه شدن به کلکسیون کتاب‌های خوانده شده، مدنظرمان باشد- هم می‌تواند این هوش را پرورش دهد.

اگر شما می‌توانید برای همین مطلب یک تیتر جذاب‌تر انتخاب کنید، مطمئن باشید از این نوع هوش برخوردارید. اصلا یک تمرین می‌تواند این باشد که برای تمام مطلب‌های دوباره تیتر بزنید.

کاربرد: روزنامه نگاری، نویسندگی، تدریس ادبیات، مسئول روابط عمومی، وکالت و… .

هوش منطقی – ریاضی
انگار کسانی که اولین‌بار اصطلاح «دو دوتا چهار تا کردن» را به وجود آورده‌اند، ناخودآگاه می‌دانسته‌اند بین منطقی بودن و ریاضی دانستن، یک رابطه‌هایی هست! کسانی که هوش منطقی ریاضی بالایی دارند، هم در عملیات ریاضی – مثل حساب کتاب کردن – از دور و بری‌هایشان بهتر عمل می‌کنند، هم بهتر می‌توانند استدلال کرده و روابط علی و معلولی را درک کنند.

این هوش هم از آن نوع هوش‌هایی است که در تست‌های معمولی هوش سنجیده می‌شود و در مدرسه و دانشگاه زیاد به کار می‌آید.

پرورش: بروید ببینید چرتکه چطور کار می‌کند. یک زبان کامپیوتری، مثلا پاسکال را یاد بگیرید. برای مسئله‌های ساده ریاضی از ماشین حساب استفاده نکنید. به این فکر کنید که چه قوانین علمی‌ای ‌در سیستم‌های خانه شما تاثیر دارند و برای یک‌بار هم که شده سعی کنید از صفحه اقتصادی روزنامه ها سر درآورید.

کاربرد: مهندسی، حسابداری، برنامه‌نویسی کامپیوتر، متخصص فلسفه مخصوصا فلسفه علم و مجری طرح‌های پژوهشی.

هوش موسیقایی
کسی که به زیر و بم‌ آهنگ‌ها، ریتم و تن صداها و نغمه‌ها حساس است، مطمئنا از هوش موسیقایی برخوردار است.

آدم‌هایی که هوش موسیقایی بالایی دارند حتما لازم نیست که نوازنده یا خواننده باشند؛ کسی که می‌تواند از تن صدای شما تشخیص دهد که دارید دروغ می‌گویید یا به خوبی می‌تواند صدای مشابه 2 خواننده را از هم تشخیص دهد هم، به‌نوعی دارد از هوش موسیقایی‌اش استفاده می‌کند.

پرورش: آواز بخوانید. سوت بزنید. دوش بگیرید. سبک‌های مختلف موسیقی را گوش کنید. برای هر زمان از زندگی روزمره‌تان یک موسیقی متن تصور کنید. به آواز طبیعت (صدای پرنده‌ها یا رودخانه) دقت کنید.هر چه در یک روز بر سرتان آمده را برای یک دوست صمیمی ‌ با آواز بخوانید.

کاربرد: آهنگسازی، خوانندگی، نوازندگی،نقد آثار موسیقایی و تدریس موسیقی در کودکستان.

هوش جسمی‌– حرکتی
این نوع هوش را احتمالا هیچ کدام از شما تا به حال هوش به حساب نمی‌آوردید؛ استعداد کنترل حرکات بدن و دستکاری ماهرانه اشیا. حتی بعضی‌ها می‌گویند ما هوش نشستن و هوش پیاده‌روی هم داریم.

معلوم است که اولین تصویر که از این نوع هوش به ذهنتان می‌آید، تصویر ژیمناستیک‌کار‌های ماهر است اما خدمت‌تان عرض شود که جراح‌ها و کسانی که خوب از پس حرکات موزون بر‌می‌آیند هم در این زمینه تبحر خاصی دارند.

پرورش: برای اینکه یک بد نسازی ذهنی انجام دهید قبل از هرچیز باید ورزش کنید، یکی از صنایع دستی را یاد بگیرید، وبالاخره اینکه، تا می‌توانید پانتومیم بازی کنید.

کاربرد: ورزشکاری حرفه‌ای (از فوتبال گرفته تا پرتاب دیسک)، جراحی، مکانیکی .

هوش میان فردی
بخشی از آن چیزی که این روزها به نام هوش هیجانی معروف شده است و همه جا توی بوق و کرناست، همین هوش میان فردی است که اولین بار گاردنر از آن نام برده است. هوش میان‌فردی، توانایی ارتباط برقرار کردن و خوب ارتباط برقرار کردن و خوب درک کردن دیگران است. اگر در دوستان‌تان به سنگ صبور مشهور هستید، حتما از این نوع هوش برخوردارید.

پرورش: به یک NGO بپیوندید و ببینید برای عمل‌کردن به شعارهای مردمی‌تان چند مرده حلاج هستید. هر روز 15 دقیقه به حرف یک نفر خوب گوش دهید (سخت است نه؟). اگر وبلاگ دارید به کامنت‌هایش جواب بدهید. در یک کلوپ اینترنتی عضو شوید. زندگی آدم‌های مردم‌دار را بخوانید و ببینید چه کرده‌اند که این طور مشهور شده‌اند.

کاربرد: مشاور مدرسه، مشاور خانواده، مدیر روابط عمومی ‌یک شرکت، معلمی، پزشکی، مددکاری و فروشندگی.

هوش درون فردی
هوش درون فردی یعنی هوش درک کردن خود و استفاده از خودشناسی برای انتخاب هدف‌های زندگی. کسانی که هوش درون فردی دارند بسیار مستقل و فردیت یافته‌اند. آنها ریز و درشت عیب و خوبی‌های خودشان را می‌دانند و یک تصویر کامل از خودشان در ذهن دارند.

پرورش: مطلب‌های خودشناسی را دوباره بخوانید، زندگینامه خودتان را بنویسید، رؤیاهای خودتان را بنویسید و ردی از خودتان را در آنها کشف کنید. تست‌های معتبر خودشناسی یا شخصیت را علامت بزنید تا تصویر بهتری از خودتان در ذهن داشته باشید.

کاربرد: روحانی، روان شناس بالینی و مخصوصا روانکاو، متخصص الهیات و شغل‌هایی که آدم آقای خودش است.
هوش طبیعت
گاردنر وقتی که نظریه هوش‌های هفت‌گانه‌اش در تمام دنیا سر و صدا کرده بود، دریافت که نظریه‌اش یک چیزی کم دارد و آن هوشی بود که آدم‌های عاشق طبیعت دارند؛ کسانی که می‌توانند طبیعت را بفهمند، در آن کار کنند و از آن لذت ببرند.

پرورش: یک باغچه شخصی در گوشه‌ای از خانه درست کنید و گیاه پرورش دهیدآخر هفته‌ها بروید کوهنوردی و تغییرات فصل‌های مختلف را ببینید و از طبیعت عکاسی کنید.

کاربرد: کشاورزی، متخصص گیاه شناسی، متخصص جانور شناسی، نقاشی و عکاسی از طبیعت و عضویت در تیم ملی یا فدراسیون کوهنوردی.

منبع سلامتی روانشناسی :

اولاً پذیرش واقعیت است .

دوماً مسئله این لحظه را با دیروز و فردا یا بهتر بگویم حال را با گذشته و آینده در هم نیاوریم.

منابع اجتماعی اطراف مان

منابعی که حال ما را خوب می کنند منابع معنوی ما هستند .

اینجا منابع معنوی به ما کمک می کنند که حال بهتری داشته باشیم منابعی که از کودکی با ما بوجود آمده اند و در نهان ما با نام خدا شناخته می شوند.

اما دانش و فهم ما از خدا

و رابطه ما با خدا

این دو مورد بسیار مهم است که ما بدانیم و به کار ببندیم .

فروید می گوید :

همه آدم ها یک نا خود آگاه فر دی دارند

و لی یک نا خود آگاه جمعی هم داریم

این همان الگوهای قهرمان ما یا کهن الگو ها هستند

خدا همان کهن الگو ی ما است.

این ساده ترین تعریف است و باید توجه داشت که آن را با نام های گو نا گون می شناسیم .

اما مهمترین نکته این است که فرا انسان است و قدرتی بیش از انسان دارد و این یکی از همان قوانین است که ما از کودکی آموخته ایم و آن را خدا می نامیم.

هر وقت دعا می کنیم به طور نا خود آگاه جملاتی مانند بزرگ ، رحمان ، رحیم ، کریم و… به کار می بریم و این شناخت اولیه ما از خدا است.

در واقع خدا به نوعی صورت احترام آمیز خود ما است

و ما خدا را آن گونه که هستیم می فهمی

در یک تحقیق بین انسانهای که بیشتر مذهبی بوده اند مشخص شد:

آنچه در ذهن ما از خدا وجود دارد بر میگر دد به کودکی و نوزادی ما . و به نوعی احساسات کودکانه داریم مانند اینکه خدا رحمان است ،خدا رحیم است و این خصوصیات را با خصوصیات والدین خود می سنجیم مادر ما مهربان بود و پدر ما رحیم و اگر روزی مادر یا پدر ما را تنبیه کرد پس خدا هم مارا تنبیه می کند و این گونه بر داشتی سطحی و نا آگاهانه از وجود خداوند داریم.

در واقع این نا هوشیاری ما است از وجود حضرت الهی

اگر به خود مراجعه کنیم و از دوستان واطرافیانمان سئوال کنیم خدا را دست نایافتنی می دانیم. و تنها تنی محدود ،خدا را بواقع در خود و نزدیکتر از هر چیزی به خود می دانند .

تعریف های غلط ما از خدا یا همان کهن قهرمان، ما را از خدا دور می سازد در صورتی که خدا با ماست.

اگر ذکر می گوئیم لازم نیست هزار بار بگوئیم ،نه یک با ر با تمام وجود کفایت می کند به شرط آنکه با تمام وجود و شعور بگوئیم.

ما در واقع خدا را باور نداریم اگر کمی به وجود خدا اعتقاد پیدا کنیم دیگر اضطراب معنا ندارد .دلشوره معنا ندارد ما در آغوش خدا هستیم و وقتی می گوئیم خدا بزرگترین قدرت است ،اما متاسفانه سر نماز و در زندگی هزاران خدای قدرتمند دیگر را به یاد می آوریم و از خدای اصلی و اکبر غافلیم این ندا از زبان تا گوش جسم ما راه میرود و به درون و روح ما راه نمی یابد ،اگر این اتفاق بیفتد همان بیداری حاصل می شود و از خواب غفلت بر می خیزیم و دیگر ترسی نیست و ترس و غم و استرس در مقابل عظمت، نامش نابود می شود .

ذکر می گو ئیم که در واقع فرایند تقویت کهن خدای ما است .

اما باید بگو ئیم: ذکر باید گفت تا فکر آورد

بینش و دانش بیاورد شعور بیاورد که خدای رحمان و رحیم و قادر و توانا از هر قدرتی به ما نزدیک تر و در حق ما رحیم تر است و بالای همه قدرت ها است.

اگر نگران رزق مان هستیم چه نیکوست که بگو ئیم یا رزاق و با تمام وجود باور کنیم که خدا وند رزاق است این وعده خدا در قرآن و حتی دیگر کتابهای آسمانی است.

با ید سعی کنیم خدایمان را بیش از گذشته به خود نزدیک کنیم . بدانیم در صورت افسردگی از هوش معنوی خود که بسیار می تواند به ما در روشن نمودن تاریکی اطرافمان کمک کند بهره مند شویم و با نور شناخت ذات احدیت، تاریکی هایی را که باعث اضطراب و نگرانی و دلهره و آشوب ما شده را در نور معرفت شناسایی کنیم و به جنگ تاریکی و ظلمت برویم.

اینجا ذکر به ما کمک می کند ذکر با هوشیاری و درک درست از اطرافمان، اعتماد به نفس پایئن یعنی نداشتن شعور و دانش و درک درست، اگر تلاش کنیم و بفهمیم و دانشمان را بالا ببریم داستان تاریکی را بکل به فراموشی سپرده ایم .

اول تیر ماه 1394

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: مطلب

[ یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ ] [ 19:10 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

Awakening from awakening
How many senses do you know in yourself?
What does it mean when you say that I don’t feel well, or that I have a heartache, or that I am badly disturbed?
Have you ever felt threatened?
Have you ever felt emotionally insecure?
Like your love for your child since childhood, but when he grows up, he distances himself from you and does not respect you!
Have you ever been bothered by the insecurity and ignorance of the people around you?
According to Hafez:
Sahar Bulbul filed a complaint with Saba
He introduced me to everything he did
Some people, with a trip abroad, or seeing a person of their own age, or being in an environment full of success, something breaks in their being, and an inner voice tells them that if they live, woe betide you. Or if this person has lived a successful life? Woe to you.
You have lost your life so far!
Some kind of existential insecurity?
Everything is threatening and terrifying for you.
It’s interesting when we ask people around us why are you studying?
Why are you trying and what are you looking for?
You get a very simple and superficial answer, for example, they tell you because I can get a higher degree. Well, why get a higher degree? Because I have a better job in society, why should you have a better job? Because I have more income, well, what is more income for? To have money and… at the end, he says, it is good for the day when I get old and need and I am trapped…
This inner loss and feeling of insecurity upsets people more than anything else.
When you see that after ten or twenty years of living together with your wife, a feeling of insecurity comes to you and you see that you have lost, there is something that you do not know and he is cheating on you, now you are a loser and the feeling of insecurity is getting stronger…
When we talk about the sense of security, we immediately think of physical security and place, and in our mind, this imagination arises, is this place safe? No one will hurt us? Is it resistant to natural disasters? And…which is true to some extent, but this is not all about physical security.
Maybe emotional security is more important.
For example, you go to the doctor and the doctor worriedly tells you after all the tests: Your disease is a type of cancer.
But your wife or friend next to you says: Don’t worry at all, I’m with you until the end, nothing will happen and you’ll be fine…and interestingly, after a while you’ll be fine…emotional security works in you And everything will be fine…
Swedish researchers were looking for a word called Shad Kami in the press of this country for ten years and it was very interesting that they found the word Shad Kami next to communication and they saw communication next to the relationship with family and friends more than anything else. It means being happy with your family, friends and loved ones.
I suggest:
The book of five languages ​​of love
Read Gary Chapman’s writing.
Languages:

1- Affirmative word
2- Making time
3- Giving a gift
4- To serve
5- Physical contact

A simple test, when we are in absolute darkness, above all, we do not know where we are and what is around us, fear takes over our existence, and just in such a situation, if light is shone on that place and we see What things are around us, we relax. This light is the one that helps our knowledge, and knowledge actually makes us calm.
Security is high in knowledge

With good understanding and correct thinking, worries become less and less.
In a way, it can be said: success means following the current laws around us.
If we get sick, this disease is caused by our weak meanings of life.
Bo Da defines suffering as beautiful, he says:
Consider suffering as a knowledge that teaches you after those pressures.
Maybe you should read the book Man in Search of Meaning by Viktor Emil Frankl.
Man means effort, and the most important way to succeed can be these two methods:
Always make successful people our role models and study their lives.
And the other way is:
Let’s create a mental rotation between learning and feeling pleasure.
And in fact, I must proudly say that I personally always enjoy learning the most.
But security is also important
How much comfort do you get from the people around you?
Are you really a believer and do you know the meaning of a believer means trustworthy and peaceful…
There are many anthropoids, but what about humans?
Sometimes a person has all kinds of educational qualifications and has written dozens of books, but the sense of humanity is dead in him and seeing it does not give you peace. He is a doctor and he is a specialist. You enter his office with a lot of happiness and positive energy, a smile on your face, and he even answers your greeting with a heavy heart, and you remain with a dry smile on your face, wondering if this iceberg is a person?
Of course, such people are mostly looking for compensation for their humiliation and do not bring us the main and hidden motive, which is security.
The meaning of security:
The experience of feeling safe
The motivation of all behaviors
and want security
Inner strength is the driving force of life.
This security and peace is realized even by a child and in infancy. In fact, this sense of childhood and birth is present in human existence even before birth.
Children are afraid of the dark from a young age.
They understand the world of satiety and hunger, they understand pain.
Later, we adults will make them understand what is wrong and what is right, we will show them the good and the bad, which are the current rules of the society.
The baby cries when he is hungry and feels restless when he is full

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ ] [ 19:9 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

کودک آزاری

بسیاری از ما گمان می کنیم که کودک آزری کار های نظیر زدن کودک و یا به کار گرفتنش در شرایط سخت و خلاصه آزار هایی این گونه است در صورتی که رفاه طلبی و آسایش بیش از حد نیز میتواند تاسیرات بسیار مخربی را در شخصیت و اینده کودک مان بوجود بیاورد!

چندی پیش شاهد برخورد یکی از والدین با معاون مدرسهای بودم که میگفت شما حق ندارید فرزند مرا توبیخ نمائید چرا که من از جای گاه مهم ی در کشور برخوردار هستم و بشدت با شما برخورد خواهم کرد!

فرزند این شخص با ایجاد مذاحمت برای هم کلاسی ها و همپنین برخورد با ایشان حتی معلمین بار ها بیان داشته بود که بابای من در فلان اداره کار میکند . خرید هر آنچه فرزند مان می خواهد فرا هم نمودن هر چه دوست دارد و پزیرفتن تمام درخواستای فرزندمان نه تنها درست نیست بلکه آزاری است که در آینده هم خود را رنج خواهیم داد و هم برای او رنج و درد به همرا خواهیم آورد!

فرض کنید فرزند پسر ما دختری را دوست داشته باشد و به هر دلیلی دختر و یا خانواده دختر حاضر نشوند این ازدواج سر بگیرد نتیچه چه خواهد شد ؟

و در محل کار به فرزند ما بابت رفتار و یا عدم مسولیت پزیریش برخوردی صورت بگیرد نتیجه چه میشود ؟

ما باید این آزار هارا در نظر بگیرم و کمالگرای را برای فرزندان مان نخواهیم !

نوع تغذیه و خوراک و حتی پوشاک اهمت دارد این فرزند ما سربازی در پیش دارد تحصیل در دانشگا و شاید خوابگاه مشترک و خلاصه دها مورد که او در جامعه با آنها مستقیمن رو برو خواهد شد و حضور و یاری ما بسیار کم رنگ و گاه بی رنگ است .

مادرانی که تمام مسولیت های فرزندانشان را به دوش میکشند و گمان مینمایند این مهر مادرانه است اگر بدانند چه آفتی را پرورش میدهد شاید هرگز دست به این همه روفت و محربانی نزند.

لباس متحدوالشکل مدرسه یا اونیفرم شروع یک تحول است تحول پزیرش حضور در یک جمع به نام مدرسه و آغاز پزیرش دستورات و مقرات جاری مکان تحصیلی است آزاد نهادن فرزندان و توجه بسیار زیاد به خواسته های آنها بخصوص در طول سالهای اخیر و راهنمایی های غلط بعضی مشاوران باعث شده نسل حاضر پرخاشگر و بی ادب بوده و قبل از هر چیز به خانواده و والدین خود شان تو حین و لطمه وارد نمایند!

یک مثال ساده از طبیعت و نیاز توجه به تمام شرایط تربیتی و رفتاری این است که سال 1950در یکی از جزایر برمه پشه مالریا بیداد میکند مسولان از سازمانهای بین المللی می خواهند که برخوردی نشان دهند این می شود که سم د د ت به آنها داد شده و مقدار زیاری از پشها نابود می شون در این عمل کرم های ابریشم رشد میکنند و شروع به خوردن سقف خانه روستاییان می نمایند مار مولک ها نیز برای تغذیه از همین کرمها استفاده میکنند سم د د ت بر روی مار مولولک ها و کرم ها اثری نداشته اما گربه ها که زیادی مارمولک هارا میبینن رای تغذیه از آنها استفاده میکنند و سم از تریق مارمولک ها در جان ربه ها باعث مرگ زیادی از انه میشود و به همین دلیل موشها زیاد رشد میکنند و بیماری تاعون دامن گیر مردم می شود و انبار هایشان نابود می شوند طوری که باز با سازمان ملل تماس میگیرن و این بار رای اولین بار در دنیا گربه به این منطقها ارسال میشود تا موشهارا بخورد و تاعون را ریشه کن نماید بله این نتیجه یک تصمیم عجولانه و بدون آینده نگری است فرزندان ما مانند کودکان شیر خوار یاد گرفته اند برای هر چه می خواهند ناز و گاه دعوا راه بیندازند و ما برای آرام کردنشان فوری آنچه می خواهند را در اختیرشان قرار میدهیم نتیچه چه میشود …!؟

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ پنجشنبه هفدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 17:13 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

پروانه انتشارات موسسه آشتی

[ چهارشنبه شانزدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 17:16 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ یکشنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 21:43 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

 

artificial intelligence One of the most important problems of human beings is related to false beliefs about their surroundings, and these false perceptions are first of all related to not having enough information about their surroundings. which will cause irreparable damage in the long run. We try to help people by increasing their knowledge through practical training and personalized training, so that it is on the right path. It should be noted that artificial intelligence helps us teachers and researchers to learn from the data we have about the person what he needs to know in order to be more successful. For example, consider in a class. 30 students of the fifth grade of primary school, some of them have good learning ability, but some of them, due to various reasons, perhaps one of these reasons is emotional and family reasons, they cannot spend the teaching time of the professor or the teacher as it should be. Understand that here artificial intelligence helps us to identify it and find out exactly which topic of the lesson is not well understood and teach it through new methods. Education is the most important pillar of a culture-building movement. It is for every society, if we do the education pillar correctly, the public will approach development faster and less expensively. All our efforts during the recent years have been to recognize the talents of each person in the education sector and give them the right way. Help us. We hope that the friends who know us will help us by transferring this trust to others so that we can put the human society on the right path. Undoubtedly, the lack of sufficient education and lack of necessary information will cost the human society. It will import big… Jafar Saberi

[ شنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 11:8 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

الذكاء الاصطناعي
إحدى أهم مشاكل الإنسان تتعلق بالمعتقدات الخاطئة عن محيطه، وهذه التصورات الخاطئة تتعلق في المقام الأول بعدم وجود معلومات كافية عن محيطه مما سيؤدي إلى ضرر لا يمكن إصلاحه على المدى الطويل الإنسان من خلال زيادة معارفه من خلال التدريب العملي والتدريب الشخصي، بحيث يكون على الطريق الصحيح. وتجدر الإشارة إلى أن الذكاء الاصطناعي يساعدنا نحن المعلمين والباحثين على التعلم من البيانات التي لدينا عن الشخص ما يحتاج إلى معرفته من أجل ذلك. لتكون أكثر نجاحًا، على سبيل المثال، خذ في الاعتبار 30 طالبًا من طلاب الصف الخامس الابتدائي، بعضهم يتمتع بقدرة تعلم جيدة، ولكن بعضهم لأسباب مختلفة، ربما يكون أحد هذه الأسباب عاطفيًا وعائليًا. لأسباب لا يمكنهم قضاء وقت تدريس الأستاذ أو المعلم كما ينبغي، نفهم أن الذكاء الاصطناعي هنا يساعدنا على التعرف عليه ومعرفة موضوع الدرس غير المفهوم جيدًا وتدريسه من خلال أساليب التعليم الجديدة هي الركيزة الأكثر أهمية لحركة بناء الثقافة، فهي لكل مجتمع، إذا قمنا بركيزة التعليم بشكل صحيح، فإن الجمهور سوف يقترب من التنمية بشكل أسرع وبتكلفة أقل. وكانت كل جهودنا خلال السنوات الأخيرة هي الاعتراف بمواهب كل شخص في قطاع التعليم ومنحهم الطريق الصحيح، ونأمل أن يساعدنا الأصدقاء الذين يعرفوننا بنقل هذه الثقة إلى الآخرين حتى نتمكن من وضع المجتمع البشري على الطريق الصحيح إن التعليم الكافي ونقص المعلومات الضرورية سيكلف المجتمع البشري وسوف يستورد الكثير.
جعفر صابري

[ شنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 11:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

هوش مصنوعی

یکی از مهم ترین مشکلات بشر در راستای باورهای نادرست از محیط اطرافش است و این برداشت های نادرست قبل از هر چیز به نداشتن اطلاعات کافی فرد باز می گردد انسان هایی که اطلاعات کافی را نسبت به محیط اطراف خود نداشته باشد ناخواسته درگیر باورهای غلطی می شوند که در دور از مدت با آن لطمات غیرقابل جبرانی وارد می سازد ما سعی می کنیم تا با بالا بردن دانش افراد از طریق آموزش های کاربردی آموزش هایی که شخصی سازی شده به آن کمک کنیم تا در مسیر درست قرار گیرد آن شعر در رابطه با هوش مصنوعی بایستی بدان توجه کرد این است که هوش مصنوعی به ما مدرسان و محققان کمک می کند تو از داده هایی که از فرد در اختیار داریم آنچه لازم است او بداند تا موفق تر شود را به او آموزش دهیم برای نمونه در نظر بگیرید در یک کلاس سی نفره دانش آموزان کلاس پنجم دبستان بعضی از آن از قدرت یادگیری نسا خوبی برخوردار هستند اما بعضی دیگر به دلایل مختلف که شاید یکی از این دلایل دلایل عاطفی و خانوادگی باشد نمی توانند زمان تدریس استاد یا معلم درس را آن گونه که شایسته و بایسته است درک نماید این جا هوش مصنوعی به ما کمک می کند تا آن را شناسایی کنیم و دقیق متوجه شویم کدام مبحث درس را خوب متوجه نشده است و از طریق روش های نوین آن قسمت را نیز به آن آموزش دهیم آموزش مهم ترین رکن یک حرکت فرهنگ ساز برای هر جامعه است اگر رکن آموزش را به درستی انجام دهیم آنچه عامه سریع تر و کم هزینه تر به توسعه نزدیک می شود تمام تلاش ما در طول سال های اخیر این بوده تا با شناخت استعدادهای هر یک از افراد در بخش آموزش به درستی به او کمک کنی ما امیدوار هستیم تا دوستانی که ما را می شناسند با انتقال این اعتماد به دیگران هم به آن کمک کنند و هم به ما تا بتوانیم جامعه بشری را در مسیر درستی قرار دهیم بی شک عدم آموزش کافی و نداشتن اطلاعات لازم به جامعه بشری هزینه های کلانی را وارد خواهد ساخت …

موضوعات مرتبط: مطلب

[ شنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 10:57 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

گفتار نیک ،کردار نیک

داستان این گونه است که روزی شیر سلطان جنگل دستور میده همه حیوانات بلافاصله در مکانی جمع شوند همه می آیند جز آقا روباه شیر به آهو می گوید سری برو و و به روباه بگو مگر نگفتم همه بیا یندو لی باز روباه به جلسه نرفت وقتی شیر دید آهو بدون روباه آمد بسیار خشمگین شد و پرسید به روباه گفتند بیاید و او نیامد ؟

آهو سرش را پایین انداخته بود و با ترس گفت بله قربان!

شیر کمی مکث کرد و بعد گفت ببینم رو باه کجا بود و چه میکر؟

آهو گفت منزل تشریف داشت و در کنار خانواده بود با زیر شلوار راه راه آمد دم در و گستاخانه گفت این شیر هم هی برای خودش دستور صادر میکنه …

شیرسلطان جنگل زد زیر خنده و گفت خوب مهم نیست او نزد خانواده بوده و خواسته در مقابل آنها قیافه بگیرد بی خیال می شوم !

در این داستان طنز لطیفی است که اهل دل موضوعی را متوجه میشوند که در مقابل اهل و ایال دیگری باید فروتن بود !و اما اصل داستان …

دوست عزیزی برایم شروع به تعریف کرد که به تازگی با یکی از همسایه هایش ناچار به بحث و جدل شده و گرچه همسایه مقصر بود و بیاخلاقی هم می کرد اما او میگفت من نباید در مقابل پسر بچه اش با او برخورد می کردم و صدایم را بالا می بردم از خودم ناراضی هستم !

علت اصلی را جویا شدم و بعد دوستم را در آغوش گرفتم و گفتم درود به شرفت که این اندازه دل رحم هستی اما دوست من او هم کم مقصر نبوده وبا توجه به توضیحات شما بعضی وقتها بعد نیست این جور آدمها یاد بگیرند که اولاً در مقابل حضور اعضای خانواده خود مودب تر باشند و در ثانی اگر اشتباهی کردن با پوزش و عذرخواهی موضوع را ختم به خیر نمایند و ثالثاً اگر به این افراد چیزی نگویید او فرزندش نیز همین روی را پیش رو میگیرد و از پدر هم بدتر میشود اما حق با شماست ما باید یاد بگیرم خشم خود را کنترل نماییم .

ما بزرگتر ها نا خواسته با رفتار و گفتار مان اخلاق ناصری را به فرزندانمان می آموزیم و این اخلاق گاه کلامی و گاه رفتاری است موضع کلامی هم بسیار مهم است ما با رفتارمان و ادبیاتی که در روابط خود با دیگران بکار می بریم نه تنها شخصیت و ادب مان را به نمایش بگذاریم بلکه حق و حقوق خود ا نیز مشخص میکنیم .

اگر حق با ما باشد هر چند طرف مقابل بی احترامی کند باز می دانیم که حق با ماست و میشود در جایش حتی از این گذشت چند دقیقه ای ما نیز سود بیشتری برد اما اگر ناخواسته تابع خشونت شویم نه تنها خود را گرفتار کردیم بلکه در ذهن کودکان و نو جوانانمان نیز یک نهال کینه و دشمنی بوجود آورده ایم .

باید بسیار صبور باشیم و عاقبت اندیش !

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه یازدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 13:17 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تیرگی روابط

دوست نازنین من پیشنهاد میکنم برای اینکه هرگز روابط خانوادگی شما به سیاهی نرود یک سری قوانین را در شروع زندگی با همسرتان ثبت کنید و اگر این کار را در زمان آغازین ازدواج انجام نداده از همین امروز بنشینید و این قاعده را انجام دهید ،جالب است بدانید دوست و برادر عزیزم جناب دکتر انوشه نیز همین پیشنهاد را دارد که:

هرگز در بین گفت و گو ها و درگیری به خانواده یکدیگر توهین نکنیم ،به هم فرصت بدهید تا صحبت هم را گوش کنیم هر کدام ده دقیقه باید حرف بزند و آن طرف مقابل خوب گوش کند،به هیچ عنوان ترک بستر مشترک ننمائیم،از بیان مشکلات بین مان با دیگران اجتناب پذیریم، حق نداریم مسائل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث می‌کنیم.،شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن.

،سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه.،هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره.حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم، مثلا عبارت تو همیشه…. ممنوعه. چون اینکار دعوا رو به اوج می‌رسونه.باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم پنج دقیقه زمان برای پاسخگویی داره و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه.بی خبر بودن ممنوعه. باید از حال و اوضاع و موقعیت هم باخبر باشیم.نباید بیشتر از سه روز طول بکشه. توی سه روز حلش می کنیم. توی این مدت خیانت و زیر پا گذاشتن خط قرمز های طرف ممنوعه.

خوب به یاد دارم در سریال خانه سبز زند یاد خسرو شکیبایی هر وقت با همسرش دعوا میکرد و کار به قهر میکشید می گفت قهر که کنیم حرف میزنیم ؟

این حرف زدن و داشتن دیالوگ بسیار لازم است و ای کاش می دانستیم معجزه کلامی و بیانی بین انسانها چقدر کارساز می باشد و بشر با چه تلاشی در طول تاریخ سعی نمود تا بتواند با برقراری ارتباط بین خود و دیگران از جنگل ها جلوگیری نماید چرا وقتی میتوان صحبت کرد جند و خونریزی این پیام صلح و دوستی است .

با هم نجنگیم و به هم توهین نکنیم و برای هم خط و نشان نکشیم زندگی ارزش این همه بحث و جدال را ندارد .

دوست عزیز خوشا به حال خانواده های که بزرگتر دارند و با بزرگ منشی مشکلات بین عزیزانشان را مرتفع می سازند به امید شادی و خوشی شما و همه !

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ شنبه پنجم آبان ۱۴۰۳ ] [ 14:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

تیرگی روابط

دوست نازنین من پیشنهاد میکنم برای اینکه هرگز روابط خانوادگی شما به سیاهی نرود یک سری قوانین را در شروع زندگی با همسرتان ثبت کنید و اگر این کار را در زمان آغازین ازدواج انجام نداده از همین امروز بنشینید و این قاعده را انجام دهید ،جالب است بدانید دوست و برادر عزیزم جناب دکتر انوشه نیز همین پیشنهاد را دارد که:

هرگز در بین گفت و گو ها و درگیری به خانواده یکدیگر توهین نکنیم ،به هم فرصت بدهید تا صحبت هم را گوش کنیم هر کدام ده دقیقه باید حرف بزند و آن طرف مقابل خوب گوش کند،به هیچ عنوان ترک بستر مشترک ننمائیم،از بیان مشکلات بین مان با دیگران اجتناب پذیریم، حق نداریم مسائل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث می‌کنیم.،شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن.

،سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه.،هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره.حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم، مثلا عبارت تو همیشه…. ممنوعه. چون اینکار دعوا رو به اوج می‌رسونه.باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم پنج دقیقه زمان برای پاسخگویی داره و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه.بی خبر بودن ممنوعه. باید از حال و اوضاع و موقعیت هم باخبر باشیم.نباید بیشتر از سه روز طول بکشه. توی سه روز حلش می کنیم. توی این مدت خیانت و زیر پا گذاشتن خط قرمز های طرف ممنوعه.

خوب به یاد دارم در سریال خانه سبز زند یاد خسرو شکیبایی هر وقت با همسرش دعوا میکرد و کار به قهر میکشید می گفت قهر که کنیم حرف میزنیم ؟

این حرف زدن و داشتن دیالوگ بسیار لازم است و ای کاش می دانستیم معجزه کلامی و بیانی بین انسانها چقدر کارساز می باشد و بشر با چه تلاشی در طول تاریخ سعی نمود تا بتواند با برقراری ارتباط بین خود و دیگران از جنگل ها جلوگیری نماید چرا وقتی میتوان صحبت کرد جند و خونریزی این پیام صلح و دوستی است .

با هم نجنگیم و به هم توهین نکنیم و برای هم خط و نشان نکشیم زندگی ارزش این همه بحث و جدال را ندارد .

دوست عزیز خوشا به حال خانواده های که بزرگتر دارند و با بزرگ منشی مشکلات بین عزیزانشان را مرتفع می سازند به امید شادی و خوشی شما و همه !

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ شنبه پنجم آبان ۱۴۰۳ ] [ 13:42 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]
[ جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳ ] [ 22:51 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دکتر جعفر صابری در خصوص نمایندگی تلوزیون اشتی و هفته نامه بین المللی همسر

09121199415

[ جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳ ] [ 22:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دکتر جعفر صابری در کنار دریاچه ارومیه

[ جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳ ] [ 22:47 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳ ] [ 22:46 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

لحاف دوزی

بسیاری از مشاغل مدتهاست که از دور خارج شده اند و بی شک مشاغل زیادی دیگری نیز به زودی از دور خارج میشوند و در این شرایط بیکاری و تورم هر روز تعداد بیشتری از افراد جامعه به جمع بیکاران افزوده خواهند شد .

کمتر از ده سال آینده ما نسل جدید خودرو های برقی را خواهیم داشت و این یعنی هزاران انسان بیکار که باید برایشان فکری کرد ،دغ دغ مسئولان هر کشوری آینده نگری باید باشد آینده نسل های بعد و توجه به توسعه و رشد جامعه اینکه ما به فکر افزایش جمعیت باشیم عالیست اما در کنارش به فکر ایجاد اشتغال و کسب درآمد درمان و داشتن زندگی مناسب نیز اهم واجبات است ما بشر امروز باید به فکر محیط زیست و حفظ آن باشیم آب ،خاک و تمام منابع طبیعی معادن و هرآنچه در کره کوچک خاکی است بسیار محدود هستند و انسانهایی که مشغول کارهای ساده و خدماتی بودهاند مدتهاست به حاشیه رانده شده اند و این فقز کنونی جوامع بشری بدن دلیل است که سرعت رشد صنعت و علم بسیار بیشتر از گذشته شده و دهه های اخیر ما شاهد رشد قابل توجه علم و صنعت می باشیم به همین دلیل مسئولان هر کشور می بایست با فرهنگ سازی و توجه لازم به بحث آموزش نسل امروز را برای ده های پیش رو و نسل فعلی را برای زندگی کنونی و سالهای روبرویشان آماده سازند .

ما بشدت در آینده با انسان هایی مواجه خواهیم بود که به هیچ عنوان توان و یازی حضور در جامعه را ندارند و سالها از زندگی جهانی عقب مانده خواهند بود اگر آموزش ها را از همین امروز شروع نکنیم .

برای آموزش فصلی جدید شروع شده کودکان و میانسالان فرزندان ما به سرعت با علوم روز آشنا خواهند شد حتی سرعت یادگیری آنها از مدرسانشان نیز بیشتر و سریعتر خواهد بود اما از هم اکنون باید میانسالان را در یابیم و با آموزش های ساده ولی کاربردی به ادامه زندگیشان در آینده پیش رو کمک کنیم .

مشاغلی که از بین میروند انسانهای را ناخواسته سربار جامعه می سازند و این هزینه های زندگی را برای همه مردم دشوار می سازد.

نمیتوان بی تفاوت از کنار یک مرد عبور کرد که ناتوان و مستاصل کنار خیابان نشسته و ابزار کارش مانند چرخ پنبه زنی و لحاف دوزی را کنار دستش قرار داده او انسان است و به دنبال کار اما کو کار ؟ او فرزند و همسر دارد او زندگی دارد او حق زنده بودن دارد او نمی خواهد سربار جامعه باشد او برای کار آمده اما هیچ هنری جز لحاف دوزی ندارد و هزاران نفر مانند او که در جامعه زندگی میکنند با مشاغلی ساده که هر روز از بین میروند بقالی های کفاشی ها و مشاغل خورد نابود میشوند دیگر کسی به فکر تعمیر نیست هر چه هست تعویض است اجناس نو بجای قطعات کهنه و این برنامه ریزی و مدیریت می خواهد تا بشریت دچار مشکل نشود به امید این که مسئولان جامعه جهانی نه تنها ایران بلکه تمام جهان به این موضوع توجه نمایند و همزمان با توسعه علم و صنعت به آموزش میان سالتن نیز برای ورد به دروازهای تمدن جدید بکوشند.

یاحق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ چهارشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۳ ] [ 23:17 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

مقدمه: رزومه چیست و بر چند نوع است؟

شما هنگام انجام کارهای حقوقی یا مثلا ثبت نام در مراکز مختلف آموزشی و اداری، برای شناسایی

خود نیاز به شناسنامه یا کارت ملی دارید. یا برای سفر خارجی و انجام کارهای اداری در خارج از

مرزهای کشورتان باید برای شناسایی خود پاسپورت همراه داشته باشید. رزومه یا CV مدرک

شناسایی شما در بازار کار است. تفاوت عمده این مدرک شناسایی با دیگر مدارکی که گفتیم در

این است که شما این سند را خودتان تنظیم می کنید و هر زمان که نیاز داشته باشید می توانید آنرا

تغییر بدهید.

ادامه مطلب

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 22:6 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:39 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

برای دسدن فیلم روی تصویر کلیک نمائید

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دکتر جعفر صابری در بازار سیب کشور عمان

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 20:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

موضوعات مرتبط: تصویر

[ دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 20:19 ] [ روابط عمومی دفتر آقای دکتر جعفر صابری ]

دیدار با تجار و فعالان کشور سلطنتی عمان با حضور پروفسور امیر احمد سوزنچی