زمانی بود که برای چاپ آگهی و تبلیغات بخصوص در روزنامه ها باید زمان می گذاشتیم و هزینه می پرداختیم و بسته به مکان قرار گرفتن آگهی هزینه ها تغییر می کرد البته در حال حاضر نیز چنین شرایطی هست اما بسیار متفاوت شده این روز ها تبلیغات حتی به صورت رایگان با تیراژی بالا و نمایشی فوق العاده قابل انجام است و از آنجا که این تبلیغاتها رایگان می باشد هر کس از هر جایی میتواند تبلیغات و آگهی خود را به اطلاع علاقه مندان برساند و از جمله این آگهی ها میتوان به فوش لوازم منزل اشاره نمود که بعضی از آنها بسیار قابل تامل است برای نمونه:
یک دست مبل کامل سلطنتی در حد نو آدرس روستای ….حوالی تهران!
یا
یک جفت گلدان سلطنتی بدلیل مهاجرت زیر قیمت آدرس انتهای بلوار بهشت زهرا ….!
انسان به فکر میرود که خدایا این اجناس سلطنتی و گرانبها که طبیعتن باید در محله های بالا شهر تهران باشد چطور از ای مکانها با نازلترین قیمت بدلیل مهاجرت به فروش میرود !؟
صد البته این مبلها طرح سلتنتی است و موضوع ما اصاصاً فروش مبل و لوازم اینگونه نیست نگاه ما به بحث مهاجرت است ،موضوعی که بارها در همین رسانه و دیگر رسانه ا مورد بررسی قرار گرفته است و مسئولین زیادی در این خصوص صحبت های کارشناسان ها را داشتهاند .
اخیرا یکی از مسئولان کشور امارات در خصوص ثروت واقعی این منطقه اعلام میکند نفت مهم ترین سرمایه ما نیست!
سرمایه ما میز و صندلی سلطنتی نیست که در کشور بماند نیروهای جوان و تحصیلکرده هستند که آرام و بی صدا به دلایل گوناگون از کشور خارج می شوند سرمای خاموشی که بخش اعظم دارایی های کشور در طول سالها برای آموزش و آماده سازی آنها هزینه شده و امروز براحتی از کشور خارج میشوند .
ما نیز چون بسیاری از دلسوزان کشور نگران این بحران هستیم که در آینده نه چندان دور چون گذشته ناچار به ورود پرستار و دکتر از بنگلادش نشویم.
و برای راحتی ایشان تخت و مبل سلطنتی آماده سازیم.
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
کلام معجزه ساز
دوست عزیز
مجموعه حاضر تهیه شده برای اینکه شما بتوانید موفق تر در جامعه حاضر شوید ،آرزوی قلبی من رفاه و پیشرفت انسان هاست به گمان من زندگی ما وقتی زیبا خواهد بود که در حد توان و امکانات به دیگران کمک کنیم تا زندگی بهتری داشته باشند ،هر یک از ما افراد کره خاکی توانایی های داریم که با اشتراک گذاردن آنها لذت زیستن را برای خود و دیگران بیشتر می نماییم .
شاید برای گذراندن یک دوره فن بیان و یا نظیر آن شما باید زمانی بین سه تا شش ماه بگذارید و هزینای هم نزدیک یکصد میلیون تومان بپردازید که صد البته اگر داشته باشید و بتوانید بسیار عالی هم هست اما برخلاف خیلی ها که میگویند برگزاری دور های رایگان و یا بطور کلی کار رایگان نمودن ارزش آن را می کاهد و افراد برایش ارش و احترامی قائل نیستند من فکر میکنم هیچ کاری در جهان رایگان نیست و این گونه خدمات سودش بسیار بیش از آنچه ما فکرش را کنیم به خودمان باز میگردد .
ما باید یاد بگیریم که در یک جهان بسیار کوچک زندگی می کنیم و همه چیز این جهان متعلق به هما ما است بخصوص محیط زیست و برای داشتن روزهای خوش شایسته است آموخته هایمان را به دیگران انتقال دهیم .
به امید صحت و سلامت همه انسانهای این خانه که ثروت واقعی ما هستند .
راستی معنای واقعی ثروت در ذهن شما چیست؟
سلامتی
دارایی مالی
خانواده خوب
فرند صالح
و
از نظر من داشتن یک روابط عمومی خوب
و
روابط عمومی خوب مهمتری ابزارش داشتن کلامی شایسته و بایسته است!
موضوعات مرتبط: مطلب
ادامه مطلب
دکتر جعفر صابری
خبر و خبر نگار
شناخت خبر
عناصر اولیه ارتباط اجتماعی را خبر تشکیل می دهد بنابراین روزنامه نگاران به طور عام خبرنگاران به طور خاص باید قبل از هر چیز خبر را بشناسند و با مفهوم و عناصر آن آشنا شوند تا بتوانند بینش و دانش کامل در راه خبر یابی و خبر نویسی گام بردارند.
مفهوم خبر: برای خبر مفاهیم متعددی وجود دارد از لحاظ لغوی واژه خبر که در زبان فارسی به کار میرود از زبان عربی گرفته شده و معادل آن در زبانهای اروپایی کلمه INFORMATION است و در محاورات عمومی خبر شامل آگاهی و اطلاعاتی است که افراد دربارهٔ رویداد و اتفاقات جامعه خود کسب میکنند
تعریف خبر: خبر گزارشی واقعی از یک رویداد است که دارای یک یا چند ارزش خبری بوده و احتمالاً تحت تاثیر عوامل درون سازمانی و برون سازمانی شکل گرفته است.
خبر انتشار منظم جریان وقایع و آگاهیها و دانشهای انسانی و نقل عقاید و افکار عمومی است در نهایت باید گفت خبر گزارش یک رویداد است نه خود رویداد
ادامه در …
موضوعات مرتبط: مطلب
ادامه مطلب
نشست خبری تشریح برنامههای روز ملی تجارت الکترونیکی برگزار شد
خبرنگاران | دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲ | 21:18
اخبار > نشست خبری تشریح برنامههای روز ملی تجارت الکترونیکی برگزار شد
چاپ ارسال به دوست
در آستانه روز ملی تجارت الکترونیکی؛
نشست خبری تشریح برنامههای روز ملی تجارت الکترونیکی برگزار شد
نشست خبری تشریح برنامههای روز ملی تجارت الکترونیکی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز توسعه تجارت الکترونیکی (مرکز تتا)، طبق روال سال قبل امسال نیز آئین گرامیداشت روز ملی تجارت الکترونیکی در روز 24 مهرماه برگزار خواهد شد و در این راستا نشست خبری تشریح برنامههای مراسم مذکور با حضور امین کلاهدوزان رئیس مرکز تتا برگزار شد.
کلاهدوزان در این مراسم، از جمله اهداف تخصیص و برگزاری بزرگداشت برای روز ملی تجارت الکترونیکی را تقدیر و تشکر از برترینهای تجارت الکترونیکی و اکوسیستم تجارت الکترونیکی کشور برشمرد و از شاخصههای سرعت، چابکی و شفافیت برای توصیف آنها استفاده کرد.
وی در خصوص بخشهای جدیدی که امسال نسبت به پارسال به این رویداد افزوده شده اظهار داشت: امسال رویکرد همرسانی نیازها و ظرفیتها را در پیش گرفتهایم و جلسات و نشستهای عقد تفاهمنامه بخش خصوصی به ویژه در حوزههای تجاری و نظارتی، شبکهسازی بخش خصوصی فعال در تجارت الکترونیکی و پنلهای تخصصی با هدف برقراری ارتباط مستقیم و ایجاد پل ارتباطی جهت رساندن مسائل و دغدغههای کسب و کارها به گوش مسولین را خواهیم داشت که البته این اقدام طی رویدادهای مختلفی استمرار خواهد داشت. همچنین امسال اختتامیه رویداد ملی جوانهها و تقدیر از برترینهای آن را نیز در این مراسم خواهیم داشت.
خاطرنشان میشود رویداد ملی جوانهها در دو سطح دانشجویی و دانشآموزی با همکاری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت آموزش و پرورش با هدف ترویج فرهنگ تجارت الکترونیکی بین جوانان و نوجوانان انجام پذیرفته است.
خاطرنشان میشود آئین بزرگداشت روز ملی تجارت الکترونیکی روز 24 مهرماه با شعار “تجارت الکترونیکی؛ موتور محرک ایران دیجیتال” برگزار خواهد شد.
طی این نشست، رسانههای حاضر نیز به بیان سوالات خود در آئین گرامیداشت روز ملی تجارت الکترونیکی پرداختند که از سوی مقامات مرکز به تمامی آنها پاسخ داده شد.
همزمان با نشست روز ملی تجارت الکترونیک توافق نامه همکاری موسسه آشتی و این مرکز عقد گردید که زین پس خدمات موسسه آشتی و بویژه سایت های مربوطه ارائهدهند این مرکز هم باشد.
موضوعات مرتبط: گزارش
آشپزخانه
کار نوشتن به نظر ساده می آید اما راستش بعد از سالها نوشتن اقرار میکنم که بسیار سخت است ،اولاٌ هر چیزی را نمیتوان نوشت و اگر به فکر این باشید که نوشتهایتان را بالاخره اشخاصی خواهند خواند به مرور سعی میکنید تا از منابع درست بهرمند شوید و این اثر تاریخی که بی شک از شما برای نسلها باقی خواهد ماند را تا حد امکان بی غلط به یادگار بگذارید .
نوشتن برای آموزش کار دشواری است و چارلز بوکوفسکی جمله زیبایی در خصوص نوشتن م گوید:
نوشتن آخرین روان پزشک است،مهربان ترین خدا بین تمام خدایان است،نوشتن مرگ را می تازاند،ترکت نمی کند و نوشتن می خندد بر خودش ،بر رنج .
برای نوشتن باید حال و هوای بسیار خوبی داشت خوب به معنای شاد و یا غمگین بودن نیست به معنای همه چیز است در هر حالی نوشته حس خودش را پیدا میکند و زیبای خودش را دارد .
بیشتر وقتها من مطلبی به ذهنم میرسد و سعی میکنم با همان عنوان مطلب را بنویسم ولی گاهی وقت ها بطور کل فراموش میکنم و یادم میرود در خصوص چه موضوعی بود حتی در کنار رختخوابم همیشه قلم و کاغذ هست تا آنچه به ذهنم میرسد را بنویسم و در بیشتر جلسات و گفتگو ها حتی زمان فیلم دیدن و تلویزیون نگاه کردن نیز من نت بر می دارم و مینویسم جالب است گاهی وقت ها مطلبی را که نوشتم را میخوانم و یادم رفته در چه خصوص این مطلب را نوشتم و باید چگونه چزدازشش کنم و خلاصه کلی مطالب نوشتنی دارم که باید بنویسم و لی فرصت نوشتن ندارم وقتی شروع به نوشتن می کنم ساعت ها می نویسم دست و پایم و کمرم درد میگیرد پایم خواب میرود و باید برخیزم و چند قدم راه بروم و باز بنشینم و بنویسم ،گاهی با نوشتنم میخندم و گاهی بغض میکنم و اشک میریزم و گاهی هم مثل همین کتاب اخیرم زنان امپراتور یک هفته از حال میروم و فقط میخوابم …نوشتن کاری بسیار دشوار است مثل هر کار دیگری بخصوص کار هنری شاید یک نقاش یا مجسمه ساز اثری را برای دلش خلق کند و لی نویسند می داند که این نوشته باید خواند شود و برای همین دچار بهران شدیدی است شاعر ها هم مثل نویسندگان هستند آنها هم شعرشان باید خواند شود و تازه آناه در خلق اثر آن باید ایجاز نمایند و از ابیاتی بکار برند تا تمام قواعد شعری را هم داشته باشد و خلاصه نوشتن سخت است و این هارا گفتم که به اینجا برسم وقتی بیدار میشم دوش میگیرم صبحانه می خورم و آماده نوشتن میشوم هر چیزی امکان دارد مسیر نوشتنم را تعقیر دهد گاهی وقت ها در طول نوشتن من در مسیر دیگری قرار میگیرم و تمام تحقیقات و اندیشه هایم به نا گاه در مسیر دیگری میرود و وقتی نوشته را کنار میزارم می بینم آنچه من نوشتم آنی نبود که میخواستم بنویسم درست مثل همین نوشته که میخوانید!
من میخواستم بنویسم م همسایه ای داریم که در طبقه دوم خانه روبروی خانه ما درست آن طرف حیاط خلوت زندگ میکند زن مسنی است که فقط سه تا دختر دارد که البته هر سه هم ازدواج کرده اند و دو تاشان هم هر کدام یک فرزند دارند بین یک تا سه ساله و من فقط مادر را دیده ام و نه آن سه دختر را ولی صدایشان همیشه بخصوص از شیش صبح تا حدود سه صبح از پنجره مشرف به پنجره اتاق کار من به گوش می آید آنها همیشه برای صحبت به آنجا یعنی درست آشپز خانه می آیند و ساعت ها بدون وقفه صحبت می کنند جالب این است که شب ها تا صبح و طلوع خورشید هم لامپ آشپزخانه را روشن می گذارند که کار چراغ خواب را انجام دهد به نوعی آباژور آن است و نورش نمی گذارد حتی من شب ها بخوابم !
همسایگان طبقه پایین ما نیز از عزیزان مهاجر افغانستانی هستن و هر دو به دلیل داشتن فرزندان زیاد بیشتر وقت ها کار پخت و پز و آشپزی را در حیاط خلوت که هر کدام نصفش را صاحب هستند انجام می دهند یعنی آشپزخانه آنها هم این جا است و خلاصه درس طبقه مجاور ما ساختمان روبروی پنجره اتاق مکن آن طرف حیاط خلوت هم یک زن و شوهر مسن هستند که بیس سی تایی پرنده دارند و از طلوع خورشید تا پاسی از شب آنها را در خانه راه می کنند و خودشان در آشپزخانه می نشینند تا پرندهای آزاد و رها باشند .
البته مدتی هم هست که دخترم نیز برای صحبت با مادرش به آشپزخانه که درست دیوار به دیوار اتاق کار من است میرود و صحبت شان گال می اندازد البته اگر مادرش با تلفن صحبت نکند !
در چنین فضای نوشتن آنها مطالبی برای آرامش ، موفقیت ، مشاوره و از این دسته کاری بسیار دشوار است و به دیگر مشکلات و سختی های نویسندگان می افزاید من نمی توانم پنجر اتاقم را ببندم سالهاست که به دلیل مشکلات روحی و روانی حس بسیار بدی نزدیک به خفگی وقتی پنجره اتاقم بسته باشد به من دست میدهد حتی موقع خواب هم باید در یا پنجره ها اتاقم باز باشد تا گردش هوای تازه را احساس کنم و این هم مشکل من است!
اما آشپزخانه
آشپز خانه یک یاز مهمترین مکانهای امن بخصوص برای بانوان است آنجا برای آنها اتاق فرماندهی و مکانی است که پادشاه مطلق هستند شاید مثل اتاق خواب !
البته کل خانه متعلق به خانم آنه است اما اینکه در آشپزخانه هر چیزی درست آنجایی است که انم خانه می خواهد و می گذارد و اگر دست بر قضا برای کاری چیزی لازم باشد که در آشپزخانه قرار دارد هرگز یافت نمی شود مگر به خواست و توان خانم خانه !
ادویه ها در ظرفی که خانم خانه خواسته و می داند قرار دارند و اگر در ظرف فلفل زردچوبه باشد تشخیص خانم خانها این بوده و تمام!
اینجا جای است که مهمترین تصمیمات زندگی حتی برای همسرشان و فرزندانشان گرفته میشود و از نظر امنیتی فوق العاده است جالب این است که کمتر کس در آشپز خانه دوربین کار می گذارد،آشپزخانه یا مطبخ محل پخت و پز خانواده انبار توشه است و از دیر باز به جهت نگهداری خوراکی ها اهمیت داشته و خواهد داشت !
شاید به همین دلیل است که همه اتفاقات مهم و تصمیمات در آنجا گرفته میشود و بدون شک این من هستم که باید بدلیل کار و شغلم که نوشتن است جایم را تغییر دهم و همیشه در نظر داشته باشم که برای آسایش بیشتر باید دور از آشپزخانه باشم.
حال که خوب می اندیشم می بینم کار ما نویسندگان و بطور کلی اهل قلم به نوعی خوراک اندیشه بشر را آماده ساختن است نظیر کار در آشپزخانه پس نباید زیاد این همکاران گرامی سخت گرفت .
و صد البته دوست عزیز شما را نیز اگر به دنبال آرامش هستید از آشپزخانه دو باش!
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
با نام و یاد خدا
ارو پای تسخیر شده
خونه 94
سؤال پیش رو این است که چرا واژه تسخیر شده را برای این کتاب بکار برده اید؟
به نکته خوبی اشاره فرمو دید : در واقع باید کمی به عقب تر برگردیم حدود سی سال پیش یعنی 1985 که من مقاله ای با عنوان کریستیانیزم جهانی را نوشته بودم و این نظریه را دنبال میکردم که جهان غرب و مسیحیّت به سمت تبلیغ برای مسیحی شدن گام برمی دارد، که البته هم اینک نیز این کار می شود ولی آن زمان بیشتر بود و شرایط هم محیّا تر بود .اما همین سیاست خود باوری جهان غرب و جاری نمودن قوانین به اصطلاح بشر دوستانه باعث شد تا به مرور زمان تعداد زیادی از مهاجرین وارد اروپا شوند و این جماعت عظیم با دارا بودن فرهنگ های غنی بخصوص مذهبی که داشتند یک نظم نوین را برای مردم اروپا رقم زدند و اساًساً واژه ها و فر هنگ جدید در این قاره پدید آمد که گرچه در گذشته دور هم وجود داشت اما نه به این شدت که در حال حاضر می باشد . این فر هنگ از تابلو سازها و اسامی آنها تا نوع پوشش مردم به شدت خود را نشان می دهد و آن حضور بالای مسلمانان در این قاره است .
شما می گوئید به اصطلاح بشر دوستانه چرا این واژه را بکار می برید؟
پرواضح است که علی رغم تلاش بعضی از سازمانها و مردم، بحث بشر دوستی هرگز نمی تواند در جوامع غربی بویژه توسط دولتمردان اجراء شود! چراکه بیشتر دولت های حاکم در اروپا و جهان غرب به دنبال منافعی برای خود هستند و در این خصوص تولید سلاح و جنگ افزار های کشتار جمعی از کمترین آنها می باشد. پس واژه بشر دوستانه برای این دولت ها که بیشترشان دستانی آغشته به خون انسانهای بی گناه دارند کمی نا عادلانه است.
ادامه دارد:29 آگوست 2015
موضوعات مرتبط: مطلب
ادامه مطلب
به مناسبت هفته ملی کودک
نشست تخصصی هنر پرده کشی
همراه با رو نمایی از پرده درویشی خاله سوسکه با قصه گویی مهر بانو سیمین مهر
و سخنرانی دکتر بهنام جلالی جعفری و استاد مهدی طالع نیا صاحب اثر
زمان دوشنبه 17 مهر ماه 1402 ساعت ده صبح
در موزه عکاسخانه کاخ گلستان بر گزار شد.
در این مراسم جمعی از اساتید و فر هیختگان هنری کشور نیز حضور داشتند .
موضوعات مرتبط: گزارش
نظر بدهيد
دیدار با خانواده شهید مدافع امنیت
خبرنگاران | سه شنبه هجدهم مهر ۱۴۰۲ | 11:12
شب دوشنبه 17مهرماه سال جاری به جهت اکرام و دیدار خانواده محترم شهدا به منزل خانواده شهدا امیر امدی که دو فرزند در راه امنیت تقدیم انقلاب نموده بودرفته و مراتب قدردانی خود را به عمل آوردن .
در این مراسم جناب خداپرست ،سرداد پور مند ،سردار آزادی ،مهندس کاظمی و دکتر جعفر صابری به مراه گروهی از خانه قرآن معجزه جاوید نیز حضور داشتند.
دومین جشنواره مهر سینمای ایرانیان
پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۲ ساعت 22:44 توسط گروه | نظر بدهيد
دومین جشنواره مهر سینمای ایرانیان
به مناسبت میلاد حضرت رسول اکرم (ص)ماسو تقدیر از نوجانان ورزشکار در باشگاه زورخانه شهدای فرحزاد برگزار شد .
تیم یامهدی(عج)
مورخ: ۱۴۰۲/۷/۱۱
مسابقات قهرمانی استعدادهای برتر ورزشهای زورخانه ای و کشتی پهلوانی در رشته هنرهای فردی:
رده سنی نونهالان:
۱. ایلیا فلاحتی
۲. محمدمهدی عبدلی
۳. محمدحسین جعفری
۴. مهدیار ابراهیم زاده
رده سنی نوجوانان:
۱. محمدرضا نوروزی
۲. سینا خاطری
۳. امیرعلی فرحزادی
۴. امیرمحمد دارابی
رده سنی بزرگسالان:
۱. پیمان علائی نجات
۲. آرمان حمزه
۳. رضا علیزاده
مربی: طاها آزادی
سرمربی: مهدی فرحزادی
مرشد: محمد فرحزادی
موضوعات مرتبط: گزارش
همزمان با میلاد حضرت رسول اکرم (ص) کانون مهندسان آشتی افتتاح شد
مهندس اکبر علی پور
حاج سید محمد محمودی
مهندس علی شایگان فر
مهندس محمدرضا انصاری
دکتر جعفر صابری
موضوعات مرتبط: گزارش
خبرنگاران | دوشنبه دهم مهر ۱۴۰۲ | 18:44
نمایشگاه عکسهای استاد علی اکبر کهربایی یکشنبه نهم مهر ماه 1402
موضوعات مرتبط: گزارش
دکتر جعفر صابری و همکاران
خبرنگاران | دوشنبه دهم مهر ۱۴۰۲ | 18:49
دکتر جعفر صابری استاد علی اکبر کهربایی و زندیاد سرهنگ ناصر نجم الدینی همکاران هفته نامه بین المللی همسر ده هشتاد
در این دیدار توافق نامای برای همکاری های فر هنگی بخصوص برای بر گزاری نشست ها ی علمی و فر هگی بین دو طرف منعقد گردید.
موضوعات مرتبط: گزارش
در پی توافق نامه همکاری بین موسسه آشتی و سازمان بیمه و سلامت بسیج مقرر شد افرادهنر مند از طریق موسسه آشتی برای بیمه تامین اجتماعی (اجباری) از این شرایط بسیار عالی بهرمند شوند همچنین بیمه تکمیلی نیز در این توافق نامه لحاظ شده است .
شایان ذکر است ورزشکاران و مختراعان نیز میتوانند از طریق موسسه آشتی بیمه تامین اجتماعی شوند تلفن تماس برای هشاوره.
09101199415
موضوعات مرتبط: گزارش
راز موفقیت
این روز ها جلسات و کلاسهای مختلفی برای موفقیت در زندگی و کار توسط افراد برگزار میشود و موضوع آموزش مهارت های زندگی تبدیل به یک کسب و کار بسیار پر رونق هم شده است .در مقالهای من به موضوع پیدایش مدارس نوین اشاره نمودم و واقعیت این است که کلیه شبکه های اجتماعی و رسانه های مختلف همه به دنبال یک هدف هستند و آن تغییر سبک زندگی انسانهای کره خاکی می باشد، که خود یک مقاله مفصل است ، نظریه من این است که انسان امروز را یا برای کار برای تربیت می نمایند و یا کار آفرینی که متاسفانه بیشتر کاربرد های نرم افزاری هستند .
حضور میلیونی افراد در شبکه های اجتماعی دلیل بر این ادعا می باشد .
خیلی ها در ذهنشان به دنبال راهی از این حلقه بندگی و اسارت هستند و تلاش میکنند تا موفق تر باشند در این مقاله بطور ساده و کوتاه سعی شده تا اندازه ای پاسخگوی این افراد باشیم.
ما چرا اینجا هستیم ؟
نیاز
شعر مولا نا پاسخ این سوال را بدرستی می گوید که :
آن نیاز مریمی بودست و درد
که چنان طفلی سخن آغاز کرد
جزو او بی او برای او بگفت
جزو جزوت گفت دارد در نهفت
دست و پا شاهد شوندت ای رهی
منکری را چند دست و پا نهی
ور نباشی مستحق شرح و گفت
ناطقهٔ ناطق ترا دید و بخفت
هر چه رویید از پی محتاج رست
تا بیابد طالبی چیزی که جست
حق تعالی گر سماوات آفرید
از برای دفع حاجات آفرید
هر کجا دردی دوا آنجا رود
هر کجا فقری نوا آنجا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود
هر کجا کشتیست آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
تا نزاید طفلک نازک گلو
کی روان گردد ز پستان شیر او
رو بدین بالا و پستی ها بدو
تا شوی تشنه و حرارت را گرو
بعد از آن از بانگ زنبور هوا
بانگ آب جو بنوشی ای کیا
حاجت تو کم نباشد از حشیش
آب را گیری سوی او میکشیش
گوش گیری آب را تو میکشی
سوی زرع خشک تا یابد خوشی
زرع جان را کش جواهر مضمرست
ابر رحمت پر ز آب کوثرست
تا سقاهم ربهم آید خطاب
تشنه باش الله اعلم بالصواب
نیاز:
نیاز آدمی برای هر کاری توانمند مینماید !
شاید بد نباشد بدانید در یک تحقیق توان و انرژی درونی انسان را محاسبه نمودن و در کمال ناباوری مشخص شد که یک انسان می تواند برای مدت 48 ساعت برق یک شهر بزرگ را تامین نماید.
پس چرا بیشتر وقت ها ما بعد از چند ساعت کار کردن می گویم خسته شدیم ؟
پاسخ ساده است این یک توهم بیش نیست توهمی که از روی عادت شنیداری و دیداری برای ما در طول زمان بوجود آمده است:ما دیدیم پدرمان وقتی از سرکار می آید میگوید خسته شدم هشت ساعت ده ساعت کار ترافیک و خلاصه همه بسیج می شوند تا به او کمک کنند خسته گی را از تن بدر نماید و یا مادر خانه وقتی مهمانی می آید و او مشغول رسیدگی به مهمان ها بعد از رفتن آنها از دست درد و پادرد و خستگی می نالد و ما نیز همین گونه باور میکنیم که جسم ما ضعیف است و بعد از یک زمان مشخص توان کارهای خود را از دست خواهد داد .
مردی به همسرش می گوید : عزیزیم من بار ها دیدم موقع سرخ کردن سوسیس تو آن را نصف می کنی علت این کار چیست؟
زن کمی فکر میکند و می گوید خوب مادرم هم همین طوری سوسیس را سرخ میکرد .
مرد از مادر زنش همین سوال را میپرسد و او نیز می گوید : مادرم هم این گون سوسیس را سرخ میکرد !
داماد عزیز داستان ما از مادر مادر زنش هم همین سوال را میپرسد و پاسخ این است:ما فقیر بودیم و ماهیتابه ما کوچک بد بای همین نا چار بودیم سوسیس ها را خورد کنیم تا در ماهیتابه جا شود!
سوال آیا ما هنوز از همان ماهیتابه کوچک استفاده میکنیم ؟
آیا ما فقیر هستیم ؟
باید تغییر کنیم ؟ ذهن ما و اندیشه ما در طول این سالها تغییر و تفاوت نکرده است ؟
قویترین و پیچیده ترین قسمت هر انسان مغز او است در یک آزمایش دانشمندان بررسی نمودن قویترین کامپیوتر اگر صد سال کار کند و محاسبات پیچیده ریاضی را حل نماید تازه به اندازه یک ثانیه مغز انسان کار کرده !
بزرگترین دانشمندان مانند انیشتین در طول عمرشان فقط از دوازده تا چهارده درصد مغز خود استفاده نموده اند !
این روز ها هر از چندی شرکت های سازنده گوشی های موبایل برای کاربرانشان برنامه های جدید را ارسال می نمایند تا بروز رسانی شوند ،ما بعنوان انسان نباید بروزرسانی شویم؟
از کودکی شاید به دلیل علاقه والدین و یا بخیال اینکه روحیه فرزندانشان را تقویت نمایند همیشه دیگری را مقصر می شماریم .و کمتر حس مسئولیت پذیری مان را تقویت می نماییم.
مسئولیت پذیری:
مسئولیت پذیری را باید از خودمان شروع کنیم برای نمونه زن زیبا و جوانی را در نظر بگیرم که فقط 38 سال دارد ،او در 18 سالگی ازدواج کرده و حالا 20 سال است که خانم خانه و خانه دار است و قرار است میزبان مهمانان عزیز مانند مادر شوهر ، خواهر شوهر و عروس های دیگر خانواده همسر نازنینش باشد او برای این مهمان میخواهد سنگ تمام بگذارد و به همین دلیل از خواهر 19 ساله خود نیز برای کمک در پخت و پذ دعوت میکند همچی عالی است غذا حاضر میشود او غذا را تست میکند فوق العاده است از خواهرش هم می خواهد که او نیز غذا را تست کند او هم از غذا تعریف میکند و مهمانان می آیند بعد از کلی صحبت و خوردن غذا یکی از عروسها کمی شیطنت میکند و میگوید همچی خوب بود فقط غذاتون یکم مشکل داشت و این خانم زیبای 38 ساله رو به خواهرش میکند و میگوید گفتم تست کن!
به همین سادگی این عروس بیست ساله خانواده مشکل غذا را به دوش خواهر 19 ساله خود می اندازد که فقط یک سالش بوده که او ازدواج کرده بوده!
بیست سال تجربه و خانه داری را در نظر نمیگیرد و خواهرش را مقصر میداند!
مسئولیت پذیری صفر!
ما بشدت دنبال ظاهر زندگی هایمان هستیم و به درونش توجه نمی کنیم هدف ما جلب رضایت دیگران است نه درمان از درون خودمان را کشته و از بیرون دیگران را !
ژان پل سارتر میگوید:
اگر یک فلج مادرزاد نتواند قهرمان المپیک شود بیشک خودش مقصر است!
اگر شما با این نظریه مشکل دارید من کمکتان میکنم، چند اسم میگویم :
ریکاردو تن دوچرخهسوار اسپانیایی که قهرمان جهان در دوچرخه سواری جاده شد؛ با وجود معلولیت دست،
ریکاکو ایکی، شناگر زن ژاپنی که ۱۸ سال سن دارد به سرطان خون مبتلا شده است
نیکلاس جیمز وویچیچ (Nicholas James Vujicic) چهارم دسامبر ۱۹۸۲ در استرالیا متولد شد و به علت ابتلا به سندرم تترا-آملیا هنگام تولد از نعمت دست و پا محروم بودهاست.
شاید بگویید این ها در کشور ایران زندگی نمی کنند و حمایت میشوند و دلایلی از این دسته میتوان دها انسان موفق را در کشور ایران نیز مثل بزنیم:
علی واکسی
محمدعلی حسن خانی معروف به «علی واکسیما» اولین و تنها واکسی تلفنی و سیار تهران است که با خودرویی به شکل یک کفش زنانه که توسط خودش طراحی و ساخته شده است در سطح شهر تهران به ارائه خدمات کفاشی می پردازد.
وحید رجب لو با 98 درصد معلولیت
وحید رجبلو (متولد ۱۳۶۶ در کرج)، کارآفرین ایرانی و بنیانگذار استارتاپ توانیتو است. او تنها ۲ وحید رجبلو در سال ۱۳۹۶ پلتفرم آنلاین توانی تو را به عنوان پل ارتباطی میان توانجویان و خدماترسانان تأسیس کرد. با این کار ۱۷ شغل مستقیم و حدود یک هزار شغل غیر مستقیم ایجاد شد. توانیتو حدود یک هزار خدماتدهنده فعال دارد که در حوزههای سلامت، پزشکی، توانبخشی، آموزش و خدمات عمومی به شهروندان ایرانی و از طریق این پلتفرم سرویسدهی میکنند. رجبلو توانستهاست فرصتی پدید آورد که بیش از ۱۴ هزار شهروند دارای معلولیت و بدون معلولیت از خدمات آنلاین توانیتو استفاده کنند. کسی که جزو ده جوان تاثیر گذار 2020 جهان شده است.
اینجا ما همیشه دلیلی داریم مادرا میگن ما از دست بابات میکشم و بابا ها میگن من از دست مادرت میکشم و همیشه مسئولیت را باید دیگری پذیرا باشد حتی در بخش تحصیل و انتخاب شغل …
دوستان قدر جسم سالم مان را بدانیم این بزرگترین سرمایه ما است و آنچه می خواهیم مانند خانه ،ماشین ، تحصیلات و هرآنچه که در ذهنمان وجود دارد همه را باید از روان سالم برخوردار باشیم تا برایمان ارزش داشته باشد.
همه همه چیز را می خواهند اما خواستن داریم تا خواستن!
یکی میخواد یکی می خواهد !
بزرگی می گوید:
محال است کسی چیزی را با تمام تک تک سلولهای وجودش بخواهد و بدست نیاورد!
دقت نمایید عرض شد چیزی نگفتیم کسی چیز با انسان متفاوت است برای رسیدن به انسان روش های دیگری را باید دنبال کر موضوع ما شی و اشا است !
روزی جوانی به نزد ارسطو رفت و از او خواست تا شاگردش شود که بیاموزد ارسطو فردای آن روز جوان را به کنار رودی برد و با هم وارد رود شدن آب به زیر چانه هر دو رسیده بود که ارسطو با تمام قدرت سر جوان را زیر آب فرو برد و جوان شروع به دست پا زدن نمود بعد از تلاش فراوان ارسطو رهایش نمود و گفت این گونه باید برای آموختن تلاش کنی و دست و پا بزنی !
این گونه انسان باید برای اهدافش تلاش کند و طاقت بیاورد !
نلسون ماندلا در کتاب خواهرانش می نویسد :
من و زندانبانم هر دو سالها در کنار هم زندگی میکردیم ولی یک تفاوت داشتیم و آن این بود که وقتی او دریچه کوچک سلو.ل مرا باز میکرد تا به من غذا بده فقط سیاهی و تاریکی سلول را میدید ولی من از همان دریچه روشنایی و زندگی را میدیدم !
نگرش انسان ها بسیار متفاوت است!
خواستن با تمام وجود
آدمها با تمام وجود شروع میکنند اما در بین را به دو دسته تقسیم میشوند :
یک دسته خیلی خوب شروع میکنند و تلاش هم می کنند حتی چند سال هم می روند اما در یک لحظه با دیوار روبرو می شوند.
اینجا حتی هیچ کس را مقصر نمی دانیم و تقصیر کسی هم نمی اندازیم که چرا شکست خوردیم فقط در جایی خلوت با صدای بلند فریاد میزنیم :
ای خدای مگه با من چه دشمنی داری که انقدر منو رنج میدهی!؟
در اینجا ما فکر میکنیم بزرگ شدیم و مسئولیت همه کار ها را خودمان پذیرفته ایم و شکست هایمان را به گردن کسی نمی اندازیم اما خدا که هست او مقصر است اگر او می خواست ما موفق می شدیم و او نمی خواهد پس باید راضی بود به تقدیر و …شکر
بله باید در هر زمان شاکر خدا بود ولی تلاش هم نمود!
فرض کنیم مدیر یک شرکت بزرگ هستیم و برای داشتن یک دستیار توانا و قوی آگهی استخدام داده ایم بیش از 200 نفر ثبت نام میکنند و ما با دقت سوابق آنها را بررسی میکنیم و در نهایت 20 نفر را انتخاب کرده برای مصاحبه حضوری با ایشان قرار میزاریم و در نهایت یک نفر را انتخاب میکنیم که از هر نظر عالی باشد !
در این شرایط به همه افراد و پرسنل خود می گوید این فرد دستیار و نماینده من است هر چه او میگوید و تصمیم میگیرد از طرف من مورد تایید است شما باید به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید ! و یا می گوید با او همکاری نکنید تا در تصمیمات و برنامه هایش شکست بخورد و ما همگی به او بخندیم؟
خداوندی که ما را خلق نموده و از خلقت ما بسیار خشنود بوده و به خود تبریک گفته و ما را اشرف مخلوقات قرار داده و همه جهان را در ید قدرت ما ساخته آیا شایسته است این چنین خدای را ما محکوم کنیم که دوستمان ندارد؟ این چنین خدایی شایسته است که ما او را مقصر کار و برنامه های غلط خود بدانیم؟
فردوسی شاعر ایران زمین در کتاب شاهنامه خود می گوید:
هر آنکس که دارد روانش خرد
سرمایهٔ کارها بنگرد
این یعنی اگر خرد و دانش داری باید سر انجام کار هایت را از ابتدا بسنجی و بدانی و تشخیص دهی!
در غیر این صورت مانند کسی هستی که در جا حرکت می کند و یا روی تردمیل می دود!
این دسته اول آدمهای هستند که خواستند و نرسیدن!
اما دسته دوم آنهای هستند که خواسته اند و برای خواسته خود در همان ابتدا از مسیر درست راه را شروع نموده اند .
یک یاز مهم ترین جملاتم این است:
اول سود نظری و بعد سود عملی !
برای شروع یک حرکت اول پیداکردن دانش و شعور لازم است و ساختن نقشه راه!
ما باید در ابتدا ی مسیر هدف را مشخص کنیم مقصد را معلوم کنیم !آیا دانستن مقصد و مسیر به تنهایی کافیست ؟
خیر ما اول باید بدانیم کجا هستیم !
چه توانی داریم !
و بطور کلی باید به کدام سو حرکت نمایم تا به مقصد و هدف خود برسیم ،جای گاه ما با فرد دیگری که در جای دیگری است بی شک متفاوت می باشد !شاید ما برای رسیدن به حرف باید به شمال حرکت کنیم و او به جنوب شاید ما باید به شرق برویم و دیگری به غرب !
ما باید از توان خود مطلع باشیم :
فرض کنید داخل اتومبیل خود نشسته اید و می خواهید حرکت کنید قبل از هرچیز با روشن کردن ماشین چشمتان به مقابل است داشبورد و صفحه مقابلتان مقدار بنزین آب ماشین و همه چیز را کنترل میکنید تا در مسیر دچار مشکل نشویم !
در طول مسیر سرعت خود را مدام کنترل میکنیم از نقشه راه و درستیش مطلع می شویم به تابلو های مسیر دقت میکنیم تا به مقصد برسیم .
حتی قبل از حرکت از دوستان و یا امکانات موجود برای مطلع شدن از مقصد و مسیر تحقیق بیشتری میکنیم و این گونه خود را در مسیر درست آگا هانه قرار میدهیم .
باید یکدیگر را دوست بداریم و برای هم دعای خیر و شادی و تندرستی و موفقیت داشته باشیم و کار را همیشه در لحظات زندگی خود جاری نمایم.
سالهاست که به ما دروغ گفته اند!
همه به ما دروغ گفته اند!
ما سالها شنیده ایم که انسان از شکست می ترسد!
این یک دروغ بزرگ است!
ما از شکست نمی ترسیم این را در زندگیمان بار ها وبار ها نشان داده ایم حتی از کودکی و نوجوانی خودمان آن زمان که راه رفتن را یاد میگرفتیم خوب یادتان هست بار ها وبار ها زمین میخوردیم ولی باز میاستادیم و بالاخره راه رفتیم دوچرخه سواری را به سختی اما یاد گرفتیم و این که به ما میگویند از شکست می ترسیم دروغ محض است !
شاید اینگونه باشد که روزی روزگاری ما در زمان کودکی خود در خانه مشغول دویدن و بازی کردن بودیم که ناگهان دستمان ویا پایمان به همان گلدان قدیمی که سالها گوشه پذیرای بود و هدیه مادر عمه بزرگه مرحوم پدر بزرگ خاله پدر مادر ما بود خورده و آن شکسته بود!
درست وقتی که شب قبلش مادرم با پدرم سر موضوع غذای ته گرفته بحثشان شده بود و بعد از یک دعوای مفصل هر دو قهر کرده بودن و امروز مادر در آشپزخانه موقع پختن غذا هرچی دلش میخواست قر میزد و عصبی بود که ناگهان صدای شکستن همان گلدان را شنیده بود و سراسیمه خود را رسانده بود که اولاً از سلامت ما با خبر شود و دوماً ببیند چه گندی زده ایم و وقتی از سلامت ما مطمئن شده بود ناگهان با قطعات شکسته همان گلدن قدیم و یادگار خانوادگی روبرو شده هر چه دلش خواست به ما گفته بوده این که تو بی ارزه هستی تو هیچ نمیشی الهی داغت را ببینم من بدبخت چه گناهی کردم که گیر تو دست پا چلفتی افتادم این یادگاری مهمی بود من را آدم دانسته بودن به من داده بودن توهم مثل باباتی و… حالا بیا برمت یه جای بزارم تا این گندی که زدی را جمع کنم من که این را برای خودم نمیخواستم برم قبرستان مس خواستم بزرگ شدی بدمش به خودت و…
این میشود که ما از شکست می ترسیم !
همه آبگرمکن ها و حتی زود پز ها یک چیزی به نام شیر اطمینان دارند و وقتی جوش می آورند از آن شیر اطمینان راهی برای نجاتشان می یابند!
انسان نیز همین شیر اطمینانش است نقطه جوشش می شود فریاد هایش!
در NLP این واژه ها دارای یک سری پیام ها هستند و میتوان آنها را کلمات پند منظوره دانست که بیشترشان تا سالها بعد هم تاثیر آن را حفظ نموده اند !
فرض کنید کلمه شیر منظور ما از شیر چه شیری است شیر در بیشه شیر آب شیر خوردن و یا گل گل در گلدان گل در دروازه فوتبال گل مواد مخدر می گوییم آن فرد گل کشید گل نقاشی کشید گل مواد مخدر کشید این ها کلماتی هستند که معنایشان زیاد است و ما متوجه نخواهیم شد تا زمانش!
کلمات چند مفهومی !ما میشنویم شکست ! آیا دلی شکست ؟ شیشه ای شکست ؟ و هر بار که میشنویم یاد آن می افتیم !
خاصیت ذهن انسان این است که تصویر ها را بهتر به یاد می آورد.
هر وقت به شکست فکر میکنیم آن تصاویر یادمان می آید و ترس برایمان نمایش داده میشود !
حلقه های منفی زیادی در ذهن ما وجود دارد.
ما از شکست نمی ترسیم از کلمه شکست می ترسیم!
هر آنچه هست بازخورد است!
روزی نیچه گفته بود: آنچه مرا نکُشد، نیرومندترم میسازد؛ این را در مدرسه جَنگِ زندگی آموختهام.
باید بار ها وبار ها به خود بگوییم :
چیزی به نام شکست وجود ندارد!
با سنگ های که بر سرمان میریزد می توانیم پل بسازیم و یا دیواری برای مقابله شرایط را ده درصد بدانیم و حق انتخاب را نود درصد این ما هستیم که تصمیم درست را باید در لحظه بگیرم!
ما نیاز به مسیر درست داریم نقشه راه ما نیاز به چیزی داریم که در دهه های اخیر به عنوان بهترین روش حتی در ارتش آمریکا مورد مصرف قرار گرفته و آن:
آموزش از روی الگو است !
وقتی مسیری می خواهیم برویم از کسانی که رفته اند آدرس درست را میپرستم و از دانش آنها که درست به مقصد رسیده اند بهره مند می شویم.
این بهترین راه رسیدن به موفقیت است!
ادیسون برای اختراع لامپ بیش از هزار بار اشتباه کرد ولی خودش میگفت من 999بار از راهای مختلف تجربه کسب کردم که به دانشم افزوده شد و آن را شکست نمی دانست بلکه تجربه میدانست او در طول عمر خود بیش از دوهزار اختراع ثبت کرد این یعنی از تمام لحظات زندگیش به درستی بهرمند شد و واژه شکست را از ذهن خود بدور انداخته بود.
انسانی تشنه است و به او پیشنهاد می شود از این دو ظرف نوشیدنی یکی جام طلاع است و دیگری یک لیوان معمولی !
تشنگی را فراموش میکند و بلافاصله به انتخابی می اندیشد که منافای هم برایش داشته باشد بدون این که محتویات آن دو ظرف برایش مهم باشد!
در ذهن همه ما قبل از هر چیز همین گذشت که ظرف طلا را انتخاب نماییم و بعد بررسی موضوع نوشیدنی این همان ظاهر بینی در زندگی ما است !
گاهی وقتها قسمتی از دیوار خانه ما رنگش زرد میشود و ما بلافاصله آن را رنگ سفید میزنیم بعد از مدتی دوباره زرد میشود اینبار رویش را چوبی و یا چیزی می گذاریم و دیوار نم داده ما یک کمد یا میز جلو میزاریم تا از چشم مخفی باشد و برای ما ظاهر مهم است کسی نداند و نبیند اما آن رطوبت همیشه است مگر اینکه ما تصمیم بگیریم آن را از بیخ و بن درست کنیم .
ما وقتی درست میشیم که از داخل تغییر کنیم و برای این کار باید بریم اصولی موضوع را درست کنیم مطمئن باشید می توانید زندگی کاملاً متفاوت با گزشته را داشت باشید اگر درست تغییر کنید!
هادی ساعی ورزشکار و قهرمان المپیک می گوید :
بیشتر از جسمت ذهنت را تقویت کن!
قول:
زندگی را می سازی و یا از زندگی رو برمی گردانیم
رسالت کن به دیگران آموزش بدی
با خودمان تمرین کنیم که :
ما برای پول کار نمی کنیم بلکه پول برای ما کار می کند!
همه چیز در یک کلمه خلاصه شده است :
آموزش
و آموزش یعنی مهارتهای زندگی !
باید یاد بگیرم همیشه شاکر باشیم اما احساس نیاز کنیم !
این از قوانین جهان است خداوند عالم قوانینی را درست کرده ما باید بلد باشیم تا جریمه نشویم واز راه آموزش قابل دسترسی است.
داستان واقعی است که دختر بچه سیاه پوستی را پدر و مادرش برای ثبت نام کلاس اول به یک مدرسه میبرند و مسئولان مدرسه بعد از گرفتن تست از او می گوید ما نمی توانیم این بچه را ثبت نام کنیم مادر دختر بعد از دیدن اشکهای فرزندش می گوید این ها تو را نمی فهمند ولی وقتی به پانزده مدرسه دیگر میروند و باز همین حرف را میشنوند تنها خسته نمیشوند بلکه با تلاش بیشتری ادامه میدهند و سرانجام در هفدهمین مدرسه او را ثبت نام می کنند .
آن دختر در 19 سالگی لیسانس علوم سیاسی گرفت و بعد فوق لیسانس و بعد دکترا وزارت امور خارجه آمریکا او را دعوت به همکاری کرد و او یکی از بهتری کارشناسان امنیت ملی و کشور شوروی سابق شده بود ،یک روز یک خبرنگار سمج که سوابق او را پیدا کرده بود در جلسه عمومی از وی پرسید چطور شما با آن ضریب هوشی توانستید به این درجه رسید؟ دخترک کمی سکوت کرد و بعد گفت: متاسف هستم که همه بچه های دنیا از داشتن پدر ومادری مثل من بهره مند نیستند.
آخرین نظریه های علمی می گوید از هشت میلیارد نفر آدم روی کره خاکی حد عقل در چهار حوزه از هوشهای 35 گانه میتواند یک نابغه باشد.
حداقل در چهار حوزه میتوانید نابغه باشید به شرط آنکه آن ضمینه را بشناسید ،با عزت نفس احساس خوبی بهش بدی ،پیگیری و تلاش مستر روش داشته باشی و خودت را در سطح نبوغ به دنیا معرفی کنی .
شاید شما داستان جالب ادیسون و مادرش را شنیده باشید. زمانی که ادیسون به مدرسه میرفت، معلم نامهای به ادیسون داد که به مادرش بدهد و گفت این نامه را فقط مادرت بخواند. ادیسون نامه را به مادرش داد و گفت این نامه را معلم به من داده. مادر ادیسون نامه را خواند. در نامه نوشته شده بود:
«با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان کودن است و هیچ گونه استعدادی برای ادامه تحصیل و درس خواندن ندارد. مدرسه ما نیز جای افراد ابله و کودن نیست و از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم.»
ولی مادر ادیسون کار عجیبی کرد و نامه را جور دیگری برای فرزندش خواند. او نامه را این گونه خواند:
«فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه ما توان آموزش به فرزندتان را به خاطر داشتن هوش بالا ندارد. شما باید شخصاً خودتان به او آموزش دهید»
این طور شد که نانسی متیوز الیوت، مادر ادیسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل کرد. ادیسون در سن ۱۳ سالگی اولین اختراع خود را ثبت کرد. مدتی پس از فوت مادرش، ادیسون صندوقچه مادرش را باز کرد و خواست آن نامه را برای همه بخواند تا به همه ثابت کند از کودکی نابغه بوده و معلمش اولین کسی بوده که این مسئله را فهمیده، ولی با دیدن اصل نامه شروع به گریه کرد و تازه فهمید که نامه معلمش چیز دیگری بوده است!!!
ادیسون تازه فهمید که چطور مادرش از یک ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت!
ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک مادر قهرمان، به نابغه قرن تبدیل شد!
داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد ميگويد :
اگر مي خواهيد بدانيد کشوری توسعه مي يابد يا نه اصلا سراغ فناوری ، كارخانه و ابزاری كه استفاده ميكند نروید، اينها را براحتي ميتوان خريد يا دزديد يا كپي كرد .خيلی راحت ميتوان نفت فروخت و همه اينها را وارد كرد .
برای ديدن توسعه برويد در دبستانها و پيش دبستانی ها ، ببينيد آنجا چگونه بچه ها را آموزش مي دهند، مهم نيست چه چيزي آموزش ميدهند بلكه ببينيد چگونه آموزش ميدهند. اگر كودكان شما را پرسشگر ، خلاق ، صبور، نظم پذير ، خطر پذير ، دارای روحيه گفتكو و تعامل و دارای روحيه مشاركت جمعی و همکاری بار آوردند اينها انسانها و شخصيت هایی خواهند شد كه مي توانند توسعه ايجاد كنند.
تصمیم گیری :
مبحث تصمیم گیری از مهمترین عوامل رشد فردی هر انسان است اما خود تصمیم گیری به دو قسمت مهم یعنی سری تصمیم گیری ودرست تصومیم گیر تقسیم میشود
از همین تصمیم گیر های ما است که مسئولیت پذیری ما شکل میگیرد و تعریف می شود ،هر تصمیمی که امروز بگیرم فردا باید مسئولیتش را بپذیریم،از گذشته تا به حال!
برای نمونه وقتی میریم رستوران و منو در مقابلمان قرار میگیرد بعد از کلی نگاه کردن می گوییم هرچه شما بفرمایید یا چی خوبه همون را بیار!
قدرت تصمیم گیری به سرعت و درست تصمیم گیری است .
در واقع از فرصت ها باید درست و به موقع استفاده نمود!
افکار:
انسان در حالت معمولی روزانه به بیش از 60 هزار مورد و موضوع می اندیشد و بد نیست بدانید بیشترین صحبت را انسان ها با خودشان انجام میدهند،و برای این کار مدام افکار مثبت و منفی را در ذهنشان پرورش میدهند.
تمرکز :
داشت تمرکز کافی حاصل نمی شود مگر با تمرین تمرکز واین کار با کنترل احساسات باید همراه باشد انسان باید بتواند به درستی احساسات و خشمش را در زمان مناسب کنترل نماید.
باید راهای علمی تمرکز را یاد بگیرم.
کوچینگ:
کوچینگ در اصل بهمعنای کمک کردن به دیگران در راستای بهبود عملکرد آنهاست. مربیان نمونه معتقدند هر فردی راهکار حل مسئله خود را در اختیار دارد؛ اما شاید برای یافتن آن راهکار به کمی کمک نیاز داشته باشد: کوچینگ شکوفاکردن نیروی بالقوه افراد در راستای بیشینهکردن بهره وری آنهاست.
باید دانست خلاقیت و رشد اتفاقی نیست و مانند یک ورزشکار باید برای قهرمانی تلاش فراوان از خود نشان دهیم.
قدرت کلام :
چگونه صحبت کنیم بسیار مهم است پس از آموخت و فراگیری موارد فوق باید بدانیم چگونه واژگان را در کنار یکدیگر قرار دهیم تا کلاممان دارای تاثیر لازم بر ذهن مخاطب باشد.
مغز انسان:
شناخت کافی از توانایی های مغز وپرورش مغز و ذهن بسیار مهم است و آن نیز نیاز به آموزش و یادگیری فراوان دارد.
ضمیر ناخودآگاه :
فروید در خصوص ضمیر ناخودآگاه انسانها می گوید آدمی 70 درصد افکار و رفتارش از روی ضمیر نا خود اگاهش کنترل میشود و لذا شناخت این توانایی و بکارگیری درستش بسیار مهم است
چطور می توانیم این ضمیر ناخودآگاه را کنترل کنیم و درست به کار بیندازیم!
ارتباطات :
مهارت ارتباطات از مهمترین مهارتهای فردی هر انسان است که از نوع پوشش تا نشست و برخاست با دیگران سرچشمه میگیرد و بدون شک افرادی که میدانند چطور با دیگران ارتباط برقرار نمایم در جامعه موفق تر خواهند بود
باید بدانیم هر انسانی برای خودش زبانی خواص دارد و باید با توجه به رفتار و گفتار و منش آن فرد با او برخورد نمود.
باید حلقه های ارتباطی موثر را بشناسیم و مثبت ها را انتخاب نماییم ،ما حلقه های ارتباطی منفی زیادی در اطرافمان وجود دارد.
رهای از تنبلی :
این یک واقعیت است که در ابتدا نیز بدان اشاره نمودم ،بیشتر ما احساس میکنیم که خسته هستیم و زود خسته می شویم و بیشتر سعی میکنیم فقط روی دیوار خراب را درست کنیم و از برطرف نمودن رطوبت لایه های اصلی دیوار چشم پوشی می کنیم.
ترک عادات بد:
همه انسان ها کم یا زیاد ,ادتی دارند که میتواند در زمره عادات بد قرار گیرد مثل جویدن ناخون و یا بعضی تیک های عصبی که باید به فکر درمانش باشیم و بدست آوردن عادتهای مثبت و جدید .
تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس:
این نیز ای نکات مهمی است که برای موفقیت باید بشدت رویش کار کنیم خودباوری و شناخت توانمندی های فردی صفحه روبرویمان یا همان داشبورد ماشین را به یاد بیاورید ما باید بدانیم مبده و توانمان چیست و آن را تقویت نماییم.
در واقع عزت نفس ریشه درخت زندگی ما است و چنانچه تقویت نشود میو آن خراب می شود .
تحول فردی :
داشتن ذهن درامد ساز و خلاق برای رشد اقتصادی و سرمایه گذاری درست شناخت بهتر شرایط زمانی و مانی همه از روی همین تحول فردی که ریشه در تمام گفتار های قبلی دارد سرچشمه میگیرد.
از بین بردن افکار منفی ،یاد بگیرم ببخشیم تا بخشیده شویم .
باید استعداد فردی خود را کشف کنیم و آن را تقویت نماییم .از کجا آمده ایم و قرار است به کجا از چه مسیری برویم ،
تغذی :
داشتن تغذیه سالم و ودرست اینکه ما چه چیز بخوریم و کی بخوریم فوق العاده مهم است سرچشمه بسیاری از بیماری های روحی و جسمی ما از همین تغذیه درست یا غلط سرچشمه میگیرد ما میتوانیم با همین تغذیه درست ریشه بیماری های لاعلاج را در خود از بین ببریم.
چرا که بیشتر بیماری ها کلاه گشادی است که کمپانی های بزرگ دارویی بر سر مردم می گذارند ،مافیای دارو از پرسود ترین کسب و کار های جهان است و بسیاری از بیماری ها فقط یک توهم است ولاغیر و یادگیری راز سلامتی و طول عمر
انرژی ها:
شناخت درست انرژی های بدن و اندیشه و تقویت آنها ،چاکراها و روش درست بکارگیری این انرژی ها نیز به ما کمک می کند تا موفقیتمان را تضمین سازد، و راهای بدست آوردن انرژی بسیار زیاد .
تقویت باورها:
باید به مسیر و مبدا بیندیشید و باور داشته باشید که اگر خوب تشخیص بدهید آموزش ببینید از تجربه افراد موفق که این مسیر از رفتن استفاده نماید بی شک با موفقیت به مقصد می رسید.
باید باور های مان را بشناسیم :
باور های یاری دهنده و باور های متوقف کننده !
باور های که ما را محدود میکنند و باور های که ما را تقویت می نمایند!
همه اینها شالوده ها در افکار کودکی و نوجوانی ما سرچشمه دارد آن زمان که گلدانی را نا خواسته شکستیم و سالهاست که باید از شکست و شکستن بترسیم!
هدف گزارای را فراموش نکنید، همان که عرض کردم :
اول سود نظری و سپس سود عملی !
مسیر راه درست انتخاب نمایید الگو برداری درست از افراد و در واقع NLP تمام این موضوعات است
سخن آخر:
و در نهایت : سخن پایانی ما باید بدانیم چرایی مشکلات حال و آینده را بشناسیم و به حداقل برسانیم ،کنترل کامل خود را بدست بگیرم و در واقع مهارت های فردی زندگیمان را تقویت نماییم .
این که چگونه همسر انتخاب نمایم و یا با همسرمان زندگی خوبی داشته باشیم فرزندانمان را چطور تربیت نماییم ،در برخورد های اجتماعی و اداری چگونه باشم و مطالبی از این دسته همه و همه…به خود ما و تلاشمان باز میگردد.
امیدوارم با مطالعه این مقاله بتوانید با کمی تلاش برای یاد گیر و آموزش به موفقیت های لازم دست یابید .
دکتر جعفر صابری
7/7/1402
(با تشکر فراوان از استاد عزیز و ارجمند جناب آقای دکتر سید محمد رضا حسینی )
موضوعات مرتبط: مطلب
واتساپ
چندی پیش شرایطی بیمه به وجود آمد که ناخواسته از بهرمندی شبکه اجتماعی واتساپ محروم شوم و پس از تلاش های زیاد به ناچار قیدش را زدم و عجبا چه نیکو اتفاقی بود خروج از این شبکه اجتماعی !
مهم ترین آن این بود که دوستان و عزیزانم را شناختم در همان هفته اول فقط یک نفر علت نبودم را در واتساپ با تماس تلفنی جویا شد و در هفته دوم و سوم تنها چهار نفر دیگر تماس گرفتن که خیالشان جمع شود حالم خوب است و من دانستم از بین آن صد ها دوست شبکه های اجتماعی فقط به تعداد انگشتان یک دستم دل نگران و رفیق دارم شکر!
شاید حدود ده سال شاید هم کمی بیشتر دوست خوب و همکار عزیزم جناب آقای دکتر احمد حلت به من پیشنهاد کرد کلیه شماره های داخل گوشی تلفنم را پاک کنم و در انتظار باشم هر رفیقی که جویای حالم بود را نامش را در گوشی ثبت نمایم !
اینکه دوستی با دیدن تصور و یا شماره ما در شبکه های اجتماعی یادمان میکند بسیار خوب است اما شایسته نیز می باشد که اگر مارا ندید نیز پیجوی حال و احوالمان باشد و صد البته ما نیز باید این چنین باشیم !
بیشک بار ها برایتان پیش آمده دوستی بعد از مدتها با شما تماس میگیرد و بسیار گرم جویای احوال خود و خانواده شما میشود و در پایان میگوید بسیار دلم برایت تنگ شده بود و مشتاق دیدار روی ماهت هستم راستی آن که میگفتی و می شناختی و یا …و ما صبورانه لبخند زنان در دل میگویم حالا هم کار داشتی که تماس گرفتی !
سوای اینکه او دوست ما است و در این زمان نیاز به یاریمان دارد آزرده خاطر هستیم که چرا وقتی کارمان نداشت تماس نگرفته و خلاصه با نیت خدمت سعی میکنیم یاریش نمائیم و این آنچه شایسته ماست را نشان میدهد .
بسیاری هستند که دوستشان داریم و بار ها دلتنگشان میشویم اما نمیدانیم چرا و به چه دلیل همان زمان که میخواهیم با آنها تماس بگیرم کاری پیش می آید و در دل می گوییم چرا من تماس بگیرم چرا ا تماس بگیرد و …
بار ها به خود می گویم یعقوب پیامبر از فرزندش خبری نداشت و در حسرت دیدارش بود اما فرزندش که میدانست اهل کجاست و پدرش چشم انتظار اوست ! او چرا یادی از پدر و خانواده خیش نکرد؟
سالهاست که با خود عهد کرده ام در صورت امکان به مراسم خاکسپاری دوستانم بروم اما در مراسم عروسی و شادیشان نرفتم هم زیاد مهم نیست آنجا آنقدر شاد هستند که جای خالی مرا متوجه نشوند ! اما در مراسم سوگواری نیاز به دلداری و یاری بیشتری است.
سعی داشته و دارم به بهانه های مختلف ایاد و ایام برای دوستان پیام ارسال کنم و یا گروهی در شبکه های اجتماعی داشته باشم و از حضور و سلامت آن مطلع باشم شاید کار مهمی نباشد اما این آنچه است که می توانستم به انجام برسانم تا از دوستان و عزیزانم باخبر باشم .
از یکدیگر با خبر باشیم بی بهانه و بی دلیل یکدیگر را دوست داشته باشیم و نسبت به هم مهربان باشیم.
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
بنی آدم اعضای یک دیگرند
پیشنهاد میکنم سگ ولگرد اثر زنده یاد صادق هدایت را مطالعه کنید .
چند روز پیش دیدم شخصی سگی را از ماشین پیاده کرد و بعد سوار اتومبیل شد و راه افتاد سگ بینوا کلی به دنبال اتومبیل دوید ولی او نایستاد و سگ را رها کرد!
دوستی میگفت سگی را برای درمان بی خوابی به دامپزشکی می برند و صاحبش می گوید این سگ نمیخوابد و وقتی هم که من میخوابم با چشمان باز در مقابلم دراز میکشد و به من نگاه میکند علت چیست و بعد از تحقیقات در خصوص گذشته این سگ مشخص میشود وقتی خواب بوده صاحب قبلیش او را ترک میکند و اینک این سگ از ترس آنکه صاحب جدیدش او را ترک نکند نمی خوابد تا صاحبش او را ترک نکند.
سگ دیگری چند روز چیزی نمیخوره و گوشه کز می کرد ساکت بعد از تحقیقات مشخص شد صاحب جدیدش در حیاط خانه گلی را کاشته که این سگ را یاد جای می اندازد که صاحب قبلیش در آنجا کشته شده بوده و به همین دلیل او افسرده شده .
حیوانات به ویژه سگ ها وابستگی شدید به صاحبانشان دارند و ارتباط بین جانوران همواره برای انسانها جذاب بوده و هست در حیات وحش حیوانات گاهی بدور از هر ترسی با هم زندگی میکنند و گاه شاهر صحنه ای بدی از این تفاهمت هستیم ما میدانیم که اگر حیوانی کاری را انجام دهد از روی غریزه حیوانی بوده و ناچار از خود و یا فرزندانش دفاع کرده اما ما بیشتر وقتها رفتار و کرداری از انسان ها ی دارای شعور و درک می بینیم که حیران می مانیم این چه قریضای است که بعضی از انسانها دارند.
با چه دلی حاضر می شوند به انسان دیگری لطمه بزنند !چطور حاضر می شوند سگی را کشته و گوشتش را به عنوان گوشت گوسفند به هم نوع خود بفروشند !؟و یا کار های از این دسته !
به کجا می رویم و چه بر سر خودمان آورده ایم ،داشتن خانه و اسکان حق هر انسانی در هر جای جهان است چه شده که انسانی برای اسکانش زمین گورستان را میکند و در آنجا زندگی میکند ،چه بر سر ما آمده که سقف خانه ای را که مردی با سختی و زحمت بر سر زن و فرزندانش ساخته را خراب میکنیم چگونه نام انسان را یدک می کشیم و تصاویری اینگونه را میبینیم اما به فکر چاره نیستیم .
چگونه از کنار بیمارستان ها می گذریم و خانواده بیماران را می بینیم که در حاشیه خیابان ها چادر زده و یا در اتومبیلشان می خوابند چون هزینه اسکان ندارند .
زندگی هایمان را بر اساس چه معیار های میسازیم ،چگونه در مقابل آینه می ایستیم و نام انسان را به خود می نهیم بیشک روی صحبت من با هم نوعانی از جنس خودم نیست که دستانمان خالیست اما در این ناتوانی به یاری هم کم بستیم سخنم با آنهای است که چشم بر همه چیز بسته اند و فراموش کردهاند که نامشان انسان است.
اگر واقع بین باشیم باید بگواین این جماعت فقط ظاهر انسانیت را دارند و لا غیر!
و سخن آخر :بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند!
یا حق
جعفر صابری
بچه ها را مدیر می کنیم با رفتارمان؟
باید مرد زندگی بشه
بیشتر ما والدین بخصوص پدر ها در ذهنمان تصمیم داریم که فرزندانمان بویژه پسرها خیلی زود مرد شوند !
اسرار ما برای بزرگ شدن فرزندانمان و مرد شدن پسر هایمان از همان کودکی فاصله بینمان را با فرزندان زیاد میکند و ناخواسته از آنها دور می شویم ،شاید اینکه دختر ها بابایی و پسر ها مادر دوست میشوند همین نگرش زود هنگام ما برای مرد کردن پسر هایمان است .
البته اگر نظر شخصی و دلی خود را بگویم من یکی از همین پدر ها بوده و هستم ! اما میدانم این کار غلط است!
فرزندان ما در بهترین شرایط باید برای محیط زندگی اطرافشان آمادگی زندگی را پیدا کنند و دیر یا زود این اتفاق می افتد بخصوص با این تکنولوژی روز و اینترنت و شبکه های اجتماعی نگرش ما در بهترین شرایط یا بر میگردد به نوجوانی و جوانی خودمان و رفتار پدرانمان که ما نیز سعی داریم ناخواسته پا جای پای ایشان بگذاریم و یا در بهترین شرایط رفتاری تحقیر آمیز همرا با تهدید از خود نشان می دهیم و بعد که نا امید میشویم بی تفاوتی را پیشه میگیرم و در نهایت دلخوری و تنفر را از فرزندمان در دل می گیریم گرچه دوستشان داریم اما از نافرمانی و رفتار هایشان همیشه آزرده خاطریم و شاکی از پرخاشگری هایشان و نادیده گرفتن ما و نسایه ما… بی خبر از اینکه ما نیز خودمان در همین سن و سال یا کمتر و یا بیشتر از همین ها بودیم فراموش کرده ایم این خاصیت سن و سال آنها است و باید ما خودمان را به آنها نزدیک تر کنیم .باید نگاهمان را به نگاه آنها نزدیک نماییم .
باور کنیم فرزندانمان بزرگ می شوند مرد میشون خانم میشوند شاید آنچه ما می خواهیم و دوست داریم نشوند اما بزرگ خواهند شد من به شما قول میدهم آنها بزرگ خواهند شد ولی شایسته است باورشان کنیم این نسل بسیار با ما متفاوت هستند شاید تفاوت سن آنها با ما بیش از نیم قرن باشد باور کنید هر روز هم این فاصله بیشتر میشود این ما هستیم که باید با شتاب خود را به آنها برسانیم تا درکمان کنند درکشان نماییم .
به امید داشتن نسلی خود ساخته و خود باور انشالله
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
اطمینان دادن به دیگران
وقتی دوستی و عزیزی خطائی میکند و ما میدانیم که دیر یا زود به اشتباه خودش پی ببرد کم لطفی است که تصمیم به تلافی بگیریم و در زمان سختی و گرفتاری شرو ع به اندرز دادنش بنمائیم و یا تلافی کنیم .
این که میگویند در بخشش لذتی است که در انتقام نیست واژهای است که در خود باوری از درمان را برای ما به همراه دارد و اگر به این درجه از گذشت و معرفت برسیم که راحت دیگران را ببخشیم در واقع خود را بخشیدیم و خود را نجات ادیم ،چه میدانیم شاید چرخ روزگار باز بگردد و شما نیز در گرفتاری نذیر هم او به آزمایش گرفتار شوید شکرانه این که میتوانید گذشت کنید بگذارید و شاد باشید و شادی خود را به آن عزیز هم انتقال هید اینگونه حال خوشتان افزوده میشود و لذتی نا گفته به شما دست میدهد که وصف شدنی نیست .
برای رسیدن به این درجه از انسانیت داشتن توکل به خدا وند و خالق یکتا سیار مهم است و قدردان لحظات زندگی بودن بسیار مهم است .
نکته دیگر این است که گاه برای نشان دادن محبتمان از حد خارج میشویم و میخواهیم نشان دهیم که خیلی خیلی آدم خوبی هستیم و نه تنها موضوعات را فراموش کردیم بلکه حاضر هستیم از همه چیز هم بگذریم تا او را شاد سازیم در چنین مواقعی هم می طلبد که خود داری پیشه نمائیم و در حد معقول و عاقلانه قدم برداریم .
آرزوی قلبی هر انسان شادی و آرامش دیگران باشد این نعمت نصیب خودش نیز میشود .
یا حق
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: سر مقاله
داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد ميگويد :
اگر ميخواهيد بدانيد كشوری توسعه ميابد يا نه اصلا سراغ فناوری ، كارخانه و ابزاری كه استفاده ميكند نروید، اينها را براحتي ميتوان خريد يا دزديد يا كپي كرد .خيلی راحت ميتوان نفت فروخت وهمه اينها را وارد كرد .
برای ديدن توسعه برويد در دبستانها و پيش دبستانی ها ، ببينيد آنجا چگونه بچه ها را آموزش ميدهند، مهم نيست چه چيزي آموزش ميدهند بلكه ببينيد چگونه آموزش ميدهند. اگر كودكان شما را پرسشگر ، خلاق ، صبور، نظم پذير ، خطر پذير ، دارای روحيه گفتكو و تعامل و دارای روحيه مشاركت جمعی و همكاری بار آوردند اينها انسانها و شخصيت هایی خواهند شد كه مي توانند توسعه ايجاد كنند.
موضوعات مرتبط: مطلب
سرباز ی
اون روز صبح ساعت پنج من به همراه ثمره زندگیم فرزند رشیدم راهی مقدس ترین مکان زندگی و آینده اش شدیم تا او با گام نهادن در این مکان مقدس نه تنها برگ تازه ای به کتاب زندگیش بیفزاید بلکه نشان دهد که زادگاه مادریش برایش چقدر با ارزش می باشد.
بی شک کم نیستند شیر مردانی چون او که با قامتی استوار و سینه ای ستبر با عشق و بینش در این را قدم می گزارند و چه چیزی به این زیبائیست که پدر و یا مادری همراه این شیر مردش باشد و او را رهسپار این راه نماید .دورزمانی نیست که از روز های عشق و ایسار می گزرد روزهای که مادران فرندانشان را راهی می کردند و گاه در این راه پدران نیز کنار فرزندانشان بودن حال هم همان پدران و یا همان پسراها مردی شده اند و فرزندشان را در لباس مقدس خدمت راهی می نمایند…
اما اینکه چطور و چگونه می شود لذت این خدمت را دو چندان نمود خود جای بحث دارد که بد ندیدیم به بپردازیم.
زمانی که جوانی تصمیم میگیرد که با افتخار خدمت وظیفه خود را شروع نماید بهترین شرایط است که مسئولین و مدیران بخش های مخطلف اجتماعی با ارائه برنامه هایی کار آمد و از پیش تعریف شده از توان و نیروی بالای این جوانان به بهترین شکل ممکن بهر مند شوند و در این مدت زمان با ارائه روش های نوین پرورشی و آموزشی نسلی کار آمد و شایسته را برای باز سازی جامعه محیا سازند،این جوانان که قالباً دارای تحصلات و تجربه های گو نا گونی نیز هستند اگر به شایستگی ارزشیابی و استعداد سنجی شوند می توانند حتی در همان زمان خد مت خد مات بسیار ارزشمندی را برای پیشرفت جامعه به یادگار گزارند و از طرف دیگر نیز با توجه به اینکه در این زمان بطور کامل در اختیار سیستم هستند می توان بهترین برنامه های آموزشی را برای پیشرفت کشور با این جوانان به مشارکت گزارد و چه نیکو خواهد بود حتی نیروهای مورد نیاز کشور را در همین روز ها و همین جوانان شناسایی و تامین نمود .
جای بسی تاسف خواهد بود که این نیروی ارزشمند بعد از آموزش های فشرده نظامی تنها بعنوان یک سرباز در پادگانها به کار گرفته شود و به شمارش روزهای تکراری برای پایان خد مت بپردازد.
با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبری در آستانه سال جدید و همین طور سالهای قبل مدیران و برنامه ریزان دلسوز و محترم کشور می توانند با دعوت از کارشناسان امور مخطلف این برنامه آموزشی را در مسیر کاربردی قرار دهند و چرخ صنعت و پیشرفت کشور را به بهترین شکل ممکن به گردش در بیاورند این کمترین کاریست که هر وطن پرست ایرانی می تواند برای آبادانی کشورش انجام دهد ، می توان در همین زمان با برنامه ریزی مناسب حتی ایجاد درآمد و اشتغال نیز برای این جوانان برومند نمود طوری که در آیند نیز محتاج کسی نباشند و حرفه ای را آموخته باشند.
تنها کافیست که بیندیشد این نیروی جوان فرزند فرزند بالیاقت خودش است که عمر و جوانیش قرر است به مدت 24 ماه پشت دیوار های پادگان های نظامی سپری شود.
حال که به لطف خدا و ثمره خون دلیر مردان و مدیریت مدیران کشور امنیت و آسایش بر این کشور امامزمان حاکم است باید به آبادانی و پیشرفت ایران عزیزمان بیندیشیم.
این شیر مردان باید تعریف درستی از مردانگی و شهامت ،شجاعت، خدمت ،وطن پرستی و دین داری را در همین زمان بیش از گزشته بیاموزند .
بیاموزند که صداقت در گفتار و رفتار داشته باشند بیاموزند که در زندگانی خود نظم و آراستگی را به کار بندند و از این پس بهخد مت به دیگران بعنوان یک عبادت بنگرند و بسیاری از موارد دیگر…
اگر با واژه های مانند پارتی بازی امیل بازی و سفارش ملموس و روبرو شوند ثمرای جز نفرت و کینه نخواهد داشت اینکه یک جوان تحصیل کرده با مدرک لیسانس بعنوان خط نگهدار اتوبوسهای واحد در مسیر ها ساعت ها بکار گرفته شود و وظیفه مهمش این باشد که میله آهنی را برای عبور اتوبس در مسیر قرار دهد اجهاف در حق جامعهی است که امکان تحصیل و تلاش را برای این جوان فراهم نموده . این که این کار درست یا غلط است مورد بحث نیست ، اما این کار را می تواند شخص دیگری نیز انجام دهد شاید گفته شود نیرو ی کافی نداریم اما باز همان سئوال است چرا سربازی با تحصیلات کمتر در امور ستادی به کار گرفته می شود و سرباز دیگری به این گونه عمور…
قطعاً مدیران بهتر تشخیص می دهند اما آیا همین گونه برخورد ها در دراز مدت باعث نمی شود که جوانان با کم میلی و از روی ناچاری به خدمت نظام وظیفه بیندیشند؟
آن روز صبح من نیز بعنوان یک پدر با فرزندم راهی شدم و کم نبودن والدینی که چون من برای بد رغه فرزندشان آمده بودن این که ما چه دیدیم و چه شد بماند من ترجی میدهم شکل بهتر و شایسته تری را ترسیم نمایم:
چه نیکو میشد اگر این جوانان در ساعتی مشخص در مکانی قابل دسترس تر در فضایی شایسته تر و بابرخوردی بهتر اولین روز خد مت خود را شروع می نمودند.برای نمونه مکانی زیبا با سر دری که با آیات شریفه قرآن مجید در خصوص جهاد زینت یافته وارد سالنی با کلیه امکانات و فضایی مناسب که کف پوش سنگ و دیوار هایی که چهر های بشاش و نوشته هایی از وطن پرستی و دین داری سربازان مذین شده با امکان نشتن همراهان و پذیرای مختصر از ایشان، دادن هدیه به سربازان و بخصوص همراهان به نشان قدر دانی از حضور ارزشمندشان و یادگاری اولین روز جدای از این شیر مردانشان همه و همه انجام می شد.
سربازان قدیمیتر با لباسهایی بسیار زیبا و به قایت مناسب و اندازه بر تنشان پوتین های واکس زده و برراق لبخند به لب و شاد با برخوردی شایسته از ایشان با هم قطاران آینده و خانوادهایشان . وپیشواز درجه داری با روابط عمومی بالا و خوش سیما و خوش کلام که به سربازان و خانوادی ایشان خیر مقدم عرض نموده و به خانواده ها نوید این را میدهد که فرزندانشان به بهترین شکل ممکن پرورش و آموزش خواهند یافت و مجدد به آغوش گرم خانواده و جامعه باز می گردند و دادن دل گرمی به جهت اینکه از این پس به مدت 24 ماه فرزندانشان در بهترین شرایط زیر نظر دلسوز ترین افراد که اگر از والدینشان بیشتر نه کمتر از آنها دلسوز فرزندانشان نخواهند بود آنها را بدرقه نمایند…
قطعهً این اولین روز می تواند خاطره بسیار خوبی در ضحن خانواده ها بوجود بیاورد و از این پس خود ایشان مبلغ این باشند که دیگران نیز فرزندشان را با خاطری آرام به خدمت نظام راهی سازند .
جوانان نیز که از آغوش گرم خانواده جدا می شوند با بر خوردی شایسته و مردانه احساس می کنند که بیش از هر جای دیگر به آنها و شخصیتشان احترام گزارده می شود و می توانند از این پس دوستانی به قایت با لیاغت تر در فضایی بهتر یابند.
بی شکاین گونه خواهد شد و زان پس جوانان سلهشور ایران زمین بیش ازگزشته به خد مت نظام تمایل نشان خواهند داد.
در پایان بد ندیدم که این سند را به یادگار تقدیم نمایم که صاحب این قلم درست در زمان جنگ نوشت بود که علی ررغم آنکه معاف از سربازی بود برود به خد مت نظام وظیفه.
به امید آن روز
جعفر صابری
موضوعات مرتبط: مطلب