ساعت ها
اوایل انقلاب من و خواهرم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر دامغان عضو بودیم ،خوب یادم هست یک روز آقای عبدلی یکی از مربیان کانون کتابی را برداشت و در جمع ما شروع به خواندن کرد با نام ساعت ها .داستان این بود که شخصی کلکسیونی از ساعت های دیواری و رو میزی داشت که همه کوکی بودند آن شخص هر روز فقط ساعت هارا کوک میکرد تا کار کنند و گاهی هم که نیاز بود روغن کاری میکردشان ،و از صدای تیک تاک آنها لذت میبرد تا این که یک روز دستی آمد و یکی از ساعت ها را برداشت و این بار کوک زنگ ساعت را هم پر کرد تا در زمان مشخصی به صدا در بیاید.همین اتفاق افتاد و صاحب ساعت ها بسیار عصبی شد آن ساعت را شکست ولی فردای آن روز باز همان دست آمد و این بار دو تا دیگر از ساعت هارا برداشت و زنگ کوکشان را پر کرد و برای ساعت خاصی تنظیمشان نمود و باز همان داستان صاحب ساعت ها با شنیدن صدای زنگ آن دو ساعت باز آنها را شکست و این کار چند بار ادمه یافت هر بار هم چند ساعت به ساعت هایی که زنگ میزدن افزوده میشد تا اینکه همان دست آمد و این بار همه ساعت ها را برای یک زمان مشخص آماده کرد و همه با هم صدای زنگشان در آمد صاحب ساعت ها این بار از سالنی که ساعت ها را نگه میداشت رفت…
ما باید برداشتمان را از این داستان مینوشتیم من هم این داستان را به انقلاب ایران ربط دادم و گفتم صاحب ساعت ها شاه ساعت ها ما و دست هم امام بود که ملت را هوشیار نمود و باعث فرار شاه شد!
سالها از آن تاریخ میگذرد امروز من به زندگی خود و اطرافیانم نگاه میکنم و میبینم بیشتر خانواده ها در بحرانی شدید زندگی می کنند دستهایی هستند که ذهن و اندیشه نه تنها اطرافیان مارا بلکه خودمان را نیز مشغول میکنند درست یا غلطش را کاری ندارم اما روشش این است که صدای ناساز باشد ،شخصاً تفکرات اسلامی را برگزیدم چرا که بشدت به اندیشیدن استوار است و اساس ایدئو لوژی اش بر پایه اندیشیدن است و این خود ما هستیم که باید برویم و تحقیق نمائیم و خوب بیندیشیم اما در این میان باید هوشیار هم باشیم که در چه حوزه ای می اندیشیم و از چه منابعی بهره میگیرم .
اما داستان ساعت ها برایم جذاب است چون بعد ها باساعت های مختلفی آشنا شدم از جمله ساعت های مچی که باطری میخورد ولی هنوز عاشق ساعت های قدیم مچی هستم که به صورت کوکی و یا اتوماتیک کار میکنند .در بین ساعت های کوکی و اتوماتیک هم اتوماتیک هارا بیشتر دوست دارم همین تازگی هاهم یک نمونه کلاسیک قدیم را خریدم .خوبی این ساعت هاآن است که صاحبش باید مدام آن را در دست داشته باشد و با حرکت دست او در طول روز ساعت کار میکند و اگر برای زمانی حدود ده تا دوازده ساعت آن ساعت را کنار بگذارد بطور اتوماتیک ساعت از کار می افتد و نیاز به تنظیم دوباره خواهد داشت !
تطابق آن با زندگی ما و اطرافیانمان در همین نکته ریز است نمیشود آنها را کوک کرد و به حال خود رها نمود ،نمی شود یک باطری بر رویش گذاشت تا برای خودش کار کند باید مدام در کنار ما باشند تا بتوانند کار کنند و ما باید مدام حواسمان به آنها باشد !
کمپانی های ساعت سازی وقتی دیدند خیلی ها یادشان میرود ساعتشان را کوک کنند به فکر چاره افتادند و در مدت زمانی ساعت های اتوماتیک وارد بازار شد اما باز همین که خیلی ها یادشان میرفت و توجه لازم را به ساعت دستشان نداشتنند باعث شد که ساعت هایی که با باطری کار می کنند به بازار بیاید و مورد استقبال شدید نیز قرار گرفت برای همین امروز کمتر کسی ساعت اتوماتیک و یا حتی کوکی استفاده میکند .
دوست من زندگی ما خلاصه به این نشده که فقط شارژ شود و با کار و درآمد ما اطرافیانمان روز گار بگذرانند بلکه باید مورد توجه قرار گیرند و همیشه در کنارمان باشند این عمومیت دارد چه در زندگی شخصی ما چه در کلان موضوع کشور داری ما نمیشد فقط ساعت هارا کوک کرد و یا باطری انداخت گاه خواب میروند گاه صدای زنگشان در می آید و گاه مارا آزار میدهند و برای همین باید حواسمان به اطرافیانمان آدمهای کنارمان بخصوص خانواه مان باشد
یا حق
جعفر صابری