سقف آرزوهای خیلی ها!

چقدر خوبه و زیرکانه است که در زندگی هایمان از تجربه و آموخته ای بزرگتر ها و معلمین وبا تجربه ها بیشتر کمک بگیریم !

اگر هم دسترسی به این گونه افراد با تجربه نداریم لااقل کتاب و مقالاتی که در خصوص مهارت های زندگی تهیه شده را با دقت و حوصله بخوانیم .

وقتی به ساختمانی که ده یا بیست طبقه است وارد می شویم و هدفمان رفتن به طبقات بالا است اولین کاری کهمیکنیم به دنبال آسانسور میگردیم پرا که میدانیم در زمان کمتری به مقصد میرسیم ،این طبیعی است بشر در طول سالها با اختراع صدها وسیله و مواد گونا گونه سعی داشته تا زود تر به مقصد و مطلوب خود دست یابد کاتالیزور ها در شیمی و بسیاری لوازم از پس از پیدایش چرخ و بکارگیری همه و همه در همین راستا هستند ک زودتر به هدفشان برسند اما جای بسی تعجب است چرا وقتی از تحصیل و مطالعه سخن به میان می آد و افراد نسبت به یادگیری معجزه میگیرند و یا می گویند خودمان می دانیم !

در سال 1397 مقاله ای با عنوان مبدل ها را نوشتم و به همین راه های رسیدن به اهداف اشاره نمودم که بواقع هر کدام مبدل و یا کاتالیزور هستند تا ما زودتر به اهدافمان دست یابیم.

بسیاری از آدمها با لجبازی سعی می کند تا چرخ اختراع شده و تولید شده را مجدد اختراه تمایند و اسم این کار را میگذارند آرزوهای من !

این افراد در ملاقات با یک صاحب نظر و تجربه کمتر سعی می نماید تا از این گوهر ارزشمند تجربه و دانش بهرمند شود و بیشتر به اندیشه ها و آرزوهایش اشاره می کند ،فرد خردمند و با تجربه سکوت میکند و با لبخندی بر لب برایت موفقیت آرزو می نماید.

در طول روز هفته و ماه و سالها ست که ما با چنین افرادی برخورد می کنیم و می دانیم از هر چند صد نفرشان تعداد اندکی تلاش میکند تا از مبدلهای اطرافشان بهره مند شوند،و در زبان ساده میگویم سقف آرزوهای شما کف خاطرات ما می باشد!

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه یازدهم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 15:3 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

[ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 13:27 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

گروه مشاوره ترک اعتیاد رهپویان راهی پایدار

موضوعات مرتبط: گزارش

[ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 11:40 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

[ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 11:38 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

تصویر معلمان بازنشسته سردشت

موضوعات مرتبط: تصویر

[ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 11:37 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

حجت السلام

 

 

موضوعات مرتبط: گزارش

[ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 11:36 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

چند ساعت از یک روز

خوبه آدم گاهی وقتها لحظاتی از زندگیش را بررسی کند و ببینه چه کرده و چقدر آدم بوده!؟

ما من همراه باشید:

حدود هفت صبح بود باید بیدار میشدم و اخبار ناراحت کنندهای را شنیدم و آرزو کردم انشالله همه ما عاقبت بخیر شویم!

روش و صبحانه و بعد هم کار روزانه را شروع کردم چند تماس و ارسال مدارک کار های روزمره بررسی پیام ها و پاسخ به بعضی از آنها شنیدن چند پیام و تماس با مادرم راس ساعت ده می دانستم که منتظر تماسم هست شکر کمی شوخی و گفت و گو می گفت خواهرت نگران حالم است و میگوید چرا رفتی ظرف های داخل سینک ظرفشویی را شکستی مگه تو این خونه تو قرار کار کنی می گفت مادر کار میکنم سرحال هستم نگران نباش میشینم رو صندلی و ظرف می شورم

بهش گفتم مادر یه وقتهای خواهرم را صدا کن و بی بهانه بغلش بگیر فکر نکن که ما بزرگ شدیم هنوز عاشق بغل مادرمان هستیم و یا بهش بگو بیا میخوام موهاتو شانه کنم و ببافم بزار بیاد کنارت کلی گریه کنه سبک میشه !

گفت باشه

خداحافظی کردم و بعد باز کار…

یکی از اساتید قدیم دانشگاه زنگ زد که چطوری دکتر دلم خیلی هواتو کرده چه کار میکنی ؟

گفتم راستش هیچی شهر که بلاتکلیف است خودمو مشغول نوشتن سرمقاله کرد

گفت ول کن بیا پیش من منتظرت هستم!

نماز را شوع کردم که بعدش برم بین دو نماز دوستی زنگ زد و پرسید کجای ؟

گفتم خانه کاری دارید؟

گفت نزدیکم اجازه هست بیام و گفتم بیا !

یاد استاد افتادم و حاضر شدم تا آمد راهی شدیم منزل استاد و در راه باش از استاد و سابقه دوستی مان گفتم بیش از سی سال است!

رسیدم تماس گرفتم استاد آمد با لباسی معمولی و دمپایی گفت بریم .

گفتم کجا ؟

گفت بریم برات میگم !

خانم استاد تماس گرفت و گفت : حالش خوب نیست ببرش بیرون این خانه میترسم حالش بد بشه !

با زبان خوش و آرام استاد را راضی کردم برگشتیم خانه و دوستم با استاد شروع به صحبت کرد من نگران حالش بودم خانمش هم برایم توضیح داد که این روزها حال خوب ندارد ولی استاد میگفت خوب هستم اینا بیخود نگران هستند !

بعد از نماز خواندن دوستم از استاد خداحافظی کردیم و برگشتیم سمت خانه دوستم درددلش باز شد و گفت : راستش میخواستم یک حقیقتی را بگم و از تو مشورت بگیرم پند سالی است با خانمی ارتباط دارم و او قرار نبود بچه دار شود یعنی کلاً نمی توانست بردمش دکتر گویا شکر خدا مشکل حل شده و ما تا چند ماه دیگر بچه دار خواهیم شد !می دانی من زن و بچه دارم حالا عروس و داماد هایم چه خواهند گفت؟

لبخند زدم و گفتم:کلی کیف میکنند!نگران نباش خواست خدا بوده انشالله همه چی درست میشه !

او هم شماره خانم جدیدش را گرفت و گفت باهاش صحبت کن و بهش همینا رو بگو!

زن پشت گوشی صدایش می لرزید و ترس همراه با شرم در وجودش موج میزد من سالهاست این گونه صداها را می شناسم زنان و دخترانی که خواسته و یا ناخواسته در چنین شرایطی قرار گرفته اند و مستاصل هستند او از نگرانی ثبت ازدواجشان و اینکه حالا بازی این بچه چگونه باید شناسنامه بگیرد صحبت می کرد دلداریش دادم میدانستم که بای او در این زمان مهمترین مسئله سلامتیش است و نباید به خطر بیفتد چرا که به نوزاد صدمه وارد میشود سعی کردم آرومش کنم این کار خیلی سختی بود بعد به رفیقم گفتم: به خدا توکل کن نگران نباش انشالله درست میشه این زن گناه دارد گرچه به نظر من اشتباه بزرگی هر دو مرتکب شدید اگر رسمی و قانونی ازدواج مجدد میکردید خیلی بهتر بود !

خانه و نهار را میخوردم که دوست وکیلی تماس گرفت مدتها بود خبری از او نداشتم و تقاضای دیدار نمود گفتم تشریف بیاورید منزل هستم و کمتر از یک ساعت بعد منزل بود از گرفتاری هایش گفت و اینکه چقدر خوب میشود از ارتباطاتم استفاده نمایم و پرونده ای را به او معرفی کنم با لبخند گفتم :سه سال قبل یک مورد را معرفی کردم مبلغی گرفته بودید و کارش را ناتمام گزارده بودید ال انکار کرد و بعد پزیرفت مقرر شد تماس بگیرد و موضوع را حل نماید اما میدانم این کار را نمیکند من هم کسی را زان پس به او معرفی نکردم و نخواهم کرد گرچه میگفت مشکلات زیادی دارد و حتی پیشنهاد پرداخت قسمت قابل توجهی از دریافتی هایش را نمود اما برایش توضیح دادم این روزها مردم هوشیار هستند و هر کسی را من معرفی کنم قبل از باور شما به من اطمینان کرده و من حاضر نیستم برای مبلغی هرچند قابل توجه آبروی خودم را به خطر بیندازیم.

او رفت و دوست دیگری از آن سوی دنیا در واتساپ پیام داد که یکی از عزیزانش درگیر موضوع تغییر جنسیت شده و برایش توضیح دادم که روشهای درمانی چیست !

با نگاه به ساعت روی میزم دیدم وقت دیدن سریال مورد علاقه ام است و ترجی داد سوت پایان کارم را بکشم گرچه میدانم بعد از دیدن سریال و خوردن شام باز به ساغ گوشیم میروم و تا حدود دو مشغول چت خواهم بود ضمن اینکه امشب دوستم از ترکیه برای کار و اشتغال و اقامت مهاجرین افغانستانی تماس می گیرد و چون همیشه لااقل یک ساعت صحبت خواهیم کرد.

این هم چند ساعت از یک روز من روزی که در طول سالها تکرار می شود 365 روز کاری کمی بیشتر و یا کمتر از امروز .

شاید یک پزشک جراح برایش عمل جراحی تکراری شده باشد حتی عمل قلب یا چشم اما کار من و امثال من هرگز تکراری نمی شود گرچه شاید در ظاهر زندگی و اتفاقات آدمهای اطرافمان شبیه هم باشد اما آنچه من آموخته ام از کتاب آسمانی قرآن حتی سر انگشت انسانی شبیه دیگری نیست و باید با هر انسانی در خور خودش ملاقات و گفتگو کنم ،خدا را شاکرم که این توفیق را دارم که آدمها مرا قابل میدانند و به من اطمینان میکنند از مشکلاتشان سخن میگویند بیشک من نمی توانم به هم کم کنم اما یاد گرفتم که لااقل شنونده خوبی باشم .

ارنست همینگوی میگوید دو سال طول کشید که حرف زدن را یاد بگیرم و پنجاه سال است که حرف زدن را تمرین میکنم!

در شغل ما آدمها آدم هستند پیزی فراتر از پوستو گوشت و استخوان من آنها را اسکناس نمیبینم که منبع درامدم باشند من نم یتوانم برای کسی نقشه بکشیم و یا سیاست به خرج بدهم من و امثال من در لحظه باید تصمیم بگیریم و میتوانیم احساساتی عمل کنیم ما باید بار وزنی کلمات و واژه ها را خوب بشناسیم تا زمان بکار گیریش را بدانیم ا باید حرکات افراد را بطور کامل بفهمیم تا احساساتش را درک کنیم و خاصه ما باید هر لحظه چیز تازه یاد بگیرم و مداد در حال آموزش هستیم تا بتوانیم در این مجموعه به کارمان ادامه دهیم مجموعه ای که به لطف خدا و مبارکی میلاد امام هشتم (ع) وارد بیست و هشتمین سال تولدش شده هفته نامه همسر بیست و هشت ساله شد و در طول این سالها هر روزش من و دوستانم بارها و بارها اتفاقات گوناگونی ا تجربه کرده ایم.

خدا یا شکرت که توفیق با مردم بودن و برای مردم بود را نصیب ما کرده ای تا گوشی برای شنیدن سخنان و زبانی برای بیان کلامشان باشیم.

یا حق

ارادتمند

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ دوشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 21:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

دیدار و مصاحبه با استاد اسفندیار معتمدی مدرس و محقق به مناسبت بیست و هتمین سال تولد هفته نامه همسر

برای دیدن فیلم روی تصاویر کلیک نمائید.

موضوعات مرتبط: مصاحبه

[ جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

مراسم چهلم زند یاد بانو دکتر مریم طوسی مدیر سمن کار آفرین زنان در ستاد هم افزایی سازمانهای مردم نهاد شهر تهران عصر روز پنج شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ماه بههمت سرکار خانم دکتر اله راستگو و انجمن های مردمی عضو این ستاد برگزار شد و دوستان وی از خدماتش سخن گفتند در این مراسم سردار محمد جواد روزبهانی به همراه هیئت همراه حضور داشتند.

 

یاد و نامش گرامی باد

سخنرانی دکتر جعفر صابری در مراسم چهلم بانو دکتر مریم طوسی میر سمن بانوان کار آفرین

موضوعات مرتبط: گزارش

[ جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:48 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

برگزاری دهمین نشست ادبی انجمن شاعران خود آموخته در نمایشگاه کتاب تهران 1403

مهندس علی عزتی و برنامه شعر خوانی در خبر گزاری تاان

نظر بدهيد

نمایشگاه کتاب تهران 1403

[ سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:58 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

 

 

امسال نیز به همت مهندس موسوی و همکاران بازنشسته مجتمع راهیان قدس مراسم بزرگداشت روز معلم در این مجتمع برگزار شد

[ سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:56 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

مراسم بزرگداشت فردوسی در بنیاد ایران فرهنگی با حضور پروفسور فرهود وانجمن پیشاهنگان استان تهران

برای دیدن فیلم روز تصاویر کلیک نمائید

[ سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

 

حضور دکتر جعفر صابری بنیانگذار موسسه آشتی در نمایشگاه کتاب تهران 1403

شعر خوانی دکتر جعفر صابری در خبرگزاری تاان و انجمن شاعران خود آموخته

 

دیدار از غرفه ناشران خارجی کشور ترکیه

[ سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:53 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

 

جمعه بیست و یکم اردیبهشت ماه سالن فرهنگی رسالت میزبان موسسه خیریه ناب (حامی نان ) بود که با حضور خیرین در روز ولادت حضرت معصومه (ع) تشکیل شد و ضمن اعلام برنامه های این موسسه به رونمای از تندیس چهره شاخص سال نیز اقدام شد.

 

[ سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:52 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

 

شرمنده به مجرد خانه نمیدیم!

از اینکه مرد هستم و خجالت میکشم!شرم میکنم که اسم خودم را آدم میزارم و شاهد این صحنه ها هستم !

وقتی یک زن در مقابلم می نشیند و از رنج هایش در جامعه می گوید از سختی هایش و از اینکه با او گاه چه برخوردهای میشود از مرد بودنم از انسان بودم شرم میکنم !

شاید بعضی مطالب برای خیلی ها ساده باشد اما برای خیلی ها فاجعه است وقتی زنی برای اجاره خانه میرود و بنگاه دار می گوید ما به مجرد ها خانه اجاره نمی دهیم !یا صاحب خانه گفته به مجرد اجاره ندهید عرق شرم بر پیشانیم می نشیند!

فرض کنید یک جوان دانشجو از شهرستان دختر یا پسر انسان نیست حق زندگی ندارد ؟یک زن که همسرش فوت شده یا از او جدا شده باید چگونه یک سرپناه اجاره نماید و گاهی با قیمت بیشتری به او اجاره میدهند واو ناچار است که بپذیرد و گاه صاحب خانه و یا آژانس املاک به خودش اجازه میدهد که مزاحمت های مکرری برای این زن تنها یا جوان حتی اگر فرزند دارد بوجود بیاورد !

ما چگونه به خود اجازه می دهیم تا این رفتار ها را داشته باشیم چه قدرتی و قانونی باید از این گونه بانوان و حقوقشان دفاع نماید ؟

زمان ثبت نام فرزندشان در مدرسه از او اجازه ولی می خواهند این زن و مادر چه باید نماید ؟

سرکار میرود صاحب کار به خودش اجازه میدهد که به او پیشنهاد یک رابطه مثلاً شرعی را بدهد و در غیر این صورت از کار خبری نیست !

پروژهای را دنبال میکند اطرافیان با آن که میدانند او میتواند موفق شود اما شرط و شروطی را باید میگذارند که اگر بپذیرد از ادام کارش جلوگیری می نمایند!

ودر نهایت فرزند یا فرزندانی را پرورش میدهند که برخی از نابخردان جامعه برخوردی ناشایست با آنها مینمایند و آنها را فرزندان طلاق می شمارند و حتی برای ازدواج و تشکیل خانواده نیز دچار دها مشکل میوند و همواره با نگاهای سرد و ترحم آمیز همراه هستند!

چیزی نمیتوان گفت و نوشت جز اینکه متاسفم متاسفم متاسفم و هزاران بار دیگر متاسفم…

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ شنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 11:12 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

شرمنده به مجرد خانه نمیدیم!

از اینکه مرد هستم و خجالت میکشم!شرم میکنم که اسم خودم را آدم میزارم و شاهد این صحنه ها هستم !

وقتی یک زن در مقابلم می نشیند و از رنج هایش در جامعه می گوید از سختی هایش و از اینکه با او گاه چه برخوردهای میشود از مرد بودنم از انسان بودم شرم میکنم !

شاید بعضی مطالب برای خیلی ها ساده باشد اما برای خیلی ها فاجعه است وقتی زنی برای اجاره خانه میرود و بنگاه دار می گوید ما به مجرد ها خانه اجاره نمی دهیم !یا صاحب خانه گفته به مجرد اجاره ندهید عرق شرم بر پیشانیم می نشیند!

فرض کنید یک جوان دانشجو از شهرستان دختر یا پسر انسان نیست حق زندگی ندارد ؟یک زن که همسرش فوت شده یا از او جدا شده باید چگونه یک سرپناه اجاره نماید و گاهی با قیمت بیشتری به او اجاره میدهند واو ناچار است که بپذیرد و گاه صاحب خانه و یا آژانس املاک به خودش اجازه میدهد که مزاحمت های مکرری برای این زن تنها یا جوان حتی اگر فرزند دارد بوجود بیاورد !

ما چگونه به خود اجازه می دهیم تا این رفتار ها را داشته باشیم چه قدرتی و قانونی باید از این گونه بانوان و حقوقشان دفاع نماید ؟

زمان ثبت نام فرزندشان در مدرسه از او اجازه ولی می خواهند این زن و مادر چه باید نماید ؟

سرکار میرود صاحب کار به خودش اجازه میدهد که به او پیشنهاد یک رابطه مثلاً شرعی را بدهد و در غیر این صورت از کار خبری نیست !

پروژهای را دنبال میکند اطرافیان با آن که میدانند او میتواند موفق شود اما شرط و شروطی را باید میگذارند که اگر بپذیرد از ادام کارش جلوگیری می نمایند!

چیزی نمیتوان گفت و نوشت جز اینکه متاسفم متاسفم متاسفم و هزاران بار دیگر متاسفم…

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 22:21 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

ضرورت دوستت دارم گفتن

اینکه آدم به همسرش و یا عزیزش بگه که دوستت دارم عالی است و بطور کلی کمتر کسی در جهان است که تاثیراین جمله زیبا را نداند اما چرا نمیگیم مهم است!

تا حالا شده به این موضوع فکر کنید وقتی برای طلاق و یا جدای ،مشاوره افراد مراجع میکنند چی میگن !؟

قالبلاً میگن همه چیزش خوبه اما یک عیب دارد!

این عیب است که تمام خوبی ها را می پوشاند شما فکر میکنید این عیب بیشتر چیست!؟

عیبی که این فرد دچارش شده نشناختن درست کلمات و واژها است او دچار یک بیماری شده که در بعضی مواقع واژه های غلط را بکار میبرد و همین موضوع ساده باعث شده تا از نظر دیگران انسان مطلوبی نباشد!

بیشتر ما تفاوت کلمات و وزن آنها را خوب می دانیم ولی برای بکارگیری درست آنها دچار مشکل هستیم به نوعی در بیشتر مواقع خساست می کنیم و یا از جمله نامناسب بهر میگیریم و یا جمله را کوتاه میکنیم و خلاصه نمیگویم که فرد مخاطب از کلام ما خوشش بیاید می گویم که خودمان خوشمان بیاید!

و عجبا که باز می دانیم اگر از واژگان درست بهر جوایم بیشک صحم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و با محبت بیشتری از طرف وی روبرو میشویم.

اگر حسادت ،غرور و موارد این چنینی را کنار بگذاریم کینه میتواند یکی از مهمترین این نوع برخوردها باشد !

بیشتر آدمها در بیان احساساتشان بسیار محتاط هستند و به نوعی میترسند

ترس از اینکه شاید نتوان آنگونه که باید و شاید احساساتش را بیان کند و بخصوص در زندگی های زوج ها ای که چند سالی از زندگیشان گذشته است.

علت بیشتر دلسردس ها و گفتار های غیر عاطفی رفتار های قبل و ما قبل خود ما است که میکشنش را در بیان این گونه می شنویم و یا می بینیم .

دوستی میگفت وقتی من با خانم دعوا میکنم موقع خروجم از منزل کلی نفرینم می کند و بدون شک تمام روز به این فکر میکند که در بازگشت من به منزل ادامه را از کجا شروع کند ولی من باید هم به کار های بیرون برخوردهای اجتماعیم برسم و درست برخورد کنم و هم برای شب خودم را آماده نمایم !

ای جنگ ها و برخوردها کینها و درگیری های لفظی نه تنها سودی ندارد بلکه به مرور زمان آنچه ارزش و احترام بین زوجین است را نابود میسازد !

بعضی ها که فکر میکنند خیلی مترقی هستند در چنین مواقعی راه حل را جدایی و طلاق می دانند و با جملاتی مثل این که ما نمیتوانیم و بهتر است از هم جدا شویم و تفاهمی نداریم و …راه جدایی را انتخاب میکنند البته کم نیستند افرادی که تلاشی هم برای با هم بودن نشان میدهند اما در نهایت به جدایی می اندیشند .

دوستی میگفت روزه گرفتن ما سخت نیست چون می دانیم سر یک ساعت می توانیم حسابی بخوریم و بیاشامیم !

این همان موضوع است وقتی ما به طلاق در انتهای کار ایمان داریم تلاشمان کمرنگ تر می شود که زندگیمان را بسازیم .

در گذشته طلاق را یک کار بسیار ناشایست میدانستند و از هر صد اختلاف اگر داشت یکی به طلاق برسد بر خلاف این روز ها که از هر صد اختلاف بیش از هشتاد درصدش بیشک به طلاق ختم می شود و ده درصد دیگر نیز در صف طلاق قرار می گیرد و هر روز سردتر میشوند!

و هزاران مشکل حل می شد اگر فقط انسان یاد می گرفت در هر شرایطی از واژهای درست و زیبا برای بیان احساسش بهر می گرفت،اینکه او لیاقت ندارد و باید با هرکس مثل خودش برخورد نمود را برای لحظه ای در یک طرف ترازو بگذارید و شخصیت ،دانش ،معرفت ،بزرگی ،خانواده، تحصیلات و …جایگاه خود را به عنوان یک انسان یا ابر موجود در کفه دیگر ترازو قرار دهید آیا باز از همین ادبیات بهره مند می شوید ؟

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 22:20 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

دردهایم

کمی مکث کردم دودل بودم که بگویم یا نه اما اسرارش باعث شد که بگویم و حالا او سکوت کرده بود و بعد گفت : کاملاً حق با شماست چند پزشک دیگر نیز همین موضوع را مطرح نمودن حتی یکی شان به پسرم گفت اگر امکان دارد با مادر تنها صحبت کنم و پسرم گفت می دانم چه میخواهید بگوید راحت باشید راستش من خودم هم بارها به مادر گفته ام !

بله آقا باشید و یا خانم داستان نیازهای جسمی و عاطفی در واقع همان چیزی است که از قبل خداوند در وجود انسان قرار داده و مبارزه با این طبیعت بشری در بعضی مواقع آسیبهای شدید روحی روانی و حتی جسمانی بوجود می آورد!

سالهاست در جلسات مختلف خصوصی و عمومی سعی داشته و داریم به موضع درد های عاطفی و بیماری های روحی روانی و جسمانی افراد مجرد و یا اشخاصی که دچار طلاقهای عاطفی شده اند اشاراتی داشته ایم اما همواره بیشتر مخاتبین با ترس و حیا یی فراوانی به موضوع نگریسته اند و حتی وقتی از رابطه های شرعی سخن گفتیم با خجالت از موضوعات یاد می نمایند .

جای تعجب است آنچه خدا و رسولش و حتی در قرآن کتاب آسمانی آمد نزد بسیاری قبیح و زشت حتی دور از اخلاق می نماید ،گوای ایشان از خدا و پیامبرش هم مومن تر هستند!

اگر به دنبال یک جامعه سالم هستیم باید به خانواده و از همه مهمتر روابط بین زوجین توجه ویژه نماییم و اگر به هر دلیلی این رابطه دچار مشکل شده تا حد امکان برطرف شود و اگر هم بطور کلی روابطی وجود ندارد و همسری در گذشته و یا طلاق صورت گرفته راه ارتباط جدیدی مرتفع شود

امیدوارم شرایطی حاصل شود تا بتوانیم به موضوع خانواده و ارتباطات عاطفی بین زوجین بیشتر و بهتر بپردازیم.

یکی از این موضوعات روابط جسمی است که این روزها به دلایل مختلف از جمله اقتصادی ضعیف شده همچنین مسائل بهداشتی نیز باید به مهارت های زندگی افزوده شود که بسیار مهم است .

مشاوران ما در ارائه این گونه خدمات حتی بصورت رایگان و جهت تحکیم خانواده در خدمت شما هستند .

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 21:41 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]
[ جمعه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:49 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

داری چیکار میکنی!؟

خیلی از ما چنان درگیر با خودشان شدن که نمیدانند چه میکنند و چگونه به خود لطمه می زنند !در بیشتر مواقع لجبازی از موارد دیگر مثل حسادت و کینه یا رقابت پیشی میگیرد و انسان با لجبازی اول به خودش و بعد به دیگران بشدت لطمه وارد می نماید ،او می اندیشد که باید کاری کند تا طرف مقابل را ادب نماید و به او بفهماند که حق با او نیست و … این لجبازی و اصرار برای اثبات خویش به دیگران شیرین ترین لحظات زندگی و عمر ما را نابود میسازد !

با خودمان چه میکنیم ما چه میدانیم ساعتی دیگر زنده هستیم یا نه این مسیر کوتاه عمر برای ما چه پیشبینی های نموده و از همه بدتر این که با چنین رفتاری با شدت تمام به بیشتر اعضاء حیا طی جسممان نیز لطمات شدیدی را وارد میسازیم و باخشمی که داریم به دنبال قربانی میگردیم که در بسیاری مواقع عزیزانمان خواند بود!

گرچه راه درمان این گونه بیماری ها طولانی است اما اگر شخص بخواهد میتواند با قرار دادن خیش در مسیر درمان به مرور رو به بهبود برود .

دردناک این است که در بیشتر مواقع فرد خود نیز باور ندارد که بیمار است و سعی میکند دیگران را مقصر بداند تا از رفتار ناشایست خود دفاع نماید.

بیماری لجبازی خیلی شبیه کینه ورزی است با این تفاوت که در کینه ورزی فرد تحمل بیشتری برای جبران نشان میدهد اما در لجبازی بیمار بشدت تمایل دارد خیلی زود تلافی نماید و انتقامش را دو یا چند برابر از طرف مقابل بگیرد.

رفتار های پرخطر و همراه با توهین و تحقیر از نشانهای لجبازی است و نکته جالب ایناست که گاهی افراد لجباز در مقابل هم قرار میگیرند و هم به خود و هم به اطرافیانشان لطمه میزنند.

تمرین صبر و شکیبایی به همراه تحقیق و گفتگو برای روشن شدن اصل ماجرا میتواند بهترین راهکار برای جلوگیری از آغاز لجبازی باشد .

لجبازی ریشه در کودکی ما دارد روش های نادرست تربیتی و برخورد های والدین یا نزدیکانمان پس باید پذیرفت که قربانی شده ایم ولی میتوانیم خود را درمان کنیم .

عشق ورزیدن به دیگران رفتن به طبیعت ایجاد علاقه به هنر ،حضور در نمایشگاها و یا موزه ها ،شنیدن موسیقی ملایم و دیدن فیلم های عاطفی از جمله راه های درمان است که به مرور میتواند به ما کمک کند مراقبه و حضور در کلاسهای مدیتیشن رقص و شادی همه و همه این بیماری را در ما کم رنگ خواهد نمود .

اما اگر به درمانش همت نکنیم بخصوص برای آقایان بسیار خطر ناک است که در بعضی مواقع کاهی به قتل نیز ختم می شود !

لجبازی در زندگی زناشویی سرانجام مطلوبی ندارد و لذا درمانش را بشدت برای دوستان پیشنهاد مینمایم .

فراموش نکنیم لجبازی آغاز خشم است و خشم همواره قربانی میگیرد !

یا حق

جعفر صابری

موضوعات مرتبط: سر مقاله

[ جمعه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:22 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

 

 

موضوعات مرتبط: گزارش

[ سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 17:55 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]

 

حضور دکتر جعفر صابری در مراسم انجمن خود آموخته و بازدید از نمایشگاه بازیافت

موضوعات مرتبط: گزارش

[ سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 17:53 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]
[ سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 17:50 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]
[ چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 23:59 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]
[ چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 23:57 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]
[ سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 22:7 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]
[ سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 22:5 ] [ روابط عمومی دفتر آقای جعفر صابری ]