زبان مشترک
بشر از دیرباز برای برقرای ارتباط با دیگران از راههای گوناگون بهره گرفت و زبان یا گویش ها ی مختلف به همین دلیل پدید آمده است .
شاید باور این نکته که بیشتر جنایت های بشراز زبان سرچشمه میگیرد کمی غیر قابل باور باشد اما واقعیت دارد این عضو ساده ولی مهم در وجود بشر با همان نرمی و بی استخوانی خود از زمانی که توانست به حرکت در بیایید باعث چنان جنایاتی شده که هیچ ذهنی باور نمی کند.
و عجبا که گاه دو انسان در زیر یک سقف و بعد از سالها زندگی مشترک به ناگاه دیگر به هیچ وجه زبان یکدیگر را متوجه نمی شوند و گاه علی رغم فاصله کوتاه بینشان چنان فریاد میزنند که گویی کیلومتر ها از یکدیگر دور هستند!
ای کاش می فهمیدیم در قرن ارتباطات چقدر از ارتباط با یکدیگر دور شده ایم . علی رغم سواد و دانشمان چقدر شعور و فهممان کم شده است طوری که زود قضاوت میکنیم سریع تصمیم میگیریم و به سادگی محکوم کرده رأی صادمیشود!
زبان در دهان شایسته است نشان رحمت باشد و چه نیکو است قبل از بیا ن هر مطلبی بیندیشیم که :
آیا درست است که بگوئیم !
آیا لازم است که بگوئیم!
آیا محبت آمیز است !
آیا خیری به ما میرسد!
آیا خیری به طرف مقابل میرسد!
آیا شری کم میشود یا بلعکس!
با اندیشیدن به همین چند موضوع ساده میتوانیم خویشتن داری نموده باعث خیر شویم ، چندی پیش سخنان یک جوان را شنیدم که چند سالی بود بعد از کشت حلزون در گوشش توانسته بود بشنود و به همین دلیل سخن گفتن را فرا گرفته بود چقدر زیبا صحبت میکرد او میدانست زبان در دهان و گوش برای شنیدن چه ارزشی دارد .
ای کاش ما هم که صاحب این نعمت خدا هستیم بدانیم.
یا حق
جعفر صابری