قسمتی از سخنان دکتر جعفر صابری در خصوص تربیت نا درست فرزندانمان وقتی چیزی میخواهند راحت بگوئیم باشه و برایش تهیه کنیم…اصل مطلب در سایت ایشان و سایت هفته نامه همسر می باشد.
چگونه فرزند مان را نابود کنیم!
دوستی میگفت : دانشمندان بر روی حیوانات ازجمله میمون آزمایش
کرده اند که میمونی را با فرزندش داخل قفسی انداختند و از زیر پای آنها
حرارتی را وارد کردند و دیدند حیوان بعد از مدتی که تحملش تمام شد فرزند
خود را انداخت زیر پا و نشست روی او…ساده تر این که فرزندش را قربانی کرد
که خودش زنده بماند!
با لبخند تلخی گفتم باز خدا پدر آن میمون را بیامرزد !چرا که
فرزندش را قربانی میکند تا خودش زنده بماند ! ما آدم ها گاهی اول فرزندمان
را قربانی میکنیم و بعد خودمان را ،نه از روی نجات جانمان که از روی عشق و
علاقه مان به فرزندمان!
باور این واقعیت که چقدر راحت فرزندمان را قربانی می کنیم و
گاه نادانسته با نشان دادن عشق و علاقه باعث میشویم تا مسیر زندگی فرزندمان
بطور کلی تغییر کند برای خیلی ها سخت است !
چگونه والدینی هستیم !
از آن دسته که دلمان نمی خواهد خار به پای فرزندمان برود؟
نسبت به آینده او حساس هستیم و سعی در کمک کردنش داریم که بتواند آینده بهتری داشته باشد؟
برایمان مهم نیست چه مشکلاتی دارد و نمیدانیم با چه افرادی دوست است؟
بدلیل مشکلات شغلی و معیشتی زندگی او را به حال خود رها ساخته ایم؟
مدام سعی میکنیم نصیحتش کنیم؟
و هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد بنویسید…
من به سادگی میگویم همه این ها بسیار خوب است اما اندازه
دارد!با توجه به اینکه این متن یک سر مقاله است و قرارنیست همه ی موارد را
بطور کامل توضیح دهد به همین بسنده میکنیم که : زنگ خطر را زدیم شما در
بیشتر مواقع با زیاده روی هایتان در حال نابود ساختن آینده فرزندتان هستید.
تربیت فرزند، کاری مشترک بین والدین است ، همانطور که تولدش
کاری مشترک بوده! هریک از والدین نقش مهمی در تربیت فرزند دارند و حال اگر
به هر دلیل جدایی بین فرزندان وجود دارد مشکل بزرگی است که حتماً با یک
مشاور به حل آن اقدام نمائید!
البته اگر به آینده فرزندتان علاقه مند هستید در غیر این صورت همین روشی که طی میکنید عالیست او را نابود خواهید ساخت!
تحقیر و توهین به یکدیگر بخصوص مادر نسبت به پدر اولین گام
مثبت در نابود کردن آینده فرزندتان می باشد اگر چنین می کنید درود بر شما
موفق شده ایدکه آیند فرزندتان را نابود سازید!
باید بیاموزیم که گاه دخالت مستقیم در گفت و گوی پدر با
فرزند و یا بلعکس ماد با فرزند توسط طرف دیگر بعنوان حمایت از فرزند و یا
حتی بدتر تأیید طرف دیگر که منجر به فشار مضاعف بر روی روح و روان فرزند
شود هر دو کار بسیار شایسته ای است که شما برای نابودی فرزندتان می توانید
انجام دهید و موفق شوید!
اگر هدفتان این موضوع است بیش از گذشته این کاررا انجام دهید و
نگذارید طرف مقابل با فرزند خود گفت و گو کند و نواقص کار هایش را بگوید.
برای نمونه پدر ها بسیار نسبت به فرزند پسرشان حساس هستند و
بلعکس دختران شان را تا حدود بیست سالگی بیشتر درک میکنند و مهربانتر
برخورد مینمایند .مادر ها برای فرزند پسرشان ارزش بیشتری قائل هستند و به
نوعی اورا نکته اتکای خود در آینده میبینند و بیشتر وقتها سعی میکنند نوعی
یارگیری نمایند و در غالب مواقع طرف پسرشان را می گیرند و گاه با گفتن دروغ
و یا پنهان کردن بعضی موارد سعی در خدمت کردن به فرزندشان می نمایند که
من عرض میکنم درود بر شما بخصوص مادر گرامی ! تو توانسته ای فرزندت را به
آستانه نابودی هدایت کنی!
کمتر عاقلی را سراغ دارم که با خواندن این چند خط راههای
درست نابود کردن فرزندش را متوجه نشده باشد ولذا به همین اندازه کفایت می
کنم و امید وارم به عنوان یک مشاور خوب توانسته باشم راه های چگونه نابود
ساختن آینده فرزندتان را خدمتتان عرض نموده باشم.
بدرود
جعفر صابری